eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
●چرا آدم خودش را ارزان بفروشد؟ ●چرا مثل موش زندگی کند؟ ■●بعضی موش زندگی‌اند، بعضی بلبل زندگی‌اند. بعضی می کنند چون آنها پس‌انداز دارند، اهل ذخیره‌اند، بخرند و بخرند، اینها روزی دارند در حالی که بلبل‌ها هم روزی می‌خورند: ﴿وَ كَأَینْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یرْزُقُها وَ إِیاكُمْ﴾ ■●مگر همه روزی‌ها مال افرادی است که موش گونه زندگی می کنند؟! این همه که اهل ذخیره و و ارز و دلار و ایجاد بازار سیاه نیستند، روزی ندارند!؟ فرمود روزی همه موجودات به دست من است. فرمود افرادی که همیشه در حال انبار کردن هستند، خیال نکنند تمام روزی‌ها، مال آنهاست! نخیر! کسانی که اهل بانک و ذخیره و ارز و دلار و کبیره و کردن به ملت و مملکت نیستند، اینها را من اداره می‌کنم. ■●بنابراين راه باز است. چرا آدم خودش را ارزان بفروشد؟ وقتی دو تا راه هست، فرمود هر دو را من تأمين می‌کنم، مختار هستی، ميیخواهی مثل موش زندگی کن، میخواهی ارز بخر، دلار بخر، بازار سياه درست کن، جامعه را کن؛ ■●يا مثل کبوتر پرواز کن و خوش‌آهنگ باش. قرآن برای این است که ما کریم بشویم، ما در کنار سفره کرامت نشسته‌ایم که إن‌شاءالله امیدواریم این جامعه کریم، این امت کریم، این نظام کریم، این رهبر کریم، این مراجع کریم، این دولت و ملتی که إن‌شاءالله می‌خواهند کریمانه زندگی کنند، همه اینها در سایه ولی‌اش از ذات اقدس الهی مشمول عنایت الهی باشند. ■●دیدار جمعی از نخبگان حوزوی با آیت الله جوادی آملی۹۷/۵/۱۰●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
(ره): □●ما انقلاب را آنطور که باید راه نبردیم اگر راه برده بودیم، اگر آن روزی که می خواستند در کردستان بروند برای مذاکره، من به آنها تذکر دادم که اگر بخواهید مذاکره (بکنید)، باید با موضع قدرت بروید، اول باید ارتش و پاسدارها و اینها احاطه کنند آنها را، محاط قرار بدهند، □●بعد شما بروید صحبت کنید. مسامحه شد، این اسباب این شد که آن گرفتاری طولانی برای ما پیش آمد و آنقدر ضایعه واقع شد و الان هم می بینید که ضایعه پشت سر ضایعه. □●صحیفه نور،جلد ۱۲،صفحه ۲۵۳ مورخ ۱۳۵۹/۰۴/۲۹●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□استاد علی صفایی حائری□ □تو آنچه دارى، نزد ولىّ‌ مى‌گذارى؛ چون آنچه در نزد تو بماند رفتنى و گم شدنى و ضايع شدنى است، كه «ما عندكم ينفد و ما عند اللّه باق». تو از مهدى توقع ندارى، كه تعلقى ندارى. تو مى‌خواهى آنچه خدا به تو بخشيده در راه او ببخشى و اين‌گونه، دارايى‌ها را از تباهى نجات بدهى و نسيه‌ها را نقد كنى و همراه با خود داشته باشى. □فرق است ميان كسى كه مى‌خواهد در قرارداد ريش بگيرد و يا آن كه ريش بگذارد و راه بازگشت را بر خود ببندد، كه مى‌بينيم ياران حسين تمامى پل‌ها را پشت سر خراب كردند و زن‌ها را طلاق دادند كه مبادا باز گردند و يا مشكلى از ناحيۀ آن‌ها بر زن‌هاشان پيش بياورند. □در هر حال، پيمان بر ساختن و سوختن و جان باختن و هستى به پاى دوست انداختن، پيمان كسانى است كه پناهى جز مهدى نمى‌بينند و جز قلعۀ توحيد و ولايت، پايگاهى ندارند. □آن‌ها كه از ولىّ‌ تمنايى دارند، در واقع ولىّ‌ را نردبان خواسته‌ها و واسطۀ هوس‌هاشان كرده‌اند كه سوختگان عشق مى‌خواندند: ما را از تو به جز تو تمنايى نيست ... □○تو می آيی صفحه ۲۳○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●" دلق پوشِ صومعه "●■ ●از دلق پوشِ صومعه نَقدِ طلب مجوی ●یعنی ز مفلسان خبرِ کیمیا مپرس ■دلق پوشِ صومعه مفلسی است که نیازهای ناچیز خود را از مریدان ساده لوح گدایی می کند در حالی که اگر او را از کیمیای عشق خبر بودی پادشاهی کردی: ●مرا گر تو بگذاری ای نفْسِ طامع ●بسی پادشاهی کنم در گدایی ■و هر که دعوی مقامات معنوی و کیمیای عشق و معرفت کند همین خصلت گدایی او را رسوا می کند و بی گمان آن دلق پوش مفلس را که کاسۀ گدایی بر کف گرفته است خبری از کیمیا نیست، چنان که شعبده بازی شگفتی می آفریند تا مردم معجزه و کرامت انگارند، صاحبدلی گذر کرد و گفت: ●بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه ●زیرا که عرض شعبده با اهلِ راز کرد ■گفتند این به چه دانستی؟ گفت از آن کشکول گدایی که دور می گرداند. ■●برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ " به قلم حسین الهی قمشه ای●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□آری حججی همه ی قلوب رافتح کرد.□ □او نه اتاق عملیات روانی تشکیل داد و نه از اعتقادات خود کوتاه آمد. او در این بازار زندگی متاعی کم یاب به اسم را به میدان آورد و قلوب میلیون ها انسان را فتح کرد. □اگر نماد و راه ماست باید بدانیم صدق مهم ترین نیاز دوران ماست. □هر از چندی به ته دلمون یه نگاهی بیندازیم.✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت 252-244 بقره قسمت سوم بخش چهارم بحث روايتى ● بحث روايتى (در ذيل آيات گذشته ، مربوط به قرض دادن به خدا، داستان طالوت ، مراد از سكينت ...) در الدرالمنثور است كه عبد الرزاق و ابن جرير از زيد بن اسلم روايت كرده كه گفت ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 448 وقتى آيه : ((من ذا الذى يقرض الله قرضا حسنا)) نازل شد ابو دحداح نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمد، و عرضه داشت : يا نبى الله آيا درست فهميده ام كه خدا از آنچه به ما عطا فرموده ، قرض مى خواهد، و تازه براى خود ما قرض مى خواهد؟ حال كه چنين است من دو قطعه زمين دارم ، يكى بالاى شهر و يكى پائين شهر، و من هر يك را كه بهتر از ديگرى تشخيص داديد در راه خدا صدقه مى دهم ، رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) مكرر فرمود: چه شاخه هاى پر برگى در بهشت ، بر ابى دحداح سايه افكنده اند!. مولف : اين روايت به طرق مختلف نقل شده است . و در كتاب معانى الاخبار از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: وقتى آيه ((من جاء بالحسنه فله عشر امثالها)) نازل شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) عرضه داشت : پروردگارا اجر امت مرا بيشتر كن ، خداى سبحان اين آيه را نازل كرد: ((من ذا الذى يقرض الله قرضا حسنا فيضاعفه له اضعافا كثيرة ))، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فهميد كه منظور از كلمه ((كثير)) در دادگاه خدا، عددى است كه از شمار بيرون باشد، و انتها نداشته باشد. مولف : مرحوم طبرسى در مجمع البیان و عياشى در تفسيرش نظير اين را نقل كرده اند. و قريب به اين مضمون از طرق اهل سنت نيز آمده ، و اينكه امام در روايت فرمود، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فهميد... اشاره است به مضمون آخر آيه كه مى فرمايد: ((و الله يقبض و يبصط...))، چون هيچ حدى كه عطاى خداى تعالى را محدود كند و جود ندارد، خداوند خود نيز فرموده : ((و ما كان عطاء ربك محظورا)) (عطاء پروردگار تو هرگز جلوگيرى نداشته است ). و در تفسير عياشى از ابى الحسن (عليه السلام ) روايت كرده كه در ذيل همين آيه فرمود: منظور از قرض الحسنه به خدا، صله و بخشش به امام است . مولف : نظير اين روايت در كافى از امام صادق (عليه السلام ) آمده ، و بايد دانست كه منظور در اين روايات بيان يكى از مصاديق قرض الحسنه دادن به خدا است . و در مجمع البيان در ذيل آيه ((اذ قالوا لنبى لهم ...)) گفته : پيامبر نامبرده ، شموئيل )) بوده ، كه به زبان عربى ((صموئيل )) گفته مى شود. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 449 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □○عاجزترین مردم کسی است که از #دعا کردن عاجز باشد! و موفق کسی است که دعایش با شرایط، یعنی به‌شرط توبه و صادقانه و حقیقی و مستمر باشد؛ و در صورت تأخیر در اجابت، ناامید نشود و دست از دعا و تضرع و التماس برندارد و مأیوس نشود. □○در محضر بهجت، ج٣، ص٢٨۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیات (۱) و (۲) سوره قریش□ □لايلاف قريش(۱) □ايلافهم رحله الشتاء و الصيف(۲) □ماده (الف) - به كسره همزه - كه مصدر و باب افعالش () مى آيد، به معناى با همبستگى و  است، و به قول اصلا الفت را به همين جهت الفت مى گويند. و در آمده: وقتى گفته میشود: (فلان قد آلف هذا الموضع)، اين است كه فلانى با اين محل انس گرفته، و معناى اينكه گفته شود: (فلان آلف غيره هذا الموضع ) اين است كه فلانى آن شخص را با اين محل مأنوس كرد، و گاه مى شود كه همين يعنى تعبير به باب در مورد نيز استعمال مى شود، مثلا گفته مى شود: (فلان الف هذا الموضع ) و يا (يالف هذا الموضع ايلافا)، يعنى فلانى با اين محل انس گرفته و يا انس مى گيرد.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei