بسم الله الرحمن الرحیم
🔸مستند داستانی «چرا تو؟!»🔸
نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
«قسمت سی و پنجم»
به یک ساعت نکشید که خبر ترور آقا مثل بمب در کلّ دنبا پیچید و دوست و دشمن واکنش نشون دادند.
دشمن که مشخصه! به مردم و عدم رضایت از حاکمیت و تلاش مردمی برای تغییر رژیم و... ربطش داد و انواع کارشناسانش را ردیف کرد و اهم برنامه هاش هم «عبور از رهبری» نامید و خلاصه دشمن، با این اوضاع و احوال ما، جون و نفس مضاعفی گرفت.
دوستان هم که... بذارین اینجوری بگم: هیچ چیز بدتر از خبر ترور امام جامعه و عدم تأمین امنیت اوّل شخص کشور برای مردمی که سایه جنگ از یه طرف، و از طرف دیگه هم فراری و پناهنده شدن اُمرای کشوری را سر خط فهرست همه اخبار و شایعاتش داشت، مخرّب تر و وحشتناک تر نیست.
شرایط انتقال آقا به بیت به صورت فوری و بی خطر فراهم نبود و بزرگان امنیتی صلاح نمی دونستند. در جلسه ای که حاجی هم بود و بزرگان دیگری هم حضور داشتند، بعد از اینکه عدم انتقال سریع آقا به بیت تصویب شد، یکی از بزرگان گفت: «نکته دیگری که نباید یادمون بره و بلکه باید دقیق تر بهش توجه داشته باشیم و در اقدامات تأمین بعدیمون لحاظ بکنیم اینه که خلیفه کُشی قبحش شکسته شد و مشکل بتونیم به دوران قبل از ترور برگردیم.»
یکی از اهالی جلسه پرسید: «از هویت تروریست ها خبری در دست هست؟»
حاجی قبل از کارشناس امنیتی لب باز کرد و فورا گفت: «نه! ما حتی تا این ساعت ندیدم و نشنیدیم که کسی مسئولیت این ترور را به عهده بگیره! با اینکه لقمه و طعمه چربی هست و به راحتی میشه برای کسی که اوّلین ادعا را حتی به دروغ مطرح کنه، کلاس قائل شد و دشمن بسیار ذی نفوذ معرفی اش کرد.»
کارشناس امنیتی هم تأیید کرد و گفت: «درسته! وقتی نه از هویت ضارب و ضاربان خبری در دست باشه و نه کسی و گروهک و سازمان جهانی مسئولیتش را به عهده بگیره، و نه حتی ما سر نخ خارجی و برون مرزی داشته باشیم، فقط یک احتمال میمونه و باید منتظر باشیم که با سکوت ما و آدرس به اذهان عمومی ندادن، ابتکار عمل به دست دشمن و رسانه های بیگانه بیفته و ... لا اله الا الله...»
همه سکوت کردند!
حاجی گفت: «دم شما گرم! پیشنهاد خوبیه! بسم الله...»
اون کارشناس ارشد امنیتی گفت: «چی بسم الله؟! من که هنوز پیشنهادی ندادم!»
حاجی گفت: «نفرمایید! اتفاقاً خیلی هم خوب فرمودید! ما باید خودمون یه آدرس از ضارب یا ضاربان به اذهان عمومی داخلی و خارجی بدیم تا کلاف از دستمون در نرفته!»
گفت: «پیشنهاد شما چیه؟»
حاجی گفت: «واقعیتش باید بیشتر فکر کنم اما فی الحال دو پیشنهاد به ذهنم اومد که فقط طرحش می کنم و بقیش با بزرگان!»
همه گفتند: «بفرمایید!»
حاجی گفت: «پیشنهاد اوّلم اینه که بندازیم گردن همپالان و دوستانِ رئیس فراری ستاد کل و حتی نقشه از پیش تعیین شده معرفی اش کنیم و حتی به همین بهانه... با عرض معذرت... یه خونه تکونی اساسی در ستاد انجام بدیم و بکوبیم و از نو بسازیم...»
نفس تو سینه همه حبس شد و خیلی پیشنهاد سنگینی بود!
خود حاجی ادامه داد: «که البته توصیه نمی کنم. هزینه مادی و معنوی زیادی داره و شاید و به احتمال قوی فقط یک برکت بیشتر نداره و اونم اینه که دفع کودتای ناموفق جلوه بدیم.»
باز هم نه کسی سر تکون داد و نه کسی حرفی زد و فقط گوش دادند!
حاجی ادامه داد: «و امّا پیشنهاد دوّمم اینه که با خودمون صادق باشیم و با همین فرمون صداقت پیش بریم و گردن خارج و استکبار و این و اون نندازیم و بگیم که کار گروه های فریب خورده و کم ظرفیت داخلی بوده و عدم بصیرت و غبار آلود بودن فضا سبب این مسأله شده و این حرفها.»
باز هم کسی چیزی نگفت!
حاجی گفت: «خب نمیشه که چیزی نگید! بالاخره باید یکی از این دو راه را انتخاب کنیم. اگر راه اول را انتخاب کردیم تا شش ماه باید عزل و نصب کنیم و کلّ قواره نیروهای مسلح را عوض کنیم که در این شرایط و بدون حکم خود آقا علناً ینی هیچ!
اما اگر دومی را انتخاب کنیم، تکلیف برای هادیان سیاسی و رسانه ها و دلسوزان ایجاد کردیم که بصیرت افزایی کنن و با مردم گفتگو کنن و ضریب هوش امنیتی و بصیرتی مردم را افزایش بدن و از این حرفها.
لطفاً یه چیزی بگید. مردم و اهالی رسانه و حتی تاریخ، منتظره که یه حرفی از دهن این جمع خارج بشه و تا قیامت نقلش کنند!»
همه حرف زدند. جمع بندی بر این شد که دوّمی منطقی تر هست و هم تبعات کمتری داره و هم بیشتر جای مانور داره.
اعلام عمومی شد و اخبار و داخل و خارج و همه جا را از این خبر پر کردیم.
بالاخره پس از ده روز، هم حال آقا نسبتاً بهتر شد و هم تب و تاب «کی بود؟ کی بود؟» خوابید و قرار شد مردم با بصیرت تر بشن و در برابر دشمن و ایادی استکبار تیغ و ابرو بکشند!
کار من و مجموعه دفتر و بیت خیلی سنگین تر شد. چون قرار بر این شد که دیدارهای مردمی و عمومی و نخبگانی را قوی تر و جدی تر بگیریم و از این حال و هوا بیایم بیرون و مردمی تر و با کار رسانه ای قوی دل مردم را به ارکان حکومت گرم تر کنیم. در حالی که کار مشکلی بود و هنوز ذهنم پیشِ بیت و خواص و خودمونی ها مشغول و مغشوش بود.
ادامه دارد...
#چرا_تو
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
@mohamadrezahadadpour
هدایت شده از خبرگزاری فارس
دستگیری سرشبکه «آمدنیوز» توسط سازمان اطلاعات سپاه
روابط عمومی کل سپاه:
🔹سازمان اطلاعات سپاه، در این عملیات حرفهای، هوشمندانه و چند وجهی با به کارگیری روشهای نوین اطلاعاتی و شگردهای ابتکاری، سرویسهای بیگانه را مدیریت و فریب داد و "روح الله زم" سرشبکه سایت ضد انقلاب و معاند "آمدنیوز" را به داخل کشور هدایت و بازداشت کرد.
🔹نامبرده به رغم اینکه تحت هدایت سرویس اطلاعاتی فرانسه و حمایت و پشتیبانی سرویس های اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی و مرتبط با سایر سرویس های اطلاعاتی قرار داشت و به صورت شبانه روزی با روش های پیدا و پنهان و در پوشش های گوناگون و چند لایه ای مورد حفاظت قرار میگرفت، در دام فرزندان ملت ایران در سازمان اطلاعات سپاه افتاد.
fna.ir/dcljfu
@Farsna
شنیدیم شیرین نجفی (ادمین دوم آمد نیوز) هم دستگیر شده😍
الهی درست باشه و دل همه علاقمندان به انقلاب خنک بشه☺️
دلنوشته های یک طلبه
ای جان هدایت این کانال منحوس افتاد دست بر و بچه های گل سپاه😊😂
دارن دسته دسته از کانال منحوسش لفت میدن😂😂
بنظرم این از برکات و هدایای امام حسین به ما در آستانه اربعین بود😊❤️
یادتونه چه آتیشی میسوزوند و چقدر به زائران و عراقی ها و ... توهین میکرد و تفرقه مینداخت؟!
بالاخره به چوب بی صدای امام حسین گرفتار شد
امام حسین هوای زائرانش داره
تا درسی باشد برای هم پالگانش
اینطوری که در ساعت اول دستگیری #میو_میو ممبرای آمدنیوز ریزش کرد، هیچ درختی تو خیابون ما کرک و پرش نریخت😂😂
#داره_میریزه
به دلیل ازدحام در خروجی کانال آمد نیوز چندین نفر مصدوم شدند!!😂
#داره_میریزه
آمدنیوز هم حسینیه شد، بعد یه عده مسخره میکنن وقتی میگیم کاخ سفید را حسینیه میکنیم 😊
#داره_میریزه