حجة الإسلام سیّد محمّدحسن لواسانی1_3967588975.mp3
زمان:
حجم:
3.56M
🔖 سبحانه | سبحانه رمضان المبارک سال ۱۴۴۴ ه.ق
🖋 برگزیدهای از غزل: مرحوم ملّا محمّدمحسن #فیض_کاشانی
🎙 بانوای: حجة الإسلام #سید_محمدحسن_لواسانی
🎛 تنظیم از: استدیو نفحات
🗃 تهیه کننده: مدرسۀ علمیّۀ نورالرّضا علیه السّلام
🎧 لطفاً با هدفون گوش دهید!
🏷 #مناجات
#شعر
#غزل
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
خبرها آنجاست...!
🎙آیت الله روح الله قرهی:
ملّا محسن فیض کاشانی، آن عارف بالله، در عالم رؤیا یا مکاشفه، شیخ طوسی را میبیند، به شیخ طوسی عرضه میدارد که آقا! آنجا چه خبر است؟شیخ طوسی میفرماید:آنجا چه خبر است؟ اینجا خبری نیست، خبرها آنجاست!
ملّا محسن فیض کاشانی تعجّب میکند و میگوید، عرض کردم: آقا! خبر آن طرف است، این طرف که خبری نیست!شیخ طوسی میگوید: خیر، اتّفاقاً بر عکس متوجّه شدید، خبر آنجاست و این طرف، خبری نیست، هر چه این طرف هست از آنجا آمده است.فقط به تو بگویم: ای محسن! بدان، هر چه هست در دنیاست و من امروز مغموم هستم و افسوس میخورم که میتوانستم کار بیشتری انجام بدهم و انجام ندادم...!
تعبیر عجیبی دارد، می فرماید:
اگر می دانستید که اینجا، فقط یک ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد صلی الله علیه و آله چقدر ارزش دارد، آن وقت میفهمیدید، چرا در ماه مبارک رمضان، اوّلین دعا، این است: «اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُور».خدایا بر اهل قبور،سرور و شادمانی عطا بفرما!
⏰درس اخلاق، ۱۸ آبان ۱۳۹۴.
🎙از آیتالله مرعشی نجفی نقل شده است:
جوانی به سراغ فیض كاشانی رفت و اصرار بسیاری بر دریافت دستورالعمل سلوك عرفانی داشت؛ سیمای و اصرار جوان بر سلوك بر جناب فیض كاشانی خوشآیند آمد، بنابراین دستورالعملی برای چلّه نشینی به او داد و بعد از مدتی جوان به درگاه فیض كاشانی مراجعت كرد و اوضاع احوال خود را برای فیض بیان كرد؛ این در حالی بود كه هیچ تغییری در او ایجاد نشده بود؛ لذا فیض دستور چلّه نشینی دوم را داد ولی بعد چهل روز و با مراجعت دوباره، بازهم هیج تغییری در احوالهای جوان دیده نشد، بنابراین فیض فهمید كه مشكلی در كار است؛ از جوان پرسید آیا تمام دستورالعمل را عمل میكنی؟! كه جواب مثبت شنید ولی در عین حال جوان به او گفته بود كه گاهی اوقات حال خوشی از برای عمل كردن به آن دستور العمل را ندارم؛ كه فیض به او گفته بود «آیا به دستور العملهای من شك داری؟!!» كه جواب منفی شنید، فیض پس از تأملی از جوان پرسیده بود كه رفتارت با پدر و مادر چگونه است؟ كه از جوان پاسخ شنیده بود كه گاهی اوقات رفتارهای پدر و مادرم بر من سخت میآید، لذا نگاه خشمآلودی میكنم، در این حال فیض تغییر حالت میدهد و میگوید:
این دستورالعملی را كه به تو دادم اگر انجام میدانی سرعت سلوكت بسیار زیاد بود، ولی نگاه خشمآلود تو به پدر و مادرت، توفیق طاعت را از تو گرفته است، چرا كه یكی از حقوق پدر و مادر بر گردن فرزند «خشوع و خضوع به ایشان در هنگامی كه ایشان به تو ظلمی روا میدارند» است.
🎙آیت الله مبشر کاشانی:
بله. یکی از ثقات متدین که از طلاب حوزۀ عملیۀ قم بوده و هست برای من تعریف کرد که مدتها به ریاضتهای شرعیه مثل روزه گرفتن، شب زنده داری، دوری از غیبت و تهمت و ... مشغول بودم. بعد از مدتی، کتاب اربعین علامه مجلسی اول (پدر علامه محمدباقر مجلسی) به دستم رسید، مطالعه کردم و مطابق دستورات مکتوبۀ آن بزرگوار، مشغول به عبادت شدم.
همچنین در اثر این اربعین، تحولات معنوی، برایم ایجاد شد، از جمله اینکه: اواخر اربعین بودم. حدود روز سی و ششم به بعد بود که یک روز، مقابل حرم مطهر حضرت معصومه(ع)، نزیک درِ ورودی، از پشت سر، صدایی شنیدم که شخصی با اسم، من را صدا میکرد، به عقب برگشتم، دیدم مردی که لباس معمولی مانند لباس رعیتها به تن و کلاهی به سر داشت، من را صدا زد، به او سلام کردم، جواب سلام من را داد و ... .
گفت:
من سالهاست که در خدمت آن بزرگوار هستم و حضرتش من را به مأموریتهای معنوی میفرستد. سه روز قبل، در مشهد مقدس بودم. وجود مقدس امام زمان(ع) امر فرمودبه قم بیایم و تو را ببینم؛ لذا به طریق طی الارض، به قم آمدم و امروز آخرین روزی است که در قم هستم و باید به خدمت حضرت برگردم. مأموریتم همین بود که ببینم شما چه میخواهی تا انجام دهم. ضمن صحبتهایی که با آن مرد ناشناس که از یاران خاص حضرت بود داشتم سخن ازعلماء و فقهای گذشته شد.
از جمله، ادامۀ سخن، به علامه فیض کاشانی رسید. شروع به تعریف و تمجید از آن بزرگوار کرد؛ سپس چنین گفت:
«روح فیض کاشانی بر جمیع ارواح مؤمنین مدفون در کاشان، حکومت میکند» از مقام و منزلت فیض کاشانی و تقرب او به درگاه الهی تعجب کردم با خود گفتم: «با اینکه علمای بزرگ و امام زادگان در کاشان میباشند مقام و منزلت مرحوم فیض کاشانی به قدری است که بر جمیع ارواح مؤمنین کاشان حتی امامزادگان حکومت دارد».
📚سِرّ دلبران.
#فیض_کاشانی
#کاشان
#صلوات
#آداب_ذکر
#مزار_صالحان
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
💐در سالروز وفات ملا محسن فیض کاشانی رضواناللهتعالیعلیه به روح لطیف و ملکوتی ایشان صلواتی هدیه بفرمائید.
🔹ز هر چه غیر یار استغفر الله...
فيض كاشانى بسيار مرد بزرگى است؛ مرحوم علّامۀ طباطبائى در مورد ايشان مىفرمودند: «ما در بين علماء شيعه به جامعيّت مرحوم فيض كم داريم.» إنشاءالله ديوان ايشان را تهيّه كرده و در منزل داشته باشيد و خصوصاً اشعارى كه راجع به لا إله إلّا الله و استغفار دارند را مرور كنيد. چقدر در اين اشعار عالى بيان فرموده است:
ز هرچه غير يار أستغفرُ الله
ز بود مستعار أستغفرُ الله
دمى كان بگذرد بى ياد رويش
از آن دم صدهزار أستغفر الله
📚 «جذبهٔ عشق»، ص۲۷۶
#ملامحسن
#فیض_کاشانی
#علامه_طهرانی
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
خبرها آنجاست...!
🎙آیت الله روح الله قرهی:
ملّا محسن فیض کاشانی، آن عارف بالله، در عالم رؤیا یا مکاشفه، شیخ طوسی را میبیند، به شیخ طوسی عرضه میدارد که آقا! آنجا چه خبر است؟شیخ طوسی میفرماید:آنجا چه خبر است؟ اینجا خبری نیست، خبرها آنجاست!
ملّا محسن فیض کاشانی تعجّب میکند و میگوید، عرض کردم: آقا! خبر آن طرف است، این طرف که خبری نیست!شیخ طوسی میگوید: خیر، اتّفاقاً بر عکس متوجّه شدید، خبر آنجاست و این طرف، خبری نیست، هر چه این طرف هست از آنجا آمده است.فقط به تو بگویم: ای محسن! بدان، هر چه هست در دنیاست و من امروز مغموم هستم و افسوس میخورم که میتوانستم کار بیشتری انجام بدهم و انجام ندادم...!
تعبیر عجیبی دارد، می فرماید:
اگر می دانستید که اینجا، فقط یک ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد صلی الله علیه و آله چقدر ارزش دارد، آن وقت میفهمیدید، چرا در ماه مبارک رمضان، اوّلین دعا، این است: «اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُور».خدایا بر اهل قبور،سرور و شادمانی عطا بفرما!
⏰درس اخلاق، ۱۸ آبان ۱۳۹۴.
🎙از آیتالله مرعشی نجفی نقل شده است:
جوانی به سراغ فیض كاشانی رفت و اصرار بسیاری بر دریافت دستورالعمل سلوك عرفانی داشت؛ سیمای و اصرار جوان بر سلوك بر جناب فیض كاشانی خوشآیند آمد، بنابراین دستورالعملی برای چلّه نشینی به او داد و بعد از مدتی جوان به درگاه فیض كاشانی مراجعت كرد و اوضاع احوال خود را برای فیض بیان كرد؛ این در حالی بود كه هیچ تغییری در او ایجاد نشده بود؛ لذا فیض دستور چلّه نشینی دوم را داد ولی بعد چهل روز و با مراجعت دوباره، بازهم هیج تغییری در احوالهای جوان دیده نشد، بنابراین فیض فهمید كه مشكلی در كار است؛ از جوان پرسید آیا تمام دستورالعمل را عمل میكنی؟! كه جواب مثبت شنید ولی در عین حال جوان به او گفته بود كه گاهی اوقات حال خوشی از برای عمل كردن به آن دستور العمل را ندارم؛ كه فیض به او گفته بود «آیا به دستور العملهای من شك داری؟!!» كه جواب منفی شنید، فیض پس از تأملی از جوان پرسیده بود كه رفتارت با پدر و مادر چگونه است؟ كه از جوان پاسخ شنیده بود كه گاهی اوقات رفتارهای پدر و مادرم بر من سخت میآید، لذا نگاه خشمآلودی میكنم، در این حال فیض تغییر حالت میدهد و میگوید:
این دستورالعملی را كه به تو دادم اگر انجام میدانی سرعت سلوكت بسیار زیاد بود، ولی نگاه خشمآلود تو به پدر و مادرت، توفیق طاعت را از تو گرفته است، چرا كه یكی از حقوق پدر و مادر بر گردن فرزند «خشوع و خضوع به ایشان در هنگامی كه ایشان به تو ظلمی روا میدارند» است.
🎙آیت الله مبشر کاشانی:
بله. یکی از ثقات متدین که از طلاب حوزۀ عملیۀ قم بوده و هست برای من تعریف کرد که مدتها به ریاضتهای شرعیه مثل روزه گرفتن، شب زنده داری، دوری از غیبت و تهمت و ... مشغول بودم. بعد از مدتی، کتاب اربعین علامه مجلسی اول (پدر علامه محمدباقر مجلسی) به دستم رسید، مطالعه کردم و مطابق دستورات مکتوبۀ آن بزرگوار، مشغول به عبادت شدم.
همچنین در اثر این اربعین، تحولات معنوی، برایم ایجاد شد، از جمله اینکه: اواخر اربعین بودم. حدود روز سی و ششم به بعد بود که یک روز، مقابل حرم مطهر حضرت معصومه(ع)، نزیک درِ ورودی، از پشت سر، صدایی شنیدم که شخصی با اسم، من را صدا میکرد، به عقب برگشتم، دیدم مردی که لباس معمولی مانند لباس رعیتها به تن و کلاهی به سر داشت، من را صدا زد، به او سلام کردم، جواب سلام من را داد و ... .
گفت:
من سالهاست که در خدمت آن بزرگوار هستم و حضرتش من را به مأموریتهای معنوی میفرستد. سه روز قبل، در مشهد مقدس بودم. وجود مقدس امام زمان(ع) امر فرمودبه قم بیایم و تو را ببینم؛ لذا به طریق طی الارض، به قم آمدم و امروز آخرین روزی است که در قم هستم و باید به خدمت حضرت برگردم. مأموریتم همین بود که ببینم شما چه میخواهی تا انجام دهم. ضمن صحبتهایی که با آن مرد ناشناس که از یاران خاص حضرت بود داشتم سخن ازعلماء و فقهای گذشته شد.
از جمله، ادامۀ سخن، به علامه فیض کاشانی رسید. شروع به تعریف و تمجید از آن بزرگوار کرد؛ سپس چنین گفت:
«روح فیض کاشانی بر جمیع ارواح مؤمنین مدفون در کاشان، حکومت میکند» از مقام و منزلت فیض کاشانی و تقرب او به درگاه الهی تعجب کردم با خود گفتم: «با اینکه علمای بزرگ و امام زادگان در کاشان میباشند مقام و منزلت مرحوم فیض کاشانی به قدری است که بر جمیع ارواح مؤمنین کاشان حتی امامزادگان حکومت دارد».
📚سِرّ دلبران.
#فیض_کاشانی
#کاشان
#صلوات
#آداب_ذکر
#مزار_صالحان
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
💐در سالروز وفات ملا محسن فیض کاشانی رضواناللهتعالیعلیه به روح لطیف و ملکوتی ایشان صلواتی هدیه بفرمائید.
محمد کریمی (بندرعباس)4_5809767321740253845.mp3
زمان:
حجم:
12.54M
هر جمالی که بر افروخت خریدار شدیم
هر که مهرش دل ما برد گرفتار شدیم
کبریای حرم حسن تو چون روی نمود
چار تکبیر زدیم از همه بیزار شدیم
پرتو حسن تو چون تافت برفتیم از هوش
چونکه هوش از سر ما رفت خبردار شدیم
در پس پردهٔ پندار بسر میبردیم
خفته بودیم زهیهای تو بیدار شدیم
ساغری ساقی ارواح فرستاد از غیب
نشاءهاش بیخودئی داد که هشیار شدیم
بار دانش که چهل سال کشیدیم بدوش
بیکی جرعه فکندیم و سبکبار شدیم
مصحف روی و حدیث لبت از یاد برد
هر چه خواندیم و دگر بر سر تکرار شدیم
شربت لعل لبت بود شفای دل ما
بعبث ما ز پی نسخهٔ عطار شدیم
روز ما نیکتر از دی دی ما به ز پریر
سال و مه خوش که به از بار وز پیرار شدیم
هر چه دادند بما از دگری بهتر بود
تا سزاوار سراپردهٔ اسرار شدیم
در دل و دیدهٔ ما نور تجلی افروخت
تا به نیروی یقین مظهر انوار شدیم
سر ز دریای حقایق چه برون آوردیم
بر سر اهل سخن ابر گهر بار شدیم
راه رفتیم بسی تا که بره پی بردیم
کار کردیم که تا واقف این کار شدیم
آشنا فیض ازینگونه سخن بهره برد
نزد بیگانه عبث بر سر گفتار شدیم
#آواز
#فیض_کاشانی
#عرفان
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
محمد کریمی (بندرعباس)4_5809767321740253845.mp3
زمان:
حجم:
12.54M
هر جمالی که بر افروخت خریدار شدیم
هر که مهرش دل ما برد گرفتار شدیم
کبریای حرم حسن تو چون روی نمود
چار تکبیر زدیم از همه بیزار شدیم
پرتو حسن تو چون تافت برفتیم از هوش
چونکه هوش از سر ما رفت خبردار شدیم
در پس پردهٔ پندار بسر میبردیم
خفته بودیم زهیهای تو بیدار شدیم
ساغری ساقی ارواح فرستاد از غیب
نشاءهاش بیخودئی داد که هشیار شدیم
بار دانش که چهل سال کشیدیم بدوش
بیکی جرعه فکندیم و سبکبار شدیم
مصحف روی و حدیث لبت از یاد برد
هر چه خواندیم و دگر بر سر تکرار شدیم
شربت لعل لبت بود شفای دل ما
بعبث ما ز پی نسخهٔ عطار شدیم
روز ما نیکتر از دی دی ما به ز پریر
سال و مه خوش که به از بار وز پیرار شدیم
هر چه دادند بما از دگری بهتر بود
تا سزاوار سراپردهٔ اسرار شدیم
در دل و دیدهٔ ما نور تجلی افروخت
تا به نیروی یقین مظهر انوار شدیم
سر ز دریای حقایق چه برون آوردیم
بر سر اهل سخن ابر گهر بار شدیم
راه رفتیم بسی تا که بره پی بردیم
کار کردیم که تا واقف این کار شدیم
آشنا فیض ازینگونه سخن بهره برد
نزد بیگانه عبث بر سر گفتار شدیم
#آواز
#فیض_کاشانی
#عرفان
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
حجة الإسلام سیّد محمّدحسن لواسانی1_3967588975.mp3
زمان:
حجم:
3.56M
🔖 سبحانه | سبحانه رمضان المبارک سال ۱۴۴۴ ه.ق
🖋 برگزیدهای از غزل: مرحوم ملّا محمّدمحسن #فیض_کاشانی
🎙 بانوای: حجة الإسلام #سید_محمدحسن_لواسانی
🎛 تنظیم از: استدیو نفحات
🗃 تهیه کننده: مدرسۀ علمیّۀ نورالرّضا علیه السّلام
🎧 لطفاً با هدفون گوش دهید!
🏷 #مناجات
#شعر
#غزل
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a