مجردان انقلابی
#قانون_ها_ی_مهم_گفتگو_با_همسر_تا_را_بشنا_سید. قسمت دوم قانون شماره 2- با علاقه گوش بدهيد. گاهي او
#قانون_ها_ی_مهم_گفتگو_با_همسر_تا_را_بشنا_سید.
قسمت سوم
قانون شماره 3- از قطع صحبت اجتناب کنيد.
قطع صحبت براي کسي که اين کار را مي کند احتمالاً طبيعي به نظر مي رسد، اما ممکن است در کسي که #صحبت او قطع مي شود ايجاد نارضايتي و افکار منفي کند «او به حرف هايم گوش نمي دهد، تنها مي خواهد خودش حرف بزند.»
قطع صحبت هم مانند ساير عادات ممکن است بخشي از طرز مکالمه اشخاص باشد و برخلاف برداشت احتمالي کسي که صحبتش قطع مي شود، ارتباطي با #خودمحوري و مخالفت و غيره ندارد. در اينجا نيز زن و مرد #رفتار متفاوتي نشان مي دهند مردها بيش از زن ها صحبت را قطع مي کنند، اما قطع صحبت آنها مشمول زن ها نيست، يعني با مردهاي ديگر هم که صحبت مي کنند همين #سياست را دارند. بنابراين زني که براي قطع صحبت از سوي همسرش دلايل منفي مي تراشد، بايد به خاطر داشته باشد که اين رفتار ممکن است مربوط به طرز صحبت او باشد. اما با اين حال کسي که صحبت را قطع مي کند بايد به انتظار پايان صحبت بماند و #صبر کند. ممکن است مردي با تاني و با جملاتي فاصله دار و حرف بزند و زنش که حاضر جواب و بي قرار است، مرتب به ميان صحبت او پريده، رشته کلام را قطع کند. در اين شرايط ممکن است مرد عصباني شود و زن را مورد انتقاد قرار دهد، غافل از اين که رفتار خانم او دلايل عميق تري دارد.
مردها در مقايسه با زن ها اغلب #خويشتن نگري کمتري دارند و احتمالاً به قدر زن ها از احساسات خود، آگاه نيستند. مردي که به #احساسات خانمش توجه مي کند، نسبت به احساسات خودش هم حساس مي شود.
📲
@mojaradan
مجردان انقلابی
#سوال: 🔹احساس #عدم کفویت در دوران عقد در دوران پس از عقد به سر میبرم. شوهرم از #اقوام است. وقتی
#سول
#احساس_عدم_کفویت_در_دورلن_عقد
٢. #رابطۀ خوب و تأثیر پذیری، دو نکتۀ امیدوار کننده
در پرسش شما #دو نکتۀ بسیار امیدوار کننده وجود دارد. اوّل آن که گفتهاید با همسرم رابطۀ #خیلی خیلی خوبی دارم. شما میتوانستید بگویید رابطهام بد نیست، یا خوب است یا خیلی خوب است. این که گفتهاید: «خیلی خیلی خوب است»، معلوم میشود واقعاً از این رابطه، #راضی هستید.
دومین نکتۀ امیدوار کننده هم این است که گفتهاید: «به #لحاظ ایمانی، تأثیراتی روی او داشتهام». از ضمیمۀ این دو نکته به هم، میتوانیم این نتیجه را بگیریم: اگر شما بتوانید از این رابطۀ خیلی خیلی خوب، خیلی خیلی خوب استفاده کنید، میتوانید با توجّه به تأثیرپذیری همسرتان، او را به #نقطهای برسانید که مطلوب شماست. طعم این همراهی و به مقصد رسیدن، کمتر از طعم ازدواج با کسی که از همان ابتدا در نقطۀ مطلوب شما بوده، نیست.
اگر کمی #صبر داشته باشید و از عجله پرهیز کنید، اگر رابطۀ محبّتیِ خود با همسرتان را #روز به روز بیشتر کنید، اگر در انجام دادن دستورهای دینی، راه افراط را در پیش نگیرید، به امید خدا میتوانید به آنچه در همسرتان میخواهید، برسید. البتّه این نکته، #مختص به شماست که ازدواج کردهاید؛ یعنی ما نمیخواهیم در این جا به دختران توصیه کنیم با کسانی ازدواج کنند که #کفوشان نیستند.
ادامه دارد...
📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص۸۶
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#محسن_عباسی_ولدی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#والدین_بدانند:
رعایت #کوچکتری و بزرگتری
در ازدواج شرط نیـ❌ـست...
♨️اینکه اول باید #دختریا پسر بزرگتر ازدواج کند درست و عقلانی نیست.شاید #دختر کوچکتر خواستگاری خوب دارد اما بخاطره سنت غلطی که در بین خانواده ها جا افتاده است او باید #صبر کند تا دختر بزرگتر ازدواج کند.
♨️ اگر دختر کوچکتر بخاطره این سنت غلط به #گناه بیفتد گناهش برگردن کسانی است که او را از #ازدواج منع کردند.
#قبل_از_ازدواج
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
💞💞💍💍💞💞
#انچه_مجردان_باید_بدانند .
#قسمت_اول
✅ ازدواجتان را مانند آب خوردن #آسان کنید
🌹 اگر از #ازدواج در ذهنتان یك غول نسازید و موانع ذهنیتان را كنار بگذارید، ازدواج هم میتواند #آسان باشد:
💖 دلشكسته نشوید
دل باختنهای زیاد و به #وفور اشتباه است. همه شما در اطرافتان آدمهای #مختلفی وجود داشته و دارد. پس با آدمهای زیادی برخورد داشتهاید. چه در محل كار، چه در #محل تحصیل، در جامعه و. . . . پس دیگر یك دختر ۱۴ ساله یا یك پسر نوجوان چند دهه پیش نیستید كه به #یكباره و با دیدن فرد جدیدی كه با معیارهایتان همخوانی دارد، دل ببازید. مقایسه كردن موقعیتهای #حال حاضرتان با ارتباطهای قبلی یا حتی مواردی #تخیلی كه در فیلمها دیدهاید هم اشتباه است. گاهی #صبر كردن برای رسیدن به یك فرد مناسبتر هم درست نیست. به هر حال از فرد #مورد نظر شما جذابتر و #ایدهآلتر هم وجود دارد. مگر اینكه بخواهید در این #نا آگاهی بمانید و# مدام صبر كنید!
#ادامه_دارد
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#استاد_پناهیان:
🔸اگر کسی #ازدواج کرد #روزیاش زیاد نشد، اشکال را باید جای دیگری ببیند، یا باید بگوید اشکالی ندارد دیگر #خدا خواسته من #فقیر باشم.
☺️
🔺 چون من مهمترین #اقدام برای #کسب_روزی یعنی #ازدواج را انجام دادم.
💠من کاری ندارم به استثناءهایی که بعضیها هستند
خودشان آدمهای #بیعرضهای احیاناً هستند در کسب روزی، که خب همیشه یک #استثنائاتی پیدا میشود در موردش جداگانه باید صحبت کرد. ولی ازدواج روزی انسان را زیاد میکند.
✅
🌀میفرماید اگر #جوانی ازدواج بکند مروّتاش زیاد میشود. #جوانمردیاش زیاد میشود.
حضرت فرمود پیش ما #اهلبیت مروّت یعنی این که اگر خدا بهت نداد شکر بکنی، اگر بهت داد #ایثار بکنی.
🔰میفرماید کسانی که ازدواج میکنند #مروّتشان افزایش پیدا میکند. یعنی از خودگذشته میشوند. #صبر چیست؟ توی نداریها خدا را شکر میکنند! این اثر ازدواج است.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
💠 @mojaradan
#استاد_پناهیان:
🔸اگر کسی #ازدواج کرد #روزیاش زیاد نشد، اشکال را باید جای دیگری ببیند، یا باید بگوید اشکالی ندارد دیگر #خدا خواسته من #فقیر باشم.
☺️
🔺 چون من مهمترین #اقدام برای #کسب_روزی یعنی #ازدواج را انجام دادم.
💠من کاری ندارم به استثناءهایی که بعضیها هستند
خودشان آدمهای #بیعرضهای احیاناً هستند در کسب روزی، که خب همیشه یک #استثنائاتی پیدا میشود در موردش جداگانه باید صحبت کرد. ولی ازدواج روزی انسان را زیاد میکند.
✅
🌀میفرماید اگر #جوانی ازدواج بکند مروّتاش زیاد میشود. #جوانمردیاش زیاد میشود.
حضرت فرمود پیش ما #اهلبیت مروّت یعنی این که اگر خدا بهت نداد شکر بکنی، اگر بهت داد #ایثار بکنی.
🔰میفرماید کسانی که ازدواج میکنند #مروّتشان افزایش پیدا میکند. یعنی از خودگذشته میشوند. #صبر چیست؟ توی نداریها خدا را شکر میکنند! این اثر ازدواج است.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
💠,@mojaradan
•┈┈••✾••✾•✨♥️✨•✾••✾••┈┈•
امان از غلبه خواب‼️
♻️یكى از شیعیان- كه از صلحاء و نیكان بود- نزد معاویة بن وهب رفته و از #خواب سنگین خود شكایت كرد. و به او گفت:
💠من قصد مىكنم كه براى #نمازشب برخیزم، ولى خواب بر من غلبه مىكند و تا #صبح به خواب مىروم. چه بسیار اتفاق مىافتد كه یک یا دو ماه پى در پى #نمازشب خود را #قضا مىكنم، و آن را در روز بعد به جا مىآورم؛
و این عمل بر من سخت است ولى بر این دشوارى #صبر و #تحمل مىكنم.
🌱معاویة بن وهب این خبر را به امام جعفر #صادق علیه السّلام رساند.
امام علیه السّلام فرمودند:
✍🏻 به خدا سوگند، چشمش روشن باد! به خدا سوگند، چشمش روشن باد.
📚( گلچین صدوق (گزیده من لا یحضره الفقیه) ج1 173)
••❥⚜︎-----------
@mojaradan
••✾••✾••✾✨🌸🌺🌸✨✾••✾••✾••
{🤔⁉️}
#فانوس💖
کلید خیلی از قفل های زندگی۳چیز است:
✅صبر
✅آرامش
✅توکل
🔻اما #صبر چیست :
✨صبر به معنای دست روی دست گذاشتن نیست! صبر یعنی زمانی که آتش به سمت شما می آید یک سپر بردارید و در مقابل آتش قرار دهید و باز هم به حرکتتان ادامه دهید. این سپر همان صبر است!
🔻 #آرامش چیست :
✨یعنی من پذیرفته ام که هر کاری پستی و بلندی های خاص خودش را دارد و در مواجهه با آنها شوکه نخواهم شد و با چالش ها درست برخورد خواهم کرد!
🔻 #توکل یعنی چه :
✨ یعنی خدایی مهربان دارم که اگر با برنامه و مرتب و با دانش اقدام کنم و زحمت بکشم زحمت های مرا تباه نخواهد کرد و درمواقعی که راه برمن بسته شود گشایش حاصل خواهد شد.
••❥⚜︎-----------
@mojaradan
💫 #پایگاه-اجتماعی_مجردان_انقلابی
🔆💠🔅💠﷽💠🔅
💠🔅💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅
🔅
✅پنج #سفارش فوق العاده زیبا
✍از حضرت #امیرالمومنین علی (علیه السلام) :
♻️شما را به پنج چیز سفارش می کنم که اگر در #طلب آنها متحمل رنج زیاد شوید #سزاوار است:
1⃣ جز به #خدا امیدوار نباشید .
2⃣ غیر #گناه خود از چیزی نترسید.
3⃣ اگر چیزی بلد نیستید از گفتن
نمیدانم #خجالت نکشید.
4⃣ اگر چیزی را نمیدانید در #یادگیری آن
خجالت به خود راه ندهید .
5⃣ همواره #صبر پیشه کنید که صبر در
#ایمان مانند سر در بدن است. بدنی که
سر نداشته باشد #خیری در آن نیست و
ایمانی که صبر نداشته باشد نیز خیر ندارد.
📚 نهج البلاغه (صبحی صالح) ،ص۴۸۲
••❥⚜︎-----------
@mojaradan
💫 #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
مجردان انقلابی
#انچه_مجردان_باید_بدانند برای چه هدفی ازدواج کنیم؟ #پناهیان #قسمت_دوم اینجوریاند. میگوید #آخ
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#برای_چه_هدفی_ازدواج_میکنیم
بلکه #آرامش را هم سلب میکنند فرصتهای ما را هم از بین میبرند، باید این کار را بکنیم. #سحر بیدار شویم چطور است؟ بینالطلوعین سرِ سجاده ذکر بگوییم؟ وقت برای نماز بگذاریم مفصّل؟ نمیدانم باید چهکار کنیم یک #مقدار آرام بشویم. خداوند متعال که روزی سه مرتبه ترمز دستی ما را میکشد. آقا #صبر کن! کجا داری میروی؟
ما را میبرد #سرِ سجاده. نماز هم که دیدید چقدر جالب است. نیست به شدت تکراری است، به آدم فرصت میدهد فکر کند. نیست اصلاً #جذابیت و جدید بودن توی نماز نیست! گفت آقا چرا اینقدر تند نمازت را خواندی؟ گفت چون از حفظ خواندم. از حفظ است #همهاش را دیگر. مثل برای رانندههای خیلی حرفهای دنده عوض میکنند اصلاً متوجه نمیشوند این رکعت عوض میکند اصلاً متوجه نمیشود. بعد میرود #گمشدههای دیگرش را پیدا میکند. آن سیبزمینی را کجا گذاشته بودم؟ ها! تازه فهمیدم.
#نماز ترمزدستی زندگی آدم کشیده میشود آدم توی بیداری روحش استراحت کند یک کمی آرام باش. برای چی آمدی در این دنیا داری زندگی میکنی؟ «مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک»؛ من مال اینجا نیستم چند روزی «قفسی ساختهاند از بدنم»؛ من توی قفسم الآن.
#ادامه_دارد
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
2.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#الساام_ایها_غریب
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
#مهدی_جانم
🦋بیقراری نشانه اتمام #صبر است
🌹و اتمام صبر نشانه دلتنگی❣
🦋ببخش که # صبرمان تمام نشده
🌹ببخش که هنوز قرار داریم😔
🦋ببخش که #دلتنگت نیستیم
🌹که اگر بودیم، آمده بودی..
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
@@mojaradan
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شکسته_هایم_بعد_تو 🇮🇷قسمت ۸۵ و ۸۶ حاج علی: _اینجوری نگید حاج خانوم!نفرین نکنید، شاید اونم ت
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
شکسته_هایم_بعد_تو
🇮🇷قسمت ۸۷ و ۸۸
اما زن است دیگر، دلش بند یک مرد تا ابد میماند، باید با این چه کند؟
رها چه گفته بود؟ قبل از آمدن معصومه چه گفت؟
راستی، اگر ارمیا هم
مثل سید مهدی شود و دیگر نیاید؟
نه... امکان ندارد!
ارمیا کجا و سید مهدی کجا؟ ارمیا کجا و شهادت کجا؟
ارمیا و این حرفها؟ اصلا چه کسی گفته حق دارند ارمیا را با سید مهدی
مقایسه کنند؟
سید مهدی تک بود... بهترین بود؛ اصلا سید مهدی نمونهی دومی نداشت! ارمیا هرگز مانند او نمیشد؛ اصلا تقصیر ارمیاست که سیدمهدی دیگر به خواب آیه #نمیآید. ارمیا مزاحم خلوتهای ذهنیاش با یاد سیدمهدی است!
چشمانش بسته شد ،
و همانجا روی مبل و وسط #خوددرگیریهای ذهنیاش به خواب رفت... خوابی که سیدمهدی مهمان آن بود و نه ارمیا؛ خوابی که سراسر پریشانی بود و هرج و مرج...
ساعت یک و نیم بعدازظهر بود ،
که آیه با آخرین مراجعش خداحافظی کرد،
ده دقیقهای مشغول نوشتن گزارش بود. زمانی که سررسیدهایش را مرتب در کشوی میزش گذاشت و در آن را قفل کرد، دو ضربه به در اتاقش خورد.
این مدل در زدن دکتر صدر بود.
آیه بلند شد و در را برای دکتر باز کرد.
آیه: _سلام استاد، چیزی شده؟
صدر روی صندلی مراجع نشست و با دست به صندلی بغل دستش اشاره کرد که بنشیند:
_مگه باید چیزی شده باشه؟
آیه همانطور که مینشست:
_تا چیزی نشه که شما از اون اتاق خوشگلتون بیرون نمیایید.
صدر خندهای کرد:
_حق داری، حاج علی نگرانته؛ گفت من باهات صحبت کنم.
آیه لبخندش پر درد شد:
_کارم به اینجا کشید؟
+به کجا؟
_که دست به دامن شما بشن؟
+خودت بهتر میدونی که همهی آدما نیاز به مشاوره و درددل کردن، تخلیه هیجانی و از همه مهمتر شنیده شدن دارن؛ با حرف نزدن و #گوشهگیری و #فرار از #واقعیت میخوای به کجا برسی؟ به فکر #زینبت هستی؟ امانتداری میکنی؟ رها گفت وضع #روحی زینب اصلا خوب نیست؛ وقتی رها میگه خوب نیست من مطمئن میشم یه جای کار داره میلنگه! ارمیا چرا تنها رفت؟چرا وقتی بیمارستان بودی رفت؟ ارمیایی که من سه ساله میشناسم اینجوری نبود!
آیه: _سه سال؟ شما که تازه...
صدر میان کلامش آمد:
_چند ماه بعد از شهادت سیدمهدی بود که یه روز پدرت اومد، ارمیا رو آورده بود. من سه ساله با زیر و بم این بچه آشنام.
+چرا میومد؟
_اینا دیگه جزء اسرار مراجع منه؛ فقط گفتم که بدونی ارمیا آشنای یکی دو روزه نیست که بخوای من رو از سرت باز کنی!
+اونروز تو بیمارستان حرفای خوبی بهش نزدم.
_بعد از اونروز باهاش حرف زدی؟
+نه.
_میدونی کجاست و کی میاد؟
+بابا گفت رفته همون روستایی که قرار بود ما بریم.
_برنامه آیندهت چیه؟ وقتی اومد؟
+نمیدونم استاد! من هنوز با رفتن مهدی کنار نیومدم!
_مهدی برمیگرده؟
+نه!
_اما ارمیا میتونه بره؛ میتونه خسته بشه!
صدای ارمیا از لای در نیمه باز اتاق آمد:
_من خسته نمیشم دکتر؛ اینقدر آیه رو اذیت نکنید!
صدر به سمت صدا برگشت و با دیدن ارمیا با آن ریشهای چند روزه، از روی صندلی بلند شد و به سمتش رفت:
_سلام؛ رسیدن به خیر!
ارمیا شرمنده سرش را پایین انداخت: _ببخشید، سلام. ممنون؛ شما هم خسته نباشید.
+تو خسته نباشی مرد خدا!
_مرد خدا رو زمین چی کار داره دکتر؟ مرد خدا بالش برای پریدن باز بازه!
صدر: _لطفا تو قصد #پرواز نکن. داغ مهدی برای همهمون بس بود!
ارمیا: _بعضی داغها هیچوقت سرد نمیشن، شما که اینو میدونید نباید به آیه خانوم فشار بیارید؛ دست ما امانتن!
صدر: _خودتون میدونید؛ من برم که خانومم منتظره.
ارمیا: _اون خانوم چی شد؟
صدر منظور ارمیا را فورا فهمید:
_بستری شد، تو بیمارستان رازی.
ارمیا: _کجا هست؟
صدر: _به امینآباد مشهوره.
ارمیا: _خطری برای ما نداره دیگه؟
صدر: _خیالتون راحت.سابقهی خرابش اینجا باعث شده اونجا حسابی تحت نظر باشه که داروهاش مصرف بشه.
ارمیا: _ممنون دکتر!
صدر: _به امید دیدار
صدر که رفت ارمیا نگاه با لبخند مهربانانهاش را به آیه دوخت:
_سلام خانوم، خسته نباشی؛ بریم خونه!هنوز زینب سادات رو ندیدم، دلم براش تنگه!
آیه سلامی زیر لبی گفت. همیشه شرمندهی #اخلاق_خوب و #آرامش و #صبر ارمیا بود.
کلید ماشین را که به سمت ارمیا گرفت گفت:
_چطور با اینهمه بد رفتاریای من هنوز خوبی؟ گفته بودی تا من نگم دیگه نمیای؟
ارمیا کلید را از دست آیه گرفت:
_اومدم دکتر صدر رو ببینم که حرفاتونو شنیدم؛ من نبودم خیلی اذیتت کردن؟باور کن به خاطر خودت رفتم، نمیدونستم اذیت میشی.
آیه دوباره پرسید:
_چرا همهش #خوبی؟
ارمیا همانطور که کنار آیه قدم میزد گفت:
_من امروز رو نبین. اتفاقا....
🥀ادامه دارد....
❤️🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری
@mojaradan