eitaa logo
مجردان انقلابی
13هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.8هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 ادمین کانال ↶ @mojaradan_adm (تبلیغات انجام میشود) متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir_ir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
مجردان انقلابی
#قانون_ها_ی_مهم_گفتگو_با_همسر_تا_را_بشنا_سید. قسمت دوم قانون شماره 2- با علاقه گوش بدهيد. گاهي او
. قسمت سوم قانون شماره 3- از قطع صحبت اجتناب کنيد. قطع صحبت براي کسي که اين کار را مي کند احتمالاً طبيعي به نظر مي رسد، اما ممکن است در کسي که او قطع مي شود ايجاد نارضايتي و افکار منفي کند «او به حرف هايم گوش نمي دهد، تنها مي خواهد خودش حرف بزند.» قطع صحبت هم مانند ساير عادات ممکن است بخشي از طرز مکالمه اشخاص باشد و برخلاف برداشت احتمالي کسي که صحبتش قطع مي شود، ارتباطي با و مخالفت و غيره ندارد. در اينجا نيز زن و مرد متفاوتي نشان مي دهند مردها بيش از زن ها صحبت را قطع مي کنند، اما قطع صحبت آنها مشمول زن ها نيست، يعني با مردهاي ديگر هم که صحبت مي کنند همين را دارند. بنابراين زني که براي قطع صحبت از سوي همسرش دلايل منفي مي تراشد، بايد به خاطر داشته باشد که اين رفتار ممکن است مربوط به طرز صحبت او باشد. اما با اين حال کسي که صحبت را قطع مي کند بايد به انتظار پايان صحبت بماند و کند. ممکن است مردي با تاني و با جملاتي فاصله دار و حرف بزند و زنش که حاضر جواب و بي قرار است، مرتب به ميان صحبت او پريده، رشته کلام را قطع کند. در اين شرايط ممکن است مرد عصباني شود و زن را مورد انتقاد قرار دهد، غافل از اين که رفتار خانم او دلايل عميق تري دارد. مردها در مقايسه با زن ها اغلب نگري کمتري دارند و احتمالاً به قدر زن ها از احساسات خود، آگاه نيستند. مردي که به خانمش توجه مي کند، نسبت به احساسات خودش هم حساس مي شود. 📲 @mojaradan
مجردان انقلابی
#سوال: 🔹احساس #عدم کفویت در دوران عقد در دوران پس از عقد به سر می‌برم. شوهرم از #اقوام است. وقتی
٢. خوب و تأثیر پذیری، دو نکتۀ امیدوار کننده در پرسش شما نکتۀ بسیار امیدوار کننده وجود دارد. اوّل آن که گفته‌اید با همسرم رابطۀ خیلی خوبی دارم. شما می‌توانستید بگویید رابطه‌ام بد نیست، یا خوب است یا خیلی خوب است. این که گفته‌اید: «خیلی خیلی خوب است»، معلوم می‌شود واقعاً از این رابطه، هستید. دومین نکتۀ امیدوار کننده هم این است که گفته‌اید: «به ایمانی، تأثیراتی روی او داشته‌ام». از ضمیمۀ این دو نکته به هم، می‌توانیم این نتیجه را بگیریم: اگر شما بتوانید از این رابطۀ خیلی خیلی خوب، خیلی خیلی خوب استفاده کنید، می‌توانید با توجّه به تأثیرپذیری همسرتان، او را به برسانید که مطلوب شماست. طعم این همراهی و به مقصد رسیدن، کمتر از طعم ازدواج با کسی که از همان ابتدا در نقطۀ مطلوب شما بوده، نیست. اگر کمی داشته باشید و از عجله پرهیز کنید، اگر رابطۀ محبّتیِ خود با همسرتان را به روز بیشتر کنید، اگر در انجام دادن دستورهای دینی، راه افراط را در پیش نگیرید، به امید خدا می‌توانید به آنچه در همسرتان می‌خواهید، برسید. البتّه این نکته، به شماست که ازدواج کرده‌اید؛ یعنی ما نمی‌خواهیم در این جا به دختران توصیه کنیم با کسانی ازدواج کنند که نیستند. ادامه دارد...‌‌‌ 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص۸۶ @mojaradan
: رعایت و بزرگتری در ازدواج شرط نیـ❌ـست... ♨️اینکه اول باید پسر بزرگتر ازدواج کند درست و عقلانی نیست.شاید کوچکتر خواستگاری خوب دارد اما بخاطره سنت غلطی که در بین خانواده ها جا افتاده است او باید کند تا دختر بزرگتر ازدواج کند. ♨️ اگر دختر کوچکتر بخاطره این سنت غلط به بیفتد گناهش برگردن کسانی است که او را از منع کردند. @mojaradan
💞💞💍💍💞💞 . ✅ ازدواجتان را مانند آب خوردن کنید 🌹 اگر از در ذهن‌تان یك غول نسازید و موانع ذهنی‌تان را كنار بگذارید، ازدواج هم می‌تواند باشد: 💖 دلشكسته نشوید دل باختن‌های زیاد و به اشتباه است. همه شما در اطراف‌تان آدم‌های وجود داشته و دارد. پس با آدم‌های زیادی برخورد داشته‌اید. چه در محل كار، چه در تحصیل، در جامعه و. . . . پس دیگر یك دختر ۱۴ ساله یا یك پسر نوجوان چند دهه پیش نیستید كه به و با دیدن فرد جدیدی كه با معیار‌های‌تان همخوانی دارد، دل ببازید. مقایسه كردن موقعیت‌های حاضرتان با ارتباط‌های قبلی یا حتی مواردی كه در فیلم‌ها دیده‌اید هم اشتباه است. گاهی كردن برای رسیدن به یك فرد مناسب‌تر هم درست نیست. به هر حال از فرد نظر شما جذاب‌تر و هم وجود دارد. مگر اینكه بخواهید در این آگاهی بمانید و# مدام صبر كنید‍‍! @mojaradan
: 🔸اگر کسی کرد زیاد نشد، اشکال را باید جای دیگری ببیند، یا باید بگوید اشکالی ندارد دیگر خواسته من باشم. ☺️ 🔺 چون من مهم‌ترین برای یعنی را انجام دادم. 💠من کاری ندارم به استثناءهایی که بعضی‌ها هستند خودشان آدم‌های احیاناً هستند در کسب روزی، که خب همیشه یک پیدا می‌شود در موردش جداگانه باید صحبت کرد. ولی ازدواج روزی انسان را زیاد می‌کند. ✅  🌀می‌فرماید اگر ازدواج بکند مروّت‌اش زیاد می‌شود. زیاد می‌شود. حضرت فرمود پیش ما مروّت یعنی این که اگر خدا بهت نداد شکر بکنی، اگر بهت داد بکنی. 🔰می‌فرماید کسانی که ازدواج می‌کنند افزایش پیدا می‌کند. یعنی از خودگذشته می‌شوند. چیست؟ توی نداری‌ها خدا را شکر می‌کنند! این اثر ازدواج است. 💠 @mojaradan
: 🔸اگر کسی کرد زیاد نشد، اشکال را باید جای دیگری ببیند، یا باید بگوید اشکالی ندارد دیگر خواسته من باشم. ☺️ 🔺 چون من مهم‌ترین برای یعنی را انجام دادم. 💠من کاری ندارم به استثناءهایی که بعضی‌ها هستند خودشان آدم‌های احیاناً هستند در کسب روزی، که خب همیشه یک پیدا می‌شود در موردش جداگانه باید صحبت کرد. ولی ازدواج روزی انسان را زیاد می‌کند. ✅  🌀می‌فرماید اگر ازدواج بکند مروّت‌اش زیاد می‌شود. زیاد می‌شود. حضرت فرمود پیش ما مروّت یعنی این که اگر خدا بهت نداد شکر بکنی، اگر بهت داد بکنی. 🔰می‌فرماید کسانی که ازدواج می‌کنند افزایش پیدا می‌کند. یعنی از خودگذشته می‌شوند. چیست؟ توی نداری‌ها خدا را شکر می‌کنند! این اثر ازدواج است. 💠,@mojaradan
•┈┈••✾••✾•✨♥️✨•✾••✾••┈┈• امان از غلبه خواب‼️ ♻️یكى از شیعیان- كه از صلحاء و نیكان بود- نزد معاویة بن وهب رفته و از سنگین خود شكایت كرد. و به او گفت: 💠من قصد مى‏كنم كه براى برخیزم، ولى خواب بر من غلبه مى‏كند و تا به خواب مى‏روم. چه بسیار اتفاق مى‏افتد كه یک یا دو ماه پى در پى خود را مى‏كنم، و آن را در روز بعد به جا مى‏آورم؛ و این عمل بر من سخت است ولى بر این دشوارى و مى‏كنم. 🌱معاویة بن وهب این خبر را به امام جعفر علیه السّلام رساند. امام علیه السّلام فرمودند: ✍🏻 به خدا سوگند، چشمش روشن باد! به خدا سوگند، چشمش روشن باد. 📚( گلچین صدوق (گزیده من لا یحضره الفقیه) ج‏1 173) ••❥⚜︎----------- @mojaradan
••✾••✾••✾✨⁦⁩🌸🌺🌸✨✾••✾••✾•• {🤔⁉️} 💖 کلید خیلی از قفل های زندگی۳چیز است: ✅صبر ✅آرامش ✅توکل 🔻اما چیست : ✨صبر به معنای دست روی دست گذاشتن نیست! صبر یعنی زمانی که آتش به سمت شما می آید یک سپر بردارید و در مقابل آتش قرار دهید و باز هم به حرکتتان ادامه دهید. این سپر همان صبر است! 🔻 چیست : ✨یعنی من پذیرفته ام که هر کاری پستی و بلندی های خاص خودش را دارد و در مواجهه با آنها شوکه نخواهم شد و با چالش ها درست برخورد خواهم کرد! 🔻 یعنی چه : ✨ یعنی خدایی مهربان دارم که اگر با برنامه و مرتب و با دانش اقدام کنم و زحمت بکشم زحمت های مرا تباه نخواهد کرد و درمواقعی که راه برمن بسته شود گشایش حاصل خواهد شد. ••❥⚜︎----------- @mojaradan 💫 -اجتماعی_مجردان_انقلابی
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ✅پنج فوق العاده زیبا ✍از حضرت علی (علیه السلام) : ♻️شما را به پنج چیز سفارش می کنم که اگر در آنها متحمل رنج زیاد شوید است: 1⃣ جز به امیدوار نباشید . 2⃣ غیر خود از چیزی نترسید. 3⃣ اگر چیزی بلد نیستید از گفتن نمیدانم نکشید. 4⃣ اگر چیزی را نمی‌دانید در آن خجالت به خود راه ندهید . 5⃣ همواره پیشه کنید که صبر در مانند سر در بدن است. بدنی که سر نداشته باشد در آن نیست و ایمانی که صبر نداشته باشد نیز خیر ندارد. 📚 نهج البلاغه (صبحی صالح) ،ص۴۸۲ ••❥⚜︎----------- @mojaradan 💫 جردان_انقلابی
مجردان انقلابی
#انچه_مجردان_باید_بدانند برای چه هدفی ازدواج کنیم؟ #پناهیان #قسمت_دوم   این‌جوری‌اند. می‌گوید #آخ
بلکه را هم سلب می‌کنند فرصت‌های ما را هم از بین می‌برند، باید این کار را بکنیم. بیدار شویم چطور است؟ بین‌الطلوعین سرِ سجاده ذکر بگوییم؟ وقت برای نماز بگذاریم مفصّل؟ نمی‌دانم باید چه‌کار کنیم یک آرام بشویم. خداوند متعال که روزی سه مرتبه ترمز دستی ما را می‌کشد. آقا کن! کجا داری می‌روی؟ ما را می‌برد سجاده. نماز هم که دیدید چقدر جالب است. نیست به شدت تکراری است، به آدم فرصت می‌دهد فکر کند. نیست اصلاً و جدید بودن توی نماز نیست! گفت آقا چرا اینقدر تند نمازت را خواندی؟ گفت چون از حفظ خواندم. از حفظ است را دیگر. مثل برای راننده‌های خیلی حرفه‌ای دنده عوض می‌کنند اصلاً متوجه نمی‌شوند این رکعت عوض می‌کند اصلاً متوجه نمی‌شود. بعد می‌رود دیگرش را پیدا می‌کند. آن سیب‌زمینی را کجا گذاشته بودم؟ ها! تازه فهمیدم.   ترمزدستی زندگی آدم کشیده می‌شود آدم توی بیداری روحش استراحت کند یک کمی آرام باش. برای چی آمدی در این دنیا داری زندگی می‌کنی؟ «مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک»؛ من مال اینجا نیستم چند روزی «قفسی ساخته‌اند از بدنم»؛ من توی قفسم الآن. @mojaradan
2.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋بیقراری نشانه اتمام است 🌹و اتمام صبر نشانه دلتنگی❣ 🦋ببخش که # صبرمان تمام نشده 🌹ببخش که هنوز قرار داریم😔 🦋ببخش که نیستیم 🌹که اگر بودیم، آمده بودی.. 🌸🍃 @@mojaradan
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شکسته_هایم_بعد_تو 🇮🇷قسمت ۸۵ و ۸۶ حاج علی: _اینجوری نگید حاج خانوم!نفرین نکنید، شاید اونم ت
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شکسته_هایم_بعد_تو 🇮🇷قسمت ۸۷ و ۸۸ اما زن است دیگر، دلش بند یک مرد تا ابد میماند، باید با این چه کند؟ رها چه گفته بود؟ قبل از آمدن معصومه چه گفت؟ راستی، اگر ارمیا هم مثل سید مهدی شود و دیگر نیاید؟ نه... امکان ندارد! ارمیا کجا و سید مهدی کجا؟ ارمیا کجا و شهادت کجا؟ ارمیا و این حرف‌ها؟ اصلا چه کسی گفته حق دارند ارمیا را با سید مهدی مقایسه کنند؟ سید مهدی تک بود... بهترین بود؛ اصلا سید مهدی نمونه‌ی دومی نداشت! ارمیا هرگز مانند او نمیشد؛ اصلا تقصیر ارمیاست که سیدمهدی دیگر به خواب آیه . ارمیا مزاحم خلوت‌های ذهنی‌اش با یاد سیدمهدی است! چشمانش بسته شد ، و همانجا روی مبل و وسط ذهنی‌اش به خواب رفت... خوابی که سیدمهدی مهمان آن بود و نه ارمیا؛ خوابی که سراسر پریشانی بود و هرج و مرج... ساعت یک و نیم بعدازظهر بود ، که آیه با آخرین مراجعش خداحافظی کرد، ده دقیقه‌ای مشغول نوشتن گزارش بود. زمانی که سررسیدهایش را مرتب در کشوی میزش گذاشت و در آن را قفل کرد، دو ضربه به در اتاقش خورد. این مدل در زدن دکتر صدر بود. آیه بلند شد و در را برای دکتر باز کرد. آیه: _سلام استاد، چیزی شده؟ صدر روی صندلی مراجع نشست و با دست به صندلی بغل دستش اشاره کرد که بنشیند: _مگه باید چیزی شده باشه؟ آیه همانطور که مینشست: _تا چیزی نشه که شما از اون اتاق خوشگلتون بیرون نمیایید. صدر خنده‌ای کرد: _حق داری، حاج علی نگرانته؛ گفت من باهات صحبت کنم. آیه لبخندش پر درد شد: _کارم به اینجا کشید؟ +به کجا؟ _که دست به دامن شما بشن؟ +خودت بهتر میدونی که همه‌ی آدما نیاز به مشاوره و درددل کردن، تخلیه هیجانی و از همه مهمتر شنیده شدن دارن؛ با حرف نزدن و و از میخوای به کجا برسی؟ به فکر هستی؟ امانتداری میکنی؟ رها گفت وضع زینب اصلا خوب نیست؛ وقتی رها میگه خوب نیست من مطمئن میشم یه جای کار داره میلنگه! ارمیا چرا تنها رفت؟چرا وقتی بیمارستان بودی رفت؟ ارمیایی که من سه ساله میشناسم اینجوری نبود! آیه: _سه سال؟ شما که تازه... صدر میان کلامش آمد: _چند ماه بعد از شهادت سیدمهدی بود که یه روز پدرت اومد، ارمیا رو آورده بود. من سه ساله با زیر و بم این بچه آشنام. +چرا میومد؟ _اینا دیگه جزء اسرار مراجع منه؛ فقط گفتم که بدونی ارمیا آشنای یکی دو روزه نیست که بخوای من رو از سرت باز کنی! +اونروز تو بیمارستان حرفای خوبی بهش نزدم. _بعد از اونروز باهاش حرف زدی؟ +نه. _میدونی کجاست و کی میاد؟ +بابا گفت رفته همون روستایی که قرار بود ما بریم. _برنامه آینده‌ت چیه؟ وقتی اومد؟ +نمیدونم استاد! من هنوز با رفتن مهدی کنار نیومدم! _مهدی برمیگرده؟ +نه! _اما ارمیا میتونه بره؛ میتونه خسته بشه! صدای ارمیا از لای در نیمه باز اتاق آمد: _من خسته نمیشم دکتر؛ اینقدر آیه رو اذیت نکنید! صدر به سمت صدا برگشت و با دیدن ارمیا با آن ریش‌های چند روزه، از روی صندلی بلند شد و به سمتش رفت: _سلام؛ رسیدن به خیر! ارمیا شرمنده سرش را پایین انداخت: _ببخشید، سلام. ممنون؛ شما هم خسته نباشید. +تو خسته نباشی مرد خدا! _مرد خدا رو زمین چی کار داره دکتر؟ مرد خدا بالش برای پریدن باز بازه! صدر: _لطفا تو قصد نکن. داغ مهدی برای همه‌مون بس بود! ارمیا: _بعضی داغ‌ها هیچوقت سرد نمیشن، شما که اینو میدونید نباید به آیه خانوم فشار بیارید؛ دست ما امانتن! صدر: _خودتون میدونید؛ من برم که خانومم منتظره. ارمیا: _اون خانوم چی شد؟ صدر منظور ارمیا را فورا فهمید: _بستری شد، تو بیمارستان رازی. ارمیا: _کجا هست؟ صدر: _به امین‌آباد مشهوره. ارمیا: _خطری برای ما نداره دیگه؟ صدر: _خیالتون راحت.سابقه‌ی خرابش اینجا باعث شده اونجا حسابی تحت نظر باشه که داروهاش مصرف بشه. ارمیا: _ممنون دکتر! صدر: _به امید دیدار صدر که رفت ارمیا نگاه با لبخند مهربانانه‌اش را به آیه دوخت: _سلام خانوم، خسته نباشی؛ بریم خونه!هنوز زینب سادات رو ندیدم، دلم براش تنگه! آیه سلامی زیر لبی گفت. همیشه شرمنده‌ی و و ارمیا بود. کلید ماشین را که به سمت ارمیا گرفت گفت: _چطور با اینهمه بد رفتاریای من هنوز خوبی؟ گفته بودی تا من نگم دیگه نمیای؟ ارمیا کلید را از دست آیه گرفت: _اومدم دکتر صدر رو ببینم که حرفاتونو شنیدم؛ من نبودم خیلی اذیتت کردن؟باور کن به خاطر خودت رفتم، نمیدونستم اذیت میشی. آیه دوباره پرسید: _چرا همه‌ش ؟ ارمیا همانطور که کنار آیه قدم میزد گفت: _من امروز رو نبین. اتفاقا.... 🥀ادامه دارد.... ❤️‍🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری @mojaradan