هدایت شده از استاد تراشیون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دختر_در_اسلام
📸 کلیپ تصویری
⭕️ دزدی مهربانی
👈 مهارتهای رابطه عاطفی پدران به فرزند #دختر
😔 به بهانه اتفاق تلخ قتل دختر توسط #پدر
#آسیب_های_تربیتی
#دورهی_نوجوانی
#تربیت_دینی
#نیاز_عاطفی
#مسائل_روز
#نوجوان
#رومینا
🌐 پایگاه حفظ و نشر آثار "استاد تراشیون"
🆔 @tarashiun_ir
💠 #شبهه
👈آیا امام #حسین(ع) دختری به نام #رقیه دارد؟
💠 #پاسخ:
در منابع تاریخی از شهادت #دختر خردسالی از خاندان #اهل_بیت علیهم السلام در شام سخن به میان آمده است.
اما اسم او چیست و چند سال دارد؟
در برخی منابع از #دختری_خردسال به نام #فاطمه برای امام #حسین(ع) سخن به میان آمده است.
در برخی منابع نیز نام #رقیه برای دختر امام بکار رفته است. لذا این اختلافات منشاء شبهه شده است.
1⃣در قرن 4 در کتاب «لباب الانساب والألقاب والأعقاب» ج ۱، ص ۲۳، اثر ابن فُندُق بیهقی آمده است:
برای حسین(ع) پس از جریان عاشورا فرزندی باقی نماند، مگر امام سجاد(ع)، فاطمه، سکینه و رقیه علیهم السلام.
2⃣در کتاب #کامل_بهایی اثر #عمادالدین طبری، قرن6
ج2، ص179 نیز به نقل از کتاب، "الحاویه فی مذمات معاویه یا مثالب بنی امیه" نوشته #قاسم بن محمد مامونی از علمای #اهل_سنت آمده است که:
#دختری 4 ساله در #شام با دیدن سر پدر شهید شد.
3⃣ منابع بعدی نیز همانند #لهوف و دیگران یکی از دختران امام حسین(ع) را #فاطمه یا #رقیه نقل کرده و از شهادت وی در شام خبر داده اند. چنانکه #سیدبن_طاووس می نویسد:
امام حسین(ع) شب عاشورا خطاب به خواهرانش و دخترانش فرمود:
خواهرم #امّ_کلثوم و تو ای #زینب و تو ای #رقیه و تو ای #فاطمه و تو ای #رباب دقّت کنید، زمـانی که مـن به قتل رسیدم،[در مرگم] گریبان چـاک نـزنید و صـورت نـخراشید و کلامـی ناروا بر زبـان نـرانید.
💠 نتیجه:
اصل وجود #رقیه یا #فاطمه از خاندان رسالت در #شام قطعی است و تنها اختلاف بر سر اسم و سن است که بیشتر منابع گفته اند 4 ساله است.
👇 👇
🌻 @ahlolbit
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت شانزدهم : پيوند الهی
✔️راوی : رضا هادی
🔸عصر يکی از روزها بود. #ابراهيم از سر کار به خانه میآمد. وقتی وارد کوچه شد براي يک لحظه نگاهش به پسر همسايه افتاد. با دختری جوان مشغول صحبت بود. پسر، تا ابراهيم را ديد بلافاصله از #دختر خداحافظی کرد و رفت! میخواست نگاهش به نگاه ابراهيم نيفتد.
🔸چند روز بعد دوباره اين ماجرا تکرار شد. اين بار تا میخواست از دختر خداحافظی کند، متوجه شد که ابراهيم در حال نزديک شدن به آنهاست. دختر سريع به طرف ديگر کوچه رفت و ابراهيم در مقابل آن پسر قرار گرفت. ابراهيم شروع کرد به سلام و عليک کردن و دست دادن. پسر ترسيده بود. اما ابراهيم مثل هميشه لبخندی بر لب داشت. قبل از اينکه دستش را از دست او جدا کند با #آرامش خاصی شروع به صحبت کرد و گفت: ببين، تو کوچه و محله ما اين چيزها سابقه نداشته. من، تو و خانوادهات رو کامل میشناسم، تو اگه واقعاً اين دختر رو میخوای من با پدرت صحبت میکنم که...
🔸جوان پريد تو حرف ابراهيم و گفت: نه، تو رو خدا به بابام چيزی نگو، من اشتباه کردم، غلط كردم، ببخشيد و ... ابراهيم گفت: نه! منظورم رو نفهميدی، ببين، پدرت خونه بزرگی داره، تو هم که تو مغازه او مشغول کار هستی، من امشب تو #مسجد با پدرت صحبت میکنم. انشاءالله بتونی با اين دختر #ازدواج کنی، ديگه چی میخوای؟ جوان که سرش را پایين انداخته بود خيلی خجالت زده گفت: بابام اگه بفهمه خيلی عصبانی میشه. ابراهيم جواب داد: پدرت با من، حاجی رو من میشناسم، آدم منطقی و خوبيه. جوان هم گفت: نمیدونم چی بگم، هر چی شما بگی. بعد هم خداحافظی کرد و رفت.
🔸شب بعد از #نماز، ابراهيم در مسجد با پدر آن جوان شروع به صحبت کرد. اول از ازدواج گفت و اينکه اگر کسی شرايط ازدواج را داشته باشد و #همسر مناسبی پيدا کند، بايد ازدواج کند. در غير اين صورت اگر به #حرام بيفتد بايد پيش خدا جوابگو باشد. و حالا اين بزرگترها هستند که بايد جوانها را در اين زمينه کمک کنند. حاجی حرفهای ابراهيم را تأييد کرد. اما وقتی حرف از پسرش زده شد اخمهایش رفت تو هم! ابراهيم پرسيد: حاجی اگه پسرت بخواد خودش رو حفظ کنه و تو #گناه نيفته، اون هم تو اين شرايط جامعه، کار بدی کرده؟ حاجی بعد از چند لحظه سکوت گفت: نه!فردای آن روز مادر ابراهيم با مادر آن جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر دختر و بعد...
🔸يک ماه از آن قضيه گذشت، ابراهيم وقتي از بازار برمیگشت شب بود. آخر کوچه چراغانی شده بود. لبخند #رضايت بر لبان ابراهيم نقش بست. رضايت، بخاطر اينکه يک دوستی شيطانی را به يک پيوند الهي تبديل کرده. اين ازدواج هنوز هم پا برجاست و اين زوج زندگيشان را مديون برخورد خوب ابراهيم با اين ماجرا میدانند.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
شهید #ابراهیم_هادی🕊🌹
شادى روحش صلوات 🌹
#امام_زمان
#حضرت_معصومه
#طوفان_الاقصی
#حجاب
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸