eitaa logo
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
726 دنبال‌کننده
199 عکس
757 ویدیو
5 فایل
🌼آقا مجتبی تهرانی رحمه‌الله علیه:من هر چه دارم از استادم امام خمینی ره دارم. 🔻مجموعه مباحث آقا مجتبی تهرانی (ره) در اخلاق و معارف اسلامی . 📔 گزیده بیانات 🔹️عکس نوشته کلیپ تصویری 📽 کلیپ صوتی 🔊 🏷 https://mojtabatehrani.com
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🌺🌺🌺 درس اخلاق 🔴👈گناهان زبان مبحث اول غیبت قسمت دوم 📛👈بدترین نوع غیبت غیبت از هر مسلمانى زشت و ناروا است ؛ اما غیبت از خوبان و صالحان ، بسى زشت تر و ناپسندتر است . در روایات آمده است : انسانى که عیوب و نقایص نیکان را مطرح ، و پشت سرشان غیبت کند، دچار یکى از زشت ترین پستى ها شده است : من اقبح اللؤ م غیبه الاءخیار. از زشت ترین پستى ها غیبت کردن از نیکان است . غیبت کردن از اخیار، برگزیدگان و نیکان از نظر دنیایى ، پیامدهاى منفى در زندگى انسان به بار مى آورد. عمر را کوتاه مى کند و گرفتارى بسیار پیش ‍ مى آورد و انسان را از خوبى هاى دنیا و آخرت محروم مى سازد. شرایط حرمت غیبت حرمت غیبت از نظر فقهى ، شرایطى دارد که عبارتند از: 1⃣ شخصى که انسان در غیاب ، او، عیبش را بازگو مى کند، مؤ من باشد؛ یعنى بینشان اخوت ایمانى وجود داشته باشد؛ همان گونه که خداوند متعالى در آیه شریفه سوره حجرات ، غیبت را به خوردن گوشت برادر مؤ من تشبیه فرمود. در همین زمینه ، روایتى از امام صادق (علیه السلام ) به نقل از عبدالرحمن سیاب آمده است : ان من الغیبه ان تقول فى اءخیک ما ستره الله علیه . غیبت این است که درباره برادر مؤ منت عیبى را که خدا براى او پوشانده است ، بگویى ؛ بنابراین ، اگر عیب کافر پشت سرش گفته شود، غیبت به شمار نمى آید. مؤ من کسى است که به همه اصول دین (توحید، عدل ، نوبت ، امامت و معاد) اعتقاد داشته باشد. 2⃣ از نظر شرعى ، غیبت هنگامى پیش مى آید که پشت سر فرد، ((عیب و نقص )) او را بازگو کنند؛ ولى اگر کمالش را بگویند (راضى باشد یا نباشد) غیبت شمرده نمى شود. 3⃣ عیب و نقصى که شخص در غیاب برادر یا خواهر مؤ منش مى گوید، نزد عموم ناخوشایند و ناپسند باشد؛ از این رو اگر عامه مردم آن عیب را زشت بشمارند؛ ولى خود فرد غایب به باز گفتن آن راضى باشد، غیبت به شمار مى رود. پیش تر از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) در بحث ((تفاوت بهتان و غیبت )) روایتى آورده شده که حضرت در تعریف غیبت فرمود: ذکرک اخاک بما یکره در این حدیث ، این نیست که آن چه را فقط برادرت خوش ندارد، ذکر کنى ؛ بلکه منظور، امرى است که به طور طبیعى و نزد عامه ناخوشایند باشد؛ زیرا خداوند متعالى راضى نیست آبروى مؤ من در اجتماع بریزد. و در روایات هم آمده است :قوا اعراضکم . آبروهایتان را حفظ کنید. امیر مؤ منان (علیه السلام ):لیس للمؤ من ان یذل نفسه . مؤ من حق ندارد خودش را خوار کند. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ):ان الله تبارک و تعالى فوض الى المؤ من کل شى ء الا اذلال نفسه . خداوند بلند مرتبه همه چیز، جز ذلیل کردن نفس را به مؤ من تفویض کرده است . امام صادق (علیه السلام ):پس اگر مؤ من ، عیب برادر مؤ من خود را که ناپسند تلقى مى شود، پشت سرش بگوید و آن فرد هم راضى باشد، رضایتش موجب برداشته شدن حرمت این عمل نمى شود. 4⃣ عیب و نقصى در غیاب فرد بازگو شود که از مردم پوشیده بوده است ؛ بنابراین اگر فردى به داشتن عیبى نزد مردم معروف باشد، بازگفتن آن نزد کسى که از آن آگاهى دارد، حرام نیست . حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام ) فرمود: من ذکر رجلا من خلفه بما هو فیه مما عرفه الناس لم یغتبه و من ذکره من خلفه بما هو فیه مما لا یعرفه الناس اغتابه. کسى که پشت سر شخصى چیزى را یادآور شود که همه مردم مى دانند، غیبت نیست و اگر کسى پشت سر شخصى نقص یا عیبى را بگوید که مردم نمى دانند، غیبت است . 5⃣ قصد انتقاص وجود داشته باشد؛ یعنى شخص با باز گفتن عیب دیگرى ، قصد کاستن از وجهه و شخصیت او را داشته باشد؛ پس اگر باز گفتن عیب ، براى درمان و برطرف کردن آن باشد، مثل آن که انسان ، حالات مریضى را به پزشک بگوید، چون قصد انتقاص ندارد، رفتار او غیبت به شمار نمى آید. 6⃣ شنونده داشته باشد؛ پس اگر انسانى نشسته باشد و از روى ناراحتى یادآور عیوب دیگرى شود، چون شنونده ندارد، رفتار او حرام نیست و غیبت به شمار نمى رود. 📚اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبى تهرانی ✅ دارد......... 🍃🍃🍃➖➖ 🆔 @dars_akhlaq 🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️ @agamojtabatehrani 🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️
﷽ 📍 اعتقاد به عدم بخل خداوند❗️ 📌 یک وقت می دانم که از دست او بر می آید که گره از كارم باز كند؛ امّا نمی دانم که این کار را انجام می دهد یا نه؟ 🔹️ این مطلب، با شرط قبلی فرق دارد. به عبارت دیگر، می دانم كه می تواند، امّا نمی دانم كه انجام می دهد یا نه؟ دوّمین شرط این است. 🔹️در بسیاری از موارد، برای خود ما نیز اتّفاق می افتد که اصطلاحاً می گوییم: «بخل در اجابت». اینکه به این معنا یقین داشته باشیم كه رب من بخیل نیست؛ هم می تواند و هم انجام می دهد، مهم این است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 📝 جلسه چهارم @agamojtabatehrani
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🍃🍃🍃🌺🌺🌺 درس اخلاق 🔴👈گناهان زبان مبحث اول غیبت قسمت دوم 📛👈بدترین نوع غیبت غیبت از هر مسلمانى زش
🍁🍁🍂🍂🍁🍁 درس اخلاق(گناهان زبان) غیبت قسمت سوم استماع غیبت همان گونه که گفته شد، غیبت زمانى تحقق مى یابد که شنونده اى وجود داشته باشد؛ پس شنونده غیبت ، همانند گوینده آن ، در تحقق غیبت دارد؛ از این رو حکم غیبت شامل حال او نیز مى شود. با این وصف ، فقیهان ((گوش دادن )) به غیبت را هم از لحاظ شرعى حرام دانسته اند و از این نظر اختلافى بین آنها نیست . روایات بسیارى نیز در این زمینه وجود دارد که به برخى از آن ها اشاره مى شود: امام صادق (علیه السلام ) نقل کرده است که پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) افراد را از غیبت کردن و گوش دادن به آن نهى فرمود:نهى عن الغیبه و الاستماع الیها. پیامبر گرامى (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: السامع للغیبه احد المغتابین . گوش کننده غیبت یکى از دو نفرى است که غیبت مى کند. ما عمر مجلس بالغیبه الا خرب من الدین . هیچ مجلسى با غیبت آباد نشد، مگر این که از نظر دینى خراب شد. رد غیبت 🍃هر جا رفتار زشت و امر حرامى واقع شود، بر هر مسلمان واجب است از منکر نهى کند و این مساءله به غیبت اختصاص ندارد؛ اما در این افزون بر نهى از غیبت ، رد آن و دفاع از غیبت شونده نیز لازم است . در این زمینه روایات متعددى وارد شده است که از جمله به موارد ذیل اشاره مى شود: 🌷پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود:من رد عن عرض اخیه بالغیب کان حقا على الله ان یعتقه من النار 🌹کسى که (بدگویى ) را از برادر مؤ منش در غیاب او دور کند، سزاوار است خداوند او را از آتش برهاند. 🌺در جایى دیگر حضرت (صلى الله علیه و آله و سلم ) به سرزنش کسى که به یارى غیبت شونده اقدام نکند، پرداخته ، به امیرالمؤ منین على (علیه السلام ) مى فرماید:یا على ! من من اغتیب عنده اخوه المسلم فاستطاع نصره فلم ینصره خذله الله فى الدنیا و الاخره 🌸اى على ! کسى که پیش او از برادر مسلمانش غیبت شود و بتواند آن برادر مسلمان را یارى کند، ولى کمک نکند، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار مى کند. 🔶پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) پاداش رد غیبت را بزرگ شمرده است :من رد عن اخیه غیبه سمعها فى مجلس رد الله عنه الف باب من الشر فى الدنیا و الاخره فان لم یرد عنه اعجبه کان علیه کوزر من اغتاب. 🔵👈اگر کسى از برادر مؤ منش غیبتى شنید و آن را رد کرد، خداوند هزار شرو بدى را از او بر مى گرداند و اگر آن غیبت را رد نکرد، بلکه تعجب هم کرد، گناهش مثل همان شخصى است که غیبت مى کند. 🔶رسول خدا (علیه السلام ) فرمود:للمؤ من على المؤ من سبعه حقوق واجبه من الله عزوجل … و ان یحرم غیبته . 🔵👈براى هر مؤ من در برابر مؤ من دیگر، هفت حق واجب از سوى خداوند عزوجل وجود دارد… و یکى از آن ها حرمت غیبت از او است . 🔷للمسلم على اخیه ثلاثون حقا براءه منها الا بالاداء او العفو… ان احدکم لیدع من حقوق اخیه شیئا فیطالبه به یوم القیامه فیقضى له و علیه . 🔶مسلمان بر گردن برادرش سى حق دارد که هیچ رهایى از آن ها نیست ، مگر آن که صاحب حق او را ببخشاید. همانا هر یک از شما که چیزى از حقوق برادرش را نادیده بگیرد، آن برادر و روز قیامت از او خواهد طلبید؛ پس به ضرر او و به سود آن برادر حکم مى شود. 🔵👈حق مؤ من این است که از او غیبت نشود؛ پس اگر حق او از بین برود، یا باید حقش ادا شود یا عفو کند. 📚اخلاق الهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبى تهرانی ✅ دارد... 🌹کانال درس اخلاق🌹 🆔 @dars_akhlaq 🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️ 💠 @agamojtabatehrani
﷽ 📍 خانه تکانی درونی❗️ 📌 ماه رجب ماهی بود که در آن درب‌های خیر برای ما باز بود. فهمیدیدم که دیگر بسته شد. قدر بدانید! در روایت دارد ماه رجب که وارد می شود درب خیر باز شده است. هر شب از اول شب تا به صبح فرشتۀ الهی به نام داعی فریاد می کنید: بیایید! بیایید! ای گناهکارها بیایید! مغفرت در این ماه است. مغفرت است، رحمت است و عفو است. از دیشب هیچ از این صدا و ندا خبری نیست. تمام شد. در بسته شد. مؤمن از این‌ها غفلت نمی کند. امّا من مطلبی را عرض کنم. درست است که آن درب و آن باب خیر بسته شد. 🔻ولی در روایت از پیغمبراکرم داریم که روز اول ماه شعبان باز یک درب دیگر باز شده است. غفلت نکنید! در روایت دارد که پیغمبراکرم فرمود: روز اول ماه شعبان که می شود درب بهشت باز می شود. خدا به شجرۀ طوبی امر می کند نزدیک به دنیا بیاید. شجرۀ طوبی نزدیک می آید. می گوید شاخه هایش را که در دنیا آویزان کند. وقتی که آویزان کرد، هر کس به یکی از این شاخه های درخت طوبی متمسّک بشود او را به سوی بهشت می کشاند. شجرۀ زقّوم هم شاخه هایش را می افکند و هر کس متمسّک به آن بشود، به سوی جهنّم می کشاند. این درب باز شده است. انسان باید از این درب استفاده بکند. روایت مفصلی است که دانه دانه در روایت شمارش شده است. 🔻هر کس یک عمل خیر انجام بدهد یعنی پرده داری کند نسبت به خداوند و حیا را رعایت بکند، مثل این است که به یکی از این شاخه ها آن متمسّک شده است و به سوی بهشت کشیده شد. اگر پرده دری کند به یکی از شاخه های شجرۀ زقوم متمسّک بشود، وارد جهنم می شود. 🔻روایت خیلی مفصل است. حتی در روایت دارد که پیغمبر اکرم سرش را بلند کرد در حالی که می خندید. گفت: زید بن حارثه را می بینم که چندین شاخه از شاخه های درخت طوبی را گرفته. مؤمن از این فرصت‌ها و موقعیت‌ها استفاده می کند و این‌ها را از دست نمی دهد. به تعبیر دیگر نسبت‌به ربّش پرده داری می کند آنطور که در روایت بود. لذا سفارش می کنم که وارد ماه شعبان شدیم. در این ماه هم استغفار وارد شده است. خیلی استغفار بکنید. 💠بگذارید که یک مقدار یواش یواش تمیز بشویم شاید قابلیت داشته باشیم که سر سفرۀ خدا -ضیافت الله- در ماه رمضان برویم. آنجا کثیف‌ها را راه نمی دهند. «دُعِيتُمْ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ».1️⃣ این استغفارهایی که در ماه رجب و شعبان آمده است برای خاطر این است که خودمان را شست‌وشو بکنیم. 🔹️تا چه زمانی اولیای خدا را به زحمت بیندازیم که پیغمبراکرم بخواهد شفاعت ما را بکند؟ از خدا خجالت بکنیم. در روایت هم داریم. یک مقدار هم خود ما تکان بخوریم. روایتی از پیغمبر اکرم است «شَعْبَانَ شَهْرِي‏»؛ ماه شعبان ماه من پیغمبر است. «فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِي عَلَى شَهْرِي»2️⃣. 🔸️خدا رحمت کند آن کسی را که مرا در این ماه کمک کند. من را کمک کند یعنی چه؟ یک بُعدش این است اگر در این ماه شما بدی‌ها و بی‌حیایی ها را کنار بگذارید و حریم خدا را حفظ بکنید، من را کمک کردید که اگر بخواهم شفاعت‌تان را بکنم زیاد به دشواری نیفتم. من را کمک کنید. برای خودتان کمکم کنید. 🔹️ لذا به دوستان عرض می کنم استغفارهایی که وارد شده است در ماه شعبان انجام دهید. اعمال دیگری هم دارد ولی به خصوص راجع‌به استغفارها تأکید می‌کنم که یک نوع خانه تکانی درونی برای ماست. «اللهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد». 1️⃣ به میهمانی خدا دعوت شدید. زادالمعاد، ص72 2️⃣ وسائل‌الشیعه، ج 10، ص508- بحارالأنوار، ج 94، ص79 〰️〰️〰️〰️〰️ @agamojtabatehrani
﷽ 📍 ماه شعبان ماه آمادگی ورود به ماه رمضان❗️ 💠استغفار یک نوع شست و شوی درونی و ازالۀ کثافات ناشی از تخلّفهاست 📌«أعوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم بِسمِ الله الرَّحمَنِ الرَّحیم . 🔻 اوّل اینکه ماه مبارک شعبان است که در آن وارد شدیم. اهل معرفت راجع به این ماه تعبیری دارند و می‎گویند: ماه شعبان منزلی از منازل عمر سالک الی الله است. یعنی یک مقطع از مقاطع عمر سالک الی الله در ربط با زمان عبارت از ماه مبارک شعبان است. فرصتی برای او نسبت به سلوکش است. 🔻در روایات راجع به این ماه بسیار داریم که سفارشاتی شده است و جلالت قدر و عظمتش تا جایی است که پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله می‎فرماید: «إِنَّ شَعْبَانَ شَهْرِي فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِي عَلَى شَهْرِي‏»1️⃣؛ ماه شعبان ماه من است. رحمت خدا بر کسی باد که مرا نسبت به این ماه کمک کند . یک وقت در گذشته گفتم که چطور ما پیغمبرصلی الله علیه و آله را نسبت به این ماه کمک کنیم. 🔻بحث متناسب با همین فرمایش پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله است که اعمالی را برای این ماه مبارک سفارش و تأکید می‎کنند و سرآمد آن ها عبارت از استغفار است. در این ماه هر روز هفتاد مرتبه «أَستَغفِرُ اللَّهَ وَ أَسئَلُهُ التَّوبَهَ» سفارش شده است. 🔻حتی در روایتی دارد که هفتاد بار استغفار در هر روز ماه مبارک شعبان معادل با هفتاد هزار بار استغفار در ماه های دیگر است. یک وقت راجع به این رقمهایی که وارد شده بحث کردم که این ها همه گویای بُرد آن عمل در این مقطع زمانی است. 🔻چه بسا مسئله مربوط به این باشد که ماه مبارک شعبان، ماه امادگی برای ورود به ماه رمضان است. انسان خودش را در این ماه برای ورود به ماه مبارک رمضان آماده می‎کند و سرّش همین است. حالا من مثالی بزنم. 🔻 همه می دانید که ماه مبارک رمضان ماه ضیافت الله است. ماهی است که خداوند بندگانش را مهمان کرده است. ورود به میهمانی خداست. ماه مهمانی است. ما به حسب ظاهر اگر بخواهیم خدمت یک شخصیتی بزرگی برویم که ما را دعوت کرده است تا از ما پذیرایی کند، چه می‎کنیم؟ 🔻 خیلی روشن است. خودمان را تمیز می‎کنیم. حمام می رویم و لباس های خودمان را تمیز می کنیم. بین این محضر با محضرهای دیگر فرق می‎گذاریم. متناسب با آن معناست که این اعمال آمده و سرآمدش هم این دعا و ذکر است که عبارت از استغفار است. 🔻استغفار یک نوع شست و شوی درونی و ازالۀ کثافات ناشی از تخلّفهاست. لذا نسبت به این عمل سفارش اکید شده است. 1️⃣ وسائل‌الشیعه، ج 10، ص508- بحارالأنوار، ج 94، ص79 〰️〰️〰️〰️〰️ @agamojtabatehrani
﷽ 📍 اسلام را بعد از پیغمبر بر پا نگه داشت❗️ 📌امام حسین علیه السّلام خودش یک شخصیت است. شخصیت علّت مبقیه بودن برای شخصیت پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله به عنوان پیغمبر اسلام و ابقای شریعتش از کجا شروع شد؟ در تاریخ می‎نویسند و روایات متعدّد داریم. امام حسین علیه السّلام در ماه رجب به سمت مکه حرکت کرد. 🔻وقتی راه افتاد، خودش این آیۀ شریفه رو تلاوت کرد: «فَخَرَجَ مِنهَا خَائِفاً یَتَرَقَّب قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ القَومِ الظَّالِمِینَ»؛ از مدینه بیرون می آید. سوّم شعبان وارد مکه می شود. وقتی به مکه وارد می شود، «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلقَاءَ مَدیَن قَالَ عَسَی رَبِّی أَن یَهدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ». یعنی اینجاست که امام حسین علیه السّلام تولّد یک شخصیت جدید پیدا می‎کند. امامتش سرجای خودش بود و قابل انکار نیست مثل نبوّت حضرت موسی علیه السّلام که بود. آن شخصیتش کنار است. امامتش سرجای خودش بود امّا تولّد شخصیت علّت مبقیه بودن برای شخصیت رسالت پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله و اسلام در هنگام ورود به مکه است. 🔻 لذا آیاتی که تلاوت می‎کند دقیقاً مطابقت دارد با آنچه که فرموده است. حضرت موسی وقتی بیرون می آید، «فَخَرَجَ مِنهَا خَائِفاً یَتَرَقَّب»؛ جنبۀ نفی دارد. از قید و بند این خبیث ها خلاص بشویم. بعد می گوید: «رَبِّ نَجِّنِی مِنَ القَومِ الظَّالِمِینَ». مدین جایی بود که تقریباً از قلمرو حکومتی فرعون خارج بود و جنبۀ ایمنی داشت. منطقۀ امنی بود. لذا وقتی آن جا می رسد، می گوید: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلقَاءَ مَدیَن قَالَ عَسَی رَبِّی أَن یَهدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ». منطقۀ امن است. امام حسین علیه السّلام وقتی از مدینه بیرون می آید، آن منطقه منطقۀ حکومتی یزید شده بود و می‎خواستند بیعت بگیرند. 🔻جنبۀ نفی داشت. عین حضرت موسی علیه السّلام آن آیه را تلاوت می‎کند. «فَخَرَجَ مِنهَا خَائِفاً یَتَرَقَّب قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ القَومِ الظَّالِمِینَ». همین که وارد مکه می شود، این منطقۀ امن که تولّد جدیدی برای شخصیت اوست، این آیه را می خواند. «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلقَاءَ مَدیَن قَالَ عَسَی رَبِّی أَن یَهدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ». 🔻لذا این تعبیر از پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله وارد شده حتی در عامه مکررا نقل می‎کنند «حُسِینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِن حُسَینی» و «حُسِینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنه». اگر اوّلی را تولّد شخصی بگیریم که خیلی ظاهر است دوّمی تولّد شخصیتی به معنای علّت مبقیه است. امیدوارم حرف هایم مفهوم شده باشد. من هم از او هستم، نه اینکه او در مجرای وجودی من نقش داشته است. نکته‎ای رو بگویم. عجیب این است که تولّد شخصیتی حسین و شخصی اش در یک روز است. شعبان سوّم می شود. مشهور می گویند سوّم شعبان به اصطلاح متولّد شد تولّد شخصی اش است. از آن طرف هم من در تاریخ تقریبا خلافش را ندیدم و بالاتر از مشهور می گویند سوّم شعبان هم وارد مکه شد؛ این هم تولّد شخصیتی اش. 🔻هم تولّد شخصی امام علیه السّلام هم تولّد شخصیتی امام حسین علیه السّلام به معنای اینکه او اسلام را بعد از پیغمبر بر پا نگه داشت، در یک روز است. تقارن عجیبی است و آن سوّم شعبان است که هم ورودش به مکه و هم ورودش به این نشئه است. «اللهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد». 〰️〰️〰️〰️〰️ @agamojtabatehrani
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🍁🍁🍂🍂🍁🍁 درس اخلاق(گناهان زبان) غیبت قسمت سوم استماع غیبت همان گونه که گفته شد، غیبت زمانى تحقق م
🍁🍁🍂🍂🍁🍁 درس اخلاق(گناهان زبان) غیبت قسمت سوم استماع غیبت همان گونه که گفته شد، غیبت زمانى تحقق مى یابد که شنونده اى وجود داشته باشد؛ پس شنونده غیبت ، همانند گوینده آن ، در تحقق غیبت دارد؛ از این رو حکم غیبت شامل حال او نیز مى شود. با این وصف ، فقیهان ((گوش دادن )) به غیبت را هم از لحاظ شرعى حرام دانسته اند و از این نظر اختلافى بین آنها نیست . روایات بسیارى نیز در این زمینه وجود دارد که به برخى از آن ها اشاره مى شود: امام صادق (علیه السلام ) نقل کرده است که پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) افراد را از غیبت کردن و گوش دادن به آن نهى فرمود:نهى عن الغیبه و الاستماع الیها. پیامبر گرامى (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: السامع للغیبه احد المغتابین . گوش کننده غیبت یکى از دو نفرى است که غیبت مى کند. ما عمر مجلس بالغیبه الا خرب من الدین . هیچ مجلسى با غیبت آباد نشد، مگر این که از نظر دینى خراب شد. رد غیبت 🍃هر جا رفتار زشت و امر حرامى واقع شود، بر هر مسلمان واجب است از منکر نهى کند و این مساءله به غیبت اختصاص ندارد؛ اما در این افزون بر نهى از غیبت ، رد آن و دفاع از غیبت شونده نیز لازم است . در این زمینه روایات متعددى وارد شده است که از جمله به موارد ذیل اشاره مى شود: 🌷پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود:من رد عن عرض اخیه بالغیب کان حقا على الله ان یعتقه من النار 🌹کسى که (بدگویى ) را از برادر مؤ منش در غیاب او دور کند، سزاوار است خداوند او را از آتش برهاند. 🌺در جایى دیگر حضرت (صلى الله علیه و آله و سلم ) به سرزنش کسى که به یارى غیبت شونده اقدام نکند، پرداخته ، به امیرالمؤ منین على (علیه السلام ) مى فرماید:یا على ! من من اغتیب عنده اخوه المسلم فاستطاع نصره فلم ینصره خذله الله فى الدنیا و الاخره 🌸اى على ! کسى که پیش او از برادر مسلمانش غیبت شود و بتواند آن برادر مسلمان را یارى کند، ولى کمک نکند، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار مى کند. 🔶پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) پاداش رد غیبت را بزرگ شمرده است :من رد عن اخیه غیبه سمعها فى مجلس رد الله عنه الف باب من الشر فى الدنیا و الاخره فان لم یرد عنه اعجبه کان علیه کوزر من اغتاب. 🔵👈اگر کسى از برادر مؤ منش غیبتى شنید و آن را رد کرد، خداوند هزار شرو بدى را از او بر مى گرداند و اگر آن غیبت را رد نکرد، بلکه تعجب هم کرد، گناهش مثل همان شخصى است که غیبت مى کند. 🔶رسول خدا (علیه السلام ) فرمود:للمؤ من على المؤ من سبعه حقوق واجبه من الله عزوجل … و ان یحرم غیبته . 🔵👈براى هر مؤ من در برابر مؤ من دیگر، هفت حق واجب از سوى خداوند عزوجل وجود دارد… و یکى از آن ها حرمت غیبت از او است . 🔷للمسلم على اخیه ثلاثون حقا براءه منها الا بالاداء او العفو… ان احدکم لیدع من حقوق اخیه شیئا فیطالبه به یوم القیامه فیقضى له و علیه . 🔶مسلمان بر گردن برادرش سى حق دارد که هیچ رهایى از آن ها نیست ، مگر آن که صاحب حق او را ببخشاید. همانا هر یک از شما که چیزى از حقوق برادرش را نادیده بگیرد، آن برادر و روز قیامت از او خواهد طلبید؛ پس به ضرر او و به سود آن برادر حکم مى شود. 🔵👈حق مؤ من این است که از او غیبت نشود؛ پس اگر حق او از بین برود، یا باید حقش ادا شود یا عفو کند. 📚اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبى تهرانی ✅ دارد... 🌹کانال درس اخلاق 💠💠💠 @agamojtabatehrani 💠💠💠
@dars_akhlaq.mp3
8.32M
🎙 🌹🔊 آیت الله تهرانی 🍃🔻 موضوع 🔻🍃 🔵👈 توصیه هایی برای ماه ✅ روایت جالب از امام (ع) ═══✼🍃🌹🍃✼══ 🔴کــانال درس اخلاق 🔻🔻🔻🔻 @agamojtabatehrani
💐میلاد با سعادت امام علیه السلام مبارک باد.💐 @agamojtabatehrani
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🍁🍁🍂🍂🍁🍁 درس اخلاق(گناهان زبان) غیبت قسمت سوم استماع غیبت همان گونه که گفته شد، غیبت زمانى تحقق م
🌿🌿🌿 درس اخلاق (گناهان زبان) غیبت قسمت چهارم موارد جواز غیبت در این قسمت ، سخن از موارد جواز غیبت است . مواردى که غیبت در آن ها حرام و ممنوع نیست ، عبارتند از: الف – متجاهر به فسق : متجاهر به فسق کسى است که آشکارا گناه مى کند و از ارتکاب گناه پیش ‍ چشم مردم باکى ندارد. فقیهان درباره باز گفتن عیب شخصى که آشکارا گناه مى کند، دو نظر دارند: گروهى مى گویند: این عمل غیبت است ؛ ولى حرام نیست و گروه دیگر مى گویند: این عمل نه غیبت است و نه حرام . ب – ستمگر: مورد دوم از موارد جواز غیبت آن جا است که در غیاب ستمگر، ستم او را باز گویند که این عمل غیبت نبوده و حرام نیست . خداوند متعالى مى فرماید: لا یحب الله الجهر باسوء من القول الا من ظلم و کان الله سمیعا علیما. خداوند دوست ندارد کسى با سخنان خود، بدى ها [ى دیگران ] را اظهار کند، مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند شنوا و دانا است . براى جواز غیبت از ستمگر شرایطى وجود دارد که عبارتند از: ۱ – نیت و قصد مظلوم از غیبت کردن درباره ظالم ، دفع یا رفع ظلم او باشد؛ پس اگر مظلوم فقط قصد تنقیص یا تحقیر ظالم را داشته باشد و بخواهد آبروى او را بریزد، غیبتش جایز نخواهد بود؛ البته این شرط درونى است و به قصد و نیت غیبت کننده برمى گردد. ۲ – شرط دوم درباره گفتار مظلوم است . مظلوم فقط اجازه دارد درباره ستمى که در حق او شده است سخن بگوید و اگر در غیاب ظالم ، عیب هاى دیگر او را که با ظلمش ارتباطى ندارد، بیان کند، گفتار او غیبت به شمار رفته ، حرام است . ۳ – شرط سوم درباره شنونده غیبت است . مظلوم فقط حق دارد نزد کسى از ستمگر غیبت کند که هم توان کمک کردن به او و هم امید به یارى و حمایت او داشته باشد. چه بسیار کسانى که توان کمک و یارى به ستمدیده را دارند، ولى در این باره اقدامى نمى کنند و حتى نمى توان به کمک آن ها امید داشت که در این صورت ، غیبت کردن از ظالم نزد ایشان ، جایز نخواهد بود. ج – بدعت گذار: مورد سوم از موارد جواز غیبت آن است که بدعت شخص بدعت گذار را در غیابش ، بازگویند تا مردم از راه نادرست او مصون بمانند. بدعت گذار کسى است که با نام دین ، چیزى را که از دین نیست پایه مى گذارد و مردم را با این کار منحرف مى کند. بدعت گاه در اصلى از اصول اعتقادى گذاشته مى شود و گاه در فرعى از احکام دین . موارد مشتبه با موارد جواز غیبت گاه انسان به اشتباه غیبت کردن خود را از موارد جواز غیبت مى پندارد، در حالى که این گونه نبوده ، رفتار او حرام است که از آن جمله مى توان به موارد ذیل اشاره کرد: ۱ – رضایت کسى که درباره او غیبت مى شود: رضایت یا عدم رضایت انسان از این که عیوب او گفته شود، هیچ نقشى در اصل غیبت نداشته ، حرمت و گناه غیبت را برطرف نمى کند. راضى بودن کسى که از او غیبت مى شود، موجب جواز غیبت نمى شود. ۲ – آگاهى قبلى شنونده غیبت از عیب کسى که از او غیبت شده :اگر غیبت کننده ، عیب و نقص فردى را نزد کسى که از آن آگاه است بیان کند، این رفتار، غیبت به شمار رفته ، حرام است . امورى که به موارد جواز غیبت ملحق مى شوند موارد دیگرى هم وجود دارند که غیبت در آن ها جایز است . این موارد از موارد استثنا شده غیبت در روایات نیستند و جواز آن ها از برخى ضوابط کلى فقهى به دست مى آید: 1⃣ نصیحت مستشیر: 🔵👈در مواردى که باز نگفتن عیب و نقص کسى مایه گرفتارى و دردسر مؤ من دیگرى شود و مفسده بزرگى به بار مى آورد، بحث تزاحم اهم و مهم پیش ‍ مى آید به این معنا که انسان میان امرى مهم و امرى مهم تر قرار مى گیرد که به حکم عقل ، باید مهم تر را مقدم بدارد. 2⃣ رفع و دفع منکر: 🔵👈اگر فقط با غیبت بتوان گناه یا منکر مهمى را دفع کرد، باید این کار را انجام داد؛ براى نمونه کسانى که در دین بدعت مى گذارند، اگر یگانه راه جلوگیرى از عمل ایشان که باعث منحرف شدن افراد از مسیر درست دین مى شود، بیان نقایص و عیوب مربوط به رفتار ناشایست آن ها باشد، باید گفته شود. 3⃣ گواهى دادن نزد قاضى : 🔵👈اگر شخص براى دفع مفسده یا منکرى ، نقایص دیگرى را نزد قاضى گواهى کند، کار حرامى انجام نداده است ، و اگر قاضى هم شهادت بطلبد، هیچ اشکال شرعى بر طلب او وجود نخواهد داشت البته روشن است که مقصود از نقایص ، آن دسته از نقیصه هایى است که به آن منکر مربوط بوده ، در دفع آن مؤ ثر باشد. 4⃣ آگاهى دادن : 🔵👈اگر انسان در غیاب کسى در نفى کمال او سخنى بر زبان آورد، ولى قصد تنقیص او را نداشته باشد، این عمل او غیبت شمرده نمى شود؛ همانند نفى مهارت یک پزشک یا ضعیف بودن قدرت علمى یک مجتهد که در این حالت ها غیبت جایز است. 📚اخلاق الهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبى تهرانی ✅ ادامه دارد....... 🌹کانال درس اخلاق🌹 @agamojtabatehrani
📍 اذن در دعا یعنی «واگذاری کلیدهای خزائن الهی»❗️ 📌امام علی(ع) ، به فرزندش امام حسن(ع) می فرماید: همین كه به تو گفت: اذنت دادم، كه از من بخواهی، این همان اجابت است. 🔹️ اما اذن او به چه معناست؟ یعنی دیگر واسطه ای نیست؛ در واقع به این معناست كه كلید تمام خواسته هایت را به دست خودت دادم. 🔹️ما خزائنی داریم که همۀ چیزها در آن قرار دارد. به محض اینکه گفتم: بخواه؛ یعنی برو و هرچه می خواهی از این انبار بردار. همین كه خدا گفت: بخواه و اذن به دعا داد، معنایش این است كه كلید تمام خزائنش را به دست تو داده است؛ 🔸️ لذا حضرت در ادامه می فرماید: «ثُمَّ جَعَلَ فِی یَدِكَ مَفَاتِیحَ خَزَائِنِه »؛ خدا كلیدهای گنجینه هایش را در دست تو قرار داد. چطوری؟ «بِمَا اَذِنَ فِیهِ مِنْ مَسْأَلَتِه »؛ همین كه به تو اذن داد كه از او درخواست كنی. او با این اذنی که به تو داده، كلید تمام خزائنش را به دست تو داده است، 🔹️حالا می دانی که با دعا کردن داری چه كار می كنی؟ «فَمَتَى شِئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعَاءِ أَبْوَابَ خَزَائِنِه »؛1️⃣ با این كلید، در خزینه هایش را باز می كنی و هرچه را خواستی، بر می داری و می روی. نه اینكه تو باید بخواهی و بعدا او می رود و حاجتت را می آورد و به تو می دهد؛ یعنی همین كه دعا كردی و گفتی: خدا! این را می خواهم، درِ خزینه های الهی را باز كرده ای و هرچه می خواهی برمی داری. ما راجع به خدا بد فكر كرده ایم. 1️⃣ بحار الأنوار، ج 74، ص 204 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 📝 جلسه چهارم @agamojtabatehrani
﷽ 📍 خداوند بخیل نیست❗️ 📌خداوند بخیل نیست و نمی توان بخل را به او نسبت داد، یك بحث عقلی است. علمای اخلاق می گویند: بخل، متفرّع بر یک نوع احتیاج است؛ گرچه در باب رذایل اخلاقی، نسبت به چیزی است که مورد احتیاج نیست، امّا حقیقتش به این بر می گردد که انسان یک احتیاج و نیازی نسبت به آن شیء در خود می بیند که نمی تواند آن را به دیگری بدهد. خداوند، غنی مطلق است و بی نیاز مطلق، اوست. در باب مسأله ی غنا، بحث شد كه خداوند غنیّ مطلق است و غنای او بالغیر نیست. او غنی ذاتی است؛1️⃣ لذا بخل نسبت به خداوند، معنا ندارد. در باب دعا، به خصوص این عباراتی را كه در روایات می بینیم، اشاره به همین معنا دارد که خدا بخیل نیست و غنیّ بالذّات است؛ لذا حتماً دعای بندگان را اجابت می کند. روایتی هم خواندیم که از پیغمبراكرم (ص)سؤال کرده بودند که چرا باید مطمئن باشیم که خدا حتماً دعاهایمان را اجابت می کند؟ حضرت استدلال كرده بودند: به خاطر اینکه اذن در دعا داده است؛ یعنی اگر نمی خواست بدهد و بخل داشت، اصلاً نمی گفت که بخواهید. پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: «ما كانَ اللهُ لِیفتِحَ لِعَبدٍ الدُّعاءَ فَیغلِقَ عَنهُ بابَ الإجابَةِ»؛ این طور نیست که خدا در دعا را به روی بنده بگشاید، ولی درِ اجابت را بر او ببندد. «اللهُ أكرَمُ مِن ذلِكَ»؛ 2️⃣چون خدا کریم تر از این است که بخیل باشد و چنین کند. این مطلب، اشاره به این معناست كه چون خودش اذن دعا داده، پس حتماً اجابت می كند. طلب، زمانی حقیقی است كه بدانم كه مدعوّ من، توان برآوردن حاجات من را دارد. فقط این مطلب می ماند كه با وجود داشتن توان، ممکن است که حاجت من را ندهد؛ لذا پیغمبر(ص) بلافاصله جواب می دهد: «اللهُ أكرَمُ مِن ذلِكَ». این جواب آن سؤال است كه خدا بخیل نیست؛ بزرگوارتر از این است كه عبد از او بخواهد و او هم در توان داشته باشد، امّا به او ندهد. چرا؟ چون این، معنایش بخل است. 1️⃣ حضرت استاد(ره) بحث فقر و غنا را در سال 1361 هـ.ش طی 13 جلسه به طور مفصل و مبسوط از نظر علمای اخلاق و معرفت مورد بررسی قرار داده اند. که انشاءالله در مجموعۀ اخلاق ربّانی پنجمین جلد از مباحث تأدیب شهوت منتشر خواهد شد. 2️⃣نهج الدّعا، ج1، ص56 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 بحثی در مورد قدرت انحصاری خدا❗️ 📌یک بحثی در قدرت است و آن اینكه، مسألۀ قدرت خداوند، تنها این نیست كه او می تواند هر کاری را انجام دهد و فقط جنبۀ اثباتی داشته باشد؛ بلکه جنبۀ نفی یی هم دارد و یک مطلب دیگر نیز مطرح است؛ که غیر از خدا نمی تواند کاری برای انسان انجام دهد. ابتدا باید بدانیم که اخلاص در عبادت و اخلاص در دعا، دو چیز جداست. اخلاص در عبادت، معنایش این است كه در کارهایتان، فقط رضای خدا در نظرتان باشد؛ رضای غیرخدا در کار نباشد. اگر رضای غیرخدا آمد؛ یعنی در نیّتتان غیر آمد، دیگر اخلاص نیست و بحث ریا مطرح می شود. این را اخلاص در عبادت می گویند. اگر فقط رضای خدا در فعل عبادی و پرستشی كه انسان انجام می دهد، در نظر باشد و بس، اخلاص در عبادت وجود دارد. امّا معنای اخلاص در دعا، چیز دیگری است. این را در باب قدرت مطرح كردم. خب؛ او می تواند خواستۀ مرا برآورده كند؛ این، جنبۀ اثباتی قضیه است. امّا كنار آن، یک جنبۀ نفی یی هم وجود دارد که اخلاص است؛ یعنی غیر او نمی تواند برای من کاری کند و خواسته ام را بر آورده سازد. این، اخلاص در دعاست. بیایید در این شب‎ها یاد بگیرید که یک مقدار خودتان را آماده کنید؛ دل‎هایتان را آماده كنید. و بفهمید که چطور دعا كنید. غیر او نمی‎تواند اجابت کند. انحصار قدرت برای خدا؛ این، اخلاص در دعاست. در روایات داریم که زمانی‎که دعا مخلصانه انجام می‎شود، بی برو و برگرد مستجاب است. لذا وقتی که عبد، رب خود را نسبت به طلب ها و درخواست هایش قادر دید و در غیر او قدرتی نبیند؛ یعنی اگر عبد به قدرت رب خود علم داشته باشد و انحصار قدرت را در رب خود ببیند و همچنین بداند که ربّش بخل ندارد، اینجاست كه دعایش به هدف اجابت می رسد. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 @agamojtabatehrani
﷽ 📍 انحصاری قدرت در خدای متعال❗️ 📌در باب مسألۀ انحصار قدرت است. اهل‏ معرفت می‏گویند: شخص داعی، باید این معنا را ادراك كرده باشد كه غیر خدا، ‏ توان آن را ندارد كه طلبش را حاصل كند. معنای انحصار قدرت این است؛ نفی غیر. یک‏وقت بیان می‏ کنی که فلانی می‏ تواند كار من را راه بیندازد؛ امّا یک‏وقت می‏گویی که غیر او نمی‏تواند کار من را انجام دهد. البتّه این مطلب به این معنا نیست که اسبابی را که خداوند در مسیر قرار داده، به کلّی نفی كنید؛ بلکه توجه به اسباب منهای خدا كه مسبب‏ الاسباب است، غلط است؛ چون اسباب منهای خدا، كارسازی ندارد. بعضی‏ ها برداشت‏ های غلطی می‏كنند؛ به این معنا كه فکر می‏کنند انسان باید دست از تسبیب بردارد. نه‏ خیر؛ اسباب را هم خدا درست كرده است. مهم این است كه اسباب منهای خدا هیچ است و سببیّت ندارد؛ لذا اعتقاد به مسبب‏ الاسباب بودن خدا نباید طوری فهمیده شود که منجر به تخریب نظام سببیّت شود. خدا، مسبّب‏ الاسباب است، نه مخرّب‏ الاسباب و منهدم‏ كنندۀ آنها. بحث در این است كه از او طلب كن؛ ولی این معنا باید در درونت باشد كه غیر او و بدون او، در عالم كارسازی ندارد. همۀ عالم، به اضافۀ اوست كه كارسازی دارد. مهم این است و نباید در اینجا اشتباه شود؛ پس معنای خلوص در دعا این است. كارساز مطلق اوست و منهای او، هیچ موجودی كارسازی ندارد؛ لذا اسباب منهای او، غیر از اسباب به اضافۀ اوست. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 @agamojtabatehrani
﷽ 📍 چرا دعاهایمان به اجابت نمی رسد؟❗️ 📌روایت از امام‏ صادق(ع) که مفصّل هم هست، راوی از ایشان می‏ پرسد: «مَا لَنا نَدْعُو وَ لا یسْتَجابُ لَنا؟» چرا ما دعا می‏كنیم، ولی دعاهایمان به اجابت نمی‏رسد؟ «فَقال: لأنّکم تَدْعُون من لاتَعْرِفون» حضرت به او می‏فرماید: به این خاطر که شما از موجودی درخواست می‏كنید كه او را نمی‏شناسید. خیلی صریح می‏فرماید که شما خدا را اصلاً نمی‏شناسید. بعد می‏فرماید: «وَ كَثْرَةُ الدُّعَا مَعَ الْعَمَی عَنِ اللهِ مِنْ‏ عَلامَةِ خِذْلان»؛ دعای زیاد كردن و كور دل بودن، نشانۀ بدبختی انسان است. کسی که مدام پشت سر هم می‏گوید: یا الله یا الله! امّا با كور دلی، این را می‏گوید، بدبخت است. 🔰در این‏ باره بحثی وجود دارد که اگر کسی خدا و قدرت او را بشناسد، حالش در موقع دعا چگونه است؟ قطعاً او خودش را ذلیل می‏بیند و خدا را بر تمام وجود خود مسلّط و قادر می‏داند و با این حال دعا می‏کند. لذا حضرت فرمود: «مَن لَمْ یشْهَدْ ذِلَّةَ نَفْسِهِ وَ قَلْبِهِ وَ سِرِّهِ تَحْتَ قُدْرَةِ الله حَكِمَ عَلَی الله بِالسُؤالِ و ظَنَّ اَنَّ سؤالهُ دُعاء»؛ كسی كه از نظر درونی این معنا را ادراك نكرده است كه تمام سر و پا و تمام شراشر وجودش تحت قدرت خداست، بعد هم با این حال مدام بیاید و به خدا حكم کند كه این را به من بده؛ آن را به من بده، اصلاً دعا نکرده است. درخواست با بازخواست فرق دارد؛ دعا، التماس کردن است نه بازجویی و گردن کلفتی کردن. 🔰ما هنوز خودمان را نفهمیدیم كه چه هستیم؛ سر تا پایمان تحت قدرت اوست. بعد هم گمان می‏کنیم که این درخواست‏هایی كه می‏كنیم، دعاست. این‏ها دعا نیستند. این حرف را می‏فهمید؟! پس تا به اینجا نرسی كه بفهمی آنچه در عالم وجود هست، تحت قدرت اوست و غیر او توانی ندارد؛ حتّی تمام وجود خودت و همه‏ چیزت، تحت قدرت اوست، دعای تو دعا نیست. «وَ الحُكْمُ عَلی اللهِ مِنَ الجُرأَةِ عَلی اللهِ»1️⃣؛ کسی که مدام برای خدا حكم صادر می‏كند که این را بده، آن را بده، خیلی پُر روست و بر خدا جرئت پیدا کرده است. روایت می‏گوید که تو خیلی پر رو هستی که این‏طور از خدا، چیز می‏خواهی و برایش حکم صادر می‏کنی. 1️⃣تفسیر الصافی، ج‏1، ص 223 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 @agamojtabatehrani
🌿🌿🌿 درس اخلاق (گناهان زبان) غیبت قسمت چهارم موارد جواز غیبت در این قسمت ، سخن از موارد جواز غیبت است . مواردى که غیبت در آن ها حرام و ممنوع نیست ، عبارتند از: الف – متجاهر به فسق : متجاهر به فسق کسى است که آشکارا گناه مى کند و از ارتکاب گناه پیش ‍ چشم مردم باکى ندارد. فقیهان درباره باز گفتن عیب شخصى که آشکارا گناه مى کند، دو نظر دارند: گروهى مى گویند: این عمل غیبت است ؛ ولى حرام نیست و گروه دیگر مى گویند: این عمل نه غیبت است و نه حرام . ب – ستمگر: مورد دوم از موارد جواز غیبت آن جا است که در غیاب ستمگر، ستم او را باز گویند که این عمل غیبت نبوده و حرام نیست . خداوند متعالى مى فرماید: لا یحب الله الجهر باسوء من القول الا من ظلم و کان الله سمیعا علیما. خداوند دوست ندارد کسى با سخنان خود، بدى ها [ى دیگران ] را اظهار کند، مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند شنوا و دانا است . براى جواز غیبت از ستمگر شرایطى وجود دارد که عبارتند از: ۱ – نیت و قصد مظلوم از غیبت کردن درباره ظالم ، دفع یا رفع ظلم او باشد؛ پس اگر مظلوم فقط قصد تنقیص یا تحقیر ظالم را داشته باشد و بخواهد آبروى او را بریزد، غیبتش جایز نخواهد بود؛ البته این شرط درونى است و به قصد و نیت غیبت کننده برمى گردد. ۲ – شرط دوم درباره گفتار مظلوم است . مظلوم فقط اجازه دارد درباره ستمى که در حق او شده است سخن بگوید و اگر در غیاب ظالم ، عیب هاى دیگر او را که با ظلمش ارتباطى ندارد، بیان کند، گفتار او غیبت به شمار رفته ، حرام است . ۳ – شرط سوم درباره شنونده غیبت است . مظلوم فقط حق دارد نزد کسى از ستمگر غیبت کند که هم توان کمک کردن به او و هم امید به یارى و حمایت او داشته باشد. چه بسیار کسانى که توان کمک و یارى به ستمدیده را دارند، ولى در این باره اقدامى نمى کنند و حتى نمى توان به کمک آن ها امید داشت که در این صورت ، غیبت کردن از ظالم نزد ایشان ، جایز نخواهد بود. ج – بدعت گذار: مورد سوم از موارد جواز غیبت آن است که بدعت شخص بدعت گذار را در غیابش ، بازگویند تا مردم از راه نادرست او مصون بمانند. بدعت گذار کسى است که با نام دین ، چیزى را که از دین نیست پایه مى گذارد و مردم را با این کار منحرف مى کند. بدعت گاه در اصلى از اصول اعتقادى گذاشته مى شود و گاه در فرعى از احکام دین . موارد مشتبه با موارد جواز غیبت گاه انسان به اشتباه غیبت کردن خود را از موارد جواز غیبت مى پندارد، در حالى که این گونه نبوده ، رفتار او حرام است که از آن جمله مى توان به موارد ذیل اشاره کرد: ۱ – رضایت کسى که درباره او غیبت مى شود: رضایت یا عدم رضایت انسان از این که عیوب او گفته شود، هیچ نقشى در اصل غیبت نداشته ، حرمت و گناه غیبت را برطرف نمى کند. راضى بودن کسى که از او غیبت مى شود، موجب جواز غیبت نمى شود. ۲ – آگاهى قبلى شنونده غیبت از عیب کسى که از او غیبت شده :اگر غیبت کننده ، عیب و نقص فردى را نزد کسى که از آن آگاه است بیان کند، این رفتار، غیبت به شمار رفته ، حرام است . امورى که به موارد جواز غیبت ملحق مى شوند موارد دیگرى هم وجود دارند که غیبت در آن ها جایز است . این موارد از موارد استثنا شده غیبت در روایات نیستند و جواز آن ها از برخى ضوابط کلى فقهى به دست مى آید: 1⃣ نصیحت مستشیر: 🔵👈در مواردى که باز نگفتن عیب و نقص کسى مایه گرفتارى و دردسر مؤ من دیگرى شود و مفسده بزرگى به بار مى آورد، بحث تزاحم اهم و مهم پیش ‍ مى آید به این معنا که انسان میان امرى مهم و امرى مهم تر قرار مى گیرد که به حکم عقل ، باید مهم تر را مقدم بدارد. 2⃣ رفع و دفع منکر: 🔵👈اگر فقط با غیبت بتوان گناه یا منکر مهمى را دفع کرد، باید این کار را انجام داد؛ براى نمونه کسانى که در دین بدعت مى گذارند، اگر یگانه راه جلوگیرى از عمل ایشان که باعث منحرف شدن افراد از مسیر درست دین مى شود، بیان نقایص و عیوب مربوط به رفتار ناشایست آن ها باشد، باید گفته شود. 3⃣ گواهى دادن نزد قاضى : 🔵👈اگر شخص براى دفع مفسده یا منکرى ، نقایص دیگرى را نزد قاضى گواهى کند، کار حرامى انجام نداده است ، و اگر قاضى هم شهادت بطلبد، هیچ اشکال شرعى بر طلب او وجود نخواهد داشت البته روشن است که مقصود از نقایص ، آن دسته از نقیصه هایى است که به آن منکر مربوط بوده ، در دفع آن مؤ ثر باشد. 4⃣ آگاهى دادن : 🔵👈اگر انسان در غیاب کسى در نفى کمال او سخنى بر زبان آورد، ولى قصد تنقیص او را نداشته باشد، این عمل او غیبت شمرده نمى شود؛ همانند نفى مهارت یک پزشک یا ضعیف بودن قدرت علمى یک مجتهد که در این حالت ها غیبت جایز است. 📚اخلاق الهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبى تهرانی ✅ ادامه دارد....... 🆔 @dars_akhlaq 🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️ @agamojtabatehrani
﷽ 📍 سه نکته برای حضور در دعا ❗️ 📌از آنچه گذشت، معلوم شد که در باب اخلاص در دعا، یک امر ایجابی داریم و یک امر سلبی. نکتۀ ایجابی‏ اش این است كه خداوند قادر است؛ امّا نکتۀ سلبی‏ اش این است که هیچ موجودی منهای او قدرت ندارد.حال، سؤال اصلی این است که چگونه باید به این مطلب برسیم؟ اهل معرفت سه مطلب را در اینجا مطرح می‏كنند: اوّلاً، اینکه بدان که دعا از اعمال قالبیه نیست. یعنی چه؟ یعنی این‏گونه نیست که فقط زبان بگوید. كارهایی را كه با اعضا و جوارح انجام می‏دهیم، قالبیه می‏گویند. دعا یک امر زبانی نیست که مدام پشت سر‏هم بگوییم: خدا تو می‏توانی و غیر‏تو نمی‏تواند. این گفتن، اخلاص در دعا نمی‏آورد؛ اصلاً و ابداً! پس این‏طور دعا کردن را کنار بگذار. دوّم، اینکه این مطلب، از مفاهیم علمیّه نیست؛ یعنی نباید بنشینم فكر كنیم و برهان عقلی اقامه کنیم که در عالم وجود علّت و معلول حاکم است و تمام این معلول‏ها علّت‏ العللی دارند. معلول هم بدون علّت اصلاً كارسازی ندارد. براهین عقلیّه، مفاهیم علمی است و با مفهوم عقلی و مطلب علمی، اخلاص در دعا به دست نمی‏ آید. سوّم اینکه، اخلاص در دعا از واردات قلبیّه است؛ یعنی مربوط به دل است. دل باید این معنا را درک کند و بپذیرد كه در عالم هستی جز خدا كاره‏ ای نیست؛ پس اخلاص در دعا نه از اعمال قالبیّه است و نه از مفاهیم علمیه، بلكه از واردات قلبیّه است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 @agamojtabatehrani