eitaa logo
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
726 دنبال‌کننده
199 عکس
757 ویدیو
5 فایل
🌼آقا مجتبی تهرانی رحمه‌الله علیه:من هر چه دارم از استادم امام خمینی ره دارم. 🔻مجموعه مباحث آقا مجتبی تهرانی (ره) در اخلاق و معارف اسلامی . 📔 گزیده بیانات 🔹️عکس نوشته کلیپ تصویری 📽 کلیپ صوتی 🔊 🏷 https://mojtabatehrani.com
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 📍 چرا دعاهایمان به اجابت نمی رسد؟❗️ 📌روایت از امام‏ صادق(ع) که مفصّل هم هست، راوی از ایشان می‏ پرسد: «مَا لَنا نَدْعُو وَ لا یسْتَجابُ لَنا؟» چرا ما دعا می‏كنیم، ولی دعاهایمان به اجابت نمی‏رسد؟ «فَقال: لأنّکم تَدْعُون من لاتَعْرِفون» حضرت به او می‏فرماید: به این خاطر که شما از موجودی درخواست می‏كنید كه او را نمی‏شناسید. خیلی صریح می‏فرماید که شما خدا را اصلاً نمی‏شناسید. بعد می‏فرماید: «وَ كَثْرَةُ الدُّعَا مَعَ الْعَمَی عَنِ اللهِ مِنْ‏ عَلامَةِ خِذْلان»؛ دعای زیاد كردن و كور دل بودن، نشانۀ بدبختی انسان است. کسی که مدام پشت سر هم می‏گوید: یا الله یا الله! امّا با كور دلی، این را می‏گوید، بدبخت است. 🔰در این‏ باره بحثی وجود دارد که اگر کسی خدا و قدرت او را بشناسد، حالش در موقع دعا چگونه است؟ قطعاً او خودش را ذلیل می‏بیند و خدا را بر تمام وجود خود مسلّط و قادر می‏داند و با این حال دعا می‏کند. لذا حضرت فرمود: «مَن لَمْ یشْهَدْ ذِلَّةَ نَفْسِهِ وَ قَلْبِهِ وَ سِرِّهِ تَحْتَ قُدْرَةِ الله حَكِمَ عَلَی الله بِالسُؤالِ و ظَنَّ اَنَّ سؤالهُ دُعاء»؛ كسی كه از نظر درونی این معنا را ادراك نكرده است كه تمام سر و پا و تمام شراشر وجودش تحت قدرت خداست، بعد هم با این حال مدام بیاید و به خدا حكم کند كه این را به من بده؛ آن را به من بده، اصلاً دعا نکرده است. درخواست با بازخواست فرق دارد؛ دعا، التماس کردن است نه بازجویی و گردن کلفتی کردن. 🔰ما هنوز خودمان را نفهمیدیم كه چه هستیم؛ سر تا پایمان تحت قدرت اوست. بعد هم گمان می‏کنیم که این درخواست‏هایی كه می‏كنیم، دعاست. این‏ها دعا نیستند. این حرف را می‏فهمید؟! پس تا به اینجا نرسی كه بفهمی آنچه در عالم وجود هست، تحت قدرت اوست و غیر او توانی ندارد؛ حتّی تمام وجود خودت و همه‏ چیزت، تحت قدرت اوست، دعای تو دعا نیست. «وَ الحُكْمُ عَلی اللهِ مِنَ الجُرأَةِ عَلی اللهِ»1️⃣؛ کسی که مدام برای خدا حكم صادر می‏كند که این را بده، آن را بده، خیلی پُر روست و بر خدا جرئت پیدا کرده است. روایت می‏گوید که تو خیلی پر رو هستی که این‏طور از خدا، چیز می‏خواهی و برایش حکم صادر می‏کنی. 1️⃣تفسیر الصافی، ج‏1، ص 223 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 @agamojtabatehrani
🌿🌿🌿 درس اخلاق (گناهان زبان) غیبت قسمت چهارم موارد جواز غیبت در این قسمت ، سخن از موارد جواز غیبت است . مواردى که غیبت در آن ها حرام و ممنوع نیست ، عبارتند از: الف – متجاهر به فسق : متجاهر به فسق کسى است که آشکارا گناه مى کند و از ارتکاب گناه پیش ‍ چشم مردم باکى ندارد. فقیهان درباره باز گفتن عیب شخصى که آشکارا گناه مى کند، دو نظر دارند: گروهى مى گویند: این عمل غیبت است ؛ ولى حرام نیست و گروه دیگر مى گویند: این عمل نه غیبت است و نه حرام . ب – ستمگر: مورد دوم از موارد جواز غیبت آن جا است که در غیاب ستمگر، ستم او را باز گویند که این عمل غیبت نبوده و حرام نیست . خداوند متعالى مى فرماید: لا یحب الله الجهر باسوء من القول الا من ظلم و کان الله سمیعا علیما. خداوند دوست ندارد کسى با سخنان خود، بدى ها [ى دیگران ] را اظهار کند، مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند شنوا و دانا است . براى جواز غیبت از ستمگر شرایطى وجود دارد که عبارتند از: ۱ – نیت و قصد مظلوم از غیبت کردن درباره ظالم ، دفع یا رفع ظلم او باشد؛ پس اگر مظلوم فقط قصد تنقیص یا تحقیر ظالم را داشته باشد و بخواهد آبروى او را بریزد، غیبتش جایز نخواهد بود؛ البته این شرط درونى است و به قصد و نیت غیبت کننده برمى گردد. ۲ – شرط دوم درباره گفتار مظلوم است . مظلوم فقط اجازه دارد درباره ستمى که در حق او شده است سخن بگوید و اگر در غیاب ظالم ، عیب هاى دیگر او را که با ظلمش ارتباطى ندارد، بیان کند، گفتار او غیبت به شمار رفته ، حرام است . ۳ – شرط سوم درباره شنونده غیبت است . مظلوم فقط حق دارد نزد کسى از ستمگر غیبت کند که هم توان کمک کردن به او و هم امید به یارى و حمایت او داشته باشد. چه بسیار کسانى که توان کمک و یارى به ستمدیده را دارند، ولى در این باره اقدامى نمى کنند و حتى نمى توان به کمک آن ها امید داشت که در این صورت ، غیبت کردن از ظالم نزد ایشان ، جایز نخواهد بود. ج – بدعت گذار: مورد سوم از موارد جواز غیبت آن است که بدعت شخص بدعت گذار را در غیابش ، بازگویند تا مردم از راه نادرست او مصون بمانند. بدعت گذار کسى است که با نام دین ، چیزى را که از دین نیست پایه مى گذارد و مردم را با این کار منحرف مى کند. بدعت گاه در اصلى از اصول اعتقادى گذاشته مى شود و گاه در فرعى از احکام دین . موارد مشتبه با موارد جواز غیبت گاه انسان به اشتباه غیبت کردن خود را از موارد جواز غیبت مى پندارد، در حالى که این گونه نبوده ، رفتار او حرام است که از آن جمله مى توان به موارد ذیل اشاره کرد: ۱ – رضایت کسى که درباره او غیبت مى شود: رضایت یا عدم رضایت انسان از این که عیوب او گفته شود، هیچ نقشى در اصل غیبت نداشته ، حرمت و گناه غیبت را برطرف نمى کند. راضى بودن کسى که از او غیبت مى شود، موجب جواز غیبت نمى شود. ۲ – آگاهى قبلى شنونده غیبت از عیب کسى که از او غیبت شده :اگر غیبت کننده ، عیب و نقص فردى را نزد کسى که از آن آگاه است بیان کند، این رفتار، غیبت به شمار رفته ، حرام است . امورى که به موارد جواز غیبت ملحق مى شوند موارد دیگرى هم وجود دارند که غیبت در آن ها جایز است . این موارد از موارد استثنا شده غیبت در روایات نیستند و جواز آن ها از برخى ضوابط کلى فقهى به دست مى آید: 1⃣ نصیحت مستشیر: 🔵👈در مواردى که باز نگفتن عیب و نقص کسى مایه گرفتارى و دردسر مؤ من دیگرى شود و مفسده بزرگى به بار مى آورد، بحث تزاحم اهم و مهم پیش ‍ مى آید به این معنا که انسان میان امرى مهم و امرى مهم تر قرار مى گیرد که به حکم عقل ، باید مهم تر را مقدم بدارد. 2⃣ رفع و دفع منکر: 🔵👈اگر فقط با غیبت بتوان گناه یا منکر مهمى را دفع کرد، باید این کار را انجام داد؛ براى نمونه کسانى که در دین بدعت مى گذارند، اگر یگانه راه جلوگیرى از عمل ایشان که باعث منحرف شدن افراد از مسیر درست دین مى شود، بیان نقایص و عیوب مربوط به رفتار ناشایست آن ها باشد، باید گفته شود. 3⃣ گواهى دادن نزد قاضى : 🔵👈اگر شخص براى دفع مفسده یا منکرى ، نقایص دیگرى را نزد قاضى گواهى کند، کار حرامى انجام نداده است ، و اگر قاضى هم شهادت بطلبد، هیچ اشکال شرعى بر طلب او وجود نخواهد داشت البته روشن است که مقصود از نقایص ، آن دسته از نقیصه هایى است که به آن منکر مربوط بوده ، در دفع آن مؤ ثر باشد. 4⃣ آگاهى دادن : 🔵👈اگر انسان در غیاب کسى در نفى کمال او سخنى بر زبان آورد، ولى قصد تنقیص او را نداشته باشد، این عمل او غیبت شمرده نمى شود؛ همانند نفى مهارت یک پزشک یا ضعیف بودن قدرت علمى یک مجتهد که در این حالت ها غیبت جایز است. 📚اخلاق الهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبى تهرانی ✅ ادامه دارد....... 🆔 @dars_akhlaq 🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️ @agamojtabatehrani
﷽ 📍 سه نکته برای حضور در دعا ❗️ 📌از آنچه گذشت، معلوم شد که در باب اخلاص در دعا، یک امر ایجابی داریم و یک امر سلبی. نکتۀ ایجابی‏ اش این است كه خداوند قادر است؛ امّا نکتۀ سلبی‏ اش این است که هیچ موجودی منهای او قدرت ندارد.حال، سؤال اصلی این است که چگونه باید به این مطلب برسیم؟ اهل معرفت سه مطلب را در اینجا مطرح می‏كنند: اوّلاً، اینکه بدان که دعا از اعمال قالبیه نیست. یعنی چه؟ یعنی این‏گونه نیست که فقط زبان بگوید. كارهایی را كه با اعضا و جوارح انجام می‏دهیم، قالبیه می‏گویند. دعا یک امر زبانی نیست که مدام پشت سر‏هم بگوییم: خدا تو می‏توانی و غیر‏تو نمی‏تواند. این گفتن، اخلاص در دعا نمی‏آورد؛ اصلاً و ابداً! پس این‏طور دعا کردن را کنار بگذار. دوّم، اینکه این مطلب، از مفاهیم علمیّه نیست؛ یعنی نباید بنشینم فكر كنیم و برهان عقلی اقامه کنیم که در عالم وجود علّت و معلول حاکم است و تمام این معلول‏ها علّت‏ العللی دارند. معلول هم بدون علّت اصلاً كارسازی ندارد. براهین عقلیّه، مفاهیم علمی است و با مفهوم عقلی و مطلب علمی، اخلاص در دعا به دست نمی‏ آید. سوّم اینکه، اخلاص در دعا از واردات قلبیّه است؛ یعنی مربوط به دل است. دل باید این معنا را درک کند و بپذیرد كه در عالم هستی جز خدا كاره‏ ای نیست؛ پس اخلاص در دعا نه از اعمال قالبیّه است و نه از مفاهیم علمیه، بلكه از واردات قلبیّه است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 @agamojtabatehrani
﷽ 📍 معامله خدا با بنده منقطع از خلق❗️ 📌 مطلب اساسی در باب دعا، این است که خداوند از روی رحمت و لطفی كه به بنده اش دارد، به بندگان خود کمک می کند. آن بندگانی كه گوشۀ چشمی به او دارند؛ ولی در دعا نقص دارند. اصل خدا را قبول دارد؛ گوشۀ چشمی به او دارد؛ امّا در باب دعا و طلب كردن، نقص دارد؛ نقصش چیست؟ نقصش این است كه گاهی در ذهنش می آید كه غیر خدا هم كارساز است. خداوند به واسطۀ رحمت و لطفی که دارد، به این بنده ها كمك می كند. یا الله! چطوری كمك می کند؟!برای آنها برنامه ریزی کرده و می کشاندشان به جایی كه از غیر خودش قطع امید بكنند و دلشان به سمت او برود. بعد که قطع امید از غیر کردی، خدا می فرماید: حالا درست شد؛ بیا و خواسته ات را بگیر و برو. تا این برای کسی حاصل نشود، دعایش به اجابت نمی رسد. باید این حالت، یعنی انقطاع از غیر بیاید. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 📝 جلسه هفتم @agamojtabatehrani
﷽ 📍 وضو بگیر سپس مودبانه دعا کن ❗️ 📌کسی كه می خواهد دعا بكند، وضو بگیرد. خود عملِ وضو یك عملِ عبادی است. به تعبیر من، وقتی انسان می خواهد آن را انجام بدهد، یك نوع پرستش و كرنش است. ▪️ در واقع این عمل، یادآور همان رب است؛ پس ما در روایات این مطلب را داریم که انسان قبل از دعا، وضو بگیرد. امام حسن(ع) می فرماید: «كَانَ الْحَسَنُ(ع) يَقُولُ يَا ابْنَ آدَمَ مَنْ مِثْلُكَ وَ قَدْ خَلَّى رَبُّكَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَكَ» ای فرزند آدم! چه كسی مثل توست كه خدا هیچ حاجبی بین خودش و او قرار نداده است. ▪️ خوب در این نكته دقت كنید! عبارتی را كه امام حسن(ع) به كار می برد، رب است: «مَنْ مِثْلُكَ وَ قَدْ خَلَّی رَبُّكَ»؛ «اِلهُكَ» نیست؛ انگشت می گذارد روی یک صفت. « مَتَى شِئْتَ أَنْ تَدْخُلَ إِلَيْهِ تَوَضَّأْتَ وَ قُمْتَ بَيْنَ يَدَيْهِ»؛ هر وقت كه خواستی وارد كار بشوی، وضو بگیر و پیش روی خدا بایست، «وَ لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ حِجَاباً وَ لَا بَوَّاباً»؛ خدا دربان هم نگذاشته است؛ نه حجاب و نه دربان؛ خدا هیچ کدام را ندارد، « تَشْكُو إِلَيْهِ هُمُومَكَ وَ فَاقَتَكَ»؛ گرفتاری ها و نیازت را به او بگو، «وَ تَطْلُبُ مِنْهُ حَوائِجَكَ»؛ و حاجت ها را از او بخواه، «وَ تَسْتَعِینُهُ»؛ و از او كمك بخواه. «عَلَی اُمُورِكَ».1️⃣ اما بالا را نگاه كن. «مَنْ مِثْلُكَ وَ قَدْ خَلَّی رَبُّكَ بَینَهُ»؛ به آن کسی که تو را پرورش می دهد. این ها برای چیست؟ برای این است که به تو یادآوری كند كه من رب تو هستم. 1️⃣ارشاد القلوب، ج1، ص77 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 📝 جلسه هفتم @agamojtabatehrani
﷽ 📍 باور به کریم و رحیم بودن خدا❗️ 📌 نامه ای كه امیرالمؤمنین(ع) به عنوان وصیّت به فرزندش امام حسن(ع) نوشته است. حضرت در باب دعا مسائلی را مطرح می كنند و می فرمایند: «اِعْلَمْ اَنَّ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ الدُّنیا وَ الْآخِرَة قَدْ اذن لِدُعائِك»؛ اوّل، بدان خدای متعال، برای دعا کردن به تو اذن داده است، «وَ تَكَفَّلَ لِاِجابَتِك وَ اَمَرَكَ اَنْ تَسْئَلَهُ»؛ و بعد امر كرده كه از من بخواه، «فَیعْطِیك»؛ پس جوابت را خواهد داد. بلافاصله حضرت می فرماید: «وَ هُوَ رَحیمٌ كریمٌ».1️⃣ امام علی(ع) دو صفت را می آورد و می فرماید: بدان که او نسبت به بندگانش مهربان است؛ یعنی رحمت خدا هم باید مثل مسألۀ قدرت و عدم بخل، از واردات قلبیّه شود. خدا با ما مهربان است و مهربان تر از او اصلاً معنا ندارد. این بحث مفصلّی است كه هر خالقی نسبت به مخلوقش این چنین است. توجّه می کنید؟ هر خالقی نسبت به مخلوقش این چنین است. انسان باید این معنا را باور کند. نعوذ بالله! گاهی ممكن است شیطان یک سنخ مسائلی در درون انسان بیاورد كه او را از آن فطرت اوّلیه ای كه مفطور به آن است، منحرف كند. نعوذ بالله! گاهی راجع به خداوند هم حرف هایی به زبان جاری می كنند و نمی فهمند. این حرف ها بسیار زشت است. نعوذ بالله! می گویند که خدا با من لج كرده است! گاهی من خودم تعبیرات زشتی را شنیده ام؛ افرادی كه آمدند پیش من و گفتند. من به جای او به خاطر حرف مزخرف و شیطانی، استغفار كردم. وقتی کار دست شهوت و غضب بیفتد، یک مرتبه آدم به این وادی می رود. 1️⃣ بحار الأنوار، ج 74، ص 204 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 📝 جلسه هفتم @agamojtabatehrani
🎊 میلام امام مهدی(عج) منجی بشریت مباااارک 🎊 @HadisNegari 🎟
﷽ 📍 امام زمانت را شناختی ،خدا را شناختی❗️ 📌«فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ»؛ شخصی به حسین‌علیه‌السلام عرض می‌کند: « يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ»؛ پسر پیغمبر پدر و مادرم فدایت! پس معرفت الهی چیست؟ «قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ»1️⃣؛ حضرت می‌فرماید: معرفت خدا، معرفت امام زمان است. 🔻یعنی چه؟ سؤال این است که معرفت خدا چیست؟ معرفت امام زمانت است. وقتی که امام هر زمان را شناختی، همین معرفت الله است. مسئله همین است که عرض کردم از نظر عالم امکان یعنی این هستی امکانی آن حلقه‌ای که حادث را با قدیم ربط می‌دهد، وجود مقدس امام زمان (صلوات‌الله‌علیه) است. می‌ترسم تعبیر نارسا باشد که برزخ بین واجب و ممکن است. 🔻برزخ بین قدیم و حادث است. چنین چیزی است. یعنی نه می‌توانی بگویی خداست نه می‌توانی بگویی به این معنا مخلوق است. روایت از خودشان است «نَزَّلونَا عَنِ الرُّبُوبِیَّةِ»؛ ما را خدا ندانید. «فَقولوا فِینَا مَا شِئْتُمْ».2️⃣ این روایت چه می‌گوید؟ مطلب چیست؟ همین است که امام رابط بین ممکن و واجب است. ممکن نیست و واجب هم نیست. برزخ بین ممکن و واجب است. به آن معنایی که در فلسفه است، قدیم نیست و حادث هم نیست. 🔻سؤال از حسین این است: «فما معرفة الله» پس معرفت خدا چیست؟ حضرت جواب می‌فرماید معرفت امام زمانت است. برو امام زمانت را بشناس. او را که شناختی، خدا را شناختی. تعارف ندارد و روایت است. 🔻دو تا نکته در این روایت است. حسین مسئله مباحث معرفتی را مطرح می‌فرمایند در کنارش هم مباحث اخلاقی را مطرح می‌کند. اگر او را شناختی موجودی که تو را ایصال به مطلوب می‌کند، شناختی. دست تو را می‌گیرد و تو را به خدا می‌رساند. 🔻احتیاج نداری خدا را بشناسی چون او به تو می‌شناساند. لازم نیست تقاضا بکنی. کار او همین است. در کنارش می‌فرماید: اطاعت او واجب است. بحث ارائۀ طریقی است. هر چه می‌گوید باید عمل کنی. یعنی اوست که ایصال به مطلوبت می‌کند و اوست که ارائه طریق می‌کند. اینکه باید چه بکنی مربوط به اوست. 1️⃣ بحارالأنوار، ج 23، ص83 2️⃣ الانوارالساطعه، ج4، ص370 〰️〰️〰️〰️〰️ @agamojtabatehrani
﷽ 📍 افضل عبادت انتظار فرج است❗️ 📌کسانی بودند؛ فرض کنید یک پینه دوز بود که بزرگان علما همه نسبت به او احترام می‌گذاشتند. پینه دوزی بوده که کفش را اصلاح می‌کرد. ماجرای او معروف است. او عامی بود و این مسایل را داشت. ماجرا چه بود؟ از یکی از بزرگان علما نقل می‌کنم که با او مرتبط بوده است. من طفل بودم و شبهی از چهرۀ او در ذهنم هست. 🔻 می‌خواهم این نکته را من عرض بکنم که قابلیت یعنی چه. حضرت به او فرمودند می‌دانی چرا سراغ تو می‌آیم؟ گفت: نه نمی‌دانم. فرمودند: جهت این است چون تو در تو هیچ حب دنیایی نیست. هیچ هوایی نداری. به همین دلیل من پیش تو می‌آیم و با تو مأنوسم. مگر کسی که پیکره‌اش را حبّ دنیا چه مال و چه جاه هر چه باشد و حب به نفس گرفته باشد، می‌تواند خدمت امام زمان برسد و ایصال به مطلوب بشود؟ نمی‌شود. او باید انسان را برساند و الّا بی‌فایده است. آنگاه ولی الله اعظم دست می‌گیرد که ما از حب به دنیا -هر شاخه‌اش که حساب بکنید- تخلیه شده باشیم. برای این سراغ تو می‌آیم که هیچ چیز در دلت نیست. لذا خیلی مسائل برای ما از اینجا روشن می‌شود. ما روایت بسیار داریم. صحبت یکی دو تا نیست. من اینقدر روایت دیدم که افضل عبادت انتظار فرج است. چه کسی می‌تواند منتظر باشد؟ کسی که حب دنیا دارد؟ نه به خدا! 🔻مکرر در مکرر خودم فکر کردم که امام زمان (صلوات‌الله‌علیه) تشریف بیاورد، حاضرم دست از همه چیزم بردارم با نه؟ هیچ تعارف ندارد. هر چه گفت، می‌گویم چشم یا نه؟ 🔻اگر این مطلب را جداً در خودمان احساس کنیم، بی برو برگرد دست‌مان را خواهد گرفت. چه ببینیم چه نبینم دستم را می‌گیرد. چشم ظاهری ببیند یا نبیند او دست می‌گیرد. اینجاست که انسان مورد عنایتش است. آنجاست که عبادات‌های ما روح پیدا می‌کند. اطاعت‌های ما اطاعت می‌شود. آنگاه است که عبادتها مغز پیدا می‌کند و از این پوست بودن در می‌آید. 〰️〰️〰️〰️〰️ @agamojtabatehrani
﷽ 📍 مگر همه چیز به دست من نیست ❗️ 📌 امام صادق(ع) می فرماید: «قَرَأ فِی بَعْضِ الْكُتُب اِنَّ الله تَبَارَكَ وَ تَعَالَی یقُول». 🔻 من صدر این روایت را به مناسبتی خواندم؛ البتّه معنا هم نكردم و برای همین موقع گذاشته بودم؛ «وَ عِزَّتِی وَ جَلالی وَ مَجْدِی وَ ارْتِفاعِی عَلَی عَرْشِی»؛ یك قسم، دو قسم، سه قسم، چهار قسم؛ خدا یكی پس از دیگری قسم می خورد. «لَاُقَطِّعَنَّ أَمَلَ كُلِّ مُؤَمِّلِ مِنْ النّاس»، امید بسته ای به غیر خدا؟ من اینجا چه كار می كنم؟ كاری می كنم كه امیدت قطع شود. قطع امیدت می كنم. خوب که نگاه کنید، این لطف است؛ محبّت است. نه اینکه نعوذ بالله خیال كنی خدا بیاید و با بنده جنگ كند؛ نه، این لطفش است. 🔻هر دری را بزنی، رویت می بندم. فهمیدی؟! سرت را به سنگ می زنم. این كارها را می كنم؛ چون ته دلت، یک گوشۀ چشمی به من داری. می خواهم چه کارت کنم؟ كاری كنم كه از این ها دل بكنی و تمام دلت را به من بدهی. حالا ببین چطور برایت كارسازی می كنم: «لَاُقَطِّعَنَّ أَمَلَ كُلِّ مُؤَمِّلِ مِنْ النّاس»؛ آن قدر سرت را به سنگ می زنم؛ درها را به رویت می بندم كه دیگر از همه مأیوس شوی. این ها لطف است. 🔻«لَأكْسُوَنَّهُ ثَوْبَ مَذِلَّة عِنْدَ النّاس...»؛ مطلب، خیلی مفصّل است. «وَ لَاُبَعِّدَنَّهُ مِنْ فَضْلِی ایّاملُ غَیرِی فِی الشَّدائِدِ وَ الشَّدائِد بِیدِی»؛ تو رفته ای سراغ غیر من؟! به او امید بسته ای كه گره هایت را باز کند، با این که این ها در دست من است؟! «وَ یرْجُوا غَیرِی»؛ و رفته ای سراغ غیر من؟! امید به دیگران بسته ای؟! «وَ یقْرَعُ بِالْفِكْرِ بابَ غَیرِی»، در ذهنت آوردی كه بروی در خانۀ فلانی، حسن، حسین و تقی را بزنی تا كارت را راه بیندازند! «وَ بِیدِی مُفاتیحُ الْاَبْواب»، کار، دست من است؛ تمام كلیدهای كار دست من است. «وَ هِی مُغْلَغَةٌ»، امّا بدان که وقتی خوب سرت را به سنگ زدم، درها را به رویت بستم و مأیوست كردم، آن وقت می آیی سراغ من. «وَ بابِی مَفْتُوحٌ لِمَنْ دَعانِی». چقدر این روایت زیباست؛ آنجایی كه همۀ درها بسته است، فقط امیدت من می شوم و بس. «فَمَنْ ذَالَّذی اَمَّلَنِی لِنائِبَةٍ فَقَطَعْتُ دُونَها»؛ یك نفر را نمی یابی که رفع گرفتاری را فقط از من بخواهد؛ و آن وقت من در را به رویش ببندم. «مَنْ ذَالَّذی رَجانِی لِعَزیمَةٍ فَفَتَحْتُ رجاهُ مِنِّی»، كیست كه به من امید بسته باشد و من امیدش را قطع كنم؟! «جَعَلْتُ آمالَ عِبادِی عِنْدِی مَحْفُوظَة فَلَمْ يَرْضَوْا ».1️⃣ 1️⃣آرزوهای بندگانم را نزد خودم محفظ قرار دادم پس راضی نمی‌شوند. الكافی، ج 2، ص 66 - وسائل الشیعه، ج 15، ص 214؛ بحارالأنوار، ج 68، ص 131 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 📝 جلسه هفتم @agamojtabatehrani
﷽ 📍 بهره گیری متعادل از دنیا ❗️ 📌 امام علی(ع) می فرماید:«یَا ابْنَ آدَمَ مَا كَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِكَ فَأَنْتَ فِیهِ خَازِنٌ لِغَیْرِك »1️⃣. ای پسر و فرزند آدم! آنچه بیش از قُوت توست _قُوت؛ یعنی آنچه از آن برای دوام وجودت در این عالم بهره گیری می کنی_ اگر بیش از آن به دست آوری، خزینه دار دیگری هستی. 📌به چه مقدار محتاجی؟ به همان مقدار محبّتت را تنظیم کن. آن هم تَبَعی باشد؛ لذا اگر بخواهیم به یک معنا این را در یک اسلوب علمی اخلاقی بریزیم، باید این طور گفته شود: حالت تعادلی هر چیزی از نظر علم اخلاق و در ارتباط با قوای درونی مطلوب است. حالت تفریطی و حالت افراطی آن، هر دو مذموم و از رذایل اخلاقی است. 1️⃣ وسائل الشیعة، ج 16، ص 19؛ نهج البلاغه، حکمت192 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 📖 📝 جلسه پنجم @agamojtabatehrani
﷽ 📍 معنای اضطرار در دعا ❗️ 📌 اشاره به آیۀ شریفه ای می كنم كه می خوانید: «أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ ».1️⃣ تا حالا می فهمیدید که چه می گفتید؟ نه؛ نمی فهمیدید چه می گفتید. من آن خلوص را نداشتم كه تو را در عالم وجود از نظر قدرت، منحصر بدانم و درب هایی را روی خودم باز كرده بودم. به تعبیری، تعلّقاتی كه داشتم، امیدهایی كه به این و آن اسباب داشتم، تو همۀ درها را بستی، راه ها را مسدود كردی و من را مضطر كردی. اکنون كه من را مضطر کردی، دیگر می دانم كسی غیر تو نمی تواند گرۀ من را باز كند. این آیۀ شریفه هم اشاره به این معناست. ما در دعا به خلوص اضطراری تعبیر می کنیم؛ این آیه اشارۀ به اوست؛ منشأش هم رحمت الهی است. توجّه کنید! چون هر بنده ای که مختصر سر و كاری با او داشته باشد، او دستش را می گیرد. این نكته را بیان كنم که در باب خلوص در دعا، خداوند اگر ببیند در دل عبد رابطه ای با او هست، كاری می كند كه این اخلاص برای او پیدا شود تا دعایش مستجاب شود؛ چراکه شرط اجابت دعا، اخلاص است. 1️⃣ كيست‌ آن كس كه درمانده را -چون وى را بخواند- اجابت مى‌كند، و گرفتارى را برطرف مى‌گرداند، سورۀ مبارکۀ نمل، 22 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 📝 جلسه هفتم @agamojtabatehrani
﷽ 📍 جفا کردن عبد حاجتمند به خدای متعال ❗️ 📌 پیغمبراکرم(ص)فرمودند: « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَنْ تَوَضَّأَ فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ ثُمَّ صَلَّى رَكْعَتَیْنِ فَدَعَا رَبَّهُ». به خصوص آقایان اهل علم دقّت کنند که این روایات را که می خوانم، تاكید می كنم که چیزی كه در باب دعا محوریّت دارد، این است كه عبد ربّش را یادآور بشود. او تو را دارد پرورش می دهد. حاجت می خواهی؟ می خواهی كسی را بخوانی و از او چیزی طلب كنی؟ پس برو سراغ ربّت. 📌 «مَنْ تَوَضَّأ فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ ثُمَّ صَلَّى رَكْعَتَینِ فَدَعا رَبَّهُ كانَ دَعْوَتُهُ مُسْتَجابَ مُعَجَّلةً أوْ مُؤَخَّرَةً»؛ 1️⃣مرحوم آمیرزا جواد آقا ملكی (ره) در اسرار الصلوةشان این روایت را نقل کرده اند. البته در کتب حدیث دیگر هم نقل شده است. 📌 روایتی از امام صادق(ع) هست كه خدا می فرماید: اگر كسی حاجتی داشته باشد، در حالی که غیر متطهّر باشد و برای دعا نرود وضو بگیرد، به منِ خدا جفا كرده است. 📌 متن روایت این است. آری؛ به منِ خدا جفا كرده است. پس، برو وضو بگیر. اگر وضو گرفت و آمد؛ ولی نایستاد دو ركعت نماز بخواند، به منِ خدا جفا كرده است. اگر نماز خواند و بعد از منِ خدا طلب حاجت نكرد، باز به منِ خدا جفا كرده است، و اگر دعا كرد و من مستجاب نكردم، من به او جفا كرده ام. 📌این روند را دقت كنید! این موارد همه چیزهایی است كه به ما دستور داده اند و گویای این مطلب است كه عبد نباید از ربوبیت ربّش غفلت كند. 1️⃣هر کس وضو بسازد و سپس دو رکعت نماز بخواند و از خدا درخواست کند دعایش زود یا دیر اجابت می‌شود. نهج الدّعا، ج1، ص110 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 @agamojtabatehrani
🍁🍁🍁🌷🌷🌷🍁🍁🍁 درس اخلاق (گناهان زبان) غیبت قسمت پنجم ریشه هاى درونى غیبت در این بخش به بررسى ریشه هاى درونى و امورى که سر منشاء غیبت هستند، پرداخته مى شود. این امور عبارتند از: ۱ – فرو نشاندن خشم براى فردى که از برادر مؤ منش خشمگین مى شود و آتش غضب در درونش ‍ شراره مى کشد، امکان پدید آمدن دو حالت وجود دارد: نخست آن که پشت سرش عیوب او را بر شمرد و از این راه خشم خود را فرو نشاند و دیگر این که خشم خود را به صورت خشم و کینه و عقده فرو نشاند؛ ولى ریشه کن نکرده ، هر جا مناسبتى پیش آید، عیوبش را به طور مستمر عنوان کند که هر دو حالت از رذایل است . ۲- همراهى با همنشینان و دوستان گاه انسان براى گرم کردن مجلس دوستانه و به گمان عقب نماندن از دیگران ، زبان به غیبت مى گشاید؛ مثل آن که در مجلسى دوستانه ، یکى از دوستان غیبت مى کند و در این بین ، فردى که قصد غیبت نداشته ، از ترس ‍ این که مبادا جمع او را نپذیرد، بحث را پى مى گیرد و زبان خود را به غیبت مى آلاید. ۳ – خنثا کردن اثر گاهى شخص براى پیشگیرى یا خنثا کردن اثر حرفى که درباره او زده شده است ، به غیبت آلوده مى شود. هر گاه انسان براى خنثا کردن اثر سخن کسى که مى خواهد آبروى او را ببرد، یا بر ضد او شهادتى بدهد، پیش دستى کرده ، نقایص و عیوب او را غیابش ‍ عنوان کند، حتى اگر آن عیوب درست هم باشد، این فرد غیبت کرده است و اگر براى نفوذ کلامش به دروغ نیز توسل جوید، به افتراء نیز دچار شده است . روشن است که این مساءله نیز به کوچکى نفس انسان یا به ترس او باز مى گردد. ۴ – توجیه یا رفع اتهام گاه فرد، عمل زشتى انجام داده یا به آن متهم شده است و براى توجیه یا رفع اتهام ، از برادر مؤ من خود غیبت مى کند و او را به شرکت در این عمل زشت متهم مى سازد یا حتى ارتکاب را فقط به او نسبت مى دهد؛ به این ترتیب ، عیبى دیگر بر عیب هاى خود مى افزاید که این هم در ضعف نفس ‍ انسان ریشه دارد. ۵ – کبر گاهى شخص براى این که فضیلت خود را در مساءله اى اثبات کند، عیب برادر ایمانى اش را ذکر مى کند. او نقص هاى شخص دیگرى را مى گوید تا به صورت غیر مستقیم برترى خود را به رخ بکشد. این فرد به رذیله نفسانى کبر یا خود بزرگ بینى دچار است . ۶ – حسد کسى که به بیمارى نفسانى حسد مبتلا است ، از ستایش برادر مؤ منش ‍ ناراحت مى شود، به همین دلیل عیوب او را منتشر مى کند. بى هنران هنرمند را نتوانند که بینند همچنان که سگان بازارى ، سگ صید را. مشغله بر آرند و پیش آمدن نیارند؛ یعنى سفله چون به هنر با کسى بر نیاید به خبثش در پوستین افتد. کند هر آینه غیبت ، حسود کوته دست//که در مقابله گنگش بود زبان مقال ۷ – مزاح و شوخى گاهى غیبت جنبه شهوانى و لهوى دارد؛ مانند آن که شخصى در جمع دوستان ، براى شوخى و خنده ، نقایص برادر یا خواهر ایمانى خود را یادآور مى شود. این از جمله رفتارهاى ناپسندى است که در نیروى درونى شهودت ریشه دارد و در باب شوخى و مزاح مورد گفت وگو است . ۸ – تمسخر گاه انسان براى استهزاى دیگرى به غیبت کردن او پرداخته ، عیب هایش را فاش مى سازد. ۹ – دلسوزى بدون توجه شخص غیبت کننده هنوز به آداب الاهى مؤ دب نشده است ؛ او دوست دارد در راه خدا قرار گیرد؛ ولى مسیر آن را نمى داند و به بیراهه مى رود. او با دیدن عیب مؤ منى ، از روى دلسوزى به باز گفتن آن مى پردازد؛ مانند آن که فردى خطاى برادر مؤ منش را دیده یا متوجه نقصى در او، در بعد دینى یا ابعاد دیگر شده است و از روى دلسوزى ، بى اختیار پشت سرش عیب هاى او را بر مى شمرد. دلسوزى و ناراحتى او واقعى است و چه بسا اگر آن عیب را فاش نمى ساخت ، پاداشى هم نصیب او مى شد؛ ولى چون طرف صحبتش را معرفى کرده ، ثوابش به عقاب تبدیل مى شود؛ بنابراین در رحمت و شفقت و مهربانى هم باید معیار شرعى در نظر گرفته شود تا رحمت شخص مایه عذاب او نشود. ۱۰ – خشم در راه حق گاه انسان در برابر رفتار زشتى که از دیگرى مشاهده مى کند، چنان خشمگین مى شود که ضمن اظهار نفرت از آن رفتار زشت ، نام فرد انجام دهنده را نیز مى آورد که در این جا هم او به غیبت دچار شده است ؛ زیرا مى توانست بدون بردن نام فرد، فقط تنفر خویش را از آن رفتار زشت اظهار کند. این خشم ستوده و پسندیده است ، ولى غیبت نکوهیده و ناپسند است . 🌸حضرت صادق (علیه السلام ) مى فرماید:اصل الغیبه یتنوع بعشره انواع : شفاء غیظ و مساعده قوم و تهمه و تصدیق خبر بلاکشفه و سوءظن و حسد و سخریه و تعجب و تبرم و تزین . 🔵👈اگر مى خواهى سالم بمانى ، خدا را یاد کن ، نه خلق خدا را. آن وقت به جاى این که غیبت کنى ، عبرت مى گیرى و به جاى گناه ، ثواب مى کنى . 📚اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبى تهران ✅ دارد........ 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq 🔰🔰🔰🔰 @agamojtabatehrani