eitaa logo
موکب و گروه جهادی شهدای مدافع حرم،مقاومت و جهان اسلام
236 دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
24.4هزار ویدیو
321 فایل
چون واتساپ فیلتر شد کانال واتساپ رو به ایتا انتقال دادیم.تشکر از همکاری دوستان ارتباط با ادمین @yaarhamarrahmin
مشاهده در ایتا
دانلود
شهریه پیش دبستانی ۸ میلیون تومان میباشد خیابان عاشوری بهارستان ۴۶ /۱ نبش کوچه اتو گالری ارباب انتهای کوچه سمت راست موسسه و خانه قرآنی غدیر ۰۹۳۷۰۳۷۱۵۷۳ شماره تماس
اماده سازی گلزار برای جمعه ظهورمون به نیت شهید گورکی، امشب ساعت ۲۰
❤️ شهید عباس بابایی عباس بابایی، سرلشکر خلبان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و معاون عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحملیلی عراق علیه ایران بود. وی در تاریخ چهارم آذر سال 1329 در شهر قزوین به دنیا آمد. دوره ابتدایی خود را در دبستان دهخدا و دوره متوسطه را در دبیرستان نظام وفای قزوین گذراند. پس از اخذ دیپلم، در رشته پزشکی دانشگاه قبول شد ولی به خاطر علاقه ایی که به خلبانی داشت، داوطلب تحصیل در رشته خلبانی نیروی هوایی شد. عباس بابایی پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتی در سال 1349 و در سن 20 سالگی، برای تکمیل تحصیلات خود به آمریکا رفت و پس از پایان دوره آموزش خلبانی هواپیمایی شکاری به ایران بازگشت و در سال 1351 با درجه ستوان دوم در پایگاه هوایی دزفول مشغول به خدمت شد. در سال 1355، زمانی که هواپیماهای پیشرفته «اف 14» به نیروی هوایی ایران وارد شد، بابایی، برای پرواز با این هواپیماها انتخاب شد و به پایگاه هوایی اصفهان انتقال یافت. اما با شروع مبارات انقلابی مردم علیه شاه، وی فعالیت های انقلابی خود را در پایگاه شروع کرد وبا اوج گیری این مبارزات او نیز آشکارا به مبارزه پرداخت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شهید عباس به عنوان سرپرست انجمن اسلامی پایگاه هوایی اصفهان نقش موثری را در پاسداری از دستاوردهای انقلاب ایفا کرد. وی در سال 1361 از درجه سروانی به درجه سرهنگ دومی ارتقا یافت و به هنگام آزادسازی خرمشهر در سمت فرماندهی پایگاه هشتم اصفهان اصفهان به پشتیبانی و پوشش هوایی رزمندگان اسلام پرداخت. یک سال بعد یعنی در آذر سال 1362 ضمن ترفیع به درجه سرهنگ تمامی، به سمت معاونت عملیات فرماندهی نیروی هوایی انتخاب شد و به ستاد فرماندهی در تهران اعزام شد. تا این که در اردیبهشت ماه سال 1366 به درجه سرتیپی مفتخر گردید. از مهم ترین اقدامات عباس بابایی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، اعزام نیروهای مردمی داوطلب به پشت جبهه ها با استفاده از هواپیماهای ترابری 747 نیروی هوایی ارتش و پوشش هوایی رزمندگان به عنوان خلبان شکاری با هواپیمای «اف 14» بود. وی در بعضی پروازها، شبانه تا 2000 بسیجی و نیروی پیاده را به پشت جبهه اعزام می کرد. عباس بابایی در تاریخ 15 مرداد 1366، در سن 37 سالگی، پس از 60 ماموریت جنگی موفق، سرانجام پس از بازگشت از عملیات برون مرزی در منطقه عملیاتی سردشت هدف گلوله ضد هوایی قرار گرفته و به درجه رفیع شهادت نایل گشت.   ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ مرتب می گفت: من نمی دونم، باید هر طور شده کله پاچه پیداکنی! گفتم: آخه آقا شاهرخ تو این آبادان محاصره شده غذاهم درست پیدا نمی شه چه برسه به کله پاچه!؟ مرتب می گفت: من نمی دونم، باید هر طور شده کله پاچه پیداکنی! گفتم: آخه آقا شاهرخ تو این آبادان محاصره شده غذاهم درست پیدا نمی شه چه برسه به کله پاچه!؟ بالاخره با کمک یکی از آشپزها کله پاچه فراهم شد. گذاشتم داخل یک قابلمه، بعد هم بردم مقرّ شاهرخ ونیروهاش. فکر کردم قصد خوشگذرانی وخوردن کله پاچه دارند. اما شاهرخ رفت سراغ چهار اسیری که صبح همان روز گرفته بودند. آنها را آورد و روی زمین نشاند. یکی از بچه های عرب را هم برای ترجمه آورد. بعد شروع به صحبت کرد: خبر دارید دیروز فرمانده یکی از گروهان های شما اسیر شد. اسرای عراقی با علامت سر تائید کردند. بعد ادامه داد: شما متجاوزید. شما به ایران حمله کردید. ما هر اسیری را بگیریم می کُشیم ومی خوریم!! مترجم هم خیلی تعجب کرده بود. اما سریع ترجمه می کرد. هر چهار اسیر عراقی ترسیده بودند و گریه می کردند. من و چند نفر دیگر از دور نگاه می کردیم و می خندیدیم. شاهرخ بلافاصله به سمت قابلمه کله پاچه رفت. بعد هم زبان کله را درآورد. جلوی اسرا آمد وگفت: فکر می کنید شوخی می کنم؟! این چیه!؟ جلوی صورت هر چهارنفرشان گرفت. ترس سربازان عراقی بیشتر شده بود. مرتب ناله می کردند. شاهرخ ادامه داد: این زبان فرمانده شماست!! زبان،می فهمید؛زبان!! زبان خودش را هم بیرون آورد و نشانشان داد. بعد بدون مقدمه گفت: شما باید بخوریدش! من و بچه های دیگه مرده بودیم ازخنده ،برای همین رفتیم پشت سنگر. شاهرخ می خواست به زور زبان را به خورد آنها بدهد. وقتی حسابی ترسیدند خودش آن را خورد! بعد رفته بود سراغ چشم کله وحسابی آنها را ترسانده بود. ساعتی بعد درکمال تعجب هر چهار اسیر عراقی را آزاد کرد. البته یکی از آنهاکه افسر بعثی بود را بیشتر اذیت کرد.بعد هم بقیه کله پاچه را داغ کردند و با رفقا تا آخرش را خوردند. آخر شب دیدم تنها درگوشه ای نشسته. رفتم وکنارش نشستم. بعد پرسیدم : آقا شاهرخ یک سوال دارم؛ این کله پاچه، ترسوندن عراقی ها،آزاد کردنشون!؟ برای چی این کارها رو کردی؟! شاهرخ خنده تلخی کرد. بعد از چند لحظه سکوت گفت: ببین یک ماه ونیم از جنگ گذشته، دشمن هم ازما نمی ترسه، می دونه ما قدرت نظامی نداریم. نیروی نفوذی دشمن هم خیلی زیاده. چند روز پیش اسرای عراقی را فرستادیم عقب، جالب این بود که نیروهای نفوذی دشمن اسرا رو ازما تحویل گرفتند. بعدهم اونها رو آزاد کردند. ما باید یه ترسی تو دل نیروهای دشمن می انداختیم. اونها نباید جرات حمله پیدا کنند. مطمئن باش قضیه کله پاچه خیلی سریع بین نیروهای دشمن پخش می شه! آخرین روزهای قبل از شهادت سه روز تا شروع عملیات مانده بود. شب جمعه برای دعای کمیل به مقر نیروها در هتل آمدیم. شاهرخ، همه نیروهایش را آورده بود. رفتار او خیلی عجیب شده. وقتی سید دعای کمیل را می خواند شاهرخ در گوشه ای نشسته بود.از شدت گریه شانه هایش می لرزید! با دیدن او ناخوداگاه گریه ام گرفت. سرش پائین و دستانش به سمت آسمان بود. مرتب می گفت: الهی العفو... سید خیلی سوزناک می خواند. آخر دعا گفت: عملیات نزدیکه، خدایا اگه ما لیاقت داریم ما رو پاک کن و شهادت رو نصیبمان کن. بعد گفت: دوستان شهادت نصیب کسی می شه که از بقیه پاکتر باشه. برگشم به سمت عقب شاهرخ سرش را به سجده گذاشته بود و بلند بلند گریه می کرد! صبح فردا، یکی از خبرنگاران تلویزیون به میان نیروها آمد و با همه بچه ها مصاحبه کرد. وقتی دوربین در مقابل شاهرخ قرارگرفت چند دقیقه ای صحبت کرد. در پایان وقتی خبرنگار از او پرسید: چه آرزوئی داری؟ بدون مکث گفت: پیروزی نهائی برای رزمندگان اسلام و شهادت برای خودم!! شهادت و گمنامی ساعت نه صبح بود. تانکهای دشمن مرتب شلیک می کردند و جلو می آمدند. از سنگر کناری ما یکی از بچه ها بلند شد و اولین گلوله آرپی جی را شلیک کرد. گلوله از کنار تانک رد شد. بلافاصله تانک دشمن شلیک کرد و سنگر را منهدم کرد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 واجب شدن غسل در حین سفر هوایی پرسش :اگر در مسافرت هوایی غسل واجب شود مثلا زنى در حین سفر هوایی از حیض پاک شود یا فردی جنب شود، ولی نتواند غسل کند چه وظیفه‌اى دارد؟ پاسخ : اگر یقین دارد تا قبل از گذشتن وقت، عذر او برطرف می شود و امکان غسل است بنابر احتیاط واجب صبر نماید و بعد از غسل نماز را بخواند و الا چنانچه بتواند تیمّم مى‌کند و نماز خود را با همان حال انجام مى‌دهد، اما اگر نتواند تیمّم کند و وقت تنگ است نماز را بنابر احتیاط واجب با همان حال مى‌خواند و بعد قضا مى‌کند. طهارت در دستشویی هواپیما پرسش :آیا استفاده از دستمال توالت در دستشویی هواپیما باعث طهارت می شود؟ پاسخ : نسبت به مدفوع هر گاه با سه قطعه دستمال جداگانه محل مدفوع را پاک کند پاک می شود ولی نسبت به محل خروج بول فقط با آب پاک می شود. نماز خواندن در هواپیما پرسش :آیا نماز خواندن در وسایلی که در حال حرکت هستند مانند هواپیما جایز می باشد؟ پاسخ : اگر مکان نمازگزار متحرّک باشد بطورى که نتواند کارهاى نماز را بطور عادى انجام دهد، نماز او باطل است بنابراین، نماز خواندن در هواپیما اگر بتواند کارهاى نماز را صحیح انجام دهد اشکال ندارد و اگر از جهت تنگى وقت یا ضرورت دیگرى ناچار باشد نماز را در هواپیما بخواند و قبله دائماً در حال تغییر باشد باید تا آنجا که مى تواند به طرف قبله برگردد و در حال برگشتن به سوى قبله چیزى نخواند. عدم لزوم اعاده نماز در هواپیما پرسش :در برخى موارد مسافران، وقت نماز در هواپیما هستند. با توجّه به این که نماز در هواپیما معمولاً مانع استقرار و طمأنینه نیست، در صورتى که سایر شرایط، مثل قیام، قبله، رکوع و سجود مراعات شود، آیا در صورت علم یا احتمال این که پیش از اتمام وقت نماز به مقصد مى‌رسند و مى‌توانند نماز را پس از پیاده شدن از هواپیما بخوانند، نماز در هواپیما کفایت مى‌کند یا باید تأخیر بیندازند و در صورتى که نماز را در آن حال خوانده و پیش از اتمام وقت نماز پیاده شدند، اعاده کنند؟ پاسخ : چنین نمازى صحیح است و اعاده ندارد. جهت قبله در هواپیما پرسش :اگر مسافرین بخواهند در سفر هوایی و در هواپیما نماز بخوانند رعایت قبله لازم است؟ پاسخ :  اگر قبله را نمی داند باید جستجو کند و اگر طریقی برای جستجو نیست اگر می تواند تأخیر بیندازد، اما در صورت ضرورت به هر طرف بنشیند اشکالی ندارد. اوقات نماز در مسافرت با هواپیما و گردش به دور زمین همراه با خورشید پرسش :اگر موقع اذان ظهر، سوار بر هواپیما بشوم و همراه خورشید ۲۴ ساعت دور زمین بگردم به طوری که با توجه به ظهر شرعی هر مکان همراه خورشید باشم و ظهر روز بعد دوباره به مکان اول خودم برسم و نماز ظهر را بخوانم، آیا نماز صبح و عشا را هم باید بخوانم یا نه ؟ اگر باید بخوانم، چه موقع بخوانم ؟ پاسخ : بر اساس اوقات جایی که از آن پرواز کرده است عمل کند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
12.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹👆 این سخنرانی شهید بهروز مردای برای ساعاتی قبل از شهادتش در شلمچه هست ... 👌ولی انگار نه انگار که چهل سال گذشته، انگار برای همین امروزه... @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان زیبای این مولوی بلوچ در مورد رهبری رو آنقدر دست به دست کنید تا همه ببینند؛ 🔹" قلب قرآن کریم سوره یاسین است و قلب ملت ایران آیت‌الله خامنه‌ای عزیز " ✍ سَیّدبلوچ ☫به جمع سربازان گمنام بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3617980416C11748e2114
34.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جدید❌ نسخه با کیفیت ویدیو در آپارات 👇👇👇👇👇 https://www.aparat.com/v/2LzFt به بهانه هتاکی به آمران به معروف و محجبه ها و ... ❌هرکس آرایش نکنه و برهنه نباشه ، زن نیست! ‌ ❌زن ها فقط ابزار ج.ن.س.ی هستن! حتما ببینید و منتشر کنید ، تا برسه به دست کسانی که گول این شیاطین رو میخورن ...🤦‍♂ 🧡‌ ای شو👇 https://eitaa.com/joinchat/1179058499C4ee0700aeb
هیچوقت کلیپ امید دانا رو توی کانال نذاشتم چون می شناختمش الان گذاشتم تا به اونایی که می گفتن چون حرفاش قشنگ کلیپاشو انتقال میدیم نشون بدم که ببینن که اولش جذب می کنن بعد خودشونو نشون میدن