eitaa logo
- مخاطبِ‌ خاص‌
1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
4 فایل
من؟ دلم توی حرم جامونده. « دلتنگی اسم دومم شده و کربلا، نشونه‌ی اصلیمه » دلبر ما از نظر دور است ، از دل دور نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
- مخاطبِ‌ خاص‌
از ترک اعتیاد سخت تر ؛ ترک کردن کسایی که خیلی دوسشون داریم ؛ نه که بگم چون یه تَرگل بَرگلِ شیرین زبو
کلیدو انداختم توی قفل ؛ هنوز نچرخونده بودمش که صدای آلوده به بغضی از پله های طبقه بالا تمام حواسمو جلب خودش کرد ؛ با نوک پا قدم برداشتم، جوری که حتی خودمم صدای پامو نمی‌شنیدم سرک کشیدم . علی بود ! پسربچه طبقه بالایی اگه درست یادم باشه ۸ سال بیشتر نداشت ؛ از چهره درهم و چشم‌های پف کردش مشخص بود یه دل سیر گریه کرده ؛ ولی همچنان بغض داشت خفش میکرد، اونقدر که دندون‌های کوچیکش روی هم جفت نمیشدو دائم از روی عصبانیتُ حرص میلرزد . - علی ؛ اینجا چیکار میکنی ؟! اشک هاشو با یقه آستینش پاک کردو با صدایی که سعی میکرد نلرزه گفت: ± سحر اسباب بازی مورد علاقمو شکست مسیح ! چنتا پله دیگه بالا رفتمُ تنِ کوچیکشو بین آغوشم جا دادم ، ± خوب؛ چرا چیزی نگفتی بهش ؟! سرشو رو از قفسه سینم برداشت با چشم‌های گرد شده زل زد بهم - اخه ؛ اخه سحرو دوسش دارم ! اصلا تو میدونی دوست داشتن چیه مسیح ؟! تنِ لرزون علی رو دوباره کشیدم توی آغوشم ؛ یاد خودم افتاده بودم ؛ با این تفاوت که سحر اسباب بازی علی رو شکستِ بودو تو قلبِ منو ، منم یه دل سیر گریه کردم ؛ منم از عصبانیت لرزیدم ؛ منم مچاله شدم تو خودمو جیکم درنیومد فقط چون دوست داشتم ! من معتادِ تو بودم نسخ عطر پیرهنت ؛ امان از روزی که رفتیُ داغ گذاشتی رو دلِ هزار و یک تیکم ! ± مسیح ؛ اصلا تو تاحالا کسیو دوست داشتی ؟! - من ؟! نه ؛ اره ؛ نمیدونم حقیقتاً من دیگه خودمم دوست ندارم علی :) واگویه‌های‌مسیح
هدایت شده از منِ‌او🇮🇷 ؛
میگذرونم امشبم با فکرت مثل شبای دیگه . .
هدایت شده از 'حیآتِ‌‌‌سبز'
365.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
__
از فرارسیدن ماه رمضون بسی خوشحالم .
چای می‌چسبد به سرما ، با تو حتی بیشتر ! زندگی زیباست اما ، با تو حتی بیشتر . .
هدایت شده از منِ بی‌او (:
خیلی وقت بود منتظرِ این فرصت بودم که حرف های در گلو بغض شده ام را بزنم ، و او نگاهم کند و چیزی را بگوید که میخواهم . اما . . اما چیزی نگفت :) و حرف هایی را که به سختی ، با سردیِ دستانم و دردی که در قفسه سینه ام پیچیده بود به زبان آوردم ، شد آخرین حرف ها . منِ بی او به وقوع پیوست : )