eitaa logo
مخبتین
349 دنبال‌کننده
558 عکس
168 ویدیو
6 فایل
"و بَشّر المُخبِتین" "الَّذِينَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُم" مخبتین کسانی هستند که وقتی یاد خدا به‌میان بیاید، دل‌هایشان به تب‌وتاب می‌افتد. خدا کسی است که باید به دیدنش بروی خدا کسی که از آن سخت می‌هراسی، نیست ارتباط با ادمین : @S_deldadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ حنّا، همسر عِمران، نجوا کرد: خدایا، بچه‌ای را که در شکم دارم، وقف تو کرده‌ام تا فارغ از هر مشغله‌ای در خدمت دین تو باشد. از من بپذیر که تو شنوای دانایی. 💠 نکتهٔ جالبِ این آیه، مفهومِ نذر است. انسان می‌تواند مالش، وقتش، فرزندش، و حتّی خودش را نذرِ خدا کند. یعنی وقف کند که در خدمت به دین خدا و بندگان خدا باشد. این ایدهٔ خوبی است و وقتی چیزی نذر خدا شد، از غیر خدا "مُحَرَّر" می‌گردد یعنی آزاد و فارق می‌شود. چرا؟ چون درگیری و اسارت انسان از کار برای خود است و وقتی تصمیم گرفت مال خدا باشد، خدا هم عهده‌دار او می‌گردد و خودش فراغت می‌یابد و نَفَسِ راحت می‌کشد. این، فوز بزرگی است و به این راحتی‌ها نصیب کسی نمی‌شود. برای همین مادرِ مریم به خدا التماس کرد که خدا این نذر و این وقف را از او بپذیرد. یعنی‌که چنین نذری را خدا باید بپذیرد و خدا چنین نذری را فقط از اهلش می‌پذیرد و پذیرش چنین نذری لیاقت می‌خواهد. ❇ کسانیکه موفق می‌شوند همه یا بخشی از زندگی خود را وقف خدا کنند، به یُسر و عافیت، ابزار توفیق برایشان مهیّا می‌گردد و چون جزءِ جنود خدا شده‌اند، موانع از پیش پایشان برداشته می‌شود و از همه مهم‌تر، همانطور که گفته شد، از بندگی خود و مثل خود، رها می‌گردند و آزاد می‌شوند تا خدا را بندگی کنند. سریع‌ترین راه کمال، همین است. ❗ کسی می‌گفت: بنده در جوانی توفیق پیدا کردم لحظه‌ای خود را رها کنم و به صاحبم یعنی خدا بسپارم و بخواهم تا مرا مال خودش کند و در خدمت دین خودش درآورد و بخودم وامگذارد. همان یک لحظه که مقبول حق افتاد، مسیر زندگی‌ام تغییر کرد و مرا بردند! آن یک لحظه شد یک عمر. راهی که سراسر یُسر و عافیت و برکت و توفیق بود. الحمد للّه. الهمّ سَلّم و تَمّم؛ و سَهّل و بارِک. 📍 هرکسی هرشغلی که دارد، روزی را در ماه یا هفته، وقف خدا کند و بی‌چشم‌داشت، به خدمت خلق که عیالِ خدایند مشغول باشد تا برکات این راه را وجدان کند. حیف از طبیبی که پنجاه سال برای پول یا احترام طبابت کرده و حیف از سرداری که پنجاه سال به فرمان مافوق تأمین اَمن نموده و حیف از معلّمی که پنجاه سال از سر ناچاری معلّمی کرده. ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این چند روز دریابی @mokhbetin_ir
✅ نکتهٔ درس‌آموز این آیه، سپردن فرزند به خداست از شرّ آفات و نَکَبات، خصوصاً از شر شیطان که کمر بسته تا هر انسانی را که به‌دنیا می‌آید، عاقبت به شر کند. 💠 ما به‌جای غصّهٔ فرزند را خوردن یا تدبیر بیهوده کردن یا تلاش بی‌جا نمودن، در درجهٔ نخست باید فرزندان خود را به ربّ‌شان یعنی خدا بسپاریم. این سپردن نوعی تفویض و توکیل است و هرکه به خدا بسپارد، خیر بیند. @mokhbetin_ir
✅ عاقبتِ سپردن فرزندان به خدا این است که خدا سرپرستی آن‌ها را می‌پذیرد. بعد، به‌‌خوبی رشدشان می‌دهد، برایشان ولیّ مرشدی معیّن می‌کند تا تحت تکفل او تربیت شوند و رشید گردند. 🔴 زکریا‌(ع) که چنین شنید به‌فکر افتاد که با اینکه خودش پیر و همسرش نازاست، از بی‌حساب دادنِ خدا، طلب فرزند کند. پس دست به دعا برداشت و از خدا فرزندی خواست. خدا هم دعایش را اجابت کرد و یحیی را به او‌ بخشید. داستان این درخواست و اجابتش و اوصاف یحیی‌(ع) در آیات بعد و نیز در آغاز سورهٔ مریم آمده. 💠 تفسیر فرات از امام باقر‌(ع) روایت می‌کند که روزی علی‌(ع) به فاطمه گفت: در منزل طعامی داریم؟ فاطمه گفت: به خدا قسم نه؛ سه روز است که چیزی در خانه نداریم. علی فرمود پس چرا به من نگفتی؟ فاطمه عرض کرد: رسول خدا مرا منع کرد که از تو چیزی بخواهم. علی از منزل خارج شد و از کسی یک دینار قرض کرد اما همان یک دینار را هم به مقداد بخشید چون دید مقداد از خودش محتاج‌تر است. پس دست خالی به منزل برگشت. اما دید که رسول خدا‌(ص) به منزل آنها آمده و با فاطمه نشسته و فاطمه مشغول نماز خواندن است و بین آن دو دیگی قرار دارد. وقتی فاطمه نماز را تمام کرد گفت خدا برای ما هدیه‌ای فرستاده. رسول خدا فرمود: إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ. آنها یک ماه تمام از آن دیگ خوردند و تمام نشد. آن ظرف ظرفی است که امام قائم(عج) از آن می‌خورد و اکنون در نزد ماست. @mokhbetin_ir
❗چرا زکریا درخواست آیه و نشانه کرد؟ میخواسته دلش آرام شود. چرا دلش ناآرام بود؟ مگر به حرف خدا یقین نداشت؟ ✅ واقعِ مطلب اینست که وحی –نه وحی تشریعی، بلکه وحی شخصی– گاهی وقتها روشن و واضح نیست و با خطورات و الهامات و تفألات اشتباه گرفته میشود. موسی‌(ع) هم وقتی خدا گفت "إنّی أنا الله" تردید داشت، برای همین خداوند فرمود عصایت را بینداز و اژدها شدن عصا را دلیل او قرار داد، پس از آنهم، ید بیضاء را "أیة اُخری" دانست. بعضی دریافتهای انبیاء هم بصورتی بوده که نمی‌فهمیدند مخاطب آنها فرشتگان خدایند نه آدمیان، مثالش امتحان داوود‌(ع) در محراب با دو فرشته‌ای است که به دادخواهی آمده بودند یا ابراهیم‌(ع) است که متوجّه نشد مهمانانش فرشتگان خدا هستند. البته مراد، وحی تشریعی نیست بلکه واردات شخصی نبی است در مسائلی که به رسالتش مربوط نیست. 📍وقتی برای انبیاء اینطور بوده، حساب بقیه مومنین روشن است. ما هم هرگز نباید به الهامات خویش بیش از حدّ اعتماد کنیم. 💠 یکی از دوستان، برای مشورتی تشریف آورده بود، صحبت‌هایی بین ما ردّ و بدل شد، صحبت به عاشورا کشید و من یادی از ابالفضل‌(ع) کردم. دوستم لبخند زد و گفت: به خدا گفته بودم اگر مطالبی که بر زبان آقای نیک‌اقبال جاری میشود، خواستِ تو و نظر او، جواب الهیِ مشورت من است، امروز یادی از ابالفضل‌(ع) کند که چنین شد! ❇ البته بطور مطلق این روش را توصیه نمیکنم چون آیه‌خواهی گاهی بی‌ادبی و موجب حِرمان است و بنا کردن زندگی روی آن و خصوصاً اعتیاد به آن سبب تضعیف نور انتخاب و قدرت تشخیص و توان تمییز میگردد. اما در جایش و بوقتش، ایدهٔ خوبی است. @mokhbetin_ir