🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
#خاطره
#حاج_مجید_کریمی
همرزم شهید مدافع حرم
#سردار_حاج_حمید_مختاربند
🔻 #شهید_حاج_فرشاد_حسونی_زاده با نام جهادی #ابوناصر از دوستان قدیمی من و از فرماندهان تیپ صابرین بود، که هردوی ما توفیق خدمت در جمع مدافعان حرم را داشتیم.
🔻یک روز ابوناصر بهم گفت حاج مجید!
آماده شو با هم بریم موقعیت ابوزهرا.
ابوناصر و #ابوزهرا که اسم جهادی #شهید_حاج_حمید_مختاربند بود، هر دو اهل خوزستان بودند و رفیق دوران جبهه و جنگ! و هر دوشان دوست مشترک #شهید_کجباف.
🔻من به ابوناصر گفتم اگراجازه بدی باماشین من بریم موقعیت ابوزهرا و ایشان هم قبول کرد.
وقتی به موقعیت ابوزهرا رسیدیم درب اتاقش را زدیم دیدیم در قفله!
ساعت هشت صبح بود و ابوناصر با شناختی که از ایشان داشت گفت: ابوزهرا سحرخیزه و امکان نداره تا این ساعت خواب باشه!
🔻از طبقه سوم داخل حیاط را نگاهی کردم دیدم ابوزهرا در حیاط پشتی ساختمان مشغول دویدنه!
گفتم: ابوناصر، ابوزهرا رو می بینی با این سن وسال و هوای گرم تابستان داره ورزش میکنه.
🔻خوشحال شدیم و رفتیم پائین ساختمان و با ابوزهرا سلام و احوالپرسی کردیم. ایشون گفت:ابوناصر کاری داری درخدمتم؟
ابوناصرگفت: حاجی جون! پیرمرد شدی خیس عرق شدی، انقدر ندو!
ابوزهرا مثل همیشه لبخندی زد و گفت:
برای رسیدن به شهادت باید عرق ریخت ودوید....
🔻گذشت تا ۲۰ مهر ۹۴ زمانی که ابوناصر تیرخورد و به زمین افتاد، ابوزهرا غیرت به خرج داد و به سمت ابوناصر دوید،
در حالی که حجم زیادی از آتش دشمن و رگبارهایی از تیر کلاش و قناسه به سمتش شعله ور بود، حاج حمید مثل شیری غرش کنان با نام یازهرا (س) دوید و با دویدن به بهشت رسید و درخط پایان زندگی عندربهم یرزقون شد.
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
@mokhtareharam