🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#سفرنامه_دمشق
خاطرات همسر شهید مدافع حرم
#سردار_حاج_حمید_مختاربند
از سفر به سوریه
#قسمت_دوازدهم
گاهی با شوخی به او میگفتم: جنگ برای جوانهاست نه پیرمردها او با خنده جواب می داد: پدرت پیرمرد است؛ مویش سپید بود و جانش چون جوانان با صفا و نورانی.
می گفت حاج خانم من هر وقت رو به روی آیینه می ایستم و چهره ی خود را می بینم یادم می آید که انگار پیری به سراغم آمده ولی در وجود خود اصلا احساس پیری نمی کنم.
واقعا توان این مرد خدا و تلاشهای خداپسندانه او در حد یک جوان بود.
حاج حمید جسم خود را ورزیده می ساخت تا مرکبی برای پرواز روح بلندش باشد و این بدن ورزیده را مدیون زحمتهایی می دانست که از نوجوانی شروع کرده بود. کار در تابستانهای گرم خوزستان و سحر خیزی و ورزش صبحگاهی حتی بعد از بازنشستگی.
حاج آقا به ورزش خیلی اهمیت میداد قم که بودیم هر روز صبح بعد از اقامه ی نماز فاصله ی حرم حضرت معصومه سلام الله علیها یا مسجد تا خانه را می دوید و این برنامه ورزش صبح یا شب در سوریه نیز برقرار بود.
در سوریه بعضی شبها بعد از نماز مغرب و عشا در کوچههای اطراف مهمانسرا میدوید و ورزش میکرد، ولی من نگران بودم. به همین دلیل تصمیم گرفت که برنامهی ورزش را صبحها در محل کار انجام دهد.
ایشان اگر فراغتی هرچند کوتاه پیش می آمد مطالعه می کردند و این عادت به مطالعه را از دوران جوانی داشتند، اکثر اوقات هم خلاصه ی مطالبی را که می خواندند یادداشت کرده و هر از چندگاهی آنها را باز خوانی می کردند.
بعضی روزها سر و صدای خمپاره در شهر دمشق زیاد بود. حتی گاهی اوقات با صدای سوت خمپاره از خواب بیدار میشدیم. البته برای حاج حمید عادی بود، ولی من روزهایی که از صبح تا شب صدای خمپاره میآمد، حال روحی خوبی نداشتم و در دل بغضم نسبت به آمریکای ستمکار و دستپروردگان بیرحمش بیشتر میشد.
خدا میداند هر کدام از این خمپاره ها چند زن و کودک بیگناه را به خاک و خون می کشید....
ادامه دارد
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
@mokhtareharam
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#لحظه_ای_درنگ
#کنترل_ذهن_در_مسیر_تقرب
#قسمت_دوازدهم (جلسه پایانی)
🔹امامباقر(ع) میفرماید: خدا از مردم فقط دو چیز میخواهد، یکی اینکه اقرار کنند به نعمت تا خدا نعمتشان را زیاد کند و دیگر اینکه اقرار کنند به گناهشان تا خدا آنها را ببخشد (کافی/۲/۴۲۶) اقرار به نعمت هم کار پیچیدهای نیست و احساس درونی نمیخواهد؛ همان نگاه و توجه به نعمت کافی است.
🔹در روایات برای اینکه توجهِ ما به نعمتهای خدا عمیقتر شود، راهکارهایی یاد دادهاند که در واقع، تکنیکهای تقویت توجّه است. مثلاً اینکه: وقتی انسان به یاد نعمتی افتاد، بهخاطر شکر خدا، سجده کند (کافی/۲/۹۸) اینکار در تقویت توجّه انسان، مؤثر است.
🔹شکر بالاتر از صبر است (امالی صدوق/۶۱۳) وقتی به تو خوش گذشته است و از تهِ قلب میگویی «خدایا شکر»؛ این قیمتش بالاتر از صبر در بلاست! خدا خوشحال میشود بندهاش از نعمتها استفاده کند، لذّت ببرد و از او تشکر کند.
🔹اگر همیشه به نعمات نگاه کنیم، نعماتمان زیاد میشود و حالمان هم همیشه خوب خواهد بود. منتها اگر میخواهی تمرین کنی که زیاد به یاد نعمتهای خدا بیافتی، باید به یک چیزهایی هم توجه نکنی؛ مثلاً به چیزهایی که خدا به دیگران داده، زیاد نگاه نکن (زیاد نگاه نکردن از مقولۀ کنترل ذهن است)
🔹امامصادق(ع) میفرماید: کسی که زیاد به نعمتهایی که خدا به دیگران داده نگاه کند، اندوهش طولانی میشود و هیچ وقت ناراحتیاش برطرف نمیشود، نعمتهایی را که خدا به خودش داده است، کوچک تلقّی میکند لذا شکرش برای خدا کم خواهد شد. پس همیشه نگاه کن به کسی که کمتر از توست، اینطوری بهتر میتوانی شاکر نعمتهای خدا باشی و مستحق زیادکردن نعمت میشوی (اصولستهعشر /۲۰۹)
@Panahian_ir
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
@mokhtareharam