eitaa logo
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
161 فایل
🌸اگر کسی فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام را نقل کند خداوند گناهان زبان او را می بخشد🌸 💠تعجیل در فرج قطب عالم امکان صلوات💠 خادم : @Alisafaei72 🌷درمحضراستادشجاعی @jalasate_ostad
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️بازخوانى بر مبناى انسان‌شناسى جنسیتی 4️⃣فلسفه تاريخ ✅تاريخ زمين با هبوط يك زن و مرد شروع شد و چشم‌انداز آن نيز رسيدن به است. اما مهم‌ترين مانع تحقق اين چشم‌انداز، وسوسه‌هاى ابليسى است. ابليس - كه با اغواگرى، آدم و حوا را فريفت و باعث شد كه تفاوت‌هاى جنسيتى آنان مشخص شود - «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطٰانُ لِيُبْدِيَ لَهُمٰا مٰا وُورِيَ عَنْهُمٰا مِنْ سَوْآتِهِمٰا...»؛ (اعراف: 20.) انسان‌ها را بيش از هر چيز، از ناحيه غرايز جنسى وسوسه مى‌كند. «يٰا بَنِي آدَمَ لاٰ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطٰانُ كَمٰا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمٰا لِبٰاسَهُمٰا لِيُرِيَهُمٰا سَوْآتِهِمٰا إِنَّهُ يَرٰاكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاٰ تَرَوْنَهُمْ... »؛ اعراف: 27) 🔰 بدين جهت است كه منشأ اولين نزاع روى زمين، يعنى دعواى هابيل و قابيل، مرتبط با غريزه جنسى بود. ✔️هدف نهايى ابليس، به عقب انداختن حداكثرى و حداقل‌سازى جبهه حق تا مرز نابودى در دورۀ است و در اين مسير، يكى از مهم‌ترين ابزارهاى او تنزل دادن غريزه جنسى به يك رفتار لحظه‌اى حيوانى است؛ تا از اين راه، هم را تعطيل كند و غريزه‌اى كه ابزار زن و مرد است را به ابزار انحطاط آنان تبديل نمايد، و هم با تغيير و جابه‌جايى نقش‌هاى جنسيتى، انسان‌ها را از خود دور سازد. 🔘به گونه‌اى كه به تعبير اميرالمؤمنين(ع) مردان تنها ظاهرى مردانه داشته باشند: «يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَال». (نهج‌البلاغه، خطبه 27.) و بلكه وارونگى نقش‌ها كاملاً آشكارا رخ دهد. «وَ يَشَّبَّهُ الرِّجَالُ بِالنِّسَاءِ وَ النِّسَاءُ بِالرِّجَال». (بحارالانوار، ج 6، ص 307.) 🔰پس يكى از مهم‌ترين تقابل‌هاى حق و باطل در پايان تاريخ، تقابل در مسأله و نوع تعريف هويت و نقش‌هاى جنسيتى است. ✔️در اين ميان، رسالت ما تعريف و و نيز آن است؛ انتظارى كه مبتنى بر ارزش‌ها و دورى از وسوسه‌هاى شيطانى است. 🔰در روايات، چنين معنا شده است: «من سرّه أن يكون مِن اصحاب القائم فينتظرو ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر». (الغيبة، نعمانى، ص 201 و اثبات الهداة، ج 5، ص 159.) @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
✔️#انسان‌شناسى_و_مهدویت 🔘(بازخوانی و تبیین #مهدویت_شیعی از رهیافت #انسان‌شناسی_فطری) 🔰براى شناخ
✔️بازخوانى بر مبناى ديدگاه علمى رشد 🔘انسان فطرتاً موجودى است؛ از اين رو يكى از دغدغه‌هايى كه همواره ذهن انسان‌ها را به خود مشغول داشته، مسئلۀ «سعادت و كمال» مى‌باشد. پژوهش‌هاى نشان مى‌دهد كه آدمى از ظرفيت‌هاى علمى و عملى گسترده‌اى برخوردار است؛ يعنى داراى ابعاد، عوالم و سطوح وجودى گوناگونى است كه مى‌توان همه آن‌ها را هم از جهت كمّى و هم از جهت كيفى رشد و توسعه داد. بدين‌گونه است كه مسأله رشد وارد بحث انسان‌شناسى ذاتى مى‌شود. رشد و نمو به تغييرات پى‌درپى و منظمى گفته مى‌شود كه از زمان تولد تا مرگ بر اساس الگو و نظم خاصى در ابعاد گوناگون جسمانى، عاطفى، شناختى و اجتماعى انسان به وجود مى‌آيد و آثار بلندمدتى در زندگى فرد مى‌گذارد. رشد، يك فرآيند مرحله‌اى اما مداوم و پيوسته است و عموماً به هشت دورۀ نوباوگى، نوپايى، كودكى، نوجوانى، جوانى، بزرگ‌سالى، ميان‌سالى و پيرى تقسيم مى‌شود. اين مسأله تحت‌تأثير زمينه‌ها و شرايط تاريخى و فرهنگى مختلف قرار دارد؛ زيرا هر جامعه مجموعه‌اى از باورها، ارزش‌ها، عادات، رسوم و مهارت‌ها دارد كه آن را به نسل‌هاى بعدى خود منتقل مى‌كند. اين الگوهاى اجتماعى و فرهنگى، تأثير زيادى بر به وجود آمدن صفات و شايستگى‌ها در فرد دارند. رشد از تغييرات اجتماعى و تاريخى نيز تأثير مى‌پذيرد. 🔘دورۀ آخرالزمان دوره فراگيرى رشد تك‌بعدى به موازات رشد وارونه فطريات است. بدين جهت است كه انسان بيش‌ترين مسخ شدگى انسانى را خواهد داشت و اگر اتفاق نيفتد، ممكن است انسان‌ها براى هميشه از دور بمانند و شيطان به هدف نهايى خود برسد. ♻️ارتباط اين دو مبحث را در موارد زير بهتر مى‌توان بررسى نمود: 1️⃣كمال و نجات 2️⃣انسان كامل 3️⃣آرمان‌شهر 4️⃣فلسفه تاريخ @mola_amiralmomenin_as
✔️بازخوانى بر مبناى ديدگاه علمى رشد 1️⃣كمال و نجات در اين ديدگاه، به جاى تعريف يك كمال واحد و نهايى و هدف‌گذارى مشخص، كمال جسمى و دنيوى متناسب با هر مرحله از رشد در نظر گرفته مى‌شود. هم‌چنين در اين ديدگاه، اصالت با فرد و لذت و سود اوست. ولى براى تحقق اين اهداف برنامه واحدى ارائه نمى‌شود؛ زيرا كمال در اين ديدگاه، تابعى از فرايند رشد و امرى متغير است كه هيچ نقطه ثابت و هدف نهايى را نمى‌توان براى آن فرض كرد. البته در اين ديدگاه چون جسمانيت آدمى در امتداد عالم طبيعت و از تبار حيوانات است، پس هدف واحد زندگى، تكثربخشى به امكانات و بهره‌مندى‌هاست و بر اين مبنا، انسان كمال‌يافته كسى است كه بيش‌ترين بهره‌مندى را از امكانات مادى و تكنولوژى دنيوى داشته باشد. هم‌چنين در اين زندگى، چون دنياطلبى اصل است، هرگاه به واسطه كهن‌سالى يا بيمارى امكان اين بهره‌مندى نباشد، زندگى معنا و فلسفه خود را از دست مى‌دهد و بشرى كه به تعبير قرآن به شدت مرگ‌گريز است، رو به خودكشى مى‌آورد. براى مثال: قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرٰارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ... ؛ احزاب (33)، 16 و قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاٰقِيكُمْ... ؛ جمعه (62)، 8. 2️⃣انسان كامل اصولاً در اين ديدگاه، ماوراى دنيا حقيقتى وجود ندارد. از اين رو انسان كاملِ متصل به غيب نيز معنا ندارد. بلكه هر انسانى كه داراى بيش‌ترين بهره از نعمت‌هاى دنيوى (همانند زيبايى، هوش، توان جسمى ويژه و...) باشد، انسان الگو و معيار شناخته مى‌شود. البته در نظام تمدنى معاصر، دين به طور كلى حذف نمى‌شود؛ اما انحصار آن به زندگى فردى - آن هم در سطح آرامش‌بخشى - باعث شده است كه شخصيت‌هاى دينى هيچ‌گاه كاركرد الگويى نداشته باشند و حتى شهرت و محبوبيت آن‌ها هم مجازى باشد. 👇 @mola_amiralmomenin_as
✔️بازخوانى بر مبناى ديدگاه علمى رشد 3️⃣آرمان‌شهر آرمان‌شهر در اين نگاه، همانند بحث كمال، به رشد و تكامل جهان بيرونى آدمى منحصر مى‌شود. بر اين اساس، آرمان‌شهر، جامعه‌اى است كه مبتنى بر دانش و تكنولوژى مادى، بيش‌ترين توسعه را داشته باشد و قدرت تصرف و مالكيت بيش‌تر بر طبيعت را به بشر بدهد. در اين ديدگاه، آرمان‌شهر نهايى معنا ندارد؛ بلكه تا آن‌جا كه بشر بتواند به تسخير طبيعت بپردازد و زندگانى خود را توسعه دهد، امكان پيش‌روى در ساختن آرمان‌شهر وجود خواهد داشت. 4️⃣فلسفه تاريخ مطابق با اين ديدگاه، بشر در حد فاصل ترس از طبيعت (در آغاز) تا تلاش براى تسخير آن (در پايان) خواهد بود و در ميانه اين دو است كه تاريخ باستان و عصر رنسانس و... شكل مى‌گيرند. اين ادوار تاريخى همگى زمينى و سكولار هستند و نقطه اشتراك تلاش براى تسخير طبيعت و تمدن‌سازى پيشرفته‌تر است. 🔴بنابراين ديدگاه رشد جسمى دنيانگر با تهى‌سازى آدمى از تمامى ارزش‌هاى ماورائى و فطرى و غافل ساختن از گذشته و آينده، او را به بهره‌ورى حداكثرى در زمان حال مشغول مى‌كند. ❌♨️ البته از نگاه مطالعات انسان‌شناسى فطرى و دينى، اين وضعيت نمى‌تواند تا بى‌نهايت ادامه يابد؛ چرا كه تعطيلى و بلكه وارونگى استعدادها و قابليت‌هاى انسانى، در نهايت به مسخ‌شدگى آدمى و تغيير هويت و شخصيت او منجر خواهد شد و فراگير شدن اين روند در سراسر جهان، را محقق خواهد ساخت. 🔴در مقابل اين ديدگاه، دو ديدگاه ديگر وجود دارد كه نسبت به مسأله ، نگاه متفاوتى دارند. ✔️ در ادامه براى بازشناسى نگرش دين به انسان‌شناسى رشد، از دو طريق مى‌توان اقدام كرد؛ يكى از منظر فلسفه صدرايى - كه امروزه فلسفه غالب جهان تشيع است - و ديگرى، با نگاه تركيبى فطرت و ادلۀ درون دينى. 🔘 بدين جهت صورت‌بندى مباحث اين مرحله چنين است: - نگاه فلسفه اسلامى به مسأله رشد - نگاه انسان‌شناسى فطرى به مسأله رشد @mola_amiralmomenin_as
ان شاء الله در هفته‌ی آینده ادامه مبحث فوق با عناوین ذیل در کانال بارگذاری خواهد شد.:👇 ✔️بازخوانى بر مبناى ديدگاه فلسفی رشد ✔️بازخوانى بر مبناى انسان شناسی رشد 📣با ما همراه باشید. @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
✔️بازخوانى #مهدويت بر مبناى ديدگاه علمى رشد 3️⃣آرمان‌شهر آرمان‌شهر در اين نگاه، همانند بحث كما
✔️بازخوانى بر مبناى انسان‌شناسى رشد 🔘يكى از مباحث مهم در انسان‌شناسى شيعى، تطبيق آموزه‌هاى با مراحل رشد آدمى است تا تعريف زندگى مهدوى نه در فضايى انتزاعى، بلكه در بستر واقعيات زندگى آدمى صورت بگيرد. 1️⃣كمال و نجات در غالب نظريات موجود - حتى برخى از نظريات فلسفى و عرفانى اسلامى - در ساحت فردى مطرح است و هدف از رسيدن به آن، نائل شدن به جايگاه والاى دنيوى يا اخروى است. از اين رو، بحث از كمال جمعى در اين نظريات معنا ندارد. ✔️اما در ديدگاه شيعى كاركرد رشد، فعليت بخشى به استعدادهاى فراگير جسمى و روحى است. بدين جهت، كمال و نجات در اين ديدگاه، امرى پيچيده و تودرتو و ناظر به تمامى ابعاد وجود آدمى است كه محقق نخواهد شد، مگر در بستر رشدى كه جامع همه اطراف باشد. پس هدف از رشدشناسى، يافتن راه كمال است و چون راه رسيدن به آن تدريجى است، بايد براى آن طراحى كرد. از اين رو در زندگى دينى، فرايند كمال از حوزه مسائل فردى آغاز مى‌گردد، ولى در ميانه راه به حوزه‌هاى اجتماعى كشيده مى‌شود تا معلوم گردد كه رسيدن به كمال نهايى در بستر رشد و تعالى اجتماعى محقق خواهد شد. 🔘محور اين جمع‌گرايى هم ولىّ هر زمان است. پس انسان كسى است كه براى رسيدن به كمال، الگوى خود را قرار دهد تا با تعريف رشد فردى خود بر معيار شخصيت او و آنگاه تلاش براى هم‌گرايى ايمانى به سوى كمال نهايى خود و بشريت گام بردارد. 2️⃣انسان كامل رشدشناسى تطبيقى انسان و ، برطرف كننده بسيارى از مشكلات و شبهات در مسأله است؛ اما متأسفانه تاكنون اين مسأله مورد مطالعه قرار نگرفته است. اين در حالى است كه اين روش، نه تنها ضرورت وجود ، بلكه ضرورت پيوستگى او و همانندى ظاهرى او با ديگر انسان‌ها را اثبات مى‌كند. ♦️در زمينه ، مسأله‌اى كه كم‌تر مورد توجه قرار گرفته، آشكار شدن شخصيت معصوم، آن هم در گستره است. ✔️بدين جهت يكى از امتيازات امام مهدى عجلالله تعالى فرجه الشريف در قياس با ديگر معصومين عليهم السلام دارا بودن شرايطى است كه منجر به نمود سيرت و شخصيت ايشان خواهد شد. ✔️ اين شرايط مطابق با مراحل تدريجى در حد فاصل نفى و ابطال باطل تا احقاق حق، به صورت تدريجى تحقق عينى پيدا خواهد كرد و اين از اختصاصات است. از نكات شايسته توجه در مورد رشد امام غائب، ثبات رشد آن حضرت در سن چهل سالگى است. اين بدان معناست كه وقتى و در بهشت زمينى محقق شد، بازتاب مُلكى آن بر رشد آدمى اين است كه تا چهل سالگى روندى صعودى دارد و پس از آن، در مرحله ثبات باقى مى‌ماند. بدين جهت الگوى رشد امام غائب و كمال ثابت ايشان در سن چهل سالگى، الگوى كمال براى انسان‌هاى كمال‌جو خواهد بود. @mola_amiralmomenin_as
✔️بازخوانى بر مبناى انسان‌شناسى رشد 3️⃣آرمان‌شهر رشد انسانى به جهت پيچيدگى‌ها و گستره‌هاى وجودى‌اش نيازمند سطوح مختلفى از است. از اين رو رشد جامع انسان با سير و سلوك فردى محقق نمى‌شود. از آن‌جا كه كيفيت رشد به وراثت، محيط اجتماعى و چگونگى تربيت وابسته است، بديهى است كه لازمه تلاش براى ايجاد محيط تربيتى مناسب است تا در اين محيط بسترهاى اجتماعى براى رشد فردى و اجتماعى فراهم گردد. پس و ، محيطى است كه در آن تمامى شرايط براى تك تك افراد بر مبناى محقق مى‌شود. بدين معنا كه هر كس به فراخور استعداد هاى عمومى و تخصصى‌اش امكان و فرصت كافى پيدا مى‌كند تا در مسير رشد تدريجى خود از آن استفاده كند. بدين جهت در به جاى فردگرايى و خودبينى و خودخواهى آخرالزمانى، روحيه و از خودگذشتگى موج مى‌زند؛ چراكه به معنى اهتمام به رشد عمومى و اجماعى مؤمنان در مسير است و از يك سو به رشد اخلاقى ايثارگر منجر مى‌شود و از سوى ديگر به ارتقاى يارى مى‌رساند. 4️⃣فلسفه تاريخ از جهت مطالعات تاريخى، جوامع بشرى همواره به دو دسته و تقسيم شده‌اند. جوامعى هستند كه افراد آن، بر مبناى حركت مى‌كنند و در مسير گام برمى‌دارند. در مقابل جوامعى هستند كه در آن‌ها نشانى از روح الايمان نيست و هدف افراد آن، رسيدن به منافع شخصى و است. ✔️مسير اين تقابل سرانجام به سوى جامعه است. جامعه‌اى است كه در آن، نهايت وارونگى در رشد رخ مى‌دهد و به دنبال آن، تمامى به تعطيلى مى‌رسد و دوران تاريخ بشر در گستره جغرافيايى محقق مى‌شود. 🔘نتيجه اين وارونگى، نابودى تدريجى بشر به دست خودش خواهد بود. ✔️دراين دوران، جوامعى هستند كه على‌رغم قرار گرفتن در ، با بر حق به بالاترين مرتبه مى‌رسند. بنابراين دوره پيش از ظهور دوران اوج تقابل انسان‌هاى با انسان‌هاى شده است و در اين كشمكش، توجيه و تبيين مى‌شود. بدين معنا كه تنها وقتى رخ مى‌دهد كه هجوم انسان‌نماهاى استحاله شده بر اندك مؤمنان صورت بگيرد. 🔘بدين جهت يكى از ضرورت‌هاى مهم ، طراحى نظام تربيتى جامع و روزآمد در است تا در اوج هجوم و طوفان‌هاى ، با استعدادهاى گوناگون انسانى، ريزش به مرتبه خود برسد و در برابر، رشديافتگى صحيح ، آن‌ها را آماده ورود به مرحله بنمايد. @mola_amiralmomenin_as
✔️بازخوانى بر مبناى مبحث اراده و اختیار يكى از مهم‌ترين اركان ، مسأله اراده و اختيار است. مى‌توان مدعى شد كه تمامى سطوح و مراتب اراده‌اى كه در زندگى انسانى حضور دارند، به نوعى در مسأله نقش‌آفرينى مى‌كنند. چنان‌كه در جدول فوق مشاهده مى‌كنيد: 👆 بر مبناى همين گستردگىِ در است كه اين مبحث مى‌تواند يكى از مطالعه‌هاى ارزنده باشد و دستاوردهاى تربيتى قابل استفاده‌اى در مباحث به ارمغان بياورد. با اين پيش درآمد به نسبت‌سنجى بحث اراده و اختيار با كليد واژه‌هاى مى‌پردازيم: 1- کمال و نجات 2- انسان کامل 3- آرمان‌شهر ظهور 4- فلسفه تاریخ @mola_amiralmomenin_as
✔️بازخوانى بر مبناى مبحث اراده و اختیار 1️⃣كمال و نجات بالاترين مرتبه در نظريه‌هاى جبرگرايانه دينى، تسليم بودن است تا بدان‌جا كه مداخله غيب، زندگى انسان‌ها را تغيير دهد و آرمان‌شهر موعود را محقق سازد. در نظرات اختيارگرايانه هم كمال امرى زمينى و محصول سعى و تلاش آدمى است و طبيعتاً اين تلاش، امرى و تك بعدى خواهد بود. ✅اما بر اساس نظريه ، انسان اگرچه عقلاً و شرعاً مأمور به حركت به سوى كمال است، ولى بايد جايگاه اراده و اختيارش را در ميان اراده‌هاى تشريعى و تكوينى خدا، اراده انسان كامل و اراده ابليس پيدا كند. ✳️بدين معنا كه اگر بر اساس شريعت و در مسير اراده تكوينى گام بردارد و اراده خود را هماهنگ با اراده و در مقابل اراده ابليس قرار دهد، به كمال و نجات دست مى‌يابد. 🔰البته بايد دانست كه ظرف تحقق اين كمال و نجات، اراده‌هاى فردى نيست؛ زيرا اگر چنين بود، اراده انسان كامل - كه در بردارنده اراده تشريعى و تكوينى است - براى ايجاد بهشت موعود كافى بود. بلكه تحقق آن وابسته به اراده اكثر انسان‌هاست. ♻️بدين جهت در نظام دينى هر فرد دو مسئوليت دارد؛ اول، رشددهى و تعالى‌بخشى به اراده خود، و دوم، تلاش براى جذب و همراه‌سازى حداكثرى اراده‌هاى جمعى به سوى خير و كمال. 2️⃣انسان كامل در متعالى‌ترين مرتبۀ وجودى قرار دارد و اين امتياز به جهت كمال روحانى اوست. از سوى ديگر، اراده و اختيار از اوصاف و خصوصيات نفسانى و روحانى انسان است. در اين صورت، روح انسان كامل نه تنها ظرفيت و شايستگى دريافت اراده تشريعى را مى‌يابد، بلكه برتر از ملائكه، تبديل به برترين مظهر اراده تكوينى خداوند مى‌شود. انسان كامل، چون در امتداد است، منطبق با معيار و ميزان الهى عمل مى‌كند. بدين معنا كه اصل اول در اراده معصوم بر و اشاعۀ رحمت و رحمانيت است و اراده معطوف به عذاب در آخرين مرتبه قرار دارد. اين اراده و اختيار در دوران و دو نمود مختلف مى‌يابد. 👇 ✅در دوران غيبت، ناظر به اتمام حجتى كه بايد با عموم انسان‌ها صورت بگيرد، اين اراده به پس پرده غيب مى‌رود. اما اين مسأله به معنى تعطيلى اراده‌هاى او نيست؛ زيرا تدبير كلان جهان به دست او صورت مى‌گيرد. از اين رو، انسان كامل، نقش واسطه تكوينى بالفعل يا بالقوه را نسبت به عوالم و موجودات ديگر دارد و بدين‌گونه است كه اعتقاد به ولايت تكوينى از ضروريات قول به وجود انسان كامل است. بدين معنا كه نمى‌شود كسى انسان كامل و معصوم مطلق باشد، ولى اراده تكوينى و قدرت تصرف بر عوالم وجود را نداشته نباشد. 🍃اما در دوران ظهور تمامى اراده‌ها حول محور اراده تكوينى و تشريعى انسان كامل تجميع مى‌شوند
. 

🔰پس از معبر همراهى اراده‌هاى انسانى با اراده معصومانه موعود محقق مى‌شود و چون چنين شد، نه تنها در عالم انسان، بلكه در ملك و ملكوت هم فضاى بهشتى حاكم خواهد شد. @mola_amiralmomenin_as
✔️بازخوانى بر مبناى مبحث اراده و اختیار 3️⃣آرمان‌شهر ظهور آرمان‌شهر جامعه‌اى خواهد بود كه در آن هيچ‌گونه اراده‌اى معطوف به شر يا ظلم نشود و هيچ انگيزه‌اى براى تجاوزگرى وجود نداشته باشد. بديهى است كه براى تحقق اين جامعه، خواست برخى از افراد كافى نخواهد بود؛ چراكه تحقق محصول اراده‌هاى است. ✅پس آرمان‌شهر در گام اول، نيازمند جمع شدن اراده انسان‌هاى كمال جو بر محور اراده انسان كامل است. ✅گام دوم براى ساختن اين آرمان‌شهر، حذف اراده‌هاى باطل و مزاحم است. ✔️شايد به نظر برسد كه اين مرحله بسيار سخت و دشوار است، ولى بايد به ياد داشت كه اگر مبانى اراده آدمى رشد يابد، احتمال معطوف شدن آن‌ها به سوى شر بسيار كم خواهد شد. بنابراين بايد به ارتقاى مبانى معرفتى و ارزشى اراده‌ها اهتمام كرد تا با رشد عقلى، اخلاقى و علمى، زمينه براى به و فراهم شود. 🍃اين تحول اراده‌ها علاوه بر ايجاد جامعه ايده‌آل انسانى، بر اراده تكوينى خداوند در عالم طبيعت هم اثر مى‌گذارد؛ چراكه طبيعت، مظهر و معبر رحمت و بركت و خيرات است و از طريق آن، بسترها براى ايجاد بهشت زمينى فراهم مى‌گردد. 🔰بنابراين، آرمان‌شهر از معبر اراده‌هاى جمعى انسان‌ها محقق مى‌شود و بر تمامى اراده‌هاى مثبت در جهان هستى اثر مى‌گذارد و در نهايت منجر به بهشتى ماندگار (تا امتداد رجعت) بر روى زمين شود. 4️⃣فلسفه تاريخ بازخوانى تاريخ يكى از اصول و در فرهنگ شيعى است. در اين بازخوانى روشن مى‌شود كه پس از هبوط حضرت آدم عليه السلام تنها راه رسيدن به عاقبت خوش زمينى يعنى ، ايمان آوردن و عمل به شريعت است؛ ولى هم‌چنان اين بهشت موعود محقق نشده است. ⁉️بدين جهت اين سؤال پيش مى‌آيد كه چه عامل يا عواملى باعث اين تأخير شده است‌؟ ✔️در پاسخ به اين پرسش بايد گفت كه از ابتداى تاريخ، دو جريان حق و باطل در قالب اراده‌هاى اجتماعى شكل گرفته است. اين اراده‌ها مستقيماً در جريان نقش دارند و مقاطع اصلى تاريخ را رقم زده‌اند. براى فهم بهتر اين مطلب بايد كليدواژه‌هاى زير را از اين منظر بررسى كنيم: : نتيجۀ گرايش اكثريت اراده‌هاى انسانى به سوى باطل : چشم به راهى براى تحقق بهشت موعود زمينى : افزايش گرايش اراده‌ها به جبهۀ باطل و بازتاب پيامدهاى منفى آن بر مُلك و ملكوت : درگيرى نهايى، بزرگ و پايانى اراده‌هاى خير و شر و پيروزى هميشگى اراده‌هاى حق بر اراده‌هاى باطل ✅مطابق اين تحليل، ابليس چون مى‌داند هيچ‌گاه حريف اراده معصوم نمى‌شود - چرا كه او نمود ارادۀ تكوينى و تشريعى خداوند است - سعى مى‌كند با منحرف‌سازى اراده‌هاى انسانى به مقابله با معصوم برود. ✔️بنابراين، در اين ديدگاه به معنى شديدترين هجوم تاريخى ابليس بر جبهه حق با كمك اراده‌هاى انسانى باطل، و هم به معنى واكنش نهايى و به موقع براى نابودى اراده‌هاى ابليسى و آن‌گاه خود ابليس است. @mola_amiralmomenin_as
▫️انسان شناسي و مهدويت: بازخواني و تبيين مهدويت شيعي از رهيافت انسان شناسي فطري▫️ نویسنده: محمد رضايي آدرياني ✔️معرفی کتاب: كتاب حاضر، پژوهشی در زمینه ابعاد مختلف انسان‌شناسی و ارتباط آن با مبحث است. در ابتدای این اثر به اهمیت مقوله انسان و شناخت زوایای مختلف وجود او در آموزه‌های دینی و علوم مختلف بشری پرداخته شده و فواید این علم و پیشینه تاریخی آن به ویژه در میان شیعیان، بیان شده است. سپس به شناخت بعد جسمانی انسان پرداخته شده و ترکیب طبیعی و تجربی بدن انسان و نیز طینتی که او از ان خلق شده است، با استناد به آموزه‌های دینی بیان شده است. در ادامه نویسنده از منظری روحی، جنسیتی، روان‌شناختی، فلسفی و عرفانی به تبیین مسایل مربوط به شناخت انسان پرداخته و ارتباط همه انواع انسان‌شناسی نام برده شده با مسأله را بیان کرده است. از دیدگاه وی انسان موجودی است که همواره و بر اساس فطرت انسانی خویش رو به حرکت می‌کند و کمال و رشد او و نیز نجات وی در حرکت به سوی و است. 📚شما می‌توانید کتاب «» را در پایگاه «بازار کتاب قائمیه» مشاهده و بارگیری نمایید:👇 https://www.ghbook.ir/index.php?option=com_dbook&task=viewbook&book_id=12363&lang=fa ------------------------------------------------------------ 📖همچنین می توانید در «کتابخانه دیجیتال نور» مطالعه بفرمایید:👇 https://noorlib.ir/ @mola_amiralmomenin_as
✔️بازخوانى بر مبناى انسان‌شناسى کمال 🔘ديدگاه تشيع درباره انسان كامل در قرآن، با عناوينى هم‌چون «خليفة الله»، «امام»، «امت»، «امين»، «مكين»، «اسوه»، «مقرب» و داراى «مقام محمود» مطرح گشته است. او مظهر جامع اسما و صفات الهى است و در زمين و آسمان خليفه خداست. انسان كامل تجلى پروردگار است، بار امانت الهى را با قوت بر دوش مى‌كشد و از آزمون‌هاى بزرگ و دشوار، سرافراز بيرون مى‌آيد. در ، بحث انسان كامل جايگاهى ممتاز دارد. اهتمام ويژه اين مذهب به بحث انسان كامل در قالب بحث ، ، ، و خود را نشان داده است. اصولاً مذهب شيعه دوازده امامى تنها مذهبى است كه با حذف بحث انسان كامل، بى‌معنا مى‌شود و هويت خود را از دست مى‌دهد. ✳️با مطالعه متون دينى و رجوع به منابع اصلى اين مذهب، يعنى قرآن و روايات، مشخص مى‌شود كه انسان كامل چنين خصوصياتى دارد: 1. او انسانى همانند ديگر انسان‌هاست و مراحل زندگى در حد فاصل تولد تا مرگ را به صورت طبيعى سپرى مى‌كند. با اين حال، قواى ادراكى و كاركرد اعضا و جوارح او نسبت به انسان‌هاى عادى ممتاز است؛ يعنى به لحاظ جسم نيز در نقطه كمال قرار دارد. 2. او از جهت روحى نيز در بالاترين مرحله رشد و كمال و تعالى قرار دارد و تمام ظرفيت‌هاى فطرى او بالفعل است. رابطه دو سويه ويژه بين انسان كامل و حق تعالى، علت اين كمال بالفعل است. 3. فعليت كمال در انسان كامل از جهت سلبى به خاطر صفت عصمت است. بدين معنا كه او چه از بعد جسمى و چه از بعد روحى، هيچ‌گونه نقص، كمبود، عيب و زشتى ندارد. هم‌چنين از ديدگاه شيعى، شيطان بر انسان كامل سلطه ندارد و خود او هم - چون در اوج تعالى روح و نفس است - هيچ‌گونه زمينه‌اى براى نفس اماره ندارد. از اين‌رو از هرگونه خطا و لغزش مصون است. 4. فعليت كمال در انسان كامل از جهت اثباتى به خاطر دارا بودن علم غيب است. اين دانايى، غيبى و ماورائى است و حداقل از دانايى تمام موجودات، به‌ويژه فرشته‌ها بيش‌تر است (به شهادت داستان آفرينش). اين علم، اطلاعات موردنياز عوالم وجود را در اختيار انسان كامل - به عنوان خليفه الهى - قرار مى‌دهد تا گستره ولايت و خلافت او به واسطه نادانى يا ضعف در اطلاعات محدود نگردد. 5. در گستره روابط انسانى هر انسانى چهار رابطه دارد كه عبارت‌اند از: رابطه با خداوند، رابطه با خود، رابطه با ديگر انسان‌ها و رابطه با جهان هستى و عوالم وجود. حال اگر اثبات شود كه انسانى به مقام انسان كامل رسيده، او در حقيقت خليفه خداوند است و جايگاه و مرتبۀ او در حد وسط خداوند و مردم قرار خواهد داشت. در اين صورت او ناظر به كاركردها و تعريف‌هايى كه پيدا خواهد كرد، مظهر بخشى از صفات خداوند يا منشأ بركات گوناگون مى‌گردد. 6. انسان كامل واسطه فيض الهى است؛ زيرا او مظهر اراده تكوينى حق تعالى است و به واسطۀ او انسان و باقى مخلوقات آفريده مى‌شوند. 7. از آن‌جا كه انسان كامل واجد عصمت و علم غيب است، در نقطه اوج محبت و معرفت نسبت به خداوند قرار دارد و چون در اين مرتبه است، آيينه تمام‌نماى رحمت و لطف خداوندى است. از اين‌رو نهايت دل‌سوزى و محبت را نسبت به مردم و بلكه تمام عوالم وجودى دارد. 8. انسان كامل واسطه توسل و استغفارطلبى است. از اين‌رو انسان‌هاى عادى براى ارتباط با خداوند بايد از طريق عمل به دستورات و سبك زندگى او اقدام كنند تا بتوانند به خواسته‌هاى مادى و معنوى خود دست يابند. @mola_amiralmomenin_as
✔️بازخوانى بر مبناى انسان‌شناسى کمال از جهت روحى نيز در بالاترين مرحله رشد و كمال و تعالى قرار دارد و تمام ظرفيت‌هاى فطرى او بالفعل است. رابطه دو سويه ويژه بين انسان كامل و حق تعالى، علت اين كمال بالفعل است. اين فعليت در جدول فوق به صورت مصداقى مشخص شده است:👆 @mola_amiralmomenin_as
✔️بازخوانى بر مبناى انسان‌شناسى کمال 🔘نسبت مبحث كمال با موضوع مهدويت از ضروريات مذهب تشيع، شناخت امام زمان هر عصرى است. بدين معنا كه هر فرد دين‌دار بايد امام معصوم زمان خود را بشناسد. ضرورت اين شناخت به اين جهت است كه اصولاً بدون معرفت امام، امكان تعالى و كمال وجود نخواهد داشت. از سوى ديگر، كمال استعدادهاى انسانى اصولاً در فضاى فردى محقق نخواهد شد و نيازمند تحقق بستر اجتماعى مناسب است. بنابراين از جمع ضرورت و اجتماعى بودن شرايط تحقق كامل، نسبت انسان‌شناسى كمال و مهدويت شيعى روشن خواهد شد؛ چراكه ضمن شناساندن آخرين امام معصوم، تنها راهبرد آسمانى براى تحقق نيز هست. در حقيقت مهدويت شيعى هدف غائى كمال‌جويى انسان، چه در حوزۀ فردى و چه در حوزۀ اجتماعى است. اصولاً كمال نهايى فردى و اجتماعى جز در دوران امام موعود محقق نخواهد شد. بدين جهت تبيين شرايط پس از ، هماره جزو آموزه‌هاى اصلى شيعى بوده است. اين آينده‌نگرى از امتيازهاى سبك زندگى شيعى است؛ زيرا مسبّب و شوق براى كمال بيش‌تر مى‌شود. بنابراين بحث از كمال بدون توجه به و معارف آن ابتر خواهد بود و ناظر به اين مسأله، هر نگرش عرفانى، فلسفى يا علمى كه در تشيع بخواهد مسير كمال‌جويى و تعالى را بدون مهدويت يا حضور كم‌رنگ آن طى كند، راه به ناكجا آباد خواهد برد. @mola_amiralmomenin_as
✔️بازخوانى بر مبناى انسان‌شناسى کمال كمال‌شناسى دينى، مهم‌ترين مبناى اثبات است و پويايى مهدويت نيز جز از راه بازخوانى ممكن نيست. بدين معنا كه نظريات كلامى، فلسفى و عرفانى به دليل ساختار محدود و تفسير انحصارگرايانه‌اى كه از كمال و نجات مطرح مى‌كنند، ظرفيت تبيين و جهانى‌سازى مهدويت شيعى را ندارند و تنها انسان‌شناسى فطرى است كه مى‌تواند اين رسالت سنگين را با جامعيت ابعاد و كاركردهاى آن به دوش بكشد. 🍃با اين پيش درآمد نسبت‌سنجى تفصيلى كمال و كليدواژه‌هاى مهدوى چنين خواهد بود: 1️⃣كمال و نجات فعليت تمام استعدادهاى موجود در يك شى را گفته‌اند و نيز اشاره به بشر دارد. بنابراين،
مهدويت و كمال
، دو تعبير از يك واقعيت وجودى در زندگى آدمى هستند. دامنه استعدادهاى انسان، نه تنها بر تمامى ساحت‌هاى وجودى او، بلكه بر عالم مُلك و ملكوت هم اثرگذار است، معنى كمال (مترادف با مهدويت) فعليت تمام عوالم مؤثر در زندگى آدمى است. اين كمال بيرونى و درونى مرتبط با هم‌ديگر تا بدان‌جا پيش خواهد رفت كه سرانجام، ايجاد شود و انسان به خدا بر زمين برسد. 2️⃣انسان كامل هر آدمى در رشد فطرى خود، ضرورت كمال و وجود الگوى خارجى براى آن را درك مى‌كند. با اين نگرش مى‌توان گفت كه و ، همان براى ادراك فطرى و درونى بشرى است. پس - كه عينى آن، مهدى موعود عجل الله تعالى فرجه الشريف است - كسى است كه اهداف استكمالى آفرينش در بالاترين مرتبه در او محقق شده و به واسطه فعليت اين اهداف و مراتب كمال، به مقام و يعنى راهبرى انسان‌هاى كمال‌جو به سوى كمال رسيده است. @mola_amiralmomenin_as
✔️بازخوانى بر مبناى انسان‌شناسى کمال 3️⃣آرمان‌شهر ظهور در نگاه انسان‌شناسى كمال، آرمان‌شهر، واقعيتى زمينى و اين‌جهانى دارد كه پيش از آفرينش انسان، وعده داده شده است. منتها راه دست‌يابى به آن، نه تك‌سونگرى به برخى از ارزش‌ها و ظرفيت‌هاى انسانى، كه از معبر عبوديت است. ، يعنى فعال‌سازى هم‌زمان تمامى ابعاد جسمانى و روحانى انسان؛ آن هم در گستره‌اى فراگير و جهانى تا بتواند بر جهان مُلكى نيز اثرگذار باشد. اين سخن بدين معناست كه يكى از اركان آرمان‌شهر، جهان طبيعت است. در ديدگاه‌هاى فلسفى يا علمى تلاش مى‌شود كه با رشد حداقلى فضايل و تركيب آن با علم و صنعت، بستر تسخير قهرى طبيعت و ايجاد آرمان‌شهر فراهم شود. 🍃ولى در نگاه دينى، اين تصرف وتسخير با رشد حداكثرى انسان در پناه گرايش متعالى به رخ خواهد داد؛ چراكه طبيعت، محكوم سنت‌هاست و بر سنت‌ها جز از معبر خلافت الهى نمى‌توان حاكميت يافت. پس آرمان‌شهر جامعه‌اى است كه در آن همه انسان‌ها در متعالى‌ترين گرايش انسانى به هم‌گرايى برسند و بدانند كه با سلوك فردى (حتى درحالت متعالى آن) نمى‌توانند به هدف غائى آفرينش دست يابند. بلكه تحقق هدف غائى با عبوديت جهانى و همگانى ممكن است. بنابراين، آرمان‌شهر موعود، نظام اجتماعى بر مبناى بندگى غيب الغيوب است كه در آن، انسان از همه تعلق‌ها و اسارت‌ها رهايى مى‌يابد و به مرتبه «آية‌اللهى» و «خليفة‌اللهى» مى‌رسد و چون چنين شد، زمين و زمان و كون و مكان هم ساختارى بهشتى مى‌يابند. 4️⃣فلسفه تاريخ براى تحقق ، سه‌گانۀ برنامه كمال، انسان كامل و معطوف شدن اراده‌هاى انسانى به كمال بايد محقق شود. اكنون دين كامل و انسان كامل وجود دارند، پس ضلع سوم - كه مسأله اراده‌هاى انسانى است - باقى مانده است. بنابراين، انسان‌ها بايد بر مبناى و پس از مشاهده آثار زيان‌بار نگاه حداقلى يا وارونه به كمال، آماده پذيرش شوند. در حقيقت، فلسفه تاريخ در زندگى آدمى چيزى نيست مگر فرايند كامل شدن عوامل تحقق كمال و ملاحظه نوع تعلق اراده‌هاى انسانى به برنامۀ جامعى كه براى كمال وجود دارد. از اين منظر، دوران تنها دوران تاريخ بشر است كه در آن رخ خواهد داد و بازتاب آن، و طولانى مدت آدمى در قالب به زمين خواهد بود. @mola_amiralmomenin_as
1. ايمان و اعتقاد به حضرت مهدى(عج) كسانى كه در شرايط‍‌ سخت زمان غيبت، به وجود حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف ايمان دارند، از ارزش و اعتبار والايى بهره‌مندند؛ براى فهم جايگاه اين تمثيل زيبا مناسب است كه امام موسى‌كاظم عليه السلام مى‌فرمايد: 🍃خوشا به‌حال كسى كه او را ملاقات مى‌كند و خوش به‌حال كسى كه او را دوست مى‌دارد، و خوشا به‌حال كسى كه عقيده به وجود و ظهور او عقيده دارد. او آنها را از مهالك دنيوى نجات مى‌دهد و خدا با اعتقاد به خدا، پيغمبر صلى الله عليه وآله و تمام امامان معصوم عليه السلام درهاى بهشت را براى آنها مى‌گشايد. مثل آنها در دنيا، همچون مُشكى است كه هميشه بويش استشمام مى‌شود، و هيچ‌گاه تغيير نمى‌يابد، و مثل آنها در آسمان مانند ماه تابان است كه هيچ وقت نورش خاموش نمى‌شود. ✔️معتقد و پابرجا بر عقيده درست و سالم در اين عصر به مُشكى تشبيه شده كه گذشت روزها و شب‌ها از چگونگى او نكاهد يا همانند ماهى است كه تا زمين و زمان پابرجاست، براى ديگران در شب تاريك پرتو افشانى مى‌كند. @mola_amiralmomenin_as
✔️عمر طولانى حضرت مهدى(عج) در دايرۀ قدرت الهى (1) ⁉️در سوره يس آيه 68 مى‌خوانيم: "وَ مَنْ‌ نُعَمِّرْهُ‌ نُنَكِّسْهُ‌ فِي الْخَلْقِ‌"؛ «و به هر كس عمر طولانى دهيم، او را در عرصه آفرينش [به سوى حالت ضعف، سستى، نقصان و فراموشى] واژگونش مى‌كنيم». با اين حال، چگونه شيعه معتقد است عمر امام زمان(عج) بيش از 1140 سال شمسى است و امام در زمان ظهور، جوانى 30 يا حدود 40 ساله هستند. : ظاهر سؤال اين است كه مسئله عمر امام زمان(عج) و جوان بودنش در زمان ظهور، با آيه فوق در تعارض است و از جنبه ديگر، سؤال اين است كه چگونه ممكن است كسى با اين عمر طولانى، زنده بماند يا اگر زنده ماند، امكان ندارد جوان بماند، بلكه بايد به صورت پيرمردى فرتوت ظهور كند. 🔘از جنبه‌هاى گوناگون مى‌توان به بررسى اين مسئله پرداخت: 🍃از جمله اينكه، تمام قوانين طبيعت تحت سيطره و قدرت دائمى خداوند متعال است؛ او قوانين بسيارى را براى هستى وضع كرده كه يكى از آنها، فرسايش در اثر گذر زمان است. اما آيا نمى‌تواند استثنائى براى اين قانون قائل شود؟! به يقين، دست خدا بسته نيست. قوانين طبيعت، خارج از قدرت و اراده خداوند نيست و او مى‌تواند هر وقت صلاح بداند، جلوى بعضى قوانين را بگيرد. مانند اينكه، اگر خاصيت آتش سوزاندن است، او مى‌تواند جلوى سوزاننده‌بودن آتش را براى حضرت ابراهيم(ع) بگيرد. حال مى‌توانيم بپرسيم كه اگر آتش سوزاننده است، پس چرا ابراهيم نسوخت‌؟ همان‌گونه كه سؤال مى‌شود، اگر گذر عمر، انسان را فرتوت مى‌كند، پس چرا حضرت مهدى(عج) قرار است به صورت جوانى 30 يا 40 ساله ظهور كند؟ همان‌طور كه ملاحظه كرديد، از اين جهت، فرقى ميان دو سؤال نيست. ✔️نمونه‌اى‌ديگر: 🍃با اينكه به طور معمول، هر انسانى از پدر و مادر به دنيا مى‌آيد، خداوند متعال مى‌تواند براى حضرت آدم و عيسى عليهما السلام جلوى اين قانون را بگيرد؛ قانونى كه خودش وضع كرده است. حال مى‌توانيد بپرسيد كه اگر هر انسانى از پدر و مادر به دنيا مى‌آيد، پس چرا حضرت آدم و عيسى عليها السلام چنين نبودند؟ ✔️ پاسخ ديگر اينكه، 🍃طبق ديدگاه پزشكان، اگر كسى عوامل سلامت بدن و راز طول عمر را بداند و به آن موارد اهميت بدهد و بدان عمل كند، بى‌ترديد، مى‌تواند زندگى طولانى داشته باشد و جوان نيز بماند و سير به سوى پيرى نداشته باشد. استفاده از غذاى مناسب، ورزش، پرهيز از استرس و آرام بودن، از جمله اين عوامل است. تاريخ، شاهد حضور معمرانى مانند حضرت نوح(ع) است كه بى‌شك، به سرعت به سمت پيرى نرفته‌اند. @mola_amiralmomenin_as
✔️عمر طولانى حضرت مهدى(عج) در دايرۀ قدرت الهى (2) ✔️نمونه ديگر: خداوند به يكى از پيامبرانش به نام عُزَيز مراحل شكل‌گيرى قيامت را مى‌نماياند. به آيه‌ها و ترجمه آنها دقت كنيد. آن‌گاه به شاهد مثال مى‌پردازيم: "أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلىٰ‌ قَرْيَةٍ‌ وَ هِيَ‌ خٰاوِيَةٌ‌ عَلىٰ‌ عُرُوشِهٰا قٰالَ‌ أَنّٰى يُحْيِي هٰذِهِ‌ اللّٰهُ‌ بَعْدَ مَوْتِهٰا فَأَمٰاتَهُ‌ اللّٰهُ‌ مِائَةَ‌ عٰامٍ‌ ثُمَّ‌ بَعَثَهُ‌ قٰالَ‌ كَمْ‌ لَبِثْتَ‌ قٰالَ‌ لَبِثْتُ‌ يَوْماً أَوْ بَعْضَ‌ يَوْمٍ‌ قٰالَ‌ بَلْ‌ لَبِثْتَ‌ مِائَةَ‌ عٰامٍ‌ فَانْظُرْ إِلىٰ‌ طَعٰامِكَ‌ وَ شَرٰابِكَ‌ لَمْ‌ يَتَسَنَّهْ‌ وَ انْظُرْ إِلىٰ‌ حِمٰارِكَ‌ وَ لِنَجْعَلَكَ‌ آيَةً‌ لِلنّٰاسِ‌ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظٰامِ‌ كَيْفَ‌ نُنْشِزُهٰا ثُمَّ‌ نَكْسُوهٰا لَحْماً فَلَمّٰا تَبَيَّنَ‌ لَهُ‌ قٰالَ‌ أَعْلَمُ‌ أَنَّ‌ اللّٰهَ‌ عَلىٰ‌ كُلِّ‌ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ" (بقره: 259) يا همانند كسى كه از كنار يك آبادى [ويران شده] عبور كرد، درحالى‌كه ديوارهاى آن، به روى سقف‌ها فروريخته بود، [و اجساد و استخوان‌هاى اهل آن، در هر سو پراكنده بود. او با خود]، گفت: «چگونه خدا اينها را پس از مرگ، زنده مى‌كند؟!» [در اين هنگام،] خدا او را يكصد سال ميراند. سپس، زنده كرد و به او گفت: «چقدر درنگ كردى‌؟» گفت: «يك روز يا بخشى از يك روز». فرمود: «نه، بلكه يكصد سال درنگ كردى! نگاه كن به غذا و نوشيدنى خود [كه همراه داشتى، با گذشت سال‌ها] هيچ‌گونه تغيير نيافته است! [خدايى كه يك چنين مواد فاسدشدنى را در طول اين مدت، حفظ‍‌ كرده، بر همه چيز قادر است!] ولى به الاغ خود نگاه كن [كه چگونه از هم متلاشى شده! اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براى اطمينان خاطر توست و هم] براى اينكه تو را نشانه‌اى براى مردم [در مورد معاد] قرار دهيم. [اكنون] به استخوان‌ها[ى مركب سوارى خود] نگاه كن كه چگونه آنها را برداشته، به هم پيوند مى‌دهيم و گوشت بر آن مى‌پوشانيم!» هنگامى‌كه [اين حقايق] بر او آشكار شد، گفت: «مى‌دانم خدا بر هر كارى توانا است». ⁉️غذا با گذشت چند ساعت، طراوت و تازگى خود را از دست مى‌دهد، حال چگونه خداوند پس از گذشت 100 سال، آن را همچنان تازه نگه داشته است‌؟! ⁉️چرا عوامل طبيعى به فرسايش و فساد غذا كمك نكردند؟ ⁉️غير از اين است كه عوامل طبيعت، همه سرباز خدايند و بدون اجازه او هيچ‌اند؟! ✔️در واقع، خداوند در آيه‌هاى گوناگون خواسته تا انسان را از محيط‍‌ عادى خود مقدارى بيرون بكشد تا به او بفهماند كه بى‌نهايت، تنها از آن اوست. نكند براى طبيعت، قدرتى بالاتر از خدا قائل شوند. 🔘افزون بر اينكه، شيعه معتقد است در هنگام ظهور حضرت مهدى(عج)، حضرت خضر و عيسى عليهما السلام نيز ظهور خواهند كرد. 📌نتيجه آنكه، اهل سنت يا وهابيون با بيان اين شبهه (جوان ماندن كسى كه بيش از هزار سال عمر دارد)، در واقع قدرت خداوند را زير سؤال برده، آن را باور ندارند. 📌همچنين اين شبهه آنها به معناى باور نكردن قرآن نيز هست. درحالى‌كه همواره خود را اهل قرآن دانسته، پيروان اهل‌بيت(عليهم السلام) را با قرآن بيگانه معرفى مى‌كنند. @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
#تمثيلات_مهدوى_در_روايات 1. ايمان و اعتقاد به حضرت مهدى(عج) كسانى كه در شرايط‍‌ سخت زمان غيبت، ب
1. غیبت 🔘ناامیدی در غیبت 🍃ابوالجارود از امام محمد باقر عليه السلام روايت مى‌كند كه فرمود: آن كس كه انتظار او را مى‌كشيد، نخواهيد ديد مگر زمانى كه همچون بُزهاى مُردنى باشيد كه از بس ترسيده و از زندگى خود نااميد گشته است، باك ندارد كه قصاب دست روى او بگذارد و چاقى و لاغرى او را بيازمايد! آن موقع عزّتى نداريد كه از آن راه پيشرفت كنيد و تكيه‌گاهى نداريد كه به او تكيه نمايى. 📎بحار الأنوار، ج 2، ص 264. ✔️طولانى شدن غيبت موجب افزايش نااميدى مى‌گردد آن‌چنان كه مانند يك گوسفندى كه اميد حيات ندارد، برايش فرقى نمى‌كند كه قصاب او را بيازمايد و براى ذبح امروز يا فردا كند. اين انسان نااميد مرده‌اى متحرك است. @mola_amiralmomenin_as