در قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند
هرچه فریادش، جوابش را نمی پرداختند
داد میزد خواندهام هفتاد سال، هرشب نماز
پس چه شد اینک ثواب ِآن همه راز ونیاز
یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات
تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات
گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی
ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا ڪن رحمتی
آن ندا گفتا همان کس که زدی تهمت براو
طفلکی هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
👳 @mollanasreddin 👳
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
روزي دختري كه قصد ازدواج داشت، ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند.
عاقبت یک روز دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد تا سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد!
داروساز گفت : اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود، همه به او شک خواهند برد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر كرده و او را بکشد و بعد توصیه کرد تا در این مدت با مادر شوهر مدارا کند تا کسی به او شک نکند.
دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر می ریخت و با مهربانی به او می داد.
هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادر شوهر هم بهتر و بهتر شد تا آنجا که یک روز دختر نزد داروساز رفت، به او گفت: آقای دکتر عزیز، دیگر از مادر شوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد که بمیرد، خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند.
داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادرشوهرت از بین رفته است
دل چو به مهر تو مصفا شود،
دیگر از آن کینه سراغی مباد!
#شبتون_بهشت
👳 @mollanasreddin 👳
🔸 ی بیت شعری که ی دنیا معنی داره👌
⚜ بیعوض، دانی چه باشد در جهان؟
⚜ عمر باشد، عمر، قدر آن بدان 🌱
#شیخ_بهایی
👳 @mollanasreddin 👳
.
آغاز صبح یاد خدا باید کرد
خود را به امید او رها باید کرد
ای با تو شروع کارها زیباتر
آغاز سخن ترا صدا باید کرد
امروزمان را آغاز می کنیم
بنام خدایی که تسکین دهنده دردها
و آرامش دهنده قلبهاست
صبح بخیر و شادی 🙏🌹
👳 @mollanasreddin 👳
.
🌱 کمی به این متن فکر کنیم 🌱
دبیر ادبیاتی می گفت: این روزها بد جوری از این نسل جدید درمانده شده ام!!
سالهای پیش وقتی به درس لیلی و مجنون می رسیدم و با حسی شاعرانه داستان این دو دلداده را تعریف می کردم قطره اشکی از چشم دانش آموزی جاری می شد...
یا به مرگ سهراب که می رسیدم همیشه اندوهی وصف ناشدنی را در چهره ی دانش آموزانم می دیدم.
همیشه قبل از عید اگر برای فراش مدرسه از بچه ها عیدی طلب می کردم خیلی ها داوطلب بودند و خودشان پیش قدم...
ولی امسال، وقتی عیدی برای پیرمرد خدمتگزار خواستم تازه بعد از یک سخنرانی جگر سوز و جگر دوز هیچ کس حتی دستی بلند نکرد...
وقتی به مرگ سهراب رسیدم یکی از آخر کلاس فریاد زد "چه احمقانه چرا رستم خودش را به سهراب معرفی نکرد که این اتفاق نیفتد" و نه تنها بچه ها ناراحت نشدند که رستم بیچاره و سهراب به نادانی و حماقت هم متهم شدند...
وقتی شعر لیلی و مجنون را با اشتیاق در کلاس خواندم و از جنون مجنون و از فراق لیلی گفتم، یکی پرسید "لیلی خیلی قشنگ بود؟"
گفتم "از چشم مجنون بله ولی دختری سیاه چهره بود و زیبایی نداشت."
این بار نه یک نفر که کل کلاس روان شناسانه به این نتیجه رسیدند که قیس بنی عامر از اول دیوانه بوده و عقل درست حسابی نداشته که عاشق یک دختر زشت شده،
تازه به خاطر او سر به بیابان هم گذاشته...
خلاصه گیج و مات از کلاس درس بیرون آمدم و ماندم که باید به این نسل جدید چه درسی داد که به تمسخر نگیرند و بدون فکر قضاوت نکنند ...
ماندم که این نسل از کجا می خواهند صبوری و از خود گذشتگی را بیاموزند ...
#تلنگر
👳 @mollanasreddin 👳
گیرم درین میانه به جایی رسیدهای
گیرم که زود دکّه، دکان میکنی رفیق!
روزی که زین بگردد و بر پشتت اوفتد
حیرت زِ کار و بارِ جهان میکنی رفیق!
👤حسین جنتی
👳 @mollanasreddin 👳
🔻خشم و کینه را در خود نگه ندارید
کاری کنید که امروز آخرین روزی باشد که اسیر ناراحتیهای قدیمی هستید.
چیزی که در گذشته اتفاق افتاده است، فقط یک بخش از کتاب زندگی شماست؛ فقط کافی است که کتاب را ورق بزنید.
همه ما بخاطر تصمیمات خودمان و دیگران صدمه دیدهایم و بااینکه درد و ناراحتی ناشی از این تجربیات کاملاً طبیعی هستند، گاهیاوقات برای مدتی طولانی در شما میمانند.
احساس خشم و کینه ما را وا میدارد که همان درد را دوباره و دوباره برای خودمان تکرار کنیم و فراموش کردن آن برایمان سخت شود.
بخشش چاره کار است. باعث میشود بتوانید بدون مقابله کردن با گذشته، روی آیندهتان تمرکز کنید. برای دریافتن قدرت بینهایت چیزی که در آینده اتفاق میافتد، باید هر چیزی که پشت سرتان است را ببخشید.
بدون بخشش، زخمها هیچوقت خوب نمیشوند و رشد فردی شما حاصل نخواهد شد.
به خود تاکید کنید: من ذهن خود را از بند گذشته رها می سازم
👳 @mollanasreddin 👳
🔅 #پندانه
✍ روزگار چه خوب چه بد میگذره
🔹به پاهای خودت موقع راهرفتن نگاه کن؛ دائما یکی جلو هست و یکی عقب.
🔸نه جلویی بهخاطر جلوبودن مغرور میشه، نه عقبی چون عقب هست شرمنده و ناراحت. چون میدونن شرایطشون مدام عوض میشه.
🔹روزهای زندگی ما هم دقیقا همین حالته.
🔸دنیا دو روزه؛ روزی با تو و روزی علیه تو. روزی که با توست، مغرور نشو و روزی که علیه توست، ناامید نشو.
🔹هر دو می گذرن ..
👳 @mollanasreddin 👳
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#وقتی_فهمیدم_دستم_قطع_شده_خندیدم!!
🌷لحظهای که جانباز شدم، به دلیل اینکه چند ترکش به صورتم خورده بود، حس نمیکردم که جانباز شدهام. خیلی با آرامش بودم اما بعد از حدود پنج دقیقه حس کردم خیلی درد دارم. وقتی امدادگر پاهایم را میبست، در ضمیر ناخودآگاهم احساس کردم پاهایم قطع شده است، اما دستم را نمیدانستم. بعد با آمبولانس من را به اورژانس مهران بردند، چون بدن بسیار قویای داشتم وقتی دکتر آستینهای لباسم را قیچی میکرد، همچنان به هوش بودم ولی نمیدانستم اعضای بدنم قطع شده است. بعد از حدود دو روز که در فرودگاه باختران به هوش آمدم، به سختی اندازه یکی _ دو سانت، سرم را از روی برانکارد بالا آوردم و دیدم....
🌷و دیدم پاهایم قطع شده است، اما اصلاً ناراحت و نگران نشدم. چون زمان عملیات آمادهباش بودیم موهایم بلند و سر و صورتم خونی و خاکی شده بود. با دست راستم خونهای بین موهایم را پاک میکردم. تا آمدم با دست چپم این کار را انجام دهم، دیدم قطع شده است. خندهام گرفت. پیرمردی که بالای سرم بود و داشت با گاز استریل لبهایم را نمناک میکرد، گفت: «به من میخندی؟» گفتم: «نه، به تو فکر نمیکنم.» گفت: «پس به چی میخندی؟» گفتم: «والا من نمیدانستم که دست چپم هم قطع شده، حالا که فهمیدهام، خندهام گرفته است.»
#راوی: جانباز سرافراز ۷۰ درصد قطع دو پا و یک دست علی عباسپور، برادر شهید حیدرعلی عباسپور
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
👳 @mollanasreddin 👳
چه کسی گفت زمان طلا است؟
من مز مزه اش کرده ام،
زمان عین الکل است،
ثانیه ثانیه میسوزاند و میرود در عمق وجودت،
مست مست که شدی،
چشمهایت را باز میکنی و میبینی،
عمرت گذشته و تو ماندی و،
خماری از دست رفتن یک عمر...🥀💔
#فروغفرخزاد
👳 @mollanasreddin 👳
آلبرت انیشتین ۱۰ تا جمله ی فوق العاده داره میگه❤️🌿
۱. جهان ما فرایند تفکرات ماست. پس برای تغییر آن اول باید تفکراتمان را تغییر دهیم.
۲. زندگی مانند راندن یک دوچرخه است. برای اینکه تعادل خود را حفظ کنید فقط باید به حرکت ادامه دهید.
۳. هر انسان بخشی از کل است که جهان هستی نامیده می شود
۴. تخیل همه چیز است؛ درواقع یک پیش نمایش از چیزهایی است که میتوانید در آینده داشته باشید
ه. انسان باید به دنبال این باشد که کیست، نه اینکه به دنبال چیزی باشد که فکر می کند باید باشد
۶. من هرگز فکرم را درگیر آینده نمی کنم. چون خودش به زودی می آید.
۷.از دیروز یاد بگیر، امروز زندگی کن و به فردا امیدوار باش. مهم این است که دست از پرسش برنداری.
۸. کسی که هرگز اشتباه نکند، چیز جدیدی یاد نمی گیرد.
۹. سعی نکنید یک انسان موفق باشید. بلکه سعی کنید یک فرد ارزشمند شوید
۱۰. هیچ مشکلی با همان سطح آگاهی که آن را ایجاد کرده است حل نمی شود
👳 @mollanasreddin 👳
تنِ من قایق لنگر زده در طوفان است
خودم اینجا، دلِ من پیش تو سرگردان است
#فاضل_نظری
👳 @mollanasreddin 👳
كلاهش پشم ندارد یعنی چه؟
۱- یعنی فلانی هیچ ترسی ندارد.
۲- وقتی بخواهند بگویند کسی ابهت ندارد و لازم نیست از او حساب ببرید، این ضرب المثل را استفاده می کنند.
۳- گاهی این مَثل اشاره به کسانی دارد که قدرت و جرئت انجام کاری را ندارند و نمی توان روی آنها حساب باز کرد.
۴- یعنی فلانی در جایگاهی نیست که بخواهد به کسی دستور دهد یا کسی را مواخذه کند.
👳 @mollanasreddin 👳
وقتی خیس از باران به خانه رسیدم
برادرم گفت:
چرا چتری با خود نبردی؟
خواهرم گفت:
چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟
پدرم با عصبانیت گفت:
تنها وقتی سرما خوردی متوجه خواهی شد
اما مادرم در حالی که موهای
مراخشک می کرد گفت:
باران بی موقع
این است
معنی #مادر
👤علی شریعتی
👳 @mollanasreddin 👳
ســال1359.بیســت و چهارم آبان مــاه مصــادف بــود بــا ششــم محــرم.
جلسۀ روضه ای گرفته بودند توی کوچۀ مسجد حاج رسولی ها،خیابان چهار باغ پایین.موقعی که جناب صمصام میخواســت برای سخنرانی بــرود آنجــا، ماشــینی او را زیــر گرفــت. بلافاصلــه ایشــان را رســاندند بیمارستان.
بــه محــض اینکه ســید به هوش آمد، گفــت: رانندۀ آن ماشــین را آزاد کنید.مبادا اذیتش کنید.روز اجل من فرا رسیده و او فقط وسیله بود.
بعد از چند ساعت روح سید محمد روانۀ روضۀ رضوان شد.
#صمصام
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ خیلی زیباست🦋
اون خدایی که من
میشناسم اگه بنده اش
اشتباهی بکنه، اینجوری
باهاش برخورد نمیکنه ...
شما جای خدا نیستی
اینو هیچوقت یادت نره....
👤 مرتضی خدام
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بار خدایا🙏
✨یکشنبه ی تابستان
🌸 عطـا کن بر عزیـزانم
✨ یه خیال راحت
🌸 یه خاطـر جمع
✨ یه فکـر آروم
🌸 یه دل خـوش💓
✨یه خانواده گرم و صمیمی
🌸 یه دنیــا سـلامتی
✨و یه عالمه خبـرای خوب...🙏
آمین🙏🌸🍃
#صبحتون_بخیر❤️
👳 @mollanasreddin 👳
#حکایت
روباه در حادثهای دمش را از دست داد.
روباههای گله از او پرسیدند دمات چه شد؟ روباه دمبریده با حیلهگری گفت که خودم قطعاش کردم! همه با تعجب پرسیدند چرا؟ دم نداشتن بسیار بد است و اکنون زیباییت را از دست دادی. روباه گفت: خیر! حالا آزادم و سبک.
احساس راحتی میکنم! وقتی راه میروم فکر میکنم که دارم پرواز میکنم. یک روباه دیگر که بسیار ساده بود، رفت و دم خود را قطع کرد. چون درد شدیدی داشت و نمیتوانست تحمل کند، نزد روباه دمبریده رفت و گفت: تو که گفته بودی سبک شدهام و احساس راحتی میکنم. منکه بسیار درد دارم!
دمبریده گفت: صدایش را درنیاور! اگر نه تمام روز روباههای دیگر به ما میخندند! هرلحظه ابراز خشنودی کن و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود، و الا تمام عمر مورد تمسخر دیگران قرار خواهیم گرفت... همان بود که تعداد دمبریدهها آنقدر زیاد شد که بعداً به روباههای دمدار میخندیدند
👳 @mollanasreddin 👳
🌸✨🌸
خیلی زیباست 👌
ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺷﺮﻗﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ
ﮐﻮﺩﮎ ﺟﺎﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ
ﺳﯿﻢ ﺧﺎﺭﺩﺍﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﺮﻟﯿﻦ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺯﺩ.
ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ
ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺷﺪ.
ﻣﺘﻦ ﺯﯾﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﯼ
ﺩﺭ ﺩﻓﺘﺮ ﯾﺎﺩﺍﺷﺖ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ:
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺰﺭﮔﯿﺴﺖ
ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻣﯽﺩﺍﻧﻢ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻥ
ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺑﯿﮕﻨﺎﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﺟﻨﮓ
ﻭ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻓﺮﺩﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻃﻠﻮﻉ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻣﺮﺍ
به دﺳﺘﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯽﺳﭙﺎﺭﻧﺪ.
ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯿﻤﯿﺮﺩ
ﻭﻟﯽ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺰﺭﮔﯿﺴﺖ.
ﻣﺠﺴﻤﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺩﺭ 70 ﮐﺸﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ
ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ 317 ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ
به ناﻡ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﻧﺎﻣﮕﺬﺍﺭﯼ ﺷﺪ
ﻭ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ ﻫﻢ ﺑﻨﯿﺎﻧﮕﺬﺍﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ
ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺑﻨﯿﺎﺩﻫﺎﯼ ﺧﯿﺮﯾﻪ
ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺷﺪ.
به قوﻝ ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪ ﺭﺍﺳﻞ :
ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ 🦋
ﺑﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻧﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نصیحت
دکتر الهی قمشه ای
👳 @mollanasreddin 👳
#ضربالمثل
نان و انگور واینهمه جنجال
هر وقت چند نفر سخن همدیگر را نفهمند و بر سر موضوعی واحد با هم جدال كنند كردها گویند: نان و انگور و این همه جنجال؟...
روزی سه نفر همسفر كه اولی كرد بود و دومی فارس و سومی ترک، به شهری رسیدند. هر سه نفر زبان همدیگر را نمیفهمیدند، قرار بود ناهار بخورند. اولی به كردی گفت: "من نان و تری اخوم" دومی نیز به فارسی گفت: "من نان و انگور میخورم" و سومی هم به تركی گفت: "من اوزوم چورک بییرم" ولی اولی نفهمید كه دومی همان نان و انگور را میخواهد و دومی هم نفهمید كه سومی مایل به خوردن نان و انگور است. درنتیجه كارشان به نزاع و مجادله و زد و خورد رسید. چند نفر كه زبان هر سه را بلد بودند میانجی شدند و به آنان فهماندند كه هر سه نفر یک حرف میزنند.
حضرت مولانا جلالالدین محمد بلخی در مثنوی معنوی حكایتی آورده است با این عنوان "بیان منازعات چهار كس جهت انگور با همدیگر به علت آنكه زبان یكدیگر را نمیدانستند" كه با این ابیات آغاز میشود:
چاركس را داد مردی یک درم
هر یكی از شهری افتاده به هم
فارسی و ترک و رومی و عرب
جمله با هم در نزاع و در غضب
فارسی گفتا از این چون وارهیم
هم بیا كاین را به انگوری دهیم
آن عرب گفتا معاذالله لا
من عنب خواهم نه انگور ای دغا
آن یكی كز ترک بد گفت ای كزم
من نمیخواهم عنب خواهم ازم
آنكه رومی بود گفت این قیل را
ترک كن خواهم من استافیل را
مثنوی دفتر دوم
👳 @mollanasreddin 👳
با پا برهنگان دوستی کن
چون کفشی ندارند
که در آن ریگی باشد ...!👌🏻
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروخته ام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
"فاضلنظری"
"
👳 @mollanasreddin 👳
اونجایی که علی مقنی میگه❤️🌿
بی فاصله بنویس که بی فاصله باشد
بین من و معشوق نباید گله باشد
جزعشق میان من و او مسئله ای نیست
یعنی که نباید به جز این مسئله باشد
سرسلسله ی خوب ترین های جهانی
زیبایی اگر سلسله در سلسله باشد
بی رایحه ی موی تو عاشق نتوان بود
بگذار که در باد ، زمانی یله باشد
بگذار عجب بگذرد این قافله ی عمر
اما چو تویی نیز در این قافله باشد
ای روی لبت بوسه به اندازه ی گل،سرخ
حیف است که این شعر بدون صله باشد
👳 @mollanasreddin 👳
بیشــتر فقرا و نیازمندان شــهر وقتی دور قبرهــای تخت فولاد میگردند،آخرین جــا می آیند جنوب شــرقی تکیۀ درب کوشــکی.مطمئن هســتند
دســت خالــی نمیمانند چــون حاجتمنــدان زیادی هنوز هــم برای حل مشکلشان، اینجا نذری میدهند.
نذر ســیدی که بر روی ســنگ قبرش نوشــته شــده: خطیب ماهرو ذاکر باهر،مروج تعالیم اسالم، سلیل دوحۀ خیرالانام سیدمحمدصمصام.
#صمصام
👳 @mollanasreddin 👳