روز بعد قدم به قدم با کشاورزان جلو میرفت. روی خاک مزرعههاشان مینشست. با چشم خودش میدید آنچه با خوندل تعریف میکردند. تیرباران شدن کاشت، داشت، برداشت عمری تلاش زحمتکشان.
یک روز هم کنار سواحل مدیترانه مینشست پای درددل ماهیگیرها: «اسرائیل از طرف خودش مرزی مشخص کرده برایمان. فقط تا سه کیلومتر بعد از ساحل میتوانیم تور بیاندازیم و ماهی بگیریم. آبهایی که آلودگیهای شهری و بمبارانهای دسامبر ۲۰۰۸، ماهیها را فراری داده. اگر قایقمان یک قدم از مرز معین جلوتر برود، بیهوا و بی وقفه رگبار میبندند به اتاقک کنترل قایق.»
ویتوریو هر روز یک مقاله مینوشت و آن را به اشتراک میگذاشت. هر روز مصمم تر از روز قبل، آنقدر ادامه داد تا موج خروشانی در ایتالیا به راه انداخت. دو کمپین حمایتی که راه به راه در خیابانهای ایتالیا تجمع میکردند و شعار معروفش را سر میدادند: «نسبت به غزه انسان باش»
وقتی خبر پخش شد که خروش مردم ایتالیا از کجا آب میخورد رژیم غاصب پیاش بلند شد. بارها تهدیدش کرد به ترور. ویتوریو چهار سال بعد از ورودش در آوریل ۲۰۱۱ توسط عوامل موساد ربوده شد. تا سه روز دوست، آشنا و همسایه، همه از او بیخبر بودند و دلنگران. مردم باوفا و مظلوم غزه کوچه به کوچه گشتند. وقتی پیکر بیجانش را گوشه خیابانهای فرعی پیدا کردند، دو دستی به سر میزدند.
#شکوفه_های_زیتون
#قسمت_دوم
✍️ #زینب_ملاحسینی
محفل نویسندگان منادی👇
https://eitaa.com/monaadi_ir