eitaa logo
ندای مُنْتَظَر
1.3هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
4.6هزار ویدیو
109 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى كجاست آنكه پيشوا و صدرنشين آفريدگان و اهل نيكوكارى و تقوى است یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک ↔️ کپی صلواتی ☑️ ارتباط با ادمین @Montazar59
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼 به مسجد نصیر الملک 🌼 هم با چرخش ۳۶۰ درجه تصویر* هم با لمس نماد چرخش روی تصویر به طور اتوماتیک تماشا کنید. 🌹 مسجد نصیرالملک 🌹 https://www.panoman.ir/vt/shiraz/nasiralmolk-mosque/ ⭐️ این مسجد از مشهورترین دیدنی‌های شیراز است که بازی نور و رنگ در فضای آن زیباست. 🌸 این مسجد با نام مسجد صورتی نیز شهرت دارد. 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اگر در دلمان آمریکا بزرگ باشد با بزرگترین آرامان یعنی نمیتوانیم همراهی کنیم. 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
🖌 شماره ۱۵ ☝️ اولین یا برترین شاخص تقوا، ایمان و معنویت، این است که تو قوی باشی! 👌 این فرق بین دین‌داری درست و نادرست، و فرق بین دین‌داری حقیقی و قلابی است. 🔰 قدرت روحی، برترین شاخص دیانت و آدمیت است؛ آدم باید قوی باشد! 🔰 البته قدرت و قوت، اصلش درونی است، قدرت بیرونی فرع ماجراست. اگر ما از قدرت بیرونی هم خوشمان می‌آید، به‌خاطر این است که کلاً از قدرت خوشمان می‌آید. منتها اگر کسی قدرت روحی داشته باشد، شایسته‌تر است. 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
۱۸ حضرت حقّ، به ایمان داشتن به نتایج و ملکوت اعمال که انبیاء علیهم‌السلام به ما خبر داده اند و در جهان مادّی از نظرها غائب است، اهمّیت داده و در اوّل کتابش «تقوا» را به «ایمان غیب» تفسیر می کند و می فرماید: 🌱 «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلوهَ» (بقره/۲-۳) 🌱 [این قرآن]مایه هدایت تقوا پیشگان است، هم آنان که به غیب ایمان آورده و نماز را به پا می دارند. وقتی به آن باغ های آتش گرفته و خاکستر شده رسیدیم، باد تندی وزیدن گرفت و خاکسترها را بلند نمود و پراکنده و نابود ساخت. در این حال هادی قرائت نمود: 🔸 «أَعْمالُهُمْ کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عاصِفٍ» (ابراهیم/۱۸) 🔸 اعمال آنان [کافران]همچون خاکستری است که در یک روز طوفانی، تند بادی سخت برآن بوزد. پس از آن باغ های سوخته، باغ های سبز و خرّم پیدا شد که پر از میوه و گل و ریاحین و آب های جاری و بلبلان خوش نوا بود. با خود گفتم: حتماً آن باغ های سوخته هم مثل اینها بوده، و اگر صاحبش به این قصّه آگاه بود، از غصّه و حیرت می مرد. هادی گفت: اینجا اوّل سرزمین وادی السلام است که امنیت و سلامتی سراسر آن را فراگرفته. عصا و سپر را به اسب عِلاقه کن (بیاویز) و اسب را در چمن ها رها کن تا وقت حرکت از این منزل، چرا کند. پس از این کارها، رفتیم و به در قصری رسیدیم. در خارج دروازه قصر، حوضی از بلور و پر از آب دیدم که از صفای آب و لطافت حوض کأنّه آبی بود بی ظرف، و حوضی بود بی آب. هم ظرف بلورین شفّاف بود و هم شراب، لذا شبیه همدیگر شدند، به گونه ای که تشخیص آنها از دیگری دشوار بود، چنان که گویی تنها شراب در میانه است و ظرفی در بین نیست، و یا ظرف است و شرابی در میان نیست. در اطراف حوض، میز و صندلی های مرغوب و لُنگ و حوله های حریر ابریشمی نهاده بودند. لخت شدیم و در آن حوض غوطه خوردیم و ظاهر و باطن خود را از کدورات و غلّ و غشّ صفا دادیم، یعنی موهای ظاهر بشره (پوست بدن)، حتّی ریش و سبیل و سایر عیب و نقص های دیگر رفع شد. فقط موی سر و مژگان و چشم و ابروهای مشکین که مزیدِ بر حُسْن است (بر زیبایی می افزاید) باقی مانده و محاسن بشره یک پرده افزوده شده (زیبایی پوست زیباتر شد) و کدورات و رذایل باطن نیز پاک گردید. 🌱«وَنَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ» (حجر/۴۷) 🌱 هرگونه کینه [و شائبه های نفسانی]که در سینه های آنان است، بر کَنیم، برادرانه بر تخت هایی رو به روی یکدیگر نشسته اند. پرسیدم: اسم این چشمه چیست؟ هادی گفت: «ص * وَالقُرْآنِ الحَکِیمِ».(ص/۱-۲) پس از صفای بدن، لباس های فاخری را که در آنجا بود، پوشیدیم. لباس های من از حریر سبز، و لباس های هادی سفید بود. به آینه نظر کردم، به قدری خود را با بها و جلال و کمال دیدم که به خود عاشق شدم و من با این همه خوبی، به هادی که نظر کردم در حسن و بهای او فرو ماندم و غبطه می خوردم. برخاستیم، هادی حلقه در را گرفت و دقّ الباب نمود (در را کوبید). جوان خوشرویی در را گشود و گفت: تذکره عبور خود را بدهید. تذکره را دادم، امضای آن را بوسید و با تبسّم گفت: 🌱 «أُدْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِینَ» (حجر/۴۶) 🌱 [به اهل تقوا گفته می شود:] با سلامت و ایمنی در آنجا (باغ ها و چشمه سار ها) داخل شوید. 🌱 «أَنْ تِلْکُمُ الجَنَّهُ أُورِثْتُمُوها بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (اعراف/۴۳) 🌱 این بهشت را در برابر اعمالی که انجام می دادید، به ارث بردید. داخل شدیم و در آن هنگام به زبان جاری نمودیم: 🌱 «اَلحَمْدُ للَّهِ ِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدانَا اللَّهُ، لَقَدْ جآءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالحَقِّ» (اعراف/۴۳) 🌱 ستایش مخصوص خداوندی است که ما را به این [همه نعمت]رهنمون شد و اگر خدا ما را هدایت نکرده بود راه نمی یافتیم. مسلّماً فرستادگان پروردگار ما حقّ را آورده اند. [همان حقی که ما آن را آشکار مشاهده می کنیم]. هادی از جلو و من از عقب، داخل غرفه ای شدیم که یکپارچه بلور بود. ... ادامه دارد 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌻 سَلامٌ عَلَىٰ آلِ يس (فرازی‌از‌زیارت‌آل‌یس) 🌻 سلام بر خاندان یاسین، خاندان نبوت تا حضرت مهدی موعود علیهم السلام 🎁 امام زمان ارواحنافداه در ابتدای نامه‌ای به راوی و ناقل زیارت آل‌یس میفرمایند: ...هرگاه خواستيد به وسيله ما به پروردگار توجه پيدا كنيد و به ما متوجه شويد، پس آن گونه كه خداى تعالى فرموده است‏ بگوييد: بر آل يس درود و سلام باد... 🌷 سلام علیکم 🙂 در پناه مهدیِ فاطمه سلامﷲعلیهما باشیم. 🌷 یا علی مدد. 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️امام زمان علیه‌السلام پیغام دادند در قنوت برای من دعا کنید 🍃 سال‌های متمادی در قنوت آیت‌الله بهاءالدینی آیات نورانی قرآن و دعاهای مرسوم را می‌شنیدیم تا اینکه ناگهان دعای قنوت ایشان تغییر کرد 🍃 در قنوت نمازشان برای امام زمان علیه‌السلام این دعا را می‌خواندند: 🍃 اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فی‌ها طَوِیلا 🍃 روزی در محضر آیت‌الله بهاءالدینی از تغییر رویه ایشان در دعای قنوت پرسیدیم. ایشان یک جمله فرمودند: ☀️حضرت پیغام دادند: در قنوت برای من دعا کنید 📚 انس با مهدی علیه‌السلام 🌻أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج🌻 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️ طرحِ جالبِ شهیدچمران برای ریزشِ غرور ماهی یکبار بچه‌های مدرسۀ جبل عامل رو جمع می‌کرد ، می رفتند و زباله‌های شهر رو جمع‌‌آوری می‌کردند. می‌گفت: با اینکار هم شهر تمیز میشه و هم غرور بچه‌ها می‌ریزه... 🌷خاطره ای از سردار شهید دکتر مصطفی چمران 📚 مجموعه یادگاران، جلد یک «کتاب شهید چمران» ▫️ سال تولد ۱۳۱۱ ▫️ سال شهادت ۱۳۶۰ ▫️ محل شهادت دهلاویه 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
🖌 شماره ۱۶ ✅ مهم‌ترین «فضیلتِ انسانی» که بچه‌ها به آن توجه دارند، قوی‌شدن است. بچه‌ها در سنین کودکی، دوست دارند قوی بشوند و این یکی از اولین درخواست‌های کودک است. در دوران دبستان هم، مهم‌ترین شاخص-در تربیت- این است که بچه‌ها قوی بار بیایند. ⁉️ حالا این قدرت روحی را چگونه باید تمرین کنیم؟ همان‌طور که برای تقویت عضلات بدن، باید ورزش و تمرین کنیم، قدرت روحی را هم باید با «ورزش ذهنی» تمرین کنیم، ورزش ذهنی هم با کنترل ذهن است، یعنی «ذهن من هرجایی نباید برود، آن‌جایی باید برود که من به او دستور می‌دهم» چون قدرت روحی به قدرت ذهنی خیلی وابسته است و تمرین ذهنی، راه رسیدن به قدرت روحی است. 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️ بزرگترین آرزویی که موقع روبرو شدن با امام زمان علیه السلام در قلبمون میاد... علیه السلام 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
وقتی به فرزندمون مسئولیت نمیدیم، تاییدش نمی‌کنیم و هر کاری که میخواد بکنه جلوشو بگیریم، بعدها در بزرگسالی دائم میگه نمیتونم و در مسئولیت های بزرگ مثل ازدواج کم میاره و احساس ناتوانی میکنه. 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
۱۹ هادی از جلو و من از عقب، داخل غرفه ای شدیم که یکپارچه بلور بود. تخت های طلا در آن گذارده و تشک های مخمل قرمز بر روی آنها انداخته و پشتی ها و متکاهای ظریف و نظیف روی آن چیده بودند. عکس ما در سقف و دیوار غرفه افتاد، با آن حسن و جمال که داشتیم از دیدن خودمان لذّت می بردیم. در وسط غرفه، میز غذاخوری نهاده بودند و در روی آن، اغذیه و اشربه (غذاها و نوشیدنی ها) چیده شده بود، و دختران و پسرانی برای خدمت به صف ایستاده بودند، ما بر روی آن تخت ها نشستیم. 🌱 «عَلی سُرُرٍ مَوْضُونَهٍ، مُتَّکِئِینَ عَلَیْها مُتَقابِلِینَ، یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدوُنَ، بِأَکْوابٍ وَأَبارِیقَ وَکَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ، لا یُصَدَّعُونَ عَنْها وَلا یُنْزِفُونَ، وَفاکِهَهٍ مِمّا یَتَخَیَّرُونَ، وَلَحْمِ طَیْرٍ مِمّا یَشْتَهُونَ، وَحُورٌ عِینٌ، کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ المَکْنُونِ، جَزآءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ، لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَلا تَأْثِیماً، إِلّا قِیلاً سَلاماً سَلاماً» (واقعه/۱۵-۲۶) 🌱 آنها [مقرّبان] بر تخت های به هم پیوسته نشسته اند، در حالی که بر آن تکیه زده و رو به روی یکدیگرند، و نوجوانان جاودانه [در طراوت]با قدح ها و کوزه ها و جام هایی از نهرهای جاری بهشتی پیوسته گرداگرد آنان می گردند که از آن نه سردرد می گیرند و نه مست می شوند و هرگونه میوه که انتخاب کنند و از گوشت پرنده از هر نوع که مایل باشند و نیز حور العین در گرد آنان می گردند، که همچون مروارید در صدف پنهان هستند. اینها همگی پاداشی است در برابر اعمالی که انجام می دادند. آنان در بهشت نه سخن بیهوده ای می شنوند و نه سخنان گناه آلود، تنها چیزی که می شنوند، سلام است و سلام. بعد از صرف غذا و شراب های طاهر و میوه، به روی تخت ها مستریحاً (به حالت استراحت) لمیدیم. ساعتی نگذشت که زیر و بم سازها بلند شد، صورت های خوش با الحان و مقامات موسیقی، که انسان را از هوش بیگانه و از جاذبه های روحی دیوانه می ساخت، به گوش می رسید. ناگهان صوتی به لحن حجاز ممزوج به کرشمه و ناز، که سوره هل أتی (سوره انسان) را تلاوت می نمود، بلند شد، که بسیار دلربا بود و دیگران احتراماً خاموش شدند. من همان طور که لمیده بودم، چشم روی هم گذارده بودم که هادی خیال کند خوابم و حرف نزند، و نیز مبادا مرثیّات مرا از استماع غافل کند، و لکن دو گوش داشتم و چهار گوش دیگر قرض نمودم و شش دانگ حواسم مشغول استماع تلاوت آن سوره مبارکه بود، تا آنکه سوره تمام و آن صوت نیز خاموش گردید. من نشستم و هادی نیز نشست. پرسیدم: این شهر را چه نام است؟ گفت: یکی از دهات دار السرور است. گفتم: قربان مملکتی که ده او این است. پس شهر و عاصمه (مملکت) و پایتخت او چگونه خواهد بود؟! پرسیدم: صاحب آن صوت و قاری آن سوره مبارکه کیست که دلم را از جا کنده بود؟ چون این سوره را در جهان مادّی بسیار دوست داشتم، به ویژه در این عالم روحانی و با این لحن دل نواز، مرا حیات تازه و شوری در سر انداخت و این قاری را باید بشناسم و ببینم. گفت: نمی دانم! ولیّ بزرگ (فرمانروای) این مملکت، گاهی برای سرکشی از مسافرین می آید و لازم است که برای امضای تذکره خود به خدمت او برسیم، و گویا صاحب این صوت با او آمده باشد و شاید او را هم در آنجا ببینیم. گفتم: هادی! ممکن است تذکره را امضا نکند؟ و اگر نکرد بر ما چه خواهد گذشت؟ گفت: امکان عقلی دارد و در صورت امضا نکردن، معلوم است که کار، زار خواهد بود، ولی بعید است که امضا نکند. تو این سؤال را از باطن خود بکن. 🌱 «بَلِ الإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَهٌ» (قیامت/۱۴) 🌱 بلکه انسان بر نفس خود اشراف داشته و به آن آگاهی دارد. پشتم از حرف هادی به لرزه درآمد، وجود خود را که مطالعه نمودم، دیدم که در بین بیم و امید متردّدم. «لا حول ولا قوّه إلّا باللَّه؛ هیچ تغییر و تحوّل و نیرویی نیست مگر به خواست خدا». گفتم: هادی! عجب اینجا دار السرور است، تو که بیت الاحزان کردی. برخیز برویم که اضطراب من دقیقه به دقیقه افزوده می شود. عاقل از خطر امری که ترسان است، باید هرچه زودتر اقدام کند. رفتیم... ... ادامه دارد 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌼 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا داعِيَ اللّٰهِ وَرَبَّانِيَّ آياتِهِ(فرازی از زیارت آل‌یس) 🌼 سلام بر شما، ای كسى که بندگان خدا را به سوی خدا می خوانید و دعوت می کنید. 🌼 سلام بر شما ای کسی که در میان آیات پروردگار و نشانه های او، پیوندش و ارتباطش با دین و طاعت حق از همه بیشتر است تا آنجا که خودتان نفس دین هستید و اطاعت از شما اطاعت از خدا است. 🌼 سلام بر امام مهدی، ای کسی که مربی و تربیت کننده آیات حق متعالید. 🌷 سلام علیکم 🙂 صبحتون بخیر 🌷 یا علی مدد. 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ملانصرالدین را گفتند: چگونه چهل بهار بدون مرافعه و جدال با عیال سر کردی؟ او در پاسخ جماعت گفت: ما با هم عهدی بستیم و آن اینکه اگر من آتش خشمم زبانه کشید، او برای انجام یک امری نیکو به جای جدل به مطبخ رود، تا کشتی طوفان زده من به ساحل آرامش و سکون برسد ، و اگر رگ غضب او متورم شد، من به طویله روم و کمی ستوران را رسیدگی کنم ، و وارد بیت نشوم تا عیال خونش از جوش بیافتد. و اینک من، شکر خدا، چهل سال است که بیشتر عمر را در طویله زندگی می کنم ...! @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ ایده ی جالبِ شهید دکتر محمد علی رهنمون برای تربیت فرزند محمدعلی صبح‌ ها بعد از نماز قرآن می‌خواند. اگه دخترمون بیدار بود، می‌گرفتش توی بغل ؛ اگه هم خواب بود ، کنارِ رختخوابش می‌نشست و می‌گفت: اینـجا قـرآن می‌خوانم ، می‌خواهم چشم و گوشِ بچه ‌ام از الان به این چیزها عادت کنه... 🌷خاطره‌ای از زندگی شهید دکتر محمد علی رهنمون ▫️سال تولد ۱۳۳۴ ▫️سال شهادت ۱۳۶۲ ▫️محل شهادت جفیر 📚 یادگاران۱۶ «کتاب رهنمون» 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59