#تربیت_فرزند
وقتی به فرزندمون مسئولیت نمیدیم،
تاییدش نمیکنیم و هر کاری که
میخواد بکنه جلوشو بگیریم،
بعدها در بزرگسالی دائم
میگه نمیتونم و در مسئولیت های
بزرگ مثل ازدواج کم میاره و احساس ناتوانی میکنه.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#سیاحتغرب ۱۹
هادی از جلو و من از عقب، داخل غرفه ای شدیم که یکپارچه بلور بود.
تخت های طلا در آن گذارده و تشک های مخمل قرمز بر روی آنها انداخته و پشتی ها و متکاهای ظریف و نظیف روی آن چیده بودند.
عکس ما در سقف و دیوار غرفه افتاد، با آن حسن و جمال که داشتیم از دیدن خودمان لذّت می بردیم. در وسط غرفه، میز غذاخوری نهاده بودند و در روی آن، اغذیه و اشربه (غذاها و نوشیدنی ها) چیده شده بود، و دختران و پسرانی برای خدمت به صف ایستاده بودند، ما بر روی آن تخت ها نشستیم.
🌱 «عَلی سُرُرٍ مَوْضُونَهٍ، مُتَّکِئِینَ عَلَیْها مُتَقابِلِینَ، یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدوُنَ، بِأَکْوابٍ وَأَبارِیقَ وَکَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ، لا یُصَدَّعُونَ عَنْها وَلا یُنْزِفُونَ، وَفاکِهَهٍ مِمّا یَتَخَیَّرُونَ، وَلَحْمِ طَیْرٍ مِمّا یَشْتَهُونَ، وَحُورٌ عِینٌ، کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ المَکْنُونِ، جَزآءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ، لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَلا تَأْثِیماً، إِلّا قِیلاً سَلاماً سَلاماً» (واقعه/۱۵-۲۶)
🌱 آنها [مقرّبان] بر تخت های به هم پیوسته نشسته اند، در حالی که بر آن تکیه زده و رو به روی یکدیگرند، و نوجوانان جاودانه [در طراوت]با قدح ها و کوزه ها و جام هایی از نهرهای جاری بهشتی پیوسته گرداگرد آنان می گردند که از آن نه سردرد می گیرند و نه مست می شوند و هرگونه میوه که انتخاب کنند و از گوشت پرنده از هر نوع که مایل باشند و نیز حور العین در گرد آنان می گردند، که همچون مروارید در صدف پنهان هستند. اینها همگی پاداشی است در برابر اعمالی که انجام می دادند. آنان در بهشت نه سخن بیهوده ای می شنوند و نه سخنان گناه آلود، تنها چیزی که می شنوند، سلام است و سلام.
بعد از صرف غذا و شراب های طاهر و میوه، به روی تخت ها مستریحاً (به حالت استراحت) لمیدیم.
ساعتی نگذشت که زیر و بم سازها بلند شد، صورت های خوش با الحان و مقامات موسیقی، که انسان را از هوش بیگانه و از جاذبه های روحی دیوانه می ساخت، به گوش می رسید.
ناگهان صوتی به لحن حجاز ممزوج به کرشمه و ناز، که سوره هل أتی (سوره انسان) را تلاوت می نمود، بلند شد، که بسیار دلربا بود و دیگران احتراماً خاموش شدند.
من همان طور که لمیده بودم، چشم روی هم گذارده بودم که هادی خیال کند خوابم و حرف نزند، و نیز مبادا مرثیّات مرا از استماع غافل کند، و لکن دو گوش داشتم و چهار گوش دیگر قرض نمودم و شش دانگ حواسم مشغول استماع تلاوت آن سوره مبارکه بود، تا آنکه سوره تمام و آن صوت نیز خاموش گردید. من نشستم و هادی نیز نشست.
پرسیدم: این شهر را چه نام است؟ گفت: یکی از دهات دار السرور است.
گفتم: قربان مملکتی که ده او این است. پس شهر و عاصمه (مملکت) و پایتخت او چگونه خواهد بود؟!
پرسیدم: صاحب آن صوت و قاری آن سوره مبارکه کیست که دلم را از جا کنده بود؟ چون این سوره را در جهان مادّی بسیار دوست داشتم، به ویژه در این عالم روحانی و با این لحن دل نواز، مرا حیات تازه و شوری در سر انداخت و این قاری را باید بشناسم و ببینم.
گفت: نمی دانم! ولیّ بزرگ (فرمانروای) این مملکت، گاهی برای سرکشی از مسافرین می آید و لازم است که برای امضای تذکره خود به خدمت او برسیم، و گویا صاحب این صوت با او آمده باشد و شاید او را هم در آنجا ببینیم.
گفتم: هادی! ممکن است تذکره را امضا نکند؟ و اگر نکرد بر ما چه خواهد گذشت؟
گفت: امکان عقلی دارد و در صورت امضا نکردن، معلوم است که کار، زار خواهد بود، ولی بعید است که امضا نکند. تو این سؤال را از باطن خود بکن.
🌱 «بَلِ الإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَهٌ» (قیامت/۱۴)
🌱 بلکه انسان بر نفس خود اشراف داشته و به آن آگاهی دارد.
پشتم از حرف هادی به لرزه درآمد، وجود خود را که مطالعه نمودم، دیدم که در بین بیم و امید متردّدم. «لا حول ولا قوّه إلّا باللَّه؛ هیچ تغییر و تحوّل و نیرویی نیست مگر به خواست خدا».
گفتم: هادی! عجب اینجا دار السرور است، تو که بیت الاحزان کردی. برخیز برویم که اضطراب من دقیقه به دقیقه افزوده می شود. عاقل از خطر امری که ترسان است، باید هرچه زودتر اقدام کند.
رفتیم...
... ادامه دارد
#معاد #آخرت #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨
#سیاحتغرب
🔘 قسمت اول
🔘 قسمت دوم
🔘 قسمت سوم
🔘 قسمت چهارم
🔘 قسمت پنجم
🔘 قسمت ششم
🔘 قسمت هفتم
🔘 قسمت هشتم
🔘 قسمت نهم
🔘 قسمت دهم
🔘 قسمت یازدهم
🔘 قسمت دوازدهم
🔘 قسمت سیزدهم
🔘 قسمت چهاردهم
🔘 قسمت پانزدهم
🔘 قسمت شانزدهم
🔘 قسمت هفدهم
🔘 قسمت هجدهم
🔘 قسمت نوزدهم
✔️ برای مطالعه هر قسمت روی آن بزنید.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨
🌼 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا داعِيَ اللّٰهِ وَرَبَّانِيَّ آياتِهِ(فرازی از زیارت آلیس)
🌼 سلام بر شما، ای كسى که بندگان خدا را به سوی خدا می خوانید و دعوت می کنید.
🌼 سلام بر شما ای کسی که در میان آیات پروردگار و نشانه های او، پیوندش و ارتباطش با دین و طاعت حق از همه بیشتر است تا آنجا که خودتان نفس دین هستید و اطاعت از شما اطاعت از خدا است.
🌼 سلام بر امام مهدی، ای کسی که مربی و تربیت کننده آیات حق متعالید.
🌷 سلام علیکم
🙂 صبحتون بخیر
🌷 یا علی مدد.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
ملانصرالدین را گفتند: چگونه چهل بهار
بدون مرافعه و جدال با عیال سر کردی؟
او در پاسخ جماعت گفت:
ما با هم عهدی بستیم و آن اینکه
اگر من آتش خشمم زبانه کشید،
او برای انجام یک امری نیکو به
جای جدل به مطبخ رود،
تا کشتی طوفان زده من به
ساحل آرامش و سکون برسد ،
و اگر رگ غضب او متورم شد،
من به طویله روم و کمی ستوران
را رسیدگی کنم ،
و وارد بیت نشوم تا عیال
خونش از جوش بیافتد.
و اینک من، شکر خدا، چهل سال است که
بیشتر عمر را در طویله زندگی می کنم ...!
@montazar_59
✍ ایده ی جالبِ شهید دکتر محمد علی رهنمون برای تربیت فرزند
محمدعلی صبح ها بعد از نماز قرآن
میخواند. اگه دخترمون بیدار بود، میگرفتش توی بغل ؛ اگه هم خواب بود ، کنارِ رختخوابش مینشست و میگفت: اینـجا قـرآن میخوانم ، میخواهم چشم و گوشِ بچه ام از الان به این چیزها عادت کنه...
🌷خاطرهای از زندگی شهید دکتر محمد علی رهنمون
▫️سال تولد ۱۳۳۴
▫️سال شهادت ۱۳۶۲
▫️محل شهادت جفیر
#شهدا #هفته_بسیج #تربیت_فرزند
📚 یادگاران۱۶ «کتاب رهنمون»
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
❌ یکی گفت: خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!
در جواب گفتم: اگه اکثر مردم اشتباه کنن و راه رو اشتباه برن منم باید برم دنبالشون؟!
◽️این حرف درست نیست...
◽️باید دنبال حق و حقیقت رفت...
📖 قرآن میفرماید:
💥أكثر الناس ﻻ ﻳﻌﻠﻤﻮﻥ
بیشتر مردم نمی دانند.!
💥أكثر الناس ﻻ ﻳﺸﻜﺮﻭﻥ
بیشتر مردم ناسپاس اند.!
💥أكثر الناس ﻻ ﻳﺆﻣﻨﻮﻥ
بیشتر مردم ایمان نمی آورند.!
💥أكثرهم ﻓﺎﺳﻘﻮﻥ
بیشترشان گناهکارند.!
💥أكثرهم ﻳﺠﻬﻠﻮﻥ
بیشترشان جاهلند.!
💥أكثرهم ﻻ ﻳﻌﻘﻠﻮن
بیشترشان تعقل نمیکنند.!
❗️پس نه تنها اکثریت نشانه حقانیت نیست بلکه در موارد زیادی اکثریت بر خلاف معیارهای الهی رفتار می کنند.
✅ پس عزیزان در مسیر حق برویم گرچه تعداد افراد ناحق زیاد باشن...
خدا را بشناسیم...
خدایی ها را بشناسیم...
و حقیقت هرچه بود، دنبال آن برویم...
والعاقبه للمتقین...
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#مدیریت_ذهن_در_مسیر_خدا
🖌 شماره ۱۷
امام خمینی(رحمةاللهعلیه) میفرماید:
«بدان که اوّل شرط از براى مجاهد در این مقام(مقام تهذیب نفس) و مقامات دیگر، که میتواند منشأ غلبه بر شیطان و جنودش شود، حفظ طائر خیال است.
چون که این خیال مرغى است بس پرواز کن که در هر آنى به شاخى خود را میآویزد، و این موجب بسى از بدبختیهاست. و خیال، یکى از دستاویزهاى شیطان است که انسان را به واسطه آن بیچاره کرده به شقاوت دعوت میکند... و ملتفت باش که خیالات فاسده قبیحه و تصورات باطله از القائات شیطان است که میخواهد جنود خود را در مملکت باطن تو برقرار کند» (شرح چهلحدیث/ص۱۷-۱۸)
⚠️ یکی از القائات شوم شیطان، سوء ظن به خداست، نگذار این سوءظن به خدا حتی ناخودآگاه و ناخواسته به ذهنت راه پیدا کند، کنترلش کن.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#سیاحتغرب ۲٠
رفتیم، یک میدان به عمارت و قصر سلطنتی مانده بود، دیدیم از دو طرف خیابان، جوانان خوش صورت به یک سن و سال، در دو طرف صف کشیده و شمشیرهای برهنه به روی دوش نهاده، ساکت و بی حرکت ایستاده اند.
هادی از بزرگ آنها اجازه خواست، و از میان آنها عبور نمودیم. بسیار بر خود خائف بودیم، که این تذکره به امضای این پادشاه خواهد رسید یا خیر؟
به در قصر که رسیدیم، دیدیم چند سوار مسلّح و عبوس(اخم کرده) از قصر بیرون آمدند و صدای با هیبتی به «العجل! العجل!؛ بشتابید! بشتابید!» از قصر بلند بود و این سواران به تاخت رفتند، و از آن صدا اندام همه می لرزید.
از کسی که از قصر بیرون آمد، پرسیدیم: چه خبر است؟
گفت: حضرت ابوالفضل علیه السلام بر یکی از علمای سوء که می بایست در زمین شهوت محبوس بماند و با اشتباه کاری داخل زمین وادی السلام شده، غضب نموده و سواره فرستادند که او را برگردانند، و ما «خآئِفاًیَتَرَقَّبُ» (قصص/۲۱)؛ (بیمناک و در انتظار [حادثه ای] بودن) وارد قصر شدیم.
دیدیم صورت (حضرت ابوالفضل علیه السلام) برافروخته و رگ های گردن از غضب پر شده و چشم ها چون کاسه خون گردیده و می فرمودند: علاوه بر اینکه عذاب اینها دو برابر باید باشد، مع ذلک آزادانه وارد این سرزمین طیّب و طاهر شده و کسی هم از آنها جلوگیری ننموده، چه فرق است میان اینها و شُرَیح قاضی کوفه که فتوای قتل برادرم را داد؟
از هیبت آن بزرگوار، نفس ها در سینه ها گره شده و مردم مانند مجسّمه های بی روح ایستاده اند، ما هم در گوشه ای خزیدیم و مثل بید میلرزیدیم، تا آنکه سواران برگشتند و عرض نمودند که آن عالم را در «چاه ویل» محبوس کردیم و موکّلین (کارگزاران) را نیز تنبیه نمودیم.
کم کم آن بزرگوار تسکین یافت و من و هادی جلو رفتیم و سلام و تعظیم نمودیم، هادی تذکره را داد.
آن حضرت امضای حضرت علی علیه السلام را بوسیدند و آن را برگرداندند.
من از خوشحالی سر از پا نشناختم و خود را به قدم های مبارکش انداختم و زمین را بوسیدم و اشک شوق و خوشحالی از چشمانم جاری شد.
فرمودند: بر شما چه طور گذشت؟
عرض کردم: «سپاس برای خدا در هر حال. در همه عوالم امید ما به شما بوده و خواهد بود. شمایید بزرگراه [هدایت]و راه استوار [خدا]و بزرگ ترین واسطه [پروردگار].»
مجدّداً خود را به قدم های ایشان انداختم و بوسه زدم و ایستادم.
فرمودند: اگرچه دستوری داده نشده است که از شماها در همه عوالم برزخی توسّط (واسطه شده) و شفاعت بکنیم، بلکه این مسافرت را باید به زاد و توشه خود طی نمایید، مگر در آخر کار و سفر جهنّم، الّا آنکه مددهای باطن ما با شما است، و فتوّت(جوانمردی) من مقتضی است که امثال شما مساکین که بارها تشنه در راه زیارت برادرم بوده و رفته اید و اقامه عزای او را داشته اید، دست گیری (کمک) و نگاهداری نماییم.
در این میان می دیدم جوانی کم سن، در پهلوی حضرت ابوالفضل علیه السلام نشسته و مثل خورشید می درخشدند، به گونه ای که طاقت دیدار نورانیت ایشان را نداشتیم و جلالت و بزرگواری بسیار از ایشان تراوش می نمود، و حضرت ابوالفضل علیه السلام گاهی با تأدّب و فروتنی با او سخن می گفتند، معلوم بود که در نظر بزرگوارشان مهمّ است.
از هادی درباره ایشان پرسیدم، گفت: نمی دانم! ولی آن صاحب صوت خوش که سوره «هل أتی (انسان)» را تلاوت می نمود، گویا همین شخص باشد.
از دیگری که از ما مقدّم بود، پرسیدم. گفت: گویا علی اصغر حجّت کبرای حسینی است. دلیل بر این، آن خطّ سرخی است که مثل طوق در زیر گلوی انورش دیده می شود که آن مبارک را زینت دیگری داده.
گفتم: خیلی سزاوار و حتم است رجعت ما برای انتقام، ای کاش که ما را رجعت دهند.
حضرت ابوالفضل علیه السلام ملتفت مسّاره (گفتگوی سرّی) ما شدند و فرمودند: إن شاء اللَّه به زودی خواهد شد.
🌱 «وَأُخْری تُحِبُّونَها نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ» (صف/۱۳)؛ و [نعمت]دیگری که آن را دوست می دارید [به شما عنایت فرماید]، یعنی همان یاری خداوند و پیروزی نزدیک.
من یقین نمودم که آن جوان، علی بن الحسین علیهما السلام است...
...ادامه دارد
#معاد #آخرت #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨
#سیاحتغرب
🔘 قسمت اول
🔘 قسمت دوم
🔘 قسمت سوم
🔘 قسمت چهارم
🔘 قسمت پنجم
🔘 قسمت ششم
🔘 قسمت هفتم
🔘 قسمت هشتم
🔘 قسمت نهم
🔘 قسمت دهم
🔘 قسمت یازدهم
🔘 قسمت دوازدهم
🔘 قسمت سیزدهم
🔘 قسمت چهاردهم
🔘 قسمت پانزدهم
🔘 قسمت شانزدهم
🔘 قسمت هفدهم
🔘 قسمت هجدهم
🔘 قسمت نوزدهم
🔘 قسمت بیستم
✔️ برای مطالعه هر قسمت روی آن بزنید.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨
🌹 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بابَ اللّٰهِ وَدَيَّانَ دِينِهِ (فرازیاززیارتآلیس)
🌹 سلام بر تو ای باب خدا (وسیله ارتباط و ایصال خلق به حق) و دیان دین او (حاکم دین خدا)
🌷 سلام علیکم
🙂 صبحتون بخیر
🌷 یا علی مدد.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#احکام_به_زبان_ساده
🎥 این ها مصداق دروغ است!
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
❄️❄️❄️✨﷽✨
❄️❄️
❄️
تویسختترینمشکلاتهم
میشهموفقشد💪🏼
تویگناهآلودترینمکانهاهم
میشهپاکموند😍
تویدنیایےکههمهبدشدن😖
میشهخوببود😇
و...
همهاینابهتوبستگےداره🏅
پسقویباش🎨
و فقط خوبی هارو پخش کن👌✅
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ دنیا محل گذره
👤 کربلایی محمدحسین #پویانفر
▪️ #امام_حسین
👌 #پیشنهاد_دانلود
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
ندای مُنْتَظَر
❄️❄️❄️✨﷽✨ ❄️❄️ ❄️ تویسختترینمشکلاتهم میشهموفقشد💪🏼 تویگناهآلودترینمکانهاهم میشهپاکم
✋ یه نکته
اینکه چه جوری میشه قوی بود یه مسئله مهمه که حتما باید برامون حل بشه!
مبحث
#مدیریت_ذهن_در_مسیر_خدا
به این موضوع میپردازه و پیشنهاد میکنیم حتما این موضوع را دنبال نمایید.
بطور خلاصه تلاش انسان به همراه نیت خوب اسباب جلب رحمت الهی را بر انسان فراهم میکنه که هر کدام در مباحثی انشاءالله تقدیم خواهد شد.
انجام هر عمل صالحی با عزم و جدیّت با نیت نصرت و خدمت به امام زمان ارواحنافداه بهترین راه برای بهترین قوتها و پیروزی هاست.
پس میتونیم همه اعمال خوب زندگیمون رو، حتی انجام وظایفی که برای ادامه حیات روزمره بر عهدهٔ ماست مثل شغلمون، همسرداری، خانه داری، فرزند پروری و تحصیل و...همه را با همین هدف و فکر انجام بدیم تا شامل این قانون بشیم یعنی من همه وجودم رو به امامم تقدیم میکنم تا ارزش پیدا کنه و خدا من و زندگی منو ببینه.
نکته کلیدی خود امام زمان ارواحنافداه هستند یعنی توجه به ایشان و توسل و درخواست از وجود مقدس حضرت علیه السلام مشکل گشای همه قفلهاست.
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✍ مادر خانم حاج عبدالمهدی:
وقتی خواستم چهره مطهر و نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم،با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن شهید سعید به تلاوت سوره مبارکه کوثر مترنم است.
و من بیاختیار این جمله در ذهنم نقش میبندد که هان ای شهیدان.با خدا شبها چه گفتید؟
جان علی با حضرت زهرا(علیهما السلام) چه گفتید؟
🥀 شهید عبدالمهدی مغفوری
▫️ سال تولد ۱۳۳۵
▫️ سال شهادت ۱۳۶۵
▫️ محل شهادت جزیره امالرصاص
▫️ مدفن گلزار شهدای کرمان
#شهدا #هفته_بسیج
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59