eitaa logo
🟢توشه راه✅️
309 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
6هزار ویدیو
30 فایل
مطالب نابببب بروززززوعکس زیبامفهومی وودلنوشته هاووو فروشگاه !! پاسخ گویی @montazarmohbby110 ⭕جهت ثبت سفارش ☝️☝️☝️ بزن روپیوستن کانال وگم نکنی😍 https://eitaa.com/montazarr1401 https://eitaa.com/ganbrynanwamahsolatorganek لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مافیا 📣💥گرانی‌گوشت این پیام در ماجرای گوشت را به صورت انبوه منتشر کنید. شک ندارم که درصد بالایی از عدم مشارکت ناشی از شبهه است. باید مردم مطلع شوند. الان فرصت بسیار مناسبی است. اگر امروز هیچ کاری نکنید و فقط همین کلیپ را منتشر کنید و به دست عموم مردم در گروه‌های خانوادگی و ... برسانید مطمئن باشید درصد مشارکت تغییر می‌کند و مردم پای صندوق می‌آیند. شاید خداوند رقم زده باشد که این‌بار این دامداران زحمت کش نتایج انتخابات را رقم زنند. و نقشه شون را نقش بر آب کنند و درست انتخاب کنند. نشر حد اکثری
🌴 امام هادی علیه السلام 🌴 در روزگار حکومت متوکل ادعا کرد که دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها است متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله سالیانی گذشته است. آن زن گفت: رسول خدا دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. متوکل سران ابی طالب و فرزندان عباس و قریش را خواست و مشورت کرد آنها گفتند در فلان تاریخ زینب دختر حضرت فاطمه علیه السلام وفات یافته است ولی آن زن می گفت دروغ است . متوکل گفت: من از فرزندان عباس نیستم اگر نتوانم حجت و دلیلی نقض سخن این زن بیاورم. اطرافیان گفتند: امام علیه السلام را بخواه امید است که پاسخی داشته باشد. امام هادی علیه السلام به آن زن فرمود: بدن سلام الله علیها بر حرام است بنابراین اگر راست می گوئی داخل محوطه درندگان بشو. آن زن گفت: دیگران که در این مجلس مدعی هستند از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام هستند داخل شوند. متوکل به حضرت علیه‌السلام گفت: شما خودتان داخل شوید. امام فرمود: ندارد، نردبانی آوردند و در محوطه ای که شش بود امام داخل شد پس از ورود امام تمام شیرها خود را به امام نزدیک کردند و امام بر سر آنها می‌کشید وزیر متوکل گفت: تا این خبر منتشر نشده، حضرت را خارج کن. متوکل گفت: ای ابوالحسن ما قصد سوئی نسبت به تو نداشتیم، فقط می خواستیم به گفته‌ات پیدا کنیم، دوست دارم که بیرون بیایی، امام هادی علیه السلام برخاست و به طرف نردبان حرکت کرد در حالی که همه شیرها خود را به لباس حضرت می‌مالیدند امام روی اولین پله نردبان که قرار گرفت متوجه شیرها شد و با دست اشاره کرد که بر گردند و شیر‌ها برگشتند، امام از محوطه شیران خارج شد و فرمود: هر کس می‌پندارد که از فرزندان فاطمه است، در این مکان برود متوکل به آن گفت: داخل محل شیران برو آن زن گفت: شما را به خدا دست نگه دارید من ادعای کردم، من دختر فلانی هستم ،تنگ‌دستی و فشار مرا به این کار وادار کرد. متوکل گفت: او را داخل محوطه شیران بیافکنند. در این هنگام مادر متوکل شفاعت کرد و او را نجات داد. 📚 منبع : بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ https://eitaa.com/montazarr1401