✅حکایتی زیبا درباره حق الناس حتما بخونید
✍ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍنی ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ ازﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩستشاﻥ کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم ﻧﻤﺎﯾﺪ. ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ کسی را ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﻢ ،که ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮی که برای من آماده کرده اند ﺑﺨﻮﺍبد !
ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭاﯾﻦ ﻗﺒﺮ بخوابد فقط ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ،ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ شود.
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ روزنه ای ﺑﺮﺍﯼ نفس کشیدن ﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ به خوﺍﺏ ﺭﻓﺖ. ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ نکیر و منکر ﺑﺎﻻﯼ قبرش ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﮕوید ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪند: ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟ ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ (ﺧﺮ ) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩیگر ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ فقیر ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ گذاشتی ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭاندﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭفلان ﺭﻭز به خرت ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ و.... ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ بخاطر ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ که به ﺧﺮﺵ کرده بود ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید. ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ میشود ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ می آیند ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ. ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ به ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ ! ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ جیغ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕوید: ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ ...
ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست
ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست
هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست...
#حکایتهفته
📝✨@montazer393
گفته بودم میروم از کویَات اینامهربان
منتظر بودم کهگویی:عشق دیرینم بمان...
از فراقت آنچه باقی مانده از من این بُوَد
چشم گریان سینه سوزان عقل حیران نیمهجان...
هرچه پنهان میکنم غمهای خود را در دلم
از دو چشمِ خونفشانم میشود هردم عیان...
این و آن را به ز من دیدی و رفتی سویشان
خاک بر فرقم که نزدت کمترم از این و آن...
چون ندانستی تو قدرم میروم جای دگر
چشم در راهم بمانی تا ابد این را بدان...
#ع_اردکانی
📝🌾@montazer393
گفت:
دیگر مثل آن ایام عاشق نیستی...!
گفتم:
ایدلبر تو هم معشوقِ سابق نیستی...!
#حسین_ساجد
🤍✨@montazer393
امشـب بیـا بـارِ گناهـت را عـوض کن
یـا فکـرهـای اشتبـاهـت را عوض کن...
در بــازیِ تکــراریِ ایـن روزهــامـان
گاهی بهجای قلعه شاهت را عوض کن...
دائم کـه تنـهاییِ ما،تقصیرِ من نیست
یکبـار هم طـرزِ نگـاهـت را عـوض کن...
یـا عشق را رنگیتر از رنگیـن کمان کن
یـا رنگِ چشمـانِ سیاهت را عوض کن...
مـن بـا تمـامِ اعتـقـادت جنـگ دارم
حالا تو هی شال و کلاهت را عوض کن...
انـگار چیـزی بیـنِ مـا،دیگـر نمـانـده
فرصت اگر شد دلبخواهت را عوض کن...
امشـب تمـامِ حرفهـایـم را نـوشتم
یا بگـذر از من،یا که راهت را عوض کن...
#محمد_نجفی
✏️✨📝@montazer393
عشق دنیای مرا سوزاند اما پیشکش
داد از این دارم کهدینم سوخت،دنیا پیشکش...!
ایکه میگویی طبیب قلبهای عاشقی
کاش دردم را نیفزایی،مداوا پیشکش...
دشمنانت در پی صلحند اما چشم تو
دوستان را هم فدا کردهست،آنها پیشکش...
بسکه زیبایی اگر یوسف تو را میدید نیز
چنگ بر پیراهنت میزد،زلیخا پیشکش...
ماهی تنهای تنگم،کاش دست سرنوشت
برکهای کوچک به من میداد،دریا پیشکش...
#سجاد_سامانی
🤍✨@montazer393
روح برخواسته از من،
تهِ این کوچه بایست...
بــیــش از ایــــن دور
شوی از بدنـــم میمیرم...
#کاظم_بهمنی
👤✔️@montazer393
درس منطق می دهم
هر لحظه این دل را
ولی؛
باز هم هر لحظه
مردود نگاهت می شود...!☹️
#سارا_احمدی
📖💞@montazer393
❤️
با خنده ات جان دادهای، روح زمینگیر مرا
آغوش وا کن جان من، با عشق اِحیا کن مرا
#نگین_نقیبی
#عضوکانال
۱۶ خرداد ۱۴۰۱
کپی فقطبا ذکر نامشاعر
@najvayebaran
❤️
چو در قلب تو میتازند
بعد از من رقيبانم
به یاد آور
کهدر صحرای آغوشت
مزاری هست:⚰
#ناشناس
🤍✨@montazer393
و خدا خواست که
با آینه همسو باشی...
و به چشمان ترم
ضامنِ آهو باشی...
#منتظر✓🌺
#امامرضا🌷
🌱@montazer393✅
مردم شهر خداحافظتان
من رفتم...
کسیاز کوچهی غم آمده
دنبال دلم...
۳۱ شهریور درگذشت
#نجمه_زارع روحش شاد
و یادش گرامی🥀
✔️🖤@montazer393