eitaa logo
🌟کانال منتظران کوچک⚘
1.7هزار دنبال‌کننده
679 عکس
1.9هزار ویدیو
29 فایل
گاهی بهش فکـــر کنیم... یک نفر سالهاست منتظر ماست؛ تا بهش خبـــر بدیم که ما آماده ایم ؛ که برگرده.. که بیاد.. 🍃اللــهم عجــل لولیکــــ الفــرج🍃 🌹تعجیل در #ظهور مولا #صلوات کانال ویژه محبان حضرت: @Akharin_khorshid313 تبادل: @tabadolmahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Audio_670738.mp3
5.2M
های خاله نبات 📚عنوان: پند های پیامبر 🎬قسمت: دوم 🎤گوینده: خانم ملیحه نظری 🌟🌺 امشب همراه خاله نبات باشید تا یک داستان جذاب و شنیدنی💕💛 که از📚کتاب قصه های خوب برای بچه های خوب💫💖 هست رو با هم بشنویم😉😊 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار_شبانه🌚 منتظر کوچولو های نازنینم😍 قبل از خواب😴 خوندن یادتون نره 🍎🍃🍎🍃🍎 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه امروز ما قرائت سوره تقدیم به امام زمان(عج)💚 با صدای زیبای قاری نوجوان یوسف کالو 🍎🍃🍎🍃🍎 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 یک شب تاریک 🌚که مصطفی کوچولو داشت به خونه شان بر می گشت، هوا خیلی سرد بود و برف شدیدی❄️ می بارید. در  راه یک دفعه چمشش به یک فقیری افتاد که خانه یا اتاق گرمی برای خوابیدن نداشت و یک گوشه خیابان نشسته بود و داشت از سرما می لرزید.😞 مصطفی خیلی ناراحت شد، دلش سوخت. همش می خواست برای آن آدم، یک کاری بکند👌، ولی نه پولی داشت 💵که به او بدهد، نه جایی می شناخت که آن را ببرد.😕 خیلی فکر کرد… ولی هیچ کاری که از خودش بر بیاید و بتواند انجام بدهد به ذهنش نرسید. خیلی غصه دار😢 شد و ناراحت راه به  سمت خانه شان راه افتاد. به خانه رسید و آرام توی رخت خوابش خوابید. اما هر کاری کرد از فکر آن فقیر بیرون نیامد و خوابش نبرد. فردا، صبح اول وقت به مسجد🕌 محل شان رفت. دوستانش را جمع کرد و چیزی که دیروز دیده بود را برایشان تعریف کرد . مصطفی گفت: ما پولمون💵 نمیرسه که خودمون تنهایی برای اون نیازمند لباس👕 تهیه کنیم، بیاین هرکی هر چه قدر میتونه پول بذاریم💵 رو هم. پولامونو جمع کنیم و با هم دیگه براش لباس تهیه کنیم. بچه ها  قلک هایشان را شکاندند و پول هایشان💵 را روی هم گذاشتند. به بازار رفتند و یک کاپشن گرم خریدند. آن را کادو کردند و همه با هم  به آن آقای نیازمند دادند.😍
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون ✨ این قسمت: من هیچوقت چیزی یادم نمیره 💫 پیام اخلاقی: اهمیت یادداشت کردن. 🍎🍃🍎🍃🍎 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃 پیام سوره ی سفارشی ز قران در ایه شصت و یک فرموده که هر زمان وارد شدید به منزل همیشه در ابتدا به اهل خانه اول سلام کنید بچه ها 🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃 @montazer_koocholo
زندگی قسمت اول داستان این هفته: ✉️ از ناراحتی خوابش نمیبرد😢، هوا خیلی گرم بود ، رختخوابش را توی حیاط پهن کرد و رو به اسمان دراز‌کشید، اسمان پر از ستاره های🌟 ریز و درشت بود، همان طور که به ستاره ها ✨نگاه میکرد با خودش گفت: چه کار کنم؟ از چه کسی کمک بخواهم ، اگر کسی بود که به من کمک میکرد، کاسبی کوچکی راه می انداختم❗️ ناگهان به یاد 💫افتاد ، یک ماه پبش با او در زندان بود، وقتی او را به زندان بردند، امام و چند نفر دیگر هم انجا زندانی بودند، زندانبان ها انها را خیلی اذیت میکردند😞، اما امام حسن عسکری علیه السلام، با همه، به خصوص با او خیلی مهربان💚 بود، با حرفهای شیرینش به او امید و دل گرمی میداد، وقتی هم میخواست از زندان بیرون بیاید به او فرمود : اگر کاری داشتی بگو تا برایت انجام دهم. از جا بلند شد کمی توی حیاط قدم زد و به فکر فرو رفت، میدانست که امام به تازگی از زندان ازاد شده است ، اما خجالت میکشد به خانه اش برود و از او تقاضای کمک کند، با خودش گفت:. بهترین راه این است که برایش نامه ✉️بنویسم و بدهم یکی از دوستانم ببرد. ...