#قصه_های_نماز
قسمت سوم
مثل نسیم
باران💦 قطره قطره 💧از اسمان فرو میریزد، چشمه ها متولد میشوند،🌱 رود خانه ها به راه می افتند و دریا ها 🌊را لبریز از اب💦 میکنند!
خدا را شکر کن🤲، بخاطر همه اب های جهان که میتوانی از انها استفاده کنی، بنوشی و وضو💧بگیری☺️
وضو که میگیری خودت را برای گفت و گو با خدا💫 اماده میکنی😌
#وضو برای مدت طولانی نمی ماند، مثل نسیمی است که میوزد و تو را خنک میکند، و پس از مدتی از بین میرود😇
🔻چیزهایی وجود دارند که وضو را باطل میکنند، اگر به دستشویی بروی وضویت باطل میشود، و باید دوباره #وضو بگیری،
📍باد معده و خواب 😴هم وضو را باطل میکند، اگر خوابت به قدری سنگین باشد که چشمانت چیزی را نبینند و گوش هایت صدایی را نشنود باید دوباره #وضو بگیری❗️
🔖برای ایستادن در برابر خالق جهان💐 و راز و نیاز🤲 با پرودگار وضو #واجب است❣
📚 کتاب نماز کله گنجشکی نوشته علی بانشی
✨ عزیزای دلم وقت #نماز هسته
🌟 برای ظهور امام زمان عج 💚 دعا کنیم🤲
🍎🍃🍎🍃🍎
@montazer_koocholo
#قصه_های_نماز
قسمت چهارم
🌸علی و زهرا دیروز از پدر بخاطر نمره های عالیشان یک بسته ماژیک🖍 بیست و چهارتایی جایزه🎁 گرفته بودند. امروز توی اتاق مشغول کشیدن نقاشی بودند که صدای اذان ✨را شنیدند
دفترشان را بستند و برای رسیدن به اشپزخانه مسابقه گذاشتند .😇
مادربزرگ داشت #وضو میگرفت.😌
علی گفت : من اول وضو میگیرم😄
زهرا گفت : نه اول من❗️
مادر بزرگ قرعه کشید و قرعه به نام علی افتاد😍
تا علی امد# وضو بگیرد چشم زهرا به دست های علی افتاد و گفت : مادربزرگ وضو علی درسته🤔
مادربزرگ گفت: چیز هایی که مانع #وضو میشه مثل ماژیک🖍 چربی و کرم ها اگر #جرم داشته باشند باید جرم اونها گرفته بشه، ولی بدون جرم اشکال نداره🌾
علی پرسید: #جرم چیه؟
مادربزرگ با لبخند گفت: هر چیزی که مانع رسیدن اب #وضو به پوست بشه🌞
زهراکف دستش که پر از ماژیک🖍 بود را با خنده علی نشان داد و گفت: پس علی اقا فکر کنم بهتره اول دستامونو با اب و صابون بشوریم☺️ #ادامه_دارد... 📚 نماز کله گنجشکی، نوشته علی بانشی 🌷 منتظر کوچولو های عزیز❤️ در این لحظات قشنگ نماز برای سلامتی و فرج #امام_زمان_عج 💐 دعا کنیم🤲 🍎🍃🍎🍃🍎
#قصه_های_نماز
قسمت چهارم
🍁بعضی وقتها ممکن است بخاطر زمین خوردن یا تصادف کردن دست و پایمان زخم شود، جوری که نشود جای زخم را شست و اب🚰 برای ان ضرر⛔️ داشته باشد
مثلا با خانواده به گردش و تفریح رفته اید ،بیرون از منزل توی کوه و دشت انقدر سرگرم بازی شوید که یادتان برود #نماز_اول_وقت بخوانید 🙃
🔻یکدفعه موقع غروب خورشید🌚 یادتان بیوفتد که باید #نماز بخوانید و اگر بخواهید #وضو بگیرد #نماز قضا میشود😕
یا اینکه توی موقعیتی قرار بگیرید که اب برای #وضو پیدا نکنید،
میدونید در این جور مواقع که نمیشود #وضو گرفت باید چیکار کرد🤔
بهترین کار در این هنگام تیمم است.😍
#ادامه_دارد...
📚 نماز کله گنجشکی نوشته علی بانشی
🍃 🍂 به وقت #نماز 📿 التماس دعا🤲
🍎🍃🍎🍃🍎
@montazer_koocholo
#داستان
زندگی #امام_جواد_علیه_السلام
#چهارشنبه
#روز_زیارتی
درخت 🌳خشک و غمگین خواب قشنگی 😴 دید ،خواب دید پیراهنی از شکوفه 🌸و برگ🍃 برتن کرده، گنجشک ها از سر و دستش بالا میروند و اواز میخوانند.
درخت که خوشحال بود دائم به پیراهن زیبا و مخملی خود نگاه میکرد و میگفت: من درخت🌳 بادام بودم، خشک بودم برگ نداشتم، شکوفه نداشتم اما حالا....
درخت دستهایش را باز کرد خواست به سمت اسمان پرواز کند اما از خواب پرید.
🌝صبح بود به دور و برش نگاه کرد، خانه اش همان خانه همیشگی بود، همان مسجد🕌 دوست داشتنی. به دستها و بدن خودش نگاه کرد، همان درخت بود، درختی که نه برگ🍃 داشت و نه میوه🍎، اه کشید و غصه خورد، و به رو به رو نگاه کرد.
خادم پیر داشت به همسرش میگفت:
دلم برای این درخت بادام میسوزد، هرچه به ان اب میدهم، هرچه به پایش کود میریزم، هرچه برایش دعا میکنم، زنده نمیشود و برگ🍃 و میوه 🍎 نمیدهد
پیرزن گفت: شاید مرده است و دیگر نفس نمیکشد چرا ان را از ریشه در نمیاوری تا برای زمستان زغال درست کنی❗️
درخت لرزید،درخت ترسید 😰امد فریاد بزند، اما یادش امد ادم ها زبان او را نمیفهمند.
خادم پیر گفت: باید اره نجار را قرض بگیرم و درخت بیچاره را از تنهایی نجات دهم❗️
درخت گریه😢 کرد: اما من نمرده ام ، من زنده ام، من فقط خشک شده ام❗️
روز دیگری از راه رسید، درخت نمیخواست به حرفهای خادم پیر و همسرش فکر کند، درخت امیدوار بود.😊
ناگهان سروصدایی به گوشش خورد، چند مرد به حیاط پا گذاشتند، انها #صلوات🌷 فرستادند و به درخت🌳 رسیدند، مرد جوانی که جلوتر از انها امد،ایستاد و به درخت نگاه کرد، نگاهش مهربان بود💚 لبهایش خوش رنگ و خنده رو ❤️، درخت بوی خوشی را حس کرد، بوی شکوفه های بهاری🌸🌸
مرد جوان گفت برایم اب بیاورید.
یک نفر کوزه ایی اب اورد، ان را گرفت و کنار درخت امد "بسم الله " گفت و دعا 🤲کرد، بعد استین هایش را بالا زد و #وضو گرفت، قطره های اب وضویش دانه دانه پای درخت ریخت،درخت خوشحال☺️ شد، درخت تازه شد، درخت خندید و گفت: دارم بال درمیاورم ، دارم جوان میشوم😍
مرد ها باز #صلوات فرستادند، مرد جوان با مهربانی به درخت نگاه کرد.
همه مردم به مسجد🕌 رفتند تا #نماز بخوانند بعد از نماز خادم پیر دوید طرف درخت🌳 و گفت: نگاه کنید! شاخه های درخت بادام پر از جوانه شده، پر از برگ های دانه دانه😍
مرد ها به طرف درخت امدند و گفتند به برکت امام جواد علیه السلام🌟 درخت بادام سبز و زنده شده🤩
درخت وقتی اسم امام جواد علیه السلام🌟 را شنید خندید و گفت: امام جواد به من عمر دوباره داد،و پیراهنم را پر از شکوفه کرد کاش او همیشه در کنارم میماند💚
#پایان ☺️
🍎🍃🍎🍃🍎
@montazer_koocholo
13.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شنبه_های_احکام
#احکام
🔸#وضو
🎤#عمو روحانی😍
حجه الاسلام #اخوان😍
🎍☘منتظر کوچولو های عزیزم😍 این قسمت عموجون🧔 اخوان میخوان مارو با یه وضوی صحیح آشنا کنن 😍☺️
🎍☘تا وضو درست نباشه ❌نمازمون درست نمیشه 😔
🎍☘به کارایی مثل وضو میگن مقدمات نماز 📿
و یکسری احکام خاص داره 😚
یکیشو بگم❓
🎍☘دخترای خوشگلم اگه مانع روی دست🖐 و صورت🙂 و فرق سر و روی پا هستش مثلا ناخن هامون لاک💅 داره باید حتما برطرف بشه که آب💧 وضو بتونه به پوستمون برسه😊😍
🎍☘ازاین احکام خوشگلا بازم هست که عموجون🧔 واسه مون میگن😊
@montazer_koocholo