eitaa logo
🏴 منتظران ظهور 🏴
2.8هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
9.3هزار ویدیو
296 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی وَ یُحیِ الاَرض مِن بَعدِ مَوتِها مدیر: @Montazer_zohorr تا امر فرج شود میسّر بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات🌱🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
کلینیک درمان حسادت 03.mp3
8.38M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ 3 دائِمُ الغُصـه است...آدمِ حسود❗️ چون به ازایِ شادی دیگران یه غصه به غصه هاش اضافه میشه! 💠یادت نره،آرامش وعزّت تو؛ به میزان تلاشت برای درمان روحت بستگی داره👇 🌤 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عطرخوش‌زندگی-استاد محمد شجاعی.mp3
5.33M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ۱ | 🔗اسراف چیه! هر لباس خریدنی اسراف محسوب میشه! 🌤 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عطرخوش‌زندگی-استاد محمد شجاعی.mp3
8.67M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷    ۲ | 🔗در چه صورتی دیگران و خانواده مون دعوت به جهنم میکنیم!!! 🌤 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 به خداوند قسم آنچنان از دیده ها غائب می‌شود که در آن روزگار همه هلاک می‌شوند؛ مگر کسانی که ... 🏷 علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقدیم به همه شما دوستان وهمراهان بزرگوار وصمیمی گروه خوبمون که لحظه به لحظه ماروهمراهی ویاری میکنید خداقوت عرض سلام و ادب و خیرمقدم خدمت عزیزانی که تازه به محفل مهدوی ما تشریف اوردن خیلی خوش آمدید اجرهمگی باامام زمان عليه‌السلام ظهرتون بخیروسلامتی وشادی ان شاالله https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اینجا جشن روز معصومه هست یا فستیوال زد و رقص ◾️سال قبل نکاتی را دلسوزانه درباره وزنه‌ی سنگین موسیقی پاپ در جشن‌های روز دختر را نوشتیم، دوستانی که متولی بودند مساله را شخصی سازی کردند و با متهم کردن ما به دشمنی شخصی اجازه ندادند صدای انتقادها بلند شود. خوب جامعه‌ای که صدای دلسوزان را نشنود، خروجی جشن روز دخترش می‌شود مراسم گناه! ◀️و چه قیامت سختی در انتظار ماست، یک طرف شهدا، یک طرف بیت المال ، یک طرف این همه گناه و یک طرف شکایت همین‌ها که می‌رقصند و آنجا از ما شکایت خواهند کرد که ما به جشن روز دختر آمده بودیم شما ما را رقصاندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⏺ سه توصیه استاد شهید مطهری به مبلّغان ومربّیان دین 1️⃣ مربّيان دين بايد اوّل بكوشند خودشان عالم و محقّق و دين ‏شناس بشوند و به نام دين مفاهيم و معانى نامعقولى در اذهان مردم وارد نكنند كه همان معانى نامعقول منشأ حركت هاى ضدّ دينى مى‏ شود، 2️⃣ ثانياً در اصلاح محيط بكوشند و از آلودگيهاى محيط تا حدود امكان بكاهند، 3️⃣ ثالثاً از همه مهم‏تر و بالاتر اينكه به نام دين و به اسم دين با فطريّات مردم معارضه و مبارزه نكنند؛ آن وقت است كه خواهند ديد مردم‏ «يَدْخُلُونَ فِي دين الله افواجا» ‏ ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (خورشيد دين هرگز غروب نمى‏ كند)، ج‏3، ص: 405- با ویرایش - https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
♦️مسخ انسان در تمدن امروز! 🔻يكى از مواهب براى انسان اين است كه شرايط - و امكانات به‏طور متساوى و در حد كمال - برايش فراهم باشد ولى هيچ چيز براى او تحميلى نباشد. 🔻گاهى «فكر» هم براى انسان تحميلى است، «ذوق» هم تحميلى است، «عاطفه» هم تحميلى است و اين مصيبت تمدن جديد است. 🔻شما ببينيد امروز اين وسايل ارتباط جمعى- و به قول اينها رسانه‏هاى عمومى- دارد انسانها را مسخ مى‏كند، يعنى انسانها را آن‏طور مى‏سازند كه دل خودشان بخواهد نه آن‏طور كه مصلحت واقعى آنهاست يا مطابق آنچه كه انسانها خودشان براى خودشان انتخاب كرده‏اند. 🔻وقتى چيزى را بخواهند، دائماً به گوش آدم مى‏خوانند، جلو چشم او مى‏آورند، آن‏قدر مى‏آورند كه اصلًا روح انسان را مسخ مى‏كنند و انسان نمى‏تواند غير از آن فكر كند. 🔻اين مسئله مسخ انسان كه در تمدن امروز وجود دارد هيچ زمانى مشابهش وجود نداشته است. الآن به شكلى است كه هيچ كس در انتخاب هيچ چيزى نمى‏تواند آزادى داشته باشد، با اينكه انسان امروز - نسبت به جوامع گذشته - در يك حد بالاترى از دانش و معرفت قرار دارد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (فلسفه تاريخ(1 - 4)) ؛ ج‏15 ؛ ص222-223- با تلخیص و ویرایش - https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐📚💐ثانیه های مهدوی🌺🌺🍃🍃 🖋📋مطالب ناب جهت بصیرت افزایی 👤🎙جناب حجت الاسلام شجاعی 🔹💠🔹🔹💠🔹 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
امام زمان 054.mp3
2.13M
✍️چه دلِ مبارکیه دلی که اونقدر بزرگ شده؛ که درد نداشتنِ یه راه بلد از جنس آسمون، تموم فضاشو پُر کرده! 💢این دل دیگه جایی برای غصه ها و رنجشهای کودکانه نداره https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 منتظران ظهور 🏴
#با_من_بمان_6 #نویسنده_محمد_313 گلویش خشک خشک شده بود آب دهانش را به سختی قورت داد عاقد با دفتر نسب
🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀 🌼🍀 🍀 -فرستادمش با پدرش بره خونشون فعلا. -با اون پدری که من دیدم یه بلایی سرش میاره - به ما چه... دخترشو به پسر دسته گل من انداخته دیگه چی میخواد، ازکجامعلوم  باهاش هم دست نباشه. -نمیدونم... واقعا نمیدونم تکلیفم چیه حالا؟ - حالا  فردا برو دنبالش آدرسش و از جناب سرگرد گرفتم تو کیفمه. -یهویی یه نفرو بزور وارد زندگیم کردن باید چیکار کنم؟ -امیدت به خدا باشه، همه چی درست میشه. پوفی کشید و داخل اتاقش رفت. با شنیدن صدای گریه ای که از جایی میشنید متعجب سمت آنجا قدم برداشت با دیدن صورت آزاده که خونی شده بود شوکه شده گفت: چی‌شده خانوم جلالی؟ -پدرم میخواد منو بکشه منو نجات بده منو نجات بده کمیل منصور با چهره ی شبیه شیطان  سمت کمیل آمد و گفت: تو ... تو مهمونی بودی   تو یه آدم گناهکاری تو... تو اتاق بودی. فریاد زد: دست از سرم بردارید. صدای جناب سرگرد اکبری در ذهنش پیچید:دستگیرشون کنید... دستگیرشون کنید. آزاده خونین و مالین سمتش کشان کشان قدم برداشت که با ترس عقب رفت و از بلندی پرت شد... هراسان دادی زد و از خواب بیدار شد. دانه های عرق از سر و رویش می‌بارید سرش را روی بالشت گذاشت و نفس نفس زنان به سقف خیره شد. با یادآوری آن صحنه.ها، موهایش را بهم ریخت و سعی کرد آرام باشد. با شنیدن صدای اذان صبح دستش را روی چشمانش گذاشت و از روی تختش برای گرفتن وضو بلند شد.                              *** با دیدن بچه هایی که با لباس کهنه و مندرس گل کوچیک بازی می‌کردند. یاد بچگی های خودش افتاد که اصلا مادرش اجازه نمی‌داد پا توی کوچه بگذارد خانه‌ها قدیمی و آجر ریخته بودند به خاطر تنگی کوچه ها نتوانست ماشینش را وارد اینجا کند. نگاهی به برگه ی دستش انداخت و به پلاک ها دقیق شد. با دیدن پلاک مورد نظرش، سمت آن رفت و دستش را برای زنگ دراز کرد. مدتی بعد در آرام باز شد و قامت دختر جوانی با چادر رنگی در چارچوب در پدیدار گشت. با دیدن آزاده سرش را بالا گرفت و گفت: خانوم جلالی آزاده با خجالت گفت: شمایید آقای معتمدی کمیل خواست چیزی بگوید که زبانش با دیدن صورت کبود شده.ی او، از حرکت ایستاد. -اتفاقی افتاده؟  با بغض گفت: با پدرم دیشب دعوام شد  لحظه ای دلش به حال آزاده سوخت و نگاهش رنگ ترحم گرفت. -پس بهتره از اینجا بری. -نمیخوام  بیشتر از این باعث ریختن آبروی شما و مادرتون بشم. من همینجا میمونم به روح مادرم من بی‌گناهم. . ... https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c