eitaa logo
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
2.2هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
23 فایل
مقام معظم رهبری: ⚠️هیئت سکولار نداریم⚠️ هیئت ها نمی توانند سکولار باشند هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم هرکس علاقه مند به امام حسین(ع) است یعنی علاقه مند به اسلام سیاسی است. . مدیر کانال: @abbas_rezazade_1377 ادمین جهت تبلیغ و تبادل: @Amirmohamad889
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 ͜͡ ~ ~ مـهم نیـست شـب چـقـدر تـاریـک باشـد سرانجـام صبحے دیگـر طلوع خواهد کرد دلـت قرص باشد به خدایے که در این نزدیکیست •| •| •| @MONTAZERZOHOR313313 ] 💗 ͜͡
👦🍃 🍃 °•° °•° •[ هر گـاه توانـستید افکـار منفـے خـود را با افکـار مثبت جایگـزین کنیـد راحـت تـر میـتوانید کارهاے مثبـت فرزنـدتان را ببیـنید و کارهـایے که شـما را آزار میـدهند نادیـده بگیـرید. •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• 🍃 👦🍃
[∞🍃] °•° °•° "مَـا وَدَّعَـکَ رَبُّــکَ" خـدایـت؛ ‌تـو‌ را رهـا نکـردھ ‌و تنـہا نگذاشـتھ ... •| •| •| @Montazerzohor313313 ••✨•• [∞🍃]
~•~ [نهج‌البلاغه‌خوانے]~•~ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💠نـامه ۴۹ 🔻حضـرت علـے (ع) فـرمـود : همانـا دنیا انسان را به خود سرگرم و از دیگـر چیزها باز مےدارد دنیاپرسـتان چیزی از دنیا به دست نمے آورند جز آن كه درے از حرص برویـشان گشوده و آتش عشـق آنان تندتر میـگردد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💠الرسالة ۴۹ 🔻قال صاحـب السعـادة علـي (ع) : أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الدُّنْيَا مَشْغَلَةٌ عَنْ غَيْرِهَا وَ لَمْ يُصِبْ صَاحِبُهَا مِنْهَا شَيْئاً إِلَّا فَتَحَتْ لَهُ حِرْصاً عَلَيْهَا وَ لَهَجاً بِهَا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💠Letter 49 🔻The Excellency Ali (AS) said : Hamana Dunya, Ra It has Khud Sargarm and Az Diar, which is Buzz Miard Daniahiristan is a world wide There is a place in the name of Jaz Aan Ke Dre Be careful to showcase its quality And Aach Ishq Anan Tendtar May Radd. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ •| •| •| ••💛•• @Montazerzohor313313
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت‌سی‌ونهم •| #عاشقانه‌مذهبے •| #بانـام‌_آقـابـایدبطلبه بغضم
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| •| . -حرفهاش بهش ارامش میداد... نمیدونستم چی بگم.. فقط گوش میکردم. . . -خوب ریحانه خانم... شما سوالی ندارید که بپرسین؟! . -نه آقا سید 😶 . -اما من یه حرفهایی دارم 😔 . -بفرمایید 😯 . -میخواستم بگم یه ادم نظراتش شاید با گذشت زمان تغییر کنه😔 شاید تفکرش به یه چیز عوض بشه😔 شاید یه کسی یا چیزی رو که قبلا دوست داشت دیگه دوست نداشته باشه😔 به نظرم باید به همچین ادمی حق داد😔 . -این حرفها یعنی چی آقا سید؟! 😢 . -یعنی که😕.... چطور بگم اخه.. 😔 . -چیو چطور بگید 😢😢 . -میدونید شما حق دارید با خونواده و کنار خونوادتون زندگی کنین.. راستیتش من هم نظرم نسبت به شما... 😕 . اینجا که رسید اشکام بی اختیار جاری شد 😢😢 . -راستیتش من هم نظرم نسبت به شما همون نظر سابقه و دوستتون دارم 😄😄 اخییشش از اشکاتون معلوم شد شما هم دوستم دارید😂😂 . -خیلی بد هستین !😑😑 . -خواهش میکنم... خوبی از خودتونه 😊 . -به قول خودتون لا اله الاالله 😐 . -خوب بهتره خانواده ها رو بیشتر منتظر نزاریم... شما هم اشکاتونو پاک کنین فک میکنن اینجا پیاز پوست کندیما... بریم بیرون ؟!😯 . -بله بفرمایین 😐 . -فقط زهرا رو صدا کنین بیاد کمکم کنه که بیام... . -اگه اجازه بدین خودم کمکتون میکنم 😊😊 . و اروم ویلچر اقا سید رو هل دادم و به سمت خانواده ها رفتیم... مادر اقا سید با دیدن این صحنه بی اختیار شروع به دست زدن کرد و مامان منم یه لبخندی روی لبش نشست☺ اونشب قرار عقد رو گذاشتیم و یه روز بی سر و صدا و هیچ جشن گرفتنی رفتیم محضر ومراسم عقد رو برگزار کردیم... پدر اقا سید یه خونه کوچیک برامون خرید و با پول عروسی هم چون من گواهینامه داشتم یه ماشین معمولی خریدیم... . . 🔴یک ماه پس از عقد... . -ریحانه جان . -جانم آقایی . -خانمی دلم خیلی برا امام رضا تنگ شده.😔..همسفرمون میشی یه سفر بریم؟!😕 . -شما هرجا بخوای بری ما در رکابتیم فرمانده 😊 . -اخه چه قدر یه نفر میتونه خانم باشه 😊😊حالا با هواپیما بریم یا قطار؟! . -هیچکدوم 😉 . -یعنی چی؟! با اتوبوس بریم؟!😯 . -نوچچچ😌.... من خودم میخوام راننده آقای فرمانده بشم😊 . -ریحانه نه ها😯... راه طولانیه خسته میشی... . -هرجا خسته شدیم میزنیم بغل استراحت میکنیم...😏 . -لا اله الا الله... میدونم الان هرچی بگم شما یه جواب میخوای بیاری... بریم به امید خدا... داعش نتونست مارو بکشه ببینم شما چیکار میکنی؟! 😂😂 اماده سفر شدیم و به سمت مشهد حرکت کردیم... تمام جاده برام انگار ورق خوردن یه خاطره شیرین بود😊😊 تو ماشین نشسته بودیم و من پشت فرمون و داشتیم اولین سفر دونفره با ماشین خودمونو تجربه می کردیم😊 -ریحانه جان چرا از این جاده میری😯جاده اصلی خلوته که😐 . -کار دارم😊 . -لا اله الا الله... اخه اینجا چیکار داری؟! . -صبر داشته باش دیگه 😐 راستی آقایی؟! . -جانم ریحانه بانو؟؟ . -اون مسجده کجا بود دقیقا ؟! 😕 . -کدوم مسجد؟!😯 . -همون مسجده که اونروز وایساده بودیم برای نماز درش بسته بودا...😕 . -اها...اها... یکم جلوتره... حالا اونجا چیکار داری؟؟😉 . -اخه اونجا اولین جایی بود پی بردم شما چه قدر خوبی😃😃 . -امان از دست شما بانو😃😃 . -ریحانه جان؟ -جان ریحانه😊 -اونموقع ها یه اهنگی داشتی😆😆نداری الان؟😂 . -ااااا سید 😑 . -خوب چیه مگه.. چی میگفت اهنگه ؟!؟😌 اها اها خوشگلا باید برقصن😂😂 . -سید؟!😑😑 . -باشه باشه... ما تسلیم...😄😄 . ریحانه ؟! . -جان دل😊 . -ممنون که هستی 😊😊 . جلوی مسجد ترمز کردم و پیاده شدم و به سیدم کمک کردم رو ویلچرش بشینه... و رفتیم سمت مسجد... . -اااا ریحانه انگار بازم درش قفله 😯 . -چه بهتر مثل اون موقع بیرون نماز میخونیم...😊 . -اخه الان وقت اذان نیست که😐 . -دو رکعت نماز شکر میخوام بخونم... . -ریحانه همه چی مثل اون موقع به جز من و تو... اون موقع من دو تا پا داشتم که الان ندارم... ولی الان شما دوتا بال داری داری که اونموقع نداری... . ریحانه جان الان میفهمم که تو فرشته ای😊😊 •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
[•♡•] [• 🌤•] خورشـید نـه ؛ ایـن یاد توسـت ڪه هــر ••صبــح‌•• طلوع میڪند در من... •| •| @MONTAZERZOHOR313313 • [•♡•]
•• 🍹 •• •[ •| ←ببـینید… •• دلخورے ازش باش •• عصبانے هستے ازش باش •• قهرے بـاهاش باش. هر چے میخواهے باشے باش. ← ولـے حق نداریـد ؛ •• باهاش حـرف نزنـید •• باهاش کـم مـحل باشے •• بهش تـوجه نکنید راه آشتـے باز کنیـد براش •| •| ••🍊•• @Montazerzohor313313
'[❤️🍃]' ~ ~ شبـے خـواب امیرکبیـر را دیدم جایگاهـے متـفاوت و رفیـع داشـت پرسیـدم چون شـهید و مظلوم کشته شدے این مرتـبت نصیبت گـردید❓ با لبـخند گفت : خیـر سؤال کـردم اون چنـدین فرقـه ضاله را نابود کردے❓ گفت : خیـر با تعـجب پرسـیدم: پـس راز این مقـام چیست❓ ←جـواب داد : هدیـه مولـایم حسین [ع] است❗️ گفتم چطـور❓ با اشـک گفـت : آنگـاه که رگ دو دسـتم را در حمام فین کاشـان زدند چون خـون از بدنم مـیرفت تشنگے بر من غلبه کرد. سـر چرخانـدم تا بگویـم قدرے آبم دهید. ناگهـان به خـود گفتم آ مـیرزا تقے خان❗️ دوتـا تا رگتـو بریـدند این هـمه تشنگے پـس چه کشید پسر فاطـمه او که از سر تا به پایش زخم شمـشیر و نیـزه و تیـر بود❗️ از عطش حسین حیا کردم لب به آب خواستن باز نکـردم و اشک در دیدگـانم جـمع شد ←آن لحظه که صـورتم بر خاک گذاشتند امام حسـین (ع) آمد و گـفت: به یاد تشنگے ما ادب کردے و اشک ریختے؛ آب ننوشیدے این هدیـه ما در برزخ. باشد تا در قیـامت جبران کنیم❗️ •[ همیشـه برایم سـوال بود که امیرکـبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست]• •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• '[❤️🍃]'
🌹🍃 🍃 •• •• ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻شهـید محـسن علیخـانے : استغفـار و دعـا را از یـاد نبریـد کـه بهتـرین درمـان هـا براے تسکین درد هاست بـه یاد خـدا باشید که دشمنان میـان شمـا تفرقه نیندازند ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خــتم 14صلــوات امــروز به نیت شـ❣ــهید •| ← هــرروز مهمـان یـک شـهید ← اسـم دوستـان شهـیدتان را بفـرستید ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بـه معــراج الشــهدا بپیونـدیـد👇 [🌹] @Montazerzohor313313 🍃 🌹🍃
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت‌چهل •| #عاشقانه‌مذهبے •| #بانـام‌_آقـابـایدبطلبه •| #قسمت‌آ
📱🍃 خانواده ے بزرگ منتظـران ظهـور ســــلـام بـه همـتــون😍✋🏻 زمسـتونتـون ان‌شـاءالله بـا دلـاے گـرمتـون همـراه باشـه ایندفـعه میـخوام خیلے زود خبـر بدم ڪه از امشـب رمـان جدیـد داریـم😌 خیلے زود لو دادم دیگه امــا بایـد بگم ڪه این رمانو جایـے نخوندین👌🏻 اسمشم لو نمـیدم😜 از امـشب حوالے ساعت 21:00 منتظـرمون باشـید بـراے دستـرسے بـه رمـان قبلـے میتـونید هشتک سـرچ کنیــد،و لذت ببـریـد •| •| •| @MONTAZERZOHOR313313 • 📱🍃
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت‌چهل •| #عاشقانه‌مذهبے •| #بانـام‌_آقـابـایدبطلبه •| #قسمت‌آ
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| _آخــــر هفتہ قـــرار بود بیان واســــہ خواستگارے🙂 زیاد برام  مهــم نبود کہ قــرارہ چ اتفاقے بیوفتہ حتے اسمشم نمیدونستم🙁 ، مامانم همی طور گفته بود یکی می خواد بیاد....😤 فقط بخاطــر مامان قبول کردم کہ بیان برای آشنایے ....😌 ترجیح میدادم بهش فکر نکنم _عادت داشتم پنج شنبہ ها برم بهشت زهرا  پیش🌹 شهید گمنام 🌹 شهیدے ک شده بود محرم رازا و دردام😍 رفیقے ک همیشہ وقتی ی مشکلے برام پیش میومد کمکم میکرد ... 🌹فرزند روح الله🌹 این هفتہ  بر عکس همیشہ چهارشنبہ بعد از دانشگاه رفتم بهشت زهرا چند شاخہ گل گرفتم☺️ کلےبا شهید جانم حرف زدم احساس آرامش خاصے داشتم پیشش😇 _بهش گفتم: -شهید جان فردا قـــراره برام خواستگار بیاد.....🤭 از حرفم خندم گرفت ههههه 😅 خوب ک چی الان این چی بود من گفتم.. ... من ک نمیخوام قبول کنم فقط بخاطر ماما....😌 احساس کردم یہ نفر داره میاد ب ایـن سمت پاشدم دیر شده بود سریع برگشتم خونہ تا رسیدم مامان صدااااام کرد -اسمااااااااء 😨 _(ای واے خدا ) سلام مامان ،جانم _جانت بے بلا فردا چی میخواے بپوشے؟ _فردا؟🤔 _اره دیگہ خواستگارات میخوان بیاناااااا -اها.....😐 یه روسری و یہ چادر🙄 مگہ چہ خبره یہ آشنایی سادست دیگہ عروسے ک نیست.... این و گفتم و رفتم تو اتاقم ی حس خاصے داشتم نکنه بخاطر فردا بود؟🤔 وای خدا فردا رو بخیر کنه با ایـن مامان جاݧ مـن...🙁 همینطورے ک داشتم فکر میکردم خوابم برد....😴 •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ ب جناب خواستگار ک رسیدم کم بود از تعجب شاخام بزنہ بیرون  😳 •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
•🌸 ⃞ 🍃• •• •• •• I Love You •• Only You •• FOREVER •• عاشـقتم •• فقط عاشـق تو •• براے همیـشه :) •| •| @MONTAZERZOHOR313313 ] •🌸 ⃞ 🍃•
👦🍃 🍃 °•° °•° •[ وقتے در حال بازے با کودکـتان هستید ناگهـان کودک دسـتتان را گـاز میـگیرد چـه بـاید کـرد❓ کـودک را بـه کنارے برده و محکـم بگویید «گـاز گرفـتن درد دارد.» متنـاوباً رفتارے مثل در آغوش گرفتن کودک را نشان دهید. یا به کودک جسمے نرم (مثل دندونے) بدهید تا کـودک گاز بگیرد. کودکـان جـیغ زدن گریـه و گاز گرفتن را انجـام میدهند تا با نیازهاشـان ارتباط برقـرار کنند. لمس و کشف میـکنند تا در مورد خـود و محیط اطرافشان شناخت پیدا کنند.نه اینکه آسیب زده یا سرپیچـے کنـند. آن رفتـارهاے کودک که خطرناکند یا به دیگران آسیب میـرسانند را بایستے محـدود کنیم. اما نبایستے کودکان را بترسانیم یا به آنها آسیبـے برسانـیم. •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• 🍃 👦🍃
~✨🍃~ °•° °•° " سَـيَجْـعَلُ •• الــلَّــهُ •• بَــعْــدَ •• عُــسْــرٍ يُــسْــرًا " خــداونـد بزودے... بعــد از سختـیـهـا... آسـانـے قـرار مـےدهـد... •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ~✨🍃~
•• •• ایـنجـا ؛ •• سـوریه نیسـت •• عــراق نیسـت •• لبـنان نیسـت اینجـا نشـویل آمـریکـا هسـت❗️ وایـن چیزے است کـه شمـا مےدانید فقـط یـک مـرد سفـید پـوست میتونسـت یـک شهـر را منفـجر کنـه و ریئس جمهورشون حتـے به آن اشـاره‌اے نکنـه❗️ بـه ایـن خـاطر مـن میدانستـم که سفید پوست است چون هیچکـس حتے از کلمـه 'تروریسم'استفاده نکرد ایـن مـرد ده‌هـا بیزینـس خراب کرده❗️ آپـارتمـانهـا آنهـا را از بیـن برده❗️ سیستم هاے برق آب تلفن قطع کرده❗️ فرودگـاههـا را تعطیل کرد❗️ و تـرامپ هـرگز صحبتم نـکرده❗️ [ حـالـا اگـه ایران بـود چے میشـد ] •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 ••
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت‌اول •| #عاشقانه‌مذهبے •| #بانـام‌_گـل_یـاس _آخــــر هفتہ ق
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| چیزے نمونده بود ڪ از راه برســـن من هنوز آماده نبودم 😩 مامان صداش در اومد _اسمااااااء پاشو حاضر شو دیگہ😤 الان ک از راہ برسـن انقــد منو حرص نده یکم بزرگ شو🤨   _وای مامان جان چرا انقدر حرص میخوری الا.....(یدفہ زنگ و زدن ) دیگہ چیزی نگفتم پریدم تو اتاق😁 تا از اصابت ترکشاے مامان در امان باشم😆 سریع حاضر شدم  نگاهم افتاد ب آینہ قیافم عوض شده بود یہ روسرے آبے آسمانی سرم کرده بودم با یہ چادر سفید با گلهاے آبے سنم و یکم برده بود بالا با صداے مامان از اتاق پریدم بیروݧ عصبانیت تو چهره ے مامان به وضوح دیده میشد گفت: -راست میگفتے اسماء هنوز برات زوده😒 خندیدم گونشو بوسیدم😘 و رفتم آشپز خونه اونجا رو بہ پذیرایے دید نداشت صداے بابامو میشنیدم ک مجلس و دست گرفتہ بود و از اوضاع اقتصادے مملکت حرف میزد انگار ۲۰سالہ مهمونارو میشناسہ همیشہ همینطور بود روابط عمومے بالایے داره بر عکس من چاے و ریختم مامان صدام کرد _اسماء جان چایے و بیار خندم گرفت مثل این فیلما 😅 چادرمو مرتب کردم  وارد پذیرایے شدم سرم پاییـݧ بود سلامے کردم و چاےهارو تعارف کردم ب جناب خواستگار ک رسیدم🧐 کم بود از تعجب شاخام بزنہ بیرون   آقاےسجادے❓❓❓❓😳 ایـݧ جاچیکار میکنہ❓😕 ینی این اومده خواستگارے من❓ واے خدا باورم نمیشہ😦 چهرم رنگش عوض شده بود اما سعے کردم خودمـــو کنترل کنم   مادرش از بابا اجــازه گرفت ک براے آشنایے بریم تو اتاق دوست داشتـــــم بابا اجـــازه نده اما اینطور نشد حالم خیلے بد بود.. اما چاره اے نبود باید میرفتم ..... •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ برگشتم و با صدایے ک یکم حرص هم قاطیش بود گفتم آقاے سجادے....... •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
✦☀️🍃✦ ‌「 」 چون غم و شادےِ جهان در گذر است بهتر آن است که من خاطرِ خود خوش دارم •| •| 👣• @MONTAZERZOHOR313313 ❥ ✦☀️🍃✦
•• 🍹 •• •[ •| مقایـسه همیشـه ڪار را خراب میڪند. اگر دائم خواستگـارها را با هم یا با سـایر افرادے ڪه اطرافـتان هستند و مورد تاییـد شما قرارگرفـتہ‌اند، مقایسـہ ڪنید، مطمئنا نمےتوانید تصمیم درستے بگیرید. •| •| ••🍊•• @Montazerzohor313313
[••🏴••] •~• •~• ایـام فاطـمیه فرصتـے اسـت که نـام صدیقه کبرے [س] محدثه عظـمے احیاء بشـود. مـا هیچـکدام فاطمـه را نشناختـیم. •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• [••🏴••]
°^ ^° 🔰 رهـبر انقـلـاب ؛ قیام ۱۹دی اولین تبرِابراهیمی بر بُت بزرگ آمریکا بود نقشه آمریکا برای ایران در سال ۸۸ در سال ۹۹ بر سر خودشان آمد ۹۹/دے/۱۹ 😍✌️ (۲۶۶)📸 ♥️| @KHAMENEI_IR ❤️| @Montazerzohor313313
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت‌دوم •| #عاشقانه‌مذهبے •| #بانـام‌_گل_یاس چیزے نمونده بود ڪ
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| ســر جـــام نشستہ بودم و تکون نمیخــوردم😐 سجادے وایساده بود منتظر من ک راه و بهش نشون بدم 😄 اما من هنوز نشستہ بودم باورم نمیشد  سجادے دانشجویے ک همیشہ سر سنگین و سر بہ زیر بود اومده باشہ خواستگارے من 🤔 من دانشجوے  عمران بودم اونم دانشجوے  برق چند تا از کلاس هامون با هــم بود همیشہ فکر میکردم از من بدش میاد 😒تو راهرو دانشگاه تا منو میدید  راهشو کج میکرد  🤨 منم ازش خوشـم نمیومد😏  خیلے خودشو میگرفت..... چند سرے هم اتفاقے صندلے هامون کنار هم افتاد ک تا متوجہ شد جاشو عوض کرد این کاراش حرصم میداد 😖 فکر میکرد کیه❓❓ البتہ ناگفتہ نماند یکمے هم ازش میترسیدم 😟 جذبہ ے خاصے داشت تو بسیج دانشگاه مسئول کاراے فرهنگے بود چند بار عصبانیتشو دیده بودم  غرق در افکار خودم بودم🤔 که با صداے مامان ب خودم اومدم اسمااااااء جان آقاے سجادے منتظر شما هستن از جام بلند شدم ب هر زحمتے بود سعی کردم خونسردیمو حفظ کنم  مامان با تعجب نگام میکرد رفتم سمت اتاق بدون اینکہ تعارفش کنم و بگم از کدوم سمت باید بیاد اونم ک خدا خیرش بده از جاش تکون نخورد   سرشو انداختہ بود پایـیـن دیگہ از اون جذبہ ے همیشگے خبرے نبود  حتما داشت نقش بازے میکرد جلوے خوانوادم😒 حرصم گرفتہ بودم هم تو دانشگاه باید از دستش حرص میخوردم هم اینجا حسابے آبروم  رفت پیش خوانوادش برگشتم و با صدایے ک یکم حرص هم قاطیش بود گفتم: آقاے سجادے بفرمایید از اینور انگار تازه ب خودش اومده بود سرشو آورد بالا و گفت بله❓ بلہ بلہ معذرت میخواهم خندم گرفتہ بودا🤭 ز ایـن جسارتم خوشم اومد 😌 رفتم سمت اتاق اونم پشت سر مــن داشت میومد در اتاق و باز کردم و تعارفش کردم ک داخل اتاق بشہ... •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ عکس همون شهید گمنامیہ ک هر پنج شنبہ میرید سر مزارش با تعجب نگاش .... •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
°| |° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ’ زهــرا‌ۜ تمــام‌مـا را‌ بــا‌ اســم‌ میشـناسـد ‘ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ •| •| 📱 عکـس دانـلود شـود 🔘اطلـاعـات بیـشتـر⇩ ▪️| @ZEYNABIAM18 ⬛️| @MONTAZERZOHOR313313
【❄️🍃】 ‌「 」 فرامــوش نکــن! معشـوق اصلے خُـــداست عشق هاے دیگـر تمرین عاشقےاند... •| •| •➣ @Montazerzohor313313 ❥ 【❄️🍃】
👦🍃 🍃 °•° °•° •[ راهکارهایے براے کاهـش لجبازے کـودک : ۱-تکـرار بیش ازحد توصـیه کـودک را لجـباز میـکند. ۲- بجاے توصیه‌هاے دستورے از توصیه‌هاے خبرے اسـتفاده کنید. ۳-خواسته‌هاے موجـه کـودک را پاسـخ دهـید. ۴- به کودکانـتان توجه بیشترے داشته باشید. ۵- سرزنش کردن بیـش ازحدکودک او را لجبازتر میـکند ۶- به فرزندانـتان حق انتخاب دهید. •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• 🍃 👦🍃
18.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ـ~• ﷽ •~ـ •° •• •• •° |🎥|تیزر مراسم عـزادارے فاطمیـه ۱۴۴۲ . . || سخنــران : حجـت الاسلام شیـخ جـواد تـاجیـک . . |🎤| مـداحــان : کـربلایے جــواد ذوالـفـقارے کـربلایے امیـرحسیـن رجـبشاهے . . |🗓| زمــان : از پنجشنبه 25 دے ۱۳۹۹ بـه مدت ســه شـب، از ســاعت ۲۰:۰۰ . . |🔍| مکــان : ورامیـن،م‌امـام‌حسیــن‌ع،بلـوارمعـلم،۲۰متـرےدولـت،تـکیه‌هیئـت‌منـتظران‌ظهور ⭕️ فضـا و محیـط جـلسه کـاملا بهـداشتـے،استـریل،فاصله گـزارے و پـروتـکل‌هاےبهـداشتے رعـایت شـده •| •| ↓ •| Instagram.com/Montazerzohor313313.info •| @MONTAZERZOHOR313313
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت‌سوم •| #عاشقانه‌مذهبے •| #بانـام‌_گل_یاس ســر جـــام نشست
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| وارد اتاق شد  سرشو چرخوند تا دور تا دور اتاقو ببینہ محو تماشاے عکسایے بود کـہ رو دیوار اتاقم بود عکس چند تا از شهدا ک خودم کشیده بودم و ب دیوار زده بودم دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم و نگاهش میکردم🙂   عجب آدم عجیبیہ 🙄 ایـن کارا ینی چے نگاهش افتاد ب یکے از عکسا چشماشو ریز کرد  بیینہ عکس کیہ رفت نزدیک تر اما بازم متوجہ نشد  سرشو برگردوند طرفم خودمو جم و جور کردم😐 بی هیچ مقدمہ ای گفت: ایـن عکس کیہ چهرش واضح نیست متوجہ نمیشم چقــدر پررو هیچے نشده پسر خالہ شد😑 اومده با من  آشنا بشہ یا با اتاقـم❓ ابروهامو دادم بالا🤨 و با یہ لحن کنایہ آمیزے گفتم: -ببخشید آقاے سجادے مثل اینڪہ کاملا فراموش کردید براے چے اومدیم اتاق بنده خدا خجالت کشید🤗 تازه ب خودش اومد و با شرمندگے گفت: - معذرت میخوام خانم محمدے عکس شهدا منو از خود بیخـود کرد😍 بی ادبے منو ببخشید با دست ب صندلے اشاره کردم و گفتم: -خواهش میکنم بفرمایید زیر لب تشکرے کرد و نشست منم  رو صندلے رو بروییش نشستم  سرش و انداخت پاییـن  و با تسبیحش بازے میکرد 📿 دکمہ هاے پیرهنش و تا آخر بستہ بود عرق کرده بود و رنگ چهرش عوض شده بود احساس کردم داره خفہ میشہ دلم براش سوخت🙁 گفتم اون عکس یہ شهید گمنامہ🌹  چون چهره اے ازش نداشتم ب شکل یک مرد جوون ک صورتش مشخص نیست کشیدم سرشو آورد بالا لبخندے زد☺️ و گفت: - حتما عکس همون شهید گمنامیہ ک هر پنج شنبہ میرید سر مزارش با تعجب نگاش کردم بله❓😳 شما از کجا میدونید❓😳 راستش منم هر.... در اتاق بہ صدا در اومد .... •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ داشتم وارد دانشگاه میشدم ک یہ نفر صدام کرد ....... •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
➰|•🍂⃟ •|➰ ‌「 」 همـیـشه چـیـزهـاے سـاده قشنگـه؟! ←سـاده گفـت: "دوستت دارم” و مـن همانقـدر ساده روزے هزار بـار به عشق ایمـان مےآوردم •| •| ... •∞• @Montazerzohor313313 ❥ ➰|•🍂⃟ •|➰
•• 🍹 •• •[ •| •[ ازدواج یک شراکت ابدے است! قرار است یک عمر در تمامے امور فکرے، مالے، عاطفے و جنسے و... با یک نفر دیگر شریک شوید. پس لطفا عجله نکنید و درست انتخاب کنید. •| •| ••🍊•• @Montazerzohor313313
•[•💫•]• •~ ~• ’ رَبَّـنَا وَلـاَ تُحَمِّلْـنَا مَـا لـاَ طَاقَـةَ لَنَـا بِه‌ ‘ پـروردگـارا! آنچـه طـاقت تحـمل آن را نـداريـم بر مـا مقـرر مدار ... •| •| @Montazerzohor313313 ••✨•• •[•💫•]•
•▫️🏴▫️• ~ ~ •💚• حـضرت فاطـمه زهـرا (س) فرمـود: • اوُصیـکَ • یا ابَـاالْحَـسنِ • انْ لـاتَنْسانے • وَ تَـزُورَنے بَعْدَ مَماتے ←حضـرت فاطمـه زهـرا وصیّتے به همسـرش اظهار داشـت : مـرا پـس از مـرگـم فـرامـوش نکـنے و به زیـارت و دیـدار من بر سـر قـبرم بیایے •| •| •| •| •[ @MONTAZERZOHOR313313 ]• •🏴🍃•