#پارت6
#پسر_بسیجی_دختر_قرتی
_یعنی میشه دریا بازم مثل قبل بگی و بخندی با اشتها غذا بخوری من لذت ببرم از شیطنتات؟
سعی کردم اشک نشسته تو چشمام نریزه که حالش بدتر بشه،جواب دادم که خودمم باور نداشتم:
_عزیز میشه چرا نشه؟بلاخره باید با خودم کنار بیام
_خدا کنه عزیزم
_نگران نباش عزیزم
بعد از جمع کردن و شستن ظرف ها با گفتن شب بخیری به عزیز راهی اتاقم شدم بلکه چند ساعت بخوابم روح و جسمم هر دو خسته بودند
صبح با صدای مامان بیدار شدم
_دریا مامان بیدار شو نزدیک ظهره
غلطی زدم سمت مامان:
_سلام مامان خسته نباشی کی اومدی؟
گونم رو بوسید و گفت:
_صبح زود اومدم دلم نیومد بیدارت کنم امشب میری عزیزم؟
_آره مامان وای هیچی هم جمع نکردم
_نگران نباش عزیزم خودم کمکت می کنم پاشو فعلا چیزی بخور ضعف نکنی
_نه مامان چیزی نمونده تا ظهر یه دفعه ناهار میخورم
_باشه عزیزم پس آبی به صورت بزن بیا تا وسایلت رو جمع کنیم
منتظران گناه نمیکنند
#پارت6 #پسر_بسیجی_دختر_قرتی _یعنی میشه دریا بازم مثل قبل بگی و بخندی با اشتها غذا بخوری من لذت ببرم
#پارت7
#پسر_بسیجی_دختر_قرتی
بعد از بستن چمدونم به همراه مامان پیش از رفتیم،بازم مشغول آشپزی بود،این عزیز خانم عاشق آشپزی بانک کمکی داره تو خونه ولی غذا رو خودش میپزه انصافا هم دستپختش عالیه
_عزیز بازم که پا اجاقی فدات شم
_خدا نکنه دخترم اگه این غذا رو هم نپزم که کلا باید یه گوشه بمونم
_احمد بده حجم بیکاری؟خوش به حال من عاشق استراحت بیکاریم
_آره جون خودت خوبه سال به سال تو خونه نیستی معلوم نیست تو بیمارستان چیکار می کنی؟
_عزیز مثل خیلی سرم دکترم ها!! معلوم نیست چیکار می کنم؟
_خوبه مامان تو گیتی کم بود؟حالا حتما تو هم باید دکتر میشدی؟
_اوه مردم آرزوشونه بچه هاشون دکتر باشه خانواده ما باش توروخدا
صدای خنده مامان که تا الان به حرفهای ما گوش میداد بلند شد و به عزیز گفت:
_مادر من چیکار به بچه داری خانم دکتر مامانشه
بعد هم گونه من رو محکم بوسید و برای هزارمین بار با ذوق گفت:
_مرسی دریا که من و بابات رو به آرزومون رسوندی
_کمترین کاریه که برای جبران زحماتت انجام دادم مامان
_فدای تو دخترم حالا بیا غذا بخوریم که من از خستگی هلاکم امروز نخوابیدم
_وای ببخشید مامان اصلاً حواسم نبود دیشب شیفت بودی الان سفره رو پهن می کنم
بعد از خوردن ناهار مامان برای استراحت به اتاق عزیزم منم مشغول جمع کردن سفره شدم بعد از جمع کردن سفره رفتم کنار عزیز نشستم که مشغول دیدن سریال مورد علاقه طبق
منتظران گناه نمیکنند
#پارت7 #پسر_بسیجی_دختر_قرتی بعد از بستن چمدونم به همراه مامان پیش از رفتیم،بازم مشغول آشپزی بود،ا
#پارت8
#پسر_بسیجی_دختر_قرتی
طبق معمول کلی هم نصیحتم کرد که تو شهر غریب دارم میرم چیکار کنم چیکار نکنم انگار که نه انگار دو سال توی یه شهر دیگه تنها زندگی کردم عزیزه دیگه کاریش نمیشه کرد
کم کم داشتم به ساعت پرواز نزدیک میشدم یک بار دیگه وسایل رو چک کردم همه چی کی بود وسایل رو تو ماشین مامان جا دادم حالا نوبت مامان بود که بیدارش کنم
با تقه ای که به در وارد شد:
_ع مامان بیداری؟
_آره ساعت زنگ زد
_پس زود راه بیفتیم که وقت زیادی تا پرواز نمونده
_باشه مادر من آمادم کاری ندارم همه وسایل تو برداشتی چیزی رو فراموش نکردی؟
_آره مامان همه رو برداشتم تا شما یه چایی بخوری من اومدم
برای آماده شدن به اتاقم رفتم چون کار خاصی نداشتم سریع آماده شدم میخواستم از اتاق بیرون برم نگاهم به تسبیح فیروزه روی میز افتاد.دوباره دلم لرزید، تنها یادگاری که از عشقم داشتم.
یعنی بازم با خودم ببرم؟مثل این چند سال که به جونم بسته بود مگه نمی خوام برم تو آرامش دل بگیرم و فراموش کنم؟یعنی درسته این تسبیح رو ببرم و هر لحظه بازم به یادش باشم؟
بالاخره دلم پیروز شد و تسبیح رو برداشتم
_نه این تسبیح نمیتونه از من جدا بشه به جونم بسته است
مامان کنار ماشین منتظرم بود
بعد از خداحافظی با عزیز سمت فرودگاه حرکت کردم. به لطف دیر کردن زیاد منتظر نموندم داشتن گیت رومی بستن که رسیدم یه بوس روی گونه مامان کاشتم و با خداحافظی سمت گیت دویدم
#پارت9
#پسر_بسیجی_دختر_قرتی
_اوه،خداروشکر به موقع رسیدم
از روی بلیط شماره صندلی رو پیدا کردم و نشستم از اونجایی که خوشخواب بودم بعد از به پرواز دراومدن هواپیما خیلی زود به خواب رفتم
با صدای خانمی که کنارم نشسته بود چشمام رو باز کردم:
_خانم....خانم بیدار شو باید کمربندت رو ببندی میخوایم فرود بیایم
وا من تمام مسیر رو خواب بودم حتما با خودش میگه این خوشخواب دیگه کیه؟
باخجالت تشکری کردم و مشغول بستن کمربند شدم .
بعد از تحویل گرفتن چمدونم به سمت خروجی فرودگاه رفتم:
_خانم تاکسی نمی خواین؟
به ماشین نگاه کردم خوبه تاکسی ویژه فرودگاه بود:
_چرا آقا لطفا زحمت چمدون رو بکشید
_چشم خانم
درب عقب رو باز کردم و روی صندلی جا گرفتم چند دقیقه بعد راننده هم سوار شد:
_کجا برم خانم؟
_یه هتل نزدیک به حرم لطفا
_چشم
مشغول دید زدن خیابونا شدم. زیاد شلوغ نبود خداروشکر زود به هال رسیدیم همونطور که میخواستم هتل نزدیک به حرم بود:
_سلام خانم خوش اومدید می تونم کمکتون کنم؟
_سلام خسته نباشید یه اتاق میخواستم
#پارت10
#پسر_بسیجی_دختر_قرتی
_بله حتما، تنها هستید؟
_بله
_مدارکتون لطفا
_بله بفرمایید
بعد از کارای ثبت اتاق یکی از خدمه به اتاقی که در طبقه پنجم بود راهنماییم کرد.نگاهی گذار به اتاق انداختم یه اتاق نسبتاً بزرگ با تختی یک نفره سفید بادمجونی کنار پنجره که با پرده های حریر سفید پوشیده شده بود گلیم فرش بادمجونی رنگی کف اتاق که روی سرامیکهای سفید جلوه خاصی داشت،سمت راست اتاق دوتا در بود که یکی سرویس بهداشتی و اون یکی کمد دیواری بود در کل اتاق تمیز جم جوری بود.
البته بهترین حسش در این بود که پنجره اتاق دقیقا روبهروی حرم بود و من این رو خیلی دوس داشتم
نگاهم رو به گنبد طلایی دوختم حس خوبی تمام وجودم رو در برگرفت واقعا چه حس خوبی بود این نزدیکی بلاخره حسم کار خودشو کرد و تصمیم گرفتم که همین امشب به حرم برم
وارد محوطه شدم شروع کردم به خواندن دعای اذن دخول ناخودآگاه اشکم جاری شد یه جای خونده بودم وقتی اشکت در میاد یعنی طلبیده شدی یعنی اجازه داری بیای
با همون چشمای اشکی به زیارت رفتم
خداروشکر زیاد شلوغ نبود و راحت زیارت تونستم زیارت کنم زیارتم که تموم شد به محوطه برگشتم و نماز زیارت خوندم
بعد از نماز و کلی گریه کردن و درددل کردن برای آقا و خواستن آرامش برای دلم راهی هتل شدم اینقدر خسته بودم که بدون خوردن شام روی تخت افتادم و نمیدونم کی به خواب رفتم
صبح با صدای زنگ گوشی برای نماز بیدار شدم بعد از نماز کلا خواب از سرم پرید البته ناگفته نماند دلیلش زود خوابیدن سرشب بود
📣 ثبتنام فصل سوم برنامه محفل
📝 جهت ثبتنام به عنوان مهمان یا معرفی سوژه برای فصل سوم برنامه تلویزیونی محفل به لینک زیر مراجعه کنید.
🔗 لینک ثبتنام :
👇👇👇👇
https://survey.porsline.ir/s/RVhLVO4
@mahfeltv3
بارش شهابی شکارچی، فرداشب به اوج خود میرسد؛ هدیهای از دنبالهدار هالی
🔹️بارش شهابی شکارچی (Orionids) دوشنبه، ۳۰ مهرماه، به اوج خود میرسد و بهترین زمان برای مشاهده آن از ساعات ابتدایی یکم آبانماه تا قبل از طلوع آفتاب است؛ البته اگر نور ماه دیدتان را مختل نکند.
*#بشارت_های_ظهور از زبان خوبان*
*عاشقان بخوانند*
*ظهور نزدیک هست ،ای منتظران*
به نام خدا
آیت الله قرهی در حرم امام رضا(ع) ازامام رضا(ع) طلب هدایت کرد
امام رضا(ع) هم در مکاشفه ای آیت الله قندهاری را بعنوان هدایتگر به آیت الله #قرهی نشان دادند.
*پس حرفهای آیت الله #قندهاری را از قول امام رضا(ع) بگیرید، ایشان فرمودند:*
*از سال۱۴۰۰شمسی لحظه شماری کنیدبرای ظهور ان شاء الله*
فرمودند:
*عمرانقلاب بیش ازپنجاه سال نمی شود که پرچم ایران میرسدبه دست امام زمان عج*
پنجاه سالگی انقلاب میشه ۲۲بهمن ۱۴۰۷
فرمودند:
*فتنه ای میشودکه پس ازآن فتنهء اکبر است*
(یعنی بزرگترین فتنه)
*در فتنه اکبر جانتان راسپربلای این سیدعظیم الشأن کنید* (یعنی سیدعلی خامنه ای)
*چون این سید،سپه سالارامام زمان است.*
(قابل توجه دوست ودشمن)
آیت الله قندهاری فرمودند:
*امیدامام زمان به سپاه پاسداران است.*
امام خمینی فرمودند:
*اینکه هنگام ولادت پیغمبر۱۴ کنگره ازطاق کسری درایران فرو ریخت شایدمعنی آن این است که۱۴قرن پس ازولادت پیغمبر،یادرقرن چهاردهم،بساط ظلم جمع خواهدشد ان شاء الله.*
علامه شیخ بهلول فرمودند:
*به شماقول میدهم ازسال۱۴۰۰شمسی به بعد دنیابه دست امام زمان باشد.*
شهیدروح الله قربانی بعدازشهادت فرمودند:
*داره اتفاقات خوبی میافته،از سال۱۴۰۰شمسی شرایط طوری میشه که دیگه نمیگیدخدایا پس امام زمان کی میاد؟
نمیگیدامام زمان سال آینده میاد،میگیدهمین ساعت آینده میاد.*
شهیداندرزگو فرمودند:
*یک نفربنام سیدعلی میاد رئیس جمهورمیشه(یعنی زمانی که سید علی خامنه ای هنوز رئیس جمهورنبودن)چندسال که بگذره امام زمان میاد(حالا سید علی عزیز که رهبر شده،دیگه وقت اومدن امام زمانه)*
شهیدعراقی میگفت امام خمینی فرمودند:
*بعدازمن شخصی می آیدکه پرچم انقلاب را به دست صاحب اصلی اش می دهد.*
مطالعه کننده عزیز:درباره شهداوعرفای داخل متن وکلام واحدشون که ازخدای واحدهست تحقیق یاحداقل یک جستجوی اینترنتی ساده کنید تاشکت ان برطرف بشه،
همش ازخداست اگرنه ذره ای اعتبارنداشت.
برای اطمینان قلبی بیشتر می تونیدفیلم صحبتهای امام خمینی رو درباره روایت فرو ریختن۱۴کنگره طاق کسری درلحظه ولادت پیغمبر،از زبان خودامام ببینید،
فیلم وعده های شهیداندرزگو رو از زبان همسرشهیدببینید،
فایل صوتی وعده علامه شیخ بهلول رو از زبان خودشون بشنوید،
می تونید مراجعه کنیدبه آیت الله قرهی شاگردآیت الله قندهاری،
خانواده شهیدروح الله قربانی،خانواده شهیدعراقی.
از اول انقلاب۵۷یک صبرحداکثرپنجاه ساله نیازبود که خیلی ها نداشتن وازمسیرخارج شدن.
به کسانی که بازهم باور نمی کنن میگم از۱۴۰۰شمسی که کم کم اوضاع دنیاتغییرکردویقین کردیدکه کلام این بزرگان حق هست.
متن رومحکم بگیریدوپشت سیدعلی باشیدتاظهور
ان شاء الله
*منتظران ظهور ومهدی طلبان به وعده های سید علی امیدوار وبگوش باشید*
*آنگاه که نوح نبی خبر از وقوع طوفانی بزرگ را به مردم می داد*
آنگاه که:
*ابراهیم نوید شکست بت پرستان و نابودی نمرود بزرگ را می داد*
آنگاه که:
حضرت موسی: *نوید آزادی قوم یهود پس از ۶۰۰ سال اسارت از دست فرعونیان را می داد*
آنگاه که:
*رسول مکرم اسلام (ص): نوید فتح کسری و روم را میداد*
آنگاه که:
امام موسی کاظم (ع) فرمودند: *مردی از قم به پا خواهد خواست و طاغوت را سرنگون خواهد ساخت*
آنگاه که:
امام خمینی (ره) فرمودند:
*این انقلاب پیروز خواهد شد و شاه خواهد رفت*
آنگاه که: حضرت آقا فرمودند: *آمریکا هیچ غلطی نخواهد کرد، و بعد از آنهمه هیاهوی حمله نظامی به ایران توسط آمریکا در چند دهه گذشته، همه دیدندهیچ غلطی نتوانست بکند.*
آگاه که:
*به سید حسن نصرالله فرمودند: در مقابل اسراییل پیروز خواهید شد اگر استقامت کنید، به اذن الله*
و این امر محقق شد و در ۳ جنگ متوالی اسراییل شکست خورد
آنگاه که فرمودند:
*سوریه و عراق سقوط نخواهد کرد و داعش شکست میخورد و بشار اسد نیز خواهد ماند*
و اکنون پس از چند سال همه دیدیم که شد.
آنگاه که فرمودند:
*ما پیشرفت در همه ابعاد خواهیم کرد و شد*
آنگاه که:خطاب به عربستان در حمله به یمن فرمودند:
*شما یقینا در مقابل مجاهدان یمنی شکست خواهید خورد.*
و حال پس از حدود ۷ سال تجاوزگری عربستان، همه فضاحت شکست ارتش عربستان و ائتلافش را می بینید
و اما در حال حاضر ایشان برای آینده ایران و منطقه نیز پیشبینیهایی را علنا اظهار فرمودهاند:
*اسراییل تا ۲۵ سال آینده را نخواهد دید.*
*جوانان شكست بزرگ امريكا را به چشم خود خواهند ديد*
*عربستان به دست مجاهدان راه خدا خواهد افتاد*
*ایران قله های عظیم دنیا را فتح خواهد کرد*
وعده ها وعده های عجیبی است، و بسیار بزرگ، وعده ها از جنس پیش بینی تحلیل گران استراتژیک نیست
وعده ها از جنس وعده های اولیای الهی است
در بخشی از وصیتنامه ✍شهید نصر 🌷آمده است: «در این مقطع زمانی که همگی استکبار و گردنکشان ستمگر کمر به همت تضعیف و تسلیم ساختن انقلاب و نظام اسلامی با تمامی شیوههای فرهنگی، تبلیغی، جنگ نرم و تسخیر کردن فکر و ذهن جوان ما دارند، همگی ما باید در فتنهها از مسیر حق منحرف نشویم و چشم به چراغبان و روشنای راه این مسیر، مقام عظمای ولایت داشته باشیم .
هدیه به ارواح طیبه همه شهدافاتحه وصلوات. 🌹
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم💐💐💐💐💐
#ازشهدابیاموزیم❣❣❣❣❣
💠 شاد کردن دل امام زمان علیه السلام
🌺 آیت الله بهجت(ره):
⬅️ وقتی دل مؤمنی را شاد كنید، خدا از لطف، مَلکی را خلق میکند که آن ملک، شما را از بلاها و تصادفات و ... حفظ میكند.
این که میبینید در برخی تصادفات بعضیها محفوظ میمانند در حالی که به نفر کناری آنها آسیب وارد میشود به سبب این است که آن شخصِ محفوظ مانده، در مسرّت اهل ایمان نقش داشته است.
📚 برگی از دفتر آفتاب، ص ١٨۴.
حالا فکر کن اگه کاری کنم که دل امام زمان رو شاد بکنه، چی میشه ...
♡اَللهُمّ عَجّل لِوَلیّکَ الفَرَج♡
🔥علامت مومن در آخرالزمان❗️
💎 مرحوم شیخ مفید روایت کرده است که حضرت خضر علیه السلام از حضرت امیر المومنین علیه السلام پرسید:
يا أمير المؤمنين فما علامة المؤمن في ذلك الزمان؟ قال ينظر إلى ولي الله فيتولاه، وإلي عدو الله فيتبرأ منه وإن كان حميما قريبا. قال: صدقت والله يا أمير المؤمنين.
👈 ای امیر مومنان، علامت مومن در آخر الزمان چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند:
🌟 میبیند ولیّ خدا کیست تا محبت و ولایت او را داشته باشد و دشمن خدا کیست تا از او بیزار باشد، هر چند از بستگان نزدیک او باشد.
خضر عرض کرد: به خدا قسم راست گفتی ای امیر مومنان.
📖الاختصاص، ص ۲۳۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ والدینی که به فرزندان خود باج میدهند،
قیامت شاکی خصوصی دارند !
🎙 استاد شجاعی
✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
💠 فاصله ما با #امام_زمان علیه السلام
🔻 اگر ما به خودمان مراجعه بکنیم، میبینیم بخاطر این فاصلهای که با حضرت [بقیه الله علیه السلام] پیدا کردهایم، از فضاهای حضرت خیلی دور هستیم.
🔸 [تقرب به حضرت] برای ما امری محال شده است؛ حتی تصور صحیح از حضرت، زندگی و کیفیت زندگی ایشان نداریم. غیر از یک مجموعه خیالات در این زمینه تصور هم نداریم؛
🔹درحالی که وقتی راجع به یکی از افرادی که زندگی محسوس نسبت به خودمان دارند مطالعه میکنیم، زود به جزئیاتش پیمیبریم؛ خوب میتوانیم تصور داشته باشیم که فلان رئیس چگونه کار و یا استراحت میکند، ولی چون با حضرت فاصله داشتهایم از خود حضرت و زندگی حضرت هیچ تصوری نداریم.
کد ۵۳۳
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
#مهدویت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️این تصاویر همه واقعی هستش از استخبارات عراق کشف شده .
این فیلم جانسوز و تأثیرگذار به سمع و نظر زنان بی حجاب خیابانی رسانده شود شاید بخودشان بیایند و ازاعمال غیر اسلامی و غیر اخلاقی خود پشیمان شده تا قبل از اینکه به نفرین شهدا گرفتارشوند . 🌷
چنین مردانی برای دفاع از این آب و خاک در برابر صدام و بعثی ها جانشان را نثار کردند که در این کشور احکام اسلام و قرآن جاری باشد نه این وضعی که در خیابان ها شاهد هستیم 😔
چه سرها که دادیم تا روسری از سر دختران و زنان ما نره .
منتظران گناه نمیکنند
#داستانک #تشرف سلطان آسمان ها این داستان، بر اساس زندگی یولی، دختری چینی نوشته شده که در پکن، ب
به شماره افتاده بود.
زیر لب گفت: «چه کار بزرگی… .»
بلیت را در جیب خود فشرد. سرش را بلند کرد و به آسمان نگاهی انداخت. دانه های برف آرام روی او می نشستند و با گرمای وجودش آب می شدند. آدم ها بی تفاوت از کنارش می گذشتند. به صورت آن ها نگاه کرد. در میان آن چهره های سرد و بی روح، مردی جوان و خوش چهره، توجه او را جلب کرد. مرد به طرف او آمد و سلام کرد و گفت: «یولی! در سفرت به ایران ممکن است مشکلات بسیاری برایت پیش اید، ولی تو همه آنها را تحمل می کنی؛ این مشکلات تو را بزرگ می کنند. تو اینده روشنی داری.»