eitaa logo
مربی یار
5.6هزار دنبال‌کننده
291 عکس
5 ویدیو
1.6هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶قطع دست سارق و اتصال مجدد🔶 ♦️يكى از اصحاب خاصّ امام علىّ صلوات اللّه و سلامه عليه به نام اصبغ بن نباته حكايت نمايد:  ▪️روزى در محضر امام عليه السلام نشسته بودم كه ناگهان غلام سياهى را آوردند؛ كه به سرقت متّهم بود.  هنگامى كه نزد حضرت قرار گرفت ، از او سؤال شد: آيا اتّهام خود را قبول دارى ؟؛ و آيا سرقت كرده اى ؟  غلام اظهار داشت : بلى اى سرورم ! قبول دارم ، حضرت فرمود: مواظب صحبت كردن خود باش و دقّت كن كه چه مى گوئى ، آيا واقعا سرقت كرده اى ؟  غلام عرضه داشت : آرى ، من دزد هستم و سرقت كرده ام .  امام عليه السلام غلام را مخاطب قرار داد و فرمود: واى به حال تو، اگر يك بار ديگر اعتراف و اقرار كنى ؛ دستت قطع خواهد شد، باز دقّت كن و مواظب گفتارت باش ، آيا اتّهام را قبول دارى ؟ و آيا سرقت كرده اى ؟  🔻در اين مرحله نيز بدون آن كه تهديد و زورى باشد، گفت : آرى من سرقت كرده ام ؛ و عذاب دنيا را بر عذاب آخرت مقدّم مى دارم .  🔸در اين لحظه حضرت دستور داد كه حكم خداوند سبحان را جارى كنند؛ و دست او را قطع نمايند.  🔲 اصبغ گويد: چون طبق دستور حضرت ، دست راست غلام را قطع كردند، دست قطع شده خود را در دست چپ گرفت و در حالى كه از دستش خون مى ريخت ، بلند شد و رفت ؛ در بين راه شخصى به نام ابن الكوّاء به او برخورد و گفت : چه كسى دستت را قطع كرده است ؟  غلام در پاسخ چنين اظهار داشت : سيّد الوصيّين ، امير المؤ منين ، حجّت خداوند، شوهر فاطمه زهراء سلام اللّه عليها، پسر عمو و خليفه رسول اللّه صلوات اللّه عليه (1) دست مرا قطع نمود.  ♦️ابن الكوّاء گفت : اى غلام ! دست تو را قطع كرده است و اين همه از او تعريف و تمجيد مى كنى و ثناگوى او گشته اى ؟! غلام در حالتى كه خون از دستش مى ريخت گفت : چگونه از بيان فضايل مولايم لب ببندم و ثناگوى او نباشم ؛ و حال آن كه گوشت و پوست و استخوان من با ولايت و محبّت او آميخته است ؛ و دست مرا به حكم خدا و قرآن قطع كرده است .  🔷وقتى اين جريان را براى اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام مطرح كردند، به فرزند خود حضرت مجتبى سلام اللّه عليه فرمود: بلند شو و برو آن غلام را پيدا كن و همراه خود بياور.  🔸پس امام مجتبى عليه السلام طبق دستور پدر حركت نمود و غلام را پيدا كرده و نزد آن حضرت آورد؛ و حضرت به او فرمود: دست تو را قطع كرده ام و از من تعريف و تمجيد مى كنى ؟!  ◽️غلام عرضه داشت : بلى ، چون گوشت ، پوست و استخوانم به عشق ولايت و محبّت شما آميخته است ؛ مى دانم كه دست مرا طبق فرمان خداوند متعال قطع كرده اى تا از عذاب و عقاب الهى در آخرت در امان باشم .  ◾️ حضرت با شنيدن سخنان غلام ، به او فرمود: دستت را بياور؛ و چون دست قطع شده او را گرفت ، آن را با پارچه اى پوشاند و دو ركعت نماز خواند؛ و سپس اظهار نمود: آمّين ، بعد از آن ، دست قطع شده را برگرفت و در محلّ اصلى آن قرار داد و فرمود:اى رگ ها! همانند قبل به يكديگر متّصل شويد و به هم بپيونديد.  🔻پس از آن ، دست غلام خوب شد؛ و ديگر اثرى از قطع و جراحت در آن نبود؛ و غلام شكر و سپاس خداوند متعال را بجاى آورد و دست و پاى امام عليه السلام را مى بوسيد و مى گفت : پدر و مادرم فداى شما باد كه وارث علوم پيامبران الهى هستيد.((2) 📚پی نوشت: 1-فضايل ومناقب بسيارى را براى حضرت برشمرده است كه جهت اختصار به همين مقدار اكتفا شد.  2- فضائل ابن شاذان : ص 370، ح 213، خرائج راوندى : ج 2، ص 561، ح 19، بحار: ج 40، ص 281 ح 44، اثبات اهداة : ج 2، ص 518، ح 454. منبع:چهل داستان و چهل حدیث از امام علی علیه السلام، حجه الاسلام و المسلمین عبدالله صالحی / پایگاه اهل بیت علیهم السلام علیه السلام ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج آقا عالی.mp3
2.27M
🔖 داستان 🔻بیشترین چیزی که خداوند در معراج به من سفارش کرد علیه السلام صلی الله علیه و آله ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 🔻نهایت از خود گذشتگی🔻   در جلد نهم بحارالانوار ص 514 از تفاسير عامه نقل مى كند كه: 🔸مردى پيش ‍ رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمد و از گرسنگى شكايت كرد. آن جناب فرستاد به نزد زنهاى خود كه اگر خوراكى پيش شما يافت مى شود براى اين مرد بدهيد. گفتند غير آب چيزى اينجا پيدا نمى شود. 🔻 پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود من لهذا الرجل الليلة ؛ كيست امشب اين مرد را خوراك دهد. على (عليه السلام ) عرض كرد من امشب او را مهمان مى كنم . 🔷آنگاه امير المؤ منين (عليه السلام) به خانه پيش فاطمه زهرا (عليها السلام) آمد. پرسيد خوراكى يافت مى شود كه اين مرد را پذيرائى كنيم ؟ فاطمه (عليها السلام ) عرض كرد مختصرى كه بچه ها را كفايت كند هست ولى مهمان را بر فرزندان خود مقدم مى دارم . ♦️حضرت فرمود نَوِّمِي اَلصِّبْيَةَ، وَ [أَنَا] أُطْفِئُ اَلسِّرَاجَ لِلضَّيْفِ ؛ بچه ها را بخوابان و چراغ را خاموش كن . چراغ را خاموش كرد، ظرف غذا را كه بر زمين گذاشت على (عليه السلام ) دهان خود را حركت مى داد و چنان مى نمود كه مشغول خوردن است تا ميهمان با خاطرى آسوده غذا بخورد. ▪️همين كه آن مرد به اندازه كافى غذا خورد دست كشيد. كاسه را به فضل خداوند پر از غذا يافتند. صبحگاه امير المؤ منين (عليه السلام) براى نماز به مسجد رفته بود بعد از انجام فريضه ، پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) به على (عليه السلام) نگاهى كرد و قطرات اشك از ديده فرو ريخت . 🔷 فرمود يا ابالحسن ديشب خداوند از عمل شما در شگفت شد و اين آيه را فرستاد  وَ يُؤْثِرُونَ‌ عَلىٰ‌ أَنْفُسِهِمْ‌ وَ لَوْ كٰانَ‌ بِهِمْ‌ خَصٰاصَةٌ‌    ديگران را بر خويش مقدم مى دارند اگر چه خود تنگدست و گرسنه باشد. منظور على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام ) مى باشند.(1) 📚1- نهم بحار، ص 514./شواهد التنزيل لقواعد التفضيل , جلد 2 , صفحه 331 منبع:کتاب آگاه شویم، حسن امیدوار،جلد هفتم / پایگاه اهل بیت علیهم السلام/ نرم افزار جامع الاحادیث نور 🔻متن عربی 🔻 إِنَّ رَجُلاً جَاءَ إِلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَشَكَا إِلَيْهِ اَلْجُوعَ فَبَعَثَ إِلَى بُيُوتِ أَزْوَاجِهِ - فَقُلْنَ مَا عِنْدَنَا إِلاَّ اَلْمَاءُ!!! فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: مَنْ لِهَذَا اَللَّيْلَةَ فَقَالَ عَلِيٌّ : أَنَا يَا رَسُولَ اَللَّهِ . فَأَتَى فَاطِمَةَ فَأَعْلَمَهَا - فَقَالَتْ: مَا عِنْدَنَا إِلاَّ قُوتُ اَلصِّبْيَةِ، وَ لَكِنَّا نُؤْثِرُ بِهِ ضَيْفَنَا!!!! فَقَالَ عَلِيٌّ : نَوِّمِي اَلصِّبْيَةَ، وَ [أَنَا] أُطْفِئُ اَلسِّرَاجَ لِلضَّيْفِ، فَفَعَلَتْ وَ عَشَّوُا اَلضَّيْفَ - فَلَمَّا أَصْبَحَ أَنْزَلَ اَللَّهُ فِيهِمْ هَذِهِ اَلْآيَةَ: وَ يُؤْثِرُونَ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ اَلْآيَةَ . (جامع الاحادیث موسسه علوم تحقیقاتی نور) علیه السلام ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محبوبترین بنده خدا .mp3
1.2M
♦️محبوبترین بنده خدا ♦️مرغ بریان♦️ علیه السلام ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻در محضر قاضی🔻 🔷شاكی شكایت خود را به خلیفه ی وقت، عمر بن الخطاب، تسلیم كرد. طرفین دعوا باید حاضر شوند و دعوا طرح شود. 🔸كسی كه از او شكایت شده بود امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام بود. عمر هر دو طرف را خواست و خودش در مسند قضا نشست. 🔻 طبق دستور اسلامی، دو طرف دعوا باید پهلوی یكدیگر بنشینند و اصل «تساوی در مقابل دادگاه» محفوظ بماند. خلیفه مدعی را به نام خواند، و امر كرد در نقطه ی معینی روبروی قاضی بایستد. بعد رو كرد به علی و گفت: «یا ابَاالحسن! پهلوی مدعی خودت قرار بگیر». به شنیدن این جمله، چهره ی علی درهم و آثار ناراحتی در قیافه اش پیدا شد. 🔷خلیفه گفت: «یا علی! میل نداری پهلوی طرف مخاصمه ی خویش بایستی؟» امام علی علیه السلام : ♦️«ناراحتی من از این نبود كه باید پهلوی طرف دعوای خود بایستم؛ برعكس، ناراحتی من از این بود كه تو كاملا عدالت را مراعات نكردی، زیرا مرا با احترام نام بردی و به كنیه خطاب كردی و گفتی «یا اباالحسن» ، اما طرف مرا به همان نام عادی خواندی. علت تأثر و ناراحتی من این بود». [1] [1] . الامام علی، صوت العدالة الانسانیة ، صفحه ی 49، و رجوع شود به شرح نهج البلاغه ی ابن ابی الحدید، چاپ بیروت، ج /4ص 185. منبع: داستان راستان،شهید مطهری،جلد اول./پایگاه اهل بیت علیهم السلام. علیه السلام ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زن آوازه خوان .mp3
1.66M
🔸مدح کنیز آواز خوان معاویه برای امیرالمومنین علی علیه السلام علیه السلام ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
👇پست موقت شبانه 🙏
✅بزرگترین پایگاه در فضای مجازی http://eitaa.com/joinchat/2398879744Cdd88d0e5af این کانال در رادیو معارف به عنوان کانال برتر تولید محتوا معرفی شده👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
04.mp3
2.87M
🔷 یک بیت شعری که امام زمان علیه السلام برای حضرت زینب سلام الله علیها سرود ♦️داستان نام گذاری سلام الله علیها 🔶مقام حضرت زینب سلام الله علیها در پیشگاه امام حسین علیه السلام علیه السلام سلام الله علیها علیه السلام ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖عجب صبری است زینب را 🔸پس از ولادت حضرت زينب (س)، امام حسين (ع) كه در آن هنگام كودك سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد:خداوند به من خواهرى عطا كرده است. 🔷پيامبر(ص) با شنيدن اين سخن ، منقلب و اندوهگين شد و اشك از ديده فرو ريخت . حسين (ع) پرسيد: براى چه اندوهگين و گريان شدى ؟. ♦️پيامبر(ص ) فرمود: اى نور چشمم ، راز آن به زودى برايت آشكار شود. 🔶تا اينكه روزى جبرئيل نزد رسول خدا (ص ) آمد، در حالى كه گريه مى كرد، رسول خدا (ص ) از علت گريه او پرسيد، جبرئيل عرض ‍ كرد: اين دختر (زينب) از آغاز زندگى تا پايان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گريبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصيبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصيبت جانسوز برادرش امام حسن (ع ) گردد و از اين مصايب دردناك تر و افزون تر اينكه به مصايب جانسوز كربلا گرفتار شود، به طورى كه قامتش خميده شود و موى سرش سفيد گردد. ▪️پيامبر (ص) گريان شد و صورت پر اشكش را بر صورت زينب (س) نهاد و گريه سختى كرد، زهرا (س) از علت آن پرسيد. پيامبر (ص) بخشى از بلاها و مصايبى را كه بر زينب (س) وارد مى شود، براى زهرا(س ) بيان كرد. 🔻حضرت زهرا (س) پرسيد: اى پدر! پاداش كسى كه بر مصايب دخترم زينب (س ) گريه كند كيست ؟ پيامبر اكرم (ص) فرمود:پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصايب حسن و حسين (ع) گريه مى كند. 📚الخصائص الزينبيه ، ص 155 ناسخ التواريخ زينب (س ) ص 47 / پایگاه باشگاه خبرنگاران جوان ........................................................... ▪️ملائك را خدا گفتا عجب صبری است زینب را  قضاوت با قضا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به پیش چشم آدم شد مجسم روز عاشورا كه آدم بارها گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به گوش نوح دریا دل طنین افكند آوایی كه طوفان بلا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️در آتش تا قدم بگذاشت از امر خداوند خلیل مقتدا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️حدیث صبر او را تا به جبرییل گفت به هنگام دعا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️كتاب استقامت را مسیحا خواند از حیرت به مریم از وفا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️قدم زد تا در عالم حامل وحی خدا جبرییل  به ختم الانبیاء گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه در پهلوی زهرا را شكست از كین علی مرتضی گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه منشق شد فرق ساقی كوثر امام مجتبی گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه دید لخت جگر را روبروی خود عزیز مصطفی گفتا عجب صبری است زینب را ▪️حسین بن علی تا خیمه زد در دشت بی آبی در آن حال بلا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️شنید از اكبرش تا نعره الله اكبر را زمین كربلا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه در خون قاسم او دست و پا می زد نوا در نینوا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه دست از پیكر سقا جدا می شد صدای دلربا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه حلق اصغرش را تیر می بوسید به خود خون خدا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه می بوسید رگهای گلو خنجر به شمر بی حیا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه زد دشمن به نیزه هجده سر را سر از تن جدا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه چوب خیزران می خورد سر لبها به خود تشت طلا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه جان داد سه ساله گوشه ویران در آن شب بارها گفتا عجب صبری است زینب را 🔻شاعر: ژولیده نیشابوری سلام الله علیها ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖روضه حضرت زینب سلام الله علیها را بخوان 🔹 این‌بار هم [حضرت آیت‌الله بهجت] مثل خیلی وقت‌های دیگر پول(نذری) دادند و فرمودند: روضه حضرت زینب سلام‌الله‌علیها بخوان. ❓دل به دریا زدم و پرسیدم: شما هربار می‌گویید روضۀ حضرت زینب سلام‌الله‌علیها بخوان، چی هست در این روضه؟ ✅ فرمودند: به برکت این توسل، خیلی‌ها حوائجشان را گرفته‌اند... (براساس خاطره مداح مجلس روضه) 📚 ردپای سپید، ص۴٧ (مجموعه داستان های کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره، جلد ۴) /مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت قدس‌سره ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸سؤال حضرت زینب سلام الله علیها از پدر در لحظه آخر 🔷حضرت زینب (س) می گوید: هنگامی که پدرم علی (ع) بر اثر ضربت ابن ملجم بستری گردید، نشانه های مرگ را در رخسار آن حضرت دیدم، به او عرض کردم: 🔻 ام ایمن به من چنین و چنان حدیث کرد (که پنج تن در یک جا جمع بودند و پیامبر (ص) ناگهان غمگین شد و علت غم را پرسیدند، جریان شهادت حضرت زهرا (س) و علی (ع) و حسن و حسین (ع) را شرح داد) می خواهم از شما آن را بشنوم. 🔸امام علی (ع) فرمود: دخترم! حدیث ام ایمن صحیح است، گویا تو و دختران رسول خدا (ص) را می نگرم که به صورت اسیر با کمال پریشانی وارد این شهر (کوفه) می کنند، به گونه ای که ترس آن دارید که مردم به سرعت شما را بربایند فصبراً صبراً.... 👈صبر و استقامت کنید، سوگند به خداوندی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، در آن روز در سراسر روی زمین ولی خدا غیر از شما و دوستان و شیعیان شما، وجود ندارد، رسول خدا (ص) به ما چنین خبر داد و فرمود: در این هنگام ابلیس با بچه ها و اعوان خود در سراسر زمین سیر می کنند، و ابلیس به آنها می گوید: ای گروه شیطانها، ما انتقام آدم(ع) از فرزندانش گرفتیم، و در هلاکت آنها سعی بلیغ کردیم، بکوشید تا مردم را نسبت به آنها به ترید و شک بیندازید و مردم را به دشمنی آنها وادار نمایید... 📚 دویست داستان از فضایل، مصایب و کرامات حضرت زینب(س)عباس عزیزی/بحارالانوار، ج 45، ص 183 /پایگاه مرکز اطلاع رسانی غدیر سلام الله علیها علیه السلام ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️جود و سخاوت حضرت زینب (سلام الله علیها ) 🔶روزی میهمانی برای امیرالمؤمنین (ع) رسید. آن حضرت به خانه آمده و فرمود: ای فاطمه، آیا طعامی برای میهمان خدمت شما می باشد؟ عرض کرد: فقط قرض نانی موجود است که آن هم سهم دخترم زینب می باشد. زینب (س) بیدار بود، عرض کرد: ♦️ای مادر، نان مرا برای میهمان ببرید، من صبر می کنم. طفلی که در آن وقت، که چهار یا پنج سال بیشتر نداشته این جود و کرم او باشد، دیگر چگونه کسی می تواند به عظمت آن بانوی عظمی پی ببرد؟ زنی که هستی خود را در راه خدا بذل بنماید، و فرزندان از جان عزیزتر خود را در راه خداوند متعال انفاق بنماید و از آنها بگذرد بایستی در نهایت جود بوده باشد. 📚دویست داستان از فضایل، مصایب و کرامات حضرت زینب(س)عباس عزیزی/ ریاحین الشریعة، ج 3 ص 64/پایگاه مرکز اطلاع رسانی غدیر سلام الله علیها ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖شجاعت حضرت زینب سلام الله علیها 🔖عفت حضرت زینب سلام الله علیها ♦️در مجلس یزید، هنگامى كه چشم زينب كبرى(عليها السلام) به سر خونين برادرش امام حسين(عليه السلام) افتاد، با صداى محزونى كه دل ها را به وحشت مى انداخت فرياد زد:  🔶«يا حُسَيْناهُ! يا حَبيبَ رَسُولِ اللهِ! يَابْنَ مَكَّةَ وَ مِنى، يَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَيِّدَةَ النِّساءِ، يَابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفى»؛ (اى حسين اى محبوب رسول خدا، اى پسر مكه و منا، اى پسر فاطمه زهرا، بانوى همه زنان جهان، اى پسر دختر (محمد) مصطفى). راوى اين ماجرا نقل مى كند: به خدا سوگند با اين نداى زينب(عليها السلام)، تمام كسانى كه در مجلس بودند گريستند و در آن حال يزيد ساكت بود...!! 🔷يزيد لعنة الله عليه دستور داد چوب خيزرانش را آوردند و با آن به لب و دندان امام حسين(عليه السلام) مى زد.😭 ♦️ ابو برزه اسلمى (كه از صحابه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بود و در آن مجلس حضور داشت) خطاب به يزيد گفت: اى يزيد! آيا با چوبدستى ات به دندان حسين فرزند فاطمه مى زنى؟! 🔸من به چشم خود ديدم كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)، لب و دندان حسين(عليه السلام) و برادرش حسن(عليه السلام) را مى بوسيد و مى فرمود: «أَنْتُما سَيِّدا شَبابِ أهْلِ الْجَنَّةِ، فَقَتَلَ اللهُ قاتِلَكُما وَلَعَنَهُ، وَأَعَدَّلَهُ جَهَنَّمَ َوساءَتْ مَصيراً»؛ (شما دو نفر، سرور جوانان اهل بهشتيد، خداوند كشنده شما را بكشد و مورد لعن قرار دهد و براى او جهنم را فراهم ساخته و بد جايگاهى است). 🔲 يزيد لعنة الله عليه خشمگين شد و دستور داد او را از مجلس بيرون كردند. يزيد كه سرمست از باده غرور بود و گمان مى كرد در كربلا پيروز شده، اين اشعار را كه سند زنده ديگرى بر عدم ايمان او و آل اميه، نسبت به مبانى اسلام بود، با صداى بلند خواند: 🔸كاش بزرگان من كه در جنگ بدر، كشته شده بودند، امروز مى ديدند كه قبيله خزرج چگونه از ضربات نيزه به زارى آمده است. در آن حال، از شادى فرياد مى زدند و مى گفتند: اى يزيد! دستت درد نكند! من از فرزندان «خندف» (2) نيستم، اگر از فرزندان احمد [رسول خدا(صلى الله عليه وآله)] انتقام نگيرم). ♦️اينجا بود كه زينب دختر على بن ابى طالب(عليه السلام) برخاست و خطبه اى غرّا خواند ... 🔸در ادامه اين خطبه كوبنده فرمود: «أَ مِنَ الْعَدْلِ يَابْنَ الطُّلَقاءِ! تَخْدِيرُكَ حَرائِرَكَ وَ إِمائَكَ، وَ سَوْقُكَ بَناتِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَ سَلَّم سَبايا، قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ، وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ، تَحْدُو بِهِنَّ الاَْعداءُ مِنْ بَلد اِلى بَلد، يَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَناهِلِ وَ الْمَناقِلِ، وَ يَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَ الْبَعِيدُ، وَ الدَّنِيُّ وَ الشَّرِيفُ، لَيْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجالِهِنَّ وَلِيُّ، وَ لا مِنْ حُماتِهِنَّ حَمِيٌّ، وَ كَيْفَ يُرْتَجى مُراقَبَةُ مَنْ لَفَظَ فُوهُ أَكْبادَ الاَْزْكِياءِ، وَ نَبَتَ لَحْمُهُ مِنْ دِماءِ الشُّهَداءِ،... 🔻(اى پسر كفّار آزاد شده! (5) آيا اين از عدالت است كه تو زنان و كنيزان خود را پشت پرده ها بنشانى، ولى دختران رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را اسير كرده و به اين سو و آن سو بكشانى و در حالى كه پرده حرمت آنان را دريده و چهره هاى آنان را در معرض ديد مردم قرار داده اى، آنها را توسط دشمنان در شهرهاى مختلف بگردانى، تا مردم هر كوى و برزن به تماشاى آنان بنشينند و افراد دور و نزديك و پست و شريف به چهره هايشان چشم بدوزند، با آنكه همراه آنان مردان و حمايت گرانشان نبودند؛ [ولى چه سود از اين سخنان، زيرا] چگونه مى توان به حمايت و مراقبت آن كس اميد داشت كه [مادرش] جگر پاكان را به دهان گرفته [اشاره به داستان هند جگرخوار مادر بزرگ يزيد است] و گوشتش از خون شهيدان روييده؟! .... 🔻پی نوشت🔻 (2). خندف از جدّه هاى اعلاى قريش و از جمله يزيد محسوب مى شود. (ر.ك: تاريخ طبرى، ج 1، ص 24 ـ 25). (3). سوره روم، آيه 10. (4). سوره آل عمران، آيه 178. (5). اشاره است به ماجراى فتح مكه كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)، ابوسفيان و معاويه و ديگر سران قريش و معاندان را بخشيد و فرمود: «إذْهَبُوا فَأَنتُمُ الطُّلَقاءُ»؛ (برويد! شما آزاديد). (رجوع كنيد به: بحارالانوار، ج 21، ص 106 و تاريخ طبرى، ج 2، ص 337). 📚منبع : از کتاب: عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، امام على بن ابى طالب عليه السلام‏، قم‏، 1388 ه. ش‏، ص 596./پایگاه آیت الله مکارم شیرازی ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━