eitaa logo
پندک/ معصومه مرادی ادبیات کودک و نوجوان
133 دنبال‌کننده
943 عکس
98 ویدیو
24 فایل
مکانی برای مطالعه شعرها، نوشته‌ها و نقدهای معصومه مرادی. شاعر و نویسنده کودک و نوجوان #معصومه_مرادی ارتباط با مدیر @masoommoradii
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پرویزن
"شعر عاشورایی/ ۱" درباره‌ی شعر عاشورایی و ادوار آن پژوهش‌هایی متعدد انجام شده است. طبق روایت‌هایی، ادبیات عاشورایی حتی پیش از زمان شهادت حضرت اباعبدالله شکل گرفته و نشانه‌های آن را در لالایی‌های منسوب به حضرت فاطمه(س) و همچنین پیش‌بینی‌های مربوط به حادثه از زبان حضرت رسول(ص) و امام علی(ع) که درود و صلوات خداوند بر آنان باد، می‌توان دید. نشانه‌های این دست روایات و نقل‌ها در بسیاری از کتب حدیثی اهل سنت و شیعه، مربوط به سده‌های سوم به بعد قابل رصد است. ( بنگرید به کامل‌الزیارات ابن‌قولویه قمی؛ المعجم‌الکبیر سلیمان الطبرانی و المستدرک علی‌الصحیحین ابی‌عبدالله حاکم نیسابوری؛ تاریخ دمشق ابن عساکر و ...) اما آنچه در ادبیات عرب به‌عنوان شعر عاشورایی مطرح است، جدا از سخنان منسوب به امام و رجزهای شهدای کربلا چون: حضرت اباالفضل(ع)، حرّ بن یزید ریاحی و دیگر یاران، اشعاری است که پس از واقعه‌ی عاشورا و با موضوع‌هایی نظیر مرثیه‌ی شهدا، دفاع از خاندان رسول(ص) و تلمیح یا روایت این حادثه‌ی بزرگ سروده شده است. بی‌شک  سوگ‌سروده‌های بازماندگان کربلا نقشی تعیین‌کننده در رواج این جریان داشته و از آن میان جلسات شعرخوانی در محضر حضرت سکینه سلام الله علیها و دیگر بزرگان این خاندان شریف، اهمیتی بسزا داشته است. پس از آن و در طول تاریخ ادب عربی، بسیاری از شاعرانِ عمدتا شیعی، اشعاری شکوهمند در این حوزه سروده‌اند که از آن میان می‌توان به دعبل خزاعی و شریف رضی اشاره کرد. در ادبیات فارسی، به‌مرور و با رواج شعر فارسی، از سده‌ی چهارم زمینه‌های توجه به عاشورا و ذکر امام حسین(ع) در اشعار فراهم شده؛ به‌طوری که در دوران سامانیان، از میان شخصیت‌های دینی، پس از امام علی(ع) و حضرت رسول(ص)، بیشترین ابیات را در مرثیه‌ی آن حضرت می‌توان دید؛ البته اغلب این اشارات و ابیات مدیون کسایی و مقتل منظوم اوست که در مجالی دیگر به آن می‌پردازیم. بر اساس اشعار باقی مانده، کسایی اقدم شاعران عاشورایی با تعریف خاص آن است؛ هرچند بعید نیست بسیاری از اشعار شیعی و منقبتی این دوره از بین رفته باشد؛ چنان‌که ناصرخسرو در مقام منقبت‌گویی، خود را با رودکی مقایسه کرده؛ حال که چندان نشانه‌ای از شعر منقبتی رودکی در دست نیست: خود را ز بهر مدحت آل رسول گه رودکی و گاهی حسّان کنم دیوان ناصرخسرو به هر وجه بر اساس ابیات موجود، حتی پیش یا همزمان با کسایی در شعر دیگر شاعران فارسی نیز به امام حسین(ع) اشاره شده، چنان‌که حکیم میسری در مقدمه‌ی دانشنامه که بین سال‌های 367تا370 سروده، پس از رسول و علی بر حسنین علیهم‌السلام درود می‌فرستد: پس آن گه بر حسین و بر حسن بر به فرزندان ایشان تن به تن بر دانشنامه‌ی میسری دقیقی مقتول به 370 نیز در تغزل قصیده‌ی 55 بیتی‌اش و در توصیف معشوق، به سوگواری حضرت زهرا(س) بر امام حسین(ع) تلمیح کرده است: چنانچون من بر او گریم نگریید   ابر شبیر زهرا روز محشر دیوان دقیقی البته برخی پژوهشگران  این بیت و چند بیت دیگر شیعی در این قصیده را در شعر دقیقی متاخر می‌دانند؛ هرچند فارغ از مباحث نسخه‌شناسانه، از منظر سبکی می‌توان این شعر را متعلق به سده‌ی چهارم دانست... ادامه دارد. @mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"شعر_عاشورایی/۲) در تاریخ شعر عاشورایی فارسی، کسایی مروزی را نخستین مرثیه‌سرا به شمار می‌آورند. این لقب بر اساس معدود ابیات باقی‌مانده از سده‌ی چهارم،  به او نسبت داده شده و یادآور قصیده‌ای است که او در پیوند با عاشورا سروده است. کسایی شاعر شاخص ادبیات دینی و همچنین شاعر وصف و طبیعت، بر اساس اسناد موجود در سال ۳۴۱ متولد و پس از ۳۹۱ درگذشته است. از او تنها حدود سیصد بیت شعر بر جای مانده، اما جایگاهش در ادب فارسی به حدی درخشان بوده که تا قرن‌ها، شاعران از او به نیکی یاد می‌کرده‌اند. هرچند نظر صاحب کتاب النقض را که همه‌ی دیوان او را مناقب حضرت رسول(َص) و آل ایشان دانسته، نمی‌توان پذیرفت، این اندازه مشخص است که او شاعری مذهبی بوده، چنانکه عوفی نیز در لباب‌الالباب آشکار به این نکته اشاره کرده است. مرثیه‌ی عاشورایی کسایی، قصیده‌ای پنجاه‌بیتی است که به طور کامل، در جنگ تتمه‌ی خلاصه‌الاشعار تقی کاشانی (نسخه‌ی بانکی پور پتنه) ضبط شده؛ البته ابیات ابتدایی آن در مجمع‌الفصحا و بیت‌هایی از آن نیز در لغت فرس و ترجمان‌البلاغه نقل شده است. در بیست و پنج بیت آغازین این قصیده، کسایی به وصف  زیبایی‌های طبیعت و بهار پرداخته و سپس از بیت بیست و ششم از تغزل و وصف برائت جسته و به مقتل گریز زده است: بیزارم از پیاله، وز ارغوان و لاله ما و خروش و ناله، کنجی گرفته ماوا دست از جهان بشویم، عز و شرف نجویم مدح و غزل نگویم، مقتل کنم تقاضا میراث مصطفی را فرزند مرتضی را مقتول کربلا را تازه کنم تولا دیوان کسایی در ادامه، این شعر کاملا به شیوه‌ی مقاتل  موجود نزدیک می‌شود، به گونه‌ای که تاثیرپذیری کسایی از این دست آثار، به‌وضوح در توصیفات و تعابیر دیده می‌شود: آن میر سر بریده، در خاک خوابنیده از آب ناچشیده، گشته اسیر غوغا تنها و دلشکسته، بر خویشتن گرسته از خان‌و‌مان گسسته، وز اهل بیت آبا دیوان کسایی در این قصیده کسایی بر شمر و سنان لعنت می‌فرستد و یزید را نکوهش می‌کند: بی‌شرم شمر کافر، ملعون سنان ابتر لشکر زده بر او بر، چون حاجیان بطحا ...صفین و بدر و خندق، حجت گرفته با حق خیل یزید احمق، یک‌یک به خون کوشا همان     در این مقتل منظوم، نخست‌بار در ادب فارسی از علی اصغر، حضرت زینب و شهربانو علیهم‌السلام نیز یاد شده است: آن پنج‌ماهه کودک، باری چه کرد ویحک کز پای تا به تارک، مجروح شد مفاجا آن زینب غریوان، اندر میان دیوان آل زیاد و مروان نظاره گشته عمدا...     در مجموع، این شعر در جایگاه نخستین مقتل فارسی که حدود ۱۱۰۰ سال پیش سروده شده، جایگاهی ویژه در تاریخ ادب عاشورایی دارد. @mmparvizan
"شعر_عاشورایی/۳" عصر شعرخیز غزنوی، دوره‌ی چندان مناسبی برای رواج شعر عاشورایی فارسی نیست. به‌ویژه در زمان محمود غزنوی ۳۸۷تا۴۲۱، چندان نمودی از ادب عاشورایی در آثار برجای مانده دیده نمی‌شود؛ نکته‌ای که بعید نیست از مذهب غالب در قلمرو غزنویان نشات گرفته باشد. در این دوران، هرچند حکومت شیعی آل‌بویه در ری، حامی شعر منقبتی بوده، میزان اشعار به دست آمده از شاعران نواحی مرکزی و جنوبی ایران زیاد نیست و تنها ابیات شیعی پراکنده را در آثار منسوب به کسانی چون بندار رازی و غضایری می توان سراغ گرفت. افول ادب عاشورایی در قلمرو شعر مدح‌محور غزنوی، به اندازه‌ای مشهود است که در مجموع اشعار شاعرانی چون: فرخی، عنصری، عسجدی و ... تنها یک بیت ثبت شده که در آن به امام حسین علیه‌السلام، اشاره شده است؛ آن هم بیتی است از فرخی که در بخش پایانی مدح مسعود غزنوی، شادمانی محمود از دیدار او را به شادی امام علی(ع) از دیدار حسنین(ع) مانند کرده است: همیشه به دیدار تو شاد سلطان چو حیدر به دیدار شبّیر و شبّر دیوان فرخی در قطعه‌ای که نخست‌بار در مجالس‌المومنین قاضی نورالله شوشتری نقل شده نیز، غضایری رازی به پنج تن و از آن میان، امام حسین(ع) شفاعت جسته است: بهینِ خلق و برادرش و دختر و دو پسر محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن البته در هیچ‌یک از این ابیات به حادثه‌ی کربلا اشاره نشده است. در ادب این دوره، تنها منوچهری دامغانی(ف432)، در مسمطی که در وصف بهار سروده، در توصیف عاشورا، به عزاداری شیعیان بر اصحاب کربلا اشاره کرده، مضمونی که موید فراگیری نوحه بر شهدای کربلا در این عصر است: طوطی میان باغ دمان و کشی کنان چنگش چو برگ سوسن و بالش چو برگ نی ...قمری هزار نوحه کند بر سر چنار چون اهل شیعه بر سر اصحاب نینوی دیوان منوچهری البته وضعیت شعر شیعی عربی و متون ادبی، تاریخی و حدیثی، در انعکاس حادثه‌ی کربلا، متفاوت با شعر این دوره است. @mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
مدايح_و_مراثي_حضرت_ابوالفضل.pdf
حجم: 1.37M
"مدایح و مراثی حضرت ابوالفضل در شعر فارسی" و ... احمد احمدی بیرجندی آستان قدس رضوی @mmparvizan
"از حسن تا محتشم/ بخش دوم" ۲_ بابا فغانی شیرازی (ف۹۲۵) از دیگر شاعران پیش از محتشم است که شاعر کاشان احتمالا در مرثیه و حتی در غزل‌هایش از او تاثیر پذیرفته است. نخستین شباهت‌های شعر محتشم به اثر عاشورایی بابا، یکی انتخاب قالب ترکیب‌بند و دیگر گزینش وزن مشهور "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" برای مرثیه‌ی عاشورایی است. بند اول ترکیب‌بند شاعر شیرازی به مطلع زیر است: روز قیامت است صباح عشور تو ای تا صباح روز قیامت ظهور تو دیوان چنانکه در شعر حسن کاشی و بابا و پس از آن دو در سروده‌ی دیگر شاعران نیز دیده می‌شود؛ تکیه‌ی این شاعران در مرثیه‌هاشان بر روز عاشوراست؛ حال آنکه با رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایرانِ قرن ده و رواج مراسم و آیین‌های دهه‌ی اول محرم، زمینه‌ی توجه به مجموع ماه محرم در مرثیه‌های اواخر و پس از این قرن فراهم شده است. از دیگر شباهت‌های شعر محتشم و بابا، لحن روایی مشابه و توجه به برخی شباهت‌های لفظی است؛ برای مثال بابافغانی در بند دوم مرثیه‌اش کربلا را در جایگاه ردیف انتخاب کرده است: هر گل که بر دمید ز هامون کربلا دارد نشان تازه‌ی مدفون کربلا که قاعدتا الگوی بند دوم شعر محتشم بوده است: کشتی شکست خورده‌ی طوفام کربلا در خاک و خون تپیده‌ی میدان کربلا ۳_ اهلی شیرازی (۸۵۸_ ۴۴۰) دیگر شاعر شاخص شیعی در اوایل قرن دهم است که اشعارش بر محتشم تاثیر گذاشته است. جدا از ترکیب‌بند ۱۲ امام او در بحر رمل، بیشتر قصاید عاشورایی او در وزن مرثیه‌ی محتشم است که پیشِ چشم شاعر کاشان بوده است. شوری که او در مرثیه‌ی حسینی‌اش بیان می‌کند، بی‌شباهت به شورش شعر محتشم نیست؛ او همچنین از سوال در آغاز مرثیه‌اش استفاده کرده همان شگردی که به شعر محتشم نیز راه یافته است: آمد عشور و در همه ماتم گرفته است آه این چه ماتم است که عالم گرفته است؟ ... تنها نه در میانه‌ی ما شور این عزاست کاین شور در زمین و زمان هم گرفته است دیوان بند دوم مرثیه‌ی محتشم نیز بی‌شباهت به این قصیده‌ی عاشورایی اهلی نیست: این نقد دل نثار شهیدان کربلا چون خاک رهگذار شهیدان کربلا اهلی در قصیده‌ای دیگر هم این گونه مرثیه‌سرای امام حسین(ع) شده است: واحسرتا که دیده ز حیرت پر آب شد در ماتم حسین علی دل کباب شد که این مرثیه در وزن و ردیف و قافیه، احتمالا الگوی بند ۱۱ شعر محتشم بوده است: خاموش محتشم که دل سنگ آب شد بنیاد صبر و خانه‌ی طاقت خراب شد نکته‌ی مهم اینکه اهلی در اغلب مراثی‌اش از وزن "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" استفاده کرده؛ ویژگی‌ای که موید تثبیت این وزن پیش از محتشم برای مرثیه‌های عاشورایی است. چون قصایدی دیگر با مطلع‌های زیر: آمد عشور و خاطرم افکار کرده است درد حسین در دل ما کار کرده است و چرخ از شفق نه صاعقه در خرمنش گرفت خون حسین تازه شد و دامنش گرفت نکته‌ی مهم در بیت اخیر، اشاره به نقش چرخ و حادثه‌ی عاشورا در ادبیات شیعی است؛ مضمونی که در شعر محتشم پررنگی ویژه‌ای یافته است. ۴_ وحشی بافقی: آخرین شاعر مورد بحث، وحشی بافقی(ف۹۹۱) است. او شاعر همعصر محتشم است و به صورت دقیق نمی‌توان گفت که ترکیب‌بند او مقدم بر محتشم است یا شعر محتشم؟ اما آنچه از بررسی شش‌بند او بر می‌آید شباهت‌هایی است که موید رواج‌یافتن الگویی برای سرودن مرثیه‌های عاشورایی در نیمه‌ی دوم سده‌ی دهم است. این اشتراکات را از همان بند نخست شعر وحشی می‌توان دید: روزی است اینکه حادثه کوس بلا زده است کوس بلا به معرکه‌ی کربلا زده است روزی است اینکه دست ستم، تیشه‌ی جفا بر پای گلبن چمن مصطفا زده است (دیوان ص ۲۱۸) که نشان‌دهنده‌ی ورود عنصر واژه‌های تکراری آغازین به مرثیه‌های عاشورایی است. استفاده از روایت و بهره‌گیری از سیر داستانی برای بندها، خطاب، ورود روح‌القدس و حضرت رسول و دیگر پنج‌تن به گفتگوها، تعداد ابیات یکسان برای هربند، از دیگر ویژگی‌های مشترک این مرثیه با سروده‌ی محتشم است. @mmparvizan
"شعر_عاشورایی/۵" در میان شاعران قرن پنجم، شعر ناصر خسرو(۳۹۴_۴۸۱)قلمروی مجزا و متمایز با دیگر شاعران دارد. در اشعار این شاعر اسماعیلی، بسیاری از شخصیت‌های شیعی حضور پررنگ دارند و حکیم در دفاع از باورهای خود به آنان توسل جسته است.   در اشعار ناصرخسرو، ستایش امام علی(ع) و فضایل ایشان، بیش از دیگر بزرگان(حتی حضرت رسول ص) نمود دارد؛ با این حال ابیاتی در ستایش دیگر امامان نخستین شیعه هم، در اشعار او دیده می شود.    ناصرخسرو در دیوانش، به سبک شاعران سامانی از القاب شبر و شبیر برای امام حسن(ع) و امام حسین(ع) استفاده کرده است(صفحه‌های 94، 200، 133و 308 دیوان)؛ چنانکه در جدال با ناصبیان و در دفاع از حقانیت امام علی(ع) و فرزندانش می‌سراید: ای ناصبی اگر تو مقری بدین سخن حیدر امام توست و شبر وآن گهی شبیر او امام حسین(ع) را از بازخواست‌کنندگان روز قیامت درباره‌ی عهد روز غدیر می‌داند(ص 402) و ایشان را یادگار رسول(ص) می‌خواند: حسین و حسن یادگار رسول نبودند جز یادگار علی در اشارات موجود در دیوان ناصرخسرو به شهادت امام حسین(ع) و ریشه‌های قتل آن حضرت اشاره شده است: ور یار رسول است کشنده‌ی پسر او پس هیچ مرو را نه عدو بود و نه کافر همچنین در شکایت از روزگار، به ماجرای شهادت آن حضرت اشاره می‌کند: هیچ شنیدی که به آل رسول رنج و بلا چند رسید از دهاش؟ دفتر پیش آر و بخوان حال آنک شهره از او شد به جهان کربلاش حکیم همچنین به شیوه‌ی زیارت عاشورا، بر قاتلان سیدالشهدا لعنت می فرستد: لعنت کنم بر آن بت، کاو کرد و شیعت او حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین اما بی‌شک  از زیباترین ابیات  عاشورایی ناصرخسرو، بیت زیر است که در قصیده‌ی ۹۷ دیوان و در خلال شکایت او از ستم روزگار درج شده است و نشان‌دهنده‌ی اندوه همیشگی‌اش از شهادت حضرت اباعبدالله(ع) است. اندوهی که با هیچ معجون و دارویی بر طرف نمی‌شود: من که ز خون حسین پر غم و دردم شاد چگونه کنند خون رزانم؟ @mmparvizan
"شعر عاشورایی/۵" از ویژگی‌های اشعار مدحی و وصفی سده‌ی پنجم، وجود اشارات پراکنده به واقعه‌ی عاشورا در خلال قصاید است. در مجموع اشعار نیمه‌ی دوم سده‌ی پنجم، چند شاعر از جمله قطران تبریزی، ازرقی هروی، لامعی و ابوالفرج رونی، به این شیوه از واقعه‌ی عاشورا در دیوان خود یاد کرده.اند. قطران تبریزی که تا پس از ۴۶۵ زنده بوده و نشانه‌های شیعه‌گری در اشعارش دیده می‌شود، در سوگ یکی از ممدوحانش می‌سراید: رفتی ز جهان به تشنگی بیرون مانند شهید کربلا بودی نکته‌ای که شهرت داستان عطش شهیدان کربلا را در این دوره، در محدوده‌ی آذربایجان، تایید می‌کند.     قطران، از قاتلان کربلا به لفظ "کفار" یاد کرده و در بیتی دیگر از شهرت حدیث کربلا در جهان نام برده است. (ر.ک. دیوان قطران، ص ۸ و ۴۵۵) ازرقی هروی، شاعر متصل به دربار غزنویان دوم هم، به شیوه‌ی منوچهری، در توصیف طبیعت از داستان عاشورا بهره برده است: تا لاله چون حسین علی غرقه شد به خون گل همچو شهربانو، بدریده پیرهن لامعی گرگانی هم به شیوه‌ی دقیقی، در تغزل از مضمونی مربوط به ادب عاشورایی استفاده کرده است: به خون من شده مژگان او چنان تشنه که شیعیان حسین علی به خون یزید ابوالفرج رونی(ص۵۰) هم در شعری مدحی، به حادثه‌ی کربلا تلمیحی کوتاه دارد. این ابیات و اشارات باقی مانده، نشان می‌دهد، هرچند در ادبیات این سده، سرودن اشعار مستقل عاشورایی هنوز فراوانی نیافته، ماجرای شهادت امام حسین(ع) و چگونگی عزاداری بر ایشان، آنقدر در گوشه و کنار قلمرو ادب فارسی (از آذربایجان مرکز ایران تا افغانستان و آسیای مرکزی) مشهور بوده که حتی شاعران اهل سنت و ناظمان درباری هم در دیوان‌های خود به آن تلمیح کرده‌اند. @mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"امام یازدهم(ع) و شاعران فارسی" آنچه از ابیات دیوان‌ها برداشت می‌شود، تا سده‌ی پنجم اشاره‌ای مستقیم به امام حسن عسکری(ع) در دیوان‌ها ثبت نشده است. البته در برخی منظومه‌ها و اشعار منسوب، عنوان دوازده‌امام را می‌توان دید که به‌صورت ضمنی آن حضرت را نیز در بر می‌گیرد. در اشعار منسوب به ابوسعید هم از ایشان یادشده؛ هرچند قطعه‌ی شیخ محتملا مربوط به سده‌های متاخر است و در جُنگ‌های اخیر نقل شده است. شاید نخستین اشاره‌ی مستند به آن حضرت، بیت زیر از حدیقه‌ی سنایی باشد که حکیم پس از ستایش امام حسین، گویا به امامان آمده از نسل او(ع) اشاره کرده است: هم تقی اصل و هم نقی فرع است هم زکی تخم و هم بهی زرع است (حدیقه، ص ۲۶۷) در فاصله‌ی سده‌های ششم تا هشتم، اشارات موجود درباره‌ی امام حسن عسکری(ع)، معدود و عمدتا پنهان است؛ اما از سده‌ی هشتم به دلیل استوارشدن پایه‌های فرهنگ شیعی و افزایش تمایلات دوازده‌امامی در ایران، بر اشارات شاعران به ائمه‌ی پس از امام رضا(ع) افزوده شده است. برای مثال ابن‌یمین در قصیده‌ای "در ستایش پیامبر(ص) و دوازده‌امام (ع) از امامت ایشان یاد کرده است: چون گذشتی زو تقی را دان امام آنگه نقی پس امام عسکری کاهل هدی را پیشواست (دیوان ابن‌یمین، ص ۳۹) در دیوان عضد، دیگر شاعر قرن هشتم هم اشاره‌ای این‌گونه ثبت شده است: به آب چشم نقی و حسن، دو بحر ثبات که با تحملشان کوه بود بی‌بنیاد (دیوان عضد، ص ۱۱) از دیگر شاعران شیعی شاخص سده‌های هشتم و اوایل قرن نهم، در دیوان‌های لطف‌الله نیشابوری(ف ۸۱۲) و کمال غیاث شیرازی(ف حدود ۸۳۸) و شاه نعمت‌الله ولی و ...، اشاراتی متعدد به آن امام دیده می‌شود. با این‌حال نخستین شعر تقریبا مستقل فارسی در ستایش آن حضرت (تا آنجا که این نگارنده دیده)، ابیاتی است از خواجوی کرمانی(ف ۷۵۰) که مقّدم بر بسیاری از گریزهای یادشده است. خواجو در خلال ترکیب‏‌بندی که در نعت پیامبر و ستایش امامان دوازده‏‌گانه(علیهم‌السلام) سروده، ابیاتی شکوهمند در منقبت امام یازدهم(ع) به‌نظم در آورده که در پایان این یادداشت از نظر می‌گذرد: به لذت سخن عسکری به گاه سخن که بود طوطی بلبل‏‌نوای هشت‌چمن سراچه‏‌ای است ز بستان‏‌سرای تعظیمش چهارصفّه‏‌ی هفت‏‌آشکوی شش‏‌روزن سواد صفحه‏‌ی اوراق روزنامه‏‌ی غیب به نور خاطر او خوانده قدسیان روشن شده است بحر ز جام تبحّرش سرمست وگرنه از چه چنان کف برآورد ز دهن به روی شاه بساط امامت از کونین اگر چنانک رخ آرند هم به وجه حسن خلیفه گر به خلافش فصول کلّی خواند بشد خلیفه به کلّی وزو خلافی ماند (دیوان خواجو، ص ۶۱۸) https://eitaa.com/mmparvizan