#لبیڪ_یا_حسیݧ❤️
جز با خیال عشق تو دردم دوا نشد
چون من کسی به درد غمت مبتلا نشد
این #اربعین خدا نکند که بگویمت
آقا دوباره قسمت من #کربلا نشد
#اللهم_ارزقنا_زیارت_الاربعین❤️
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرارِ_عصرانهی_ما
🍃السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
🌸و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🍃و عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🌸و عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
و سلامی که به دیدار رسید....🍃
سردارِ دلم....
#حاج_قاسم
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 رفتار آدم ها نسبت به گفته های تجربه گر💠
#قسمت_چهل_و_یک
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 حاضر نشدن تجربه گر به مصاحبه 💠
#قسمت_چهل_و_دو
*________
@mosaferneEshgh
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 تاثیر تجربه بر زندگی تجربه گر💠
#قسمت_چهل_و_سه
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 توصیف ناپذیری بهشت 💠
#قسمت_چهل_و_چهار
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 زیبایی بهشت 💠
#قسمت_چهل_و_پنج
*________
@mosaferneEshgh
مسافرانِ عشق
. . دوس داستم سرشو بالا بیاره زل بزنه تو چشمهامو جوابمو بده ..ولی فقط سکوت کرد..سکوت ...سکوت !!! کم
.
.
داد زدم. .گلوم میسوخت نه از شدت دادی که زدم. .از شدت بغضی که شکست ...حالا اشکهام سرازیر شده بودن ولی نفس عمیقی پی در پی کشیدم تا جلوشونو بگیرم ..نباید جلوی این مرد ضعیف میشدم.
_:عوض پیشمونیته ؟اصلا چطوره من برم تو راحت به کارهات برسی ..من برم تا زاغ سیاهتو چوپ نزنم ..
لنگ لنگان میرفتم سمت اتاق ..بچه ها مغموم اومدن سمتون ..میفهمیدن. درک میکردن اوضاع خوب نیست...دستی به سر هلن کشیدم و رفتم اتاق ..کیفمو از تو کمد برداشتم و چن تا تیکه لباس انداختم و سریع بستمش ..
خواستم کیفمو بردارم بلندشدم که دست احمد نشست روی دسته کیف ..
کیف و محکم گرفتم.
_:من میرم !
زورم بهش نرسید...کیف و از دستم کشید...رفتم سمت پله ها .. پله هارو با پای شکستم با چه سختی پایین میرفتم . .عصام همش می افتاد چون دستهام میلرزیدن...احمد منو محکم میکشید و میاورد تو خونه ..یکی دو ساعت طول کشید کشمکشمون ..کنار در اتاق نشسته بود ..بلاخره شب شد ..بلاخره تونست نزاره برم !
بلند شدم رفتم سمت در ..
_:بازش کن ..میرم صورتمو بشورم ..امشب نمیرم ..ولی فردا صب حتما میرم ..ظهر که بیای من خونه نیستم ..برای بچه هات غذا بگیری بیاری ..از قصد بچه هارو گفتم تا نقطه ضعف ندم دستش و از بچه ها برام اهرم فشاراستفاده کنه .. یک لحظه چشمم افتاد تو چشمش داشت گریه میکرد ..با تمسخرگفتم ..
_:این گریت میتونه اعتماد از بین رفته رو برگردونه ؟نه !!پس بهتره گریه نکنی ...ولی اگه برای حال زار زنت گریه میکنی ..گریه کن اصلا زار بزن ..رفتم بیرون و درو محکم بستم. .اون شب تو اتاق بچه ها خوابیدم ..خواب که نه .شب و با گریه و هق هق فقط به صب رسوندم ..
صبح بیدار شدم طبق معمول گوشیمو چک کردم ..دیدم کلی پیام معذرت و عذرخواهی نوشته ..اینکه رابطه فقط در حدچت بوده ..اینکه ببخشمش ..منم جوابشو دادم ...ولی برای رفتن مصمم بودم ....بلند شدم رفتم زیر سماورو روشن کردم ..دستو صورتمو ابی زدم ..اومدم هلن رو بیدار کنم که دیدم زنگ درمون بلندشد ..
این وقت صب کی میتونست باشه ؟؟
هنوز خواب الود بودم ...
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
2.58M
دعای #فرج مولا
«الهی عظم البلاء»
با صدای #فرهمند
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃
قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱
التماس دعا🌹
*________
@mosaferneEshgh