📜 #مصاحبه_همسر_شهید
💌
مسائل اعتقادیشان را در فاصله دبیرستان تا دانشگاه خیلی محکم کردند. اما بعد از دانشگاه اصلا وقت نداشتند.
📚 مثلا کتابهای شهید مطهری را خوانده بودند.
یک بار خودش به من گفت برای اثبات قضیه غدیر برای خودش، شاید حدود هفت تا کتاب اهل تسنن را خواندهاست.
🕋یا این که میگفت در طول حجشان سال 87، با عربی دست و پا شکسته با یک برادر اهل تسنن در این رابطه بحث میکرده و آن فرد کم آورده بود. در بحث خیلی منطقی میتوانست طرف مقابل را با استدلالهای محکم خود قانع کند.
💫 @MostafaAhmadiRoshan
ولی درباره ادامه تحصیل خودش می گفت: «من به قدری پیشرفت می کنم که مدرک برام اهمیتی نداشته باشه. اطلاعات در حد دکترا برام اهميت داره، که دارم و فعلا نیازی به ادامه تحصیل نمی بینم.»
می گفت: «الان جایی هستم که خیلی از دکترها و فوق لیسانسها زیر دستم کار می کنن.» ...
🔺به نقل از: مادر و همسر شهید
منبع: کتاب من مادر مصطفی
💫 @MostafaAhmadiRoshan
🎉به مناسبت عید بزرگ غدیر🎉
در مسابقه شرکت کنید!
و از شهید #عیدی بگیرید
تا عیدتون مبارک تر بشه😃💚
💥توضیحات مسابقه رو در اینجا بخونید👇
https://www.instagram.com/p/CDmDyI5pM3T/?igshid=8acjaexcshm7
💥از طریق این لینک هم تو مسابقه شرکت کنید👇
http://www.shahidahmadiroshan.ir/ghadir99/
💫 @MostafaAhmadiroshan
📜#تربیتی
💌در ظاهر من معلم او بودم اما...
✏️معلم شهید | کتاب من مادر مصطفی
🕋من معلم قرآن مصطفی بودم، با چهار سال اختلاف سنی در ظاهر او از من چیز یاد می گرفت، ولی در باطن نتیجه برعکس شد. او به شهادت رسید، من ماندم!
🤲سه شنبه ها صبح زیارت عاشورا می خواندیم. بچه ها محصل بودند و باید هفت و چهل و پنج دقیقه می رسیدند مدرسه. ساعت هفت می آمدند مسجد، دعا شروع می شد، تا ساعت هفت و بیست دقیقه بعد صبحانه می خوردند و می رفتند.
مصطفی داوطلبانه میرفت صف نانوایی، که وقتی دعا تمام شد، بچه ها نان تازه بخورند.
پاتوق ما مسجد بود. هر وقت می خواستی مصطفی را پیدا کنی، وقت نماز باید می آمدی مسجد.📿
جلسه قرآن ما علاوه بر مصطفی یک شهید دیگر هم داشت. پنج، شش ماه قبل از مصطفی یکی از بچه های مسجد به نام محمد غفاری تو درگیری های کردستان شهید شد.❤️
💫 @MostafaAhmadiroshan
📜 #خاطره_کاری_مصطفای_شهید
💌مدیریت پژوهش
✏️همکار شهید | کتاب جسارت علیه دلواپسی
پیام اصلی مصطفی آن بود که او پاکِ پاک بود، و نتیجه کار جهادی همان ارتزاق نزد پروردگار است چون این وعده غیر قابل انکار حضرت حق است.
❗️مردم خوب است بدانند که اگر مصطفی این گونه پژوهش های پیشرفته در کشور را مدیریت نکرده بود، خیلی از آنهایی که در حوزه ویروس کشی توانایی داشتند ، توی حوزه هوافضا توانایی داشتند، توی حوزه شیمی توانایی داشتند، آنهایی که در شاهکارهایی که در حوزه هسته ای به یافته های تاریخی علمی دست پیدا کرده بودند،
اصلا اینها نزدیک سیستم هم نمیشدند. اگر هم می خواستند بدون شبکه ای که مصطفی ساخته بود نمی توانستند نزدیک شوند و کار کنند.
💫 @MostafaAhmadiRoshan
📜 #عیار_این_گوهر
💌شیرینی های یک مهندس
✏️همکار شهید | کتاب جسارت علیه دلواپسی
مصطفی خیلی آدم شیرین و دلنشین و بسیار شاد بود.☺️ غیر ممکن بود که ساعتی در یک جمع باشد و در آن جمع برجسته و پررنگ و شاخص نباشد. شاخص از این نظر که بگوید و بخنداند بدون توهین و بی احترامی به کسی، به طنز نه مضحکه.😃
❗️ این مرزها خیلی مهم است. هروقت به مهندس زنگ میزد در نود درصد موارد تا مهندس گوشی را برمیداشت می گفت:
📞 های (سلام) مهندس جون.
🗣 به مادرش که زنگ میزد با لهجه یزدی صحبت می کرد. به باباش که زنگ میزد همدانی حرف می زد و یک جوری حرف میزد که بخنداند نه اینکه کسی را ناراحت کند. 😀
همیشه به من می گفت: تو مثل چاه پول می مانی که هرچه داخلش میریزی پر نمی شود💵. خب من پیمانکار بودم دیگر. یکسره می گفتم پول ندارم، وضعم خراب است. همیشه می گفت: من از دست تو آرامش و آسایش ندارم و پایانی برای خواسته های تو در این دنیا نیست. این شادی که از این آدم می آمد خیلی زیاد در فضای کارش تأثیر می گذاشت.😌
💫 @MostafaAhmadiRoshan
📜 #خاطره_دانشجویی_مصطفای_شهید
💌همیشه اول بود... حتی در بازی های کامپیوتری
✏️مهندس سید حسن خاتمی، دوست هم مدرسه ای شهید مصطفی احمدی روشن
مصطفی در هر کاری همیشه اول بود. سال اولی که رفت شریف، رفته بود کشتی و در مسابقات کشتی هم اول شد.
آن سال وقتی آمد همدان، من از پیراهنی که توی کشتی گرفته بود خوشم آمد؛ پیراهن را داد به من.
توی مداحی هایی که میکرد و برای من می خواند هم اول بود. صدای مصطفی خیلی خوب بود. خوب بلد بود مداحی کند.🎤
توی بازی کامپیوتری هم اول میشد.
مصطفی اصلا تک بعدی نبود...💻
💫 @MostafaAhmadiRoshan
ز کودکی
خادمِ این تبارِ محترمم...!
آقا جون شال عزاتو عشقه...
#علیرضا_احمدی_روشن
💫 @MostafaAhmadiRoshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#محرم
◼️اول حسين...
وقتی چیزی برای کسی #اولویت شد، برایش همه کار می کند و اصلا بهترین معیار برای تشخیصی اولویت داشتن همین است:
❓برای آن حاضری چقدر خرج کنی؟ چه چیزی را؟ و اینجا فضیلت اشخاصی مشخص می شود.
این جا مقام «فضل» حبیب بیشتر آشکار می شود، از آبرویش، از ریش سفیدش هم برای #حسین مایه گذاشت و برایش از «خون» نیز مایه گذاشت و این شاهکار حبیب است...
""ما به فرمان دل او هر چه گوید آن کنیم!"
🔺برگرفته از کتاب دعوا سر اولویت است اثر سید علی اصغر علوی/ ص 25
🔹️آنچه که در درجه اول در زندگی مصطفی پررنگ بود #ولایت_مداری اش بود و نه ولایتباوریاش. بسیاری از کارهایی که میکرد بر همین اساس بود.
🔹او میگفت الان نظر #ولایت این است و انگشت اشاره ایشان الان دارد اینجا (صنعت غنیسازی) را نشان میدهد؛ پس من باید این کار را بکنم.
🔹محور اول فعالیتهای کاری و فردی او بحث #ولایت بود و این را واقعا در زندگیاش دخیل کرده بود.
🔹در تصمیمات کلیدی که در این صنعت گرفته میشد به #انگشت_اشاره_رهبری نگاه میکرد و به همین دلیل بود که وارد حوزه #غنی_سازی شد، چراکه نظام برایش مهم بود و معتقد بود که باید عمرش را در این راه طی کند.
🔹او میگفت آنچه برای #رهبری مهم است باید برایش هزینه کرد؛ لذا با این تحلیل، این آدم میآمد و ۶ماه پشت گزینش #نطنز منتظر ماند و علیرغم اینکه میدید کاری نیست، سرش را پایین نمیانداخت که برود سر کار دیگری.
🔹چند تا آدم هستند که در فضای زندگی و کارشان این اصل را دخالت دادهاند؟ او قهرمان بود. شاید خیلیهای دیگر هم #ولایتمحور بودند ولی آیا اینقدر #بصیرت هم داشتند که تشخیص بدهند؟
🔹مصطفی ۲۵ سال داشت و بنابراین نه جنگ را دیده بود و نه #انقلاب را. بصیرت او فوقالعاده بود؛ او توانست تشخیص بدهد که #محوریت_نظام در این صنعت است و این یک نکته مهمی است.
🔹آدم #تکلیفمحوری بود و تا هر موقع که بر خود تکلیف میدانست، قرار بود در این صنعت بماند. بارها به او شغل های مختلف و فرصتهای کاری زیادی پیشنهاد شده بود ولی حتی به آن فکر هم نمیکرد.
🔹او بارها میگفت: «اگر درس را ادامه میدادم قطعا آدم موفقی میشدم» و به همکلاسیهایش اشاره میکرد و میگفت: «من وظیفهام این است که اینجا بمانم و ادامه بدهم.»
🔺خبرگزاری دفاع مقدس
🔺مصاحبه با دوستان شهید
💫 @MostafaAhmadiRoshan