eitaa logo
مدرسه مصطفی آمل
655 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
36 فایل
مدرسه مصطفی، از جمله مدارس تحول گرا با رویکرد تربیتی،مهارتی و آموزشی است. #مدرسه_تقوا #مدرسه_شخصیت #مدرسه_مهارت #مدرسه_زندگی نشانی: آمل، بلوار ولایت، ولایت ۱۶، گل نرگس ۵، دبستان مصطفی تلفن: 01144286760 ۰۹۱۱۲۲۱۴۸۴۰ ارتباط با ادمین: @Ebad_amoli
مشاهده در ایتا
دانلود
حضور فرزندان عزیزمان در مجموعه مصطفی در بزرگداشت چهل و پنجمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی. @mostafaschool
حضور فرزندان عزیزمان در مجموعه مصطفی در بزرگداشت چهل و پنجمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی. @mostafaschool
حضور فرزندان عزیزمان در مجموعه مصطفی در بزرگداشت چهل و پنجمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی. @mostafaschool
حضور فرزندان عزیزمان در مجموعه مصطفی در بزرگداشت چهل و پنجمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی. @mostafaschool
حضور فرزندان عزیزمان در مجموعه مصطفی در بزرگداشت چهل و پنجمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی. @mostafaschool
حضور فرزندان عزیزمان در مجموعه مصطفی در بزرگداشت چهل و پنجمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی. @mostafaschool
حضور فرزندان عزیزمان در مجموعه مصطفی در بزرگداشت چهل و پنجمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی. @mostafaschool
حضور فرزندان عزیزمان در مجموعه مصطفی در بزرگداشت چهل و پنجمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی. @mostafaschool
حضور فرزندان عزیزمان در مجموعه مصطفی در بزرگداشت چهل و پنجمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی. @mostafaschool
حضور فرزندان عزیزمان در مجموعه مصطفی در بزرگداشت چهل و پنجمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی. @mostafaschool
حضور فرزندان عزیزمان در مجموعه مصطفی در بزرگداشت چهل و پنجمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی. @mostafaschool
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ "وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا" (اسراء، ۸۰) صبح یکشنبه در مدرسه‌ی مصطفی، با نوای آرامش‌بخش دعای امام زمان (عج) شروع شد؛ اون نغمه‌ای که مثل چای تازه دم شده، حسابی دل‌ها رو گرم می‌کنه. ساعت ۹ صبح ، مراسم "نوای عاشقی" به پا بود؛ قرآن خوانده می‌شد و فضای مدرسه پر شده بود از انرژی مثبت و حس معنویتی که حتی لپ‌تاپای خاموش مدرسه هم انگار داشتند روشن می‌شدند! اما امروز یه چیز متفاوت داشت؛ روز «ادای پرچم» بود؛ مراسمی که بچه‌های کلاس سوم (همون دومی‌های دیروز که فکر می‌کردن توی مدرسه آدم بزرگ شده‌اند!) با اقتدار تمام، پرچم رو به دست گرفتند. علی‌جان، با آن شور و هیجان گرم ، رهبری گروه رو به عهده داشت و وپرچم را به اهتزاز در آورد. سرود ملی رو با صدایی که انگار کل ایران توی حیاط جمع شده بودند، از ته دل خواندند؛ صدایی که حتی باد کولرها هم احساس خجالت می‌کردند. تو همین موقع‌ها بود که من، که در سالن مشغول گشت زنی بودم ,صحنه ای جالب توجه دیدم ;حسین از متوسطه با چهره ای پر انرژی و چشم هایی روشن به سمت من آمد و گفت: «یه چیزی درست کردم ، بیا ببین!» من هم مثل هر آدم کنجکاوی، سریع رفتم پشت سرش. توی اتاق، دستگاه بخار و مته‌ای که خودش طراحی کرده بود رو نشونم داد. اینجوری‌ها بگم، یه مخترع تقریبا کوچولو در جمع‌مون داریم! حس کردم اگه یه روزی جای آقایان بزرگ مدرسه رو بگیره، قطعا ماشین زمان اختراع می‌کنه تا زودتر مدرسه تمام بشه😊! اما اصل ماجرا توی حیاط رخ داد... هوا داغ داغ بود، انگار خورشید اومده بود که خودشو نشون بده و هیچ رحمتی نداشت. بچه‌های کلاس دوم (اون‌ها که هنوز باور دارن دویدن و خیس شدن توی مدرسه حق طبیعی‌شونه) به سمت سایه‌ها هجوم آوردند، اما نه فقط سایه! ناگهان حمله‌ای خیس و شادی‌بخش شروع شد؛ آب‌پاش‌ها، قمقمه‌ها و حتی تفنگ‌های آبی از همه جا می‌بارید! منم که مثل کسی که وسط یه جنگل بارونی افتاده باشه، بی‌اختیار خیس شدم؛ نه برنامه‌ریزی شده، نه توقع‌شده، فقط خیس و خوشحال! فهمیدم گرمای تابستان هیچ شانسی مقابل خنده‌ها و بازی‌های بچه‌ها نداره. قطرات آب تنم رو تازه کرد، اما روح منو اون قهقهه‌های ناب کودکانه شست‌وشو داد. خورشید می‌تابید، ولی صدای خنده‌ها و بازی‌های بچه ها مثل یه سپر نامرئی، حرارتش رو کم کرده بود. @mostafaschool @hekmathighschool