** عاشورا در کدام تاریخ، تحقق یافته است؟ (۳)
امّا بشر در سیر تکامل تاریخی خود، بالاخره بر سر عقل می آید و چه از برخی کارهای کودکی، و چه از برخی راه های جوانی، پشیمان میگردد؛ و حال منتظر است تا شاید به بلوغ جدید و اصیلی در معرفت و منش خود دست یابد.
این دوران جدید از تمدّن که میتوان آن را عصر معنا، یا عصر ظهور حقیقت نامید، روزگاری است که به مثابه ی دوران پختگی بشر است. آن انسان گریزان، حالا خود میخواهد تشکیل خانواده دهد، پس به خانه باز میگردد و تعهد خود را به خانواده نشان میدهد. امّا این رجوع، ارجاع به کودکی خود نیست!
کودک گرچه به فطرت نزدیک، امّا پر از نادانی و کوته فکری و کم تجربگی است و در افکار و امیال، با یک فرد به بارنشته و سرد و گرم چشیده، فاصله ای بسیار دارد.
پدر و مادر بر فرض فرزانگی، راه و رسم زندگی را میدانند و کودک را تا حدودی بر طبق صلاح خود به بار می آورند. امّا ادراک کودک کجا و ادراک پدر و مادر کجا؟!
فرد بازگشته و به بارنشسته امّا، این بار از سر آگاهی، با پدر و مادر فرزانه ی خود همراهی دارد. آنها را درک میکند و خود به همان نتیجه رسیده است که پدر و مادر از قبل به آن رسیده بوده اند.
اگر عصر سنّت به مثابه ی «احتجاج» بود و عصر تجدد به مثابه ی «ابتلاء»، عصر بلوغ بشر، که عصر معنا و دوران ظهور حقیقت است، به مثابه ی «إحقاق» است. إحقاق، یعنی حق را در جایگاه خود نهادن و به هر چیز، آنقدر که حقش هست بهاء دادن.
در نظر من، حکمت و عرفان و دین، اساسا جنسی از قبیل معنا، و سنخی همسان با عصر ظهور حقیقت دارند. این سه، که از یک مایه ی اصیل اند، به مثابه ی والدینی بوده اند که از قدیم، نصایح خود گفته اند و دلسوزی های خود کرده اند.
در کودکی، بشر به ناچار و نادانسته، قدری از آنها تبعیت کره و البته به خاطر نادانی ها و بچگی هایش، مدام از آنها نهیب و تشر شنیده است. و در دوران جوانی، بشر از آنها اعراض کرده و راه دیگری در پیش گرفته و مجالی برای شنیدن صدای آنها ننهاده است. گرچه که گهگاه، جان مایه های آن نصایح را در گوش خود زمزمه میکند و به یاد می آورد.
امّا انسان آنگاه که به دوران پختگی میرسد، احتیاج مُبرم خود، به آن نصایح و پندها که از زبان پدر و مادر فرزانه بیرون می آید را باز می یابد. بلکه خود را از جنس و سنخ همانها می بیند و احساس اشتراک میکند.
ادامه دارد...👇👇
** عاشورا در کدام تاریخ، تحقق یافته است؟ (۴)
دین و عرفان و حکمت، از سنخِ حقیقت اصیل اند که در هر برهه ای، کم یا زیاد، به نحوی متفاوت، و در شمایل و قالبی متنوع، ظاهر میشوند و حرف خود را میزنند. امّا گرچه نصایح و پندهای این پدر مهربان، در ظرف دیروز آشکار شده و امروز انکار گشته است، امّا بلندای معرفت و عمق مهربانی اش، در عصر آینده و در دوران ظهور حقیقت، درک و دریافت خواهد شد.
عاشورا نیز در عصر معنا و در دوران ظهور حقیقت که برابر با دوران ظهور حضرت حجت است، به حقیقت خود آشکار میشود و إحقاق می یابد.
اصلا خود عصر ظهور، ورقی دیگر و گونه ای دیگر از تحقق عاشوراست. عاشورا به مثابه ی غروبی است که به شب می انجامد و ظهور به مثابه ی طلوعی است که در پی خود روز را می آورد.
ما اگر رندی کنیم، و از تاریخ خود بزرگتر باشیم، از همین امروز آنچه قرار است بشر عصر معنا بدان برسد را در می یابیم.
نکند عاشورا برای ما، هنوز در موقف احتجاج باشد و یا آنکه در دام ابتلاءات عقل افکن و سرگردان کننده اش گرفتار آمده باشیم!
خوشا آنکه عاشورا را در موقف إحقاق می فهمد و به حقیقت او رسیده، و از عمق جان باور کرده است. این انسان، باید که با عاشورائیان سال ۶۱ هجری، احساس و ادراکی مشترک پیدا کرده باشد و از خلال احتجاجات و ابتلاءات عاشورایی به تاویل زندگی و وضعیت خود پرداخته باشد تا نهایتا به روح و معنای عاشورا راه یافته، این حقیقت را به مثابه ی معراج انسان سازی، در جان خود تحقق بخشیده باشد.
انّ هذا لهو الفوز العظیم (و) لمثل هذا فلیعمل العملون
( پنجشنبه ۶ محرم ۱۴۴۴ ق برابر با ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ ش - داراب )
#محرم_عاشورا_فلسفه_تاریخ
@movajehaat
** اشک بر مدار تاویل
* عاشورا، عالمی است که در آن معانی انسانیّت، به وجه کمال آشکار گشته اند.
و روضه، آن افقی است که با او، به آن معانی عظیم، نظر میتوان کرد.
و گریه، آن جریان وسیع است که زمینِ در زمان ما را، به آن بلندای بَرزمان، پیوند میدهد.
* تأویل، به اصل برگرداندن است.
و اگر اشک به حقیقت بر مدار «تأویل» افتد، این واقعیت زمینی به فنای در آن حقیقت آسمانی نائل می آید و در نهایت، میشود آنچه باید ...
روضه در خود، "وقت"، "آن"، "گاه"، یا "لحظه" هایی دارد که اگر درست خوانده شود، نفحات رسیده مِن جانب الرحمن است.
این "اوقات" را دریابیم.
#گریه_روضه
🔹 متن ها و کتاب هایی که مشغول نوشتن شان هستم (۱):
👇👇
** بنیادهای معناگروی:
توضیحات بنده درباره ی مکتب "معناگروی"
معناگروی به مثابه ی مکتبی دینی-حکمی-عرفانی ، که در برابر همه ی مکاتب تاریخی که برنامه ای برای بشریت دارند، قد علم خواهد کرد و برتری خود را آشکار خواهد ساخت
این اثر پایه ای ترین کتاب، در توضیح رویکرد فلسفی، و شیوه ی علمی پیشنهادی بنده در علوم انسانی و اجتماعی است.
** مجالی و معانی:
در تبیین حقیقت معقول ثانی
مطالبی فلسفی و بسیار پایه ای درباره یکی از مهمترین مباحث تاریخ فلسفه یعنی: معقول ثانی با همان آیدئا.
ادعای بنده این است که تا محقق فلسفه، مبنای خود را در این بحث روشن نگرداند، و به واقعیت داشتن معقول ثانی در عالم حقیقت قائل نباشد، نمیتواند سخنی از فلسفه اصیل به میان آورد.
عمده ی مباحث در فلسفه و عرفان، مبتنی بر پذیرش معقول ثانی به مثابه ی واقعیت و حقیقتی ورای ذهن است و گرنه ...
معقولات ثانیه در حقیقت شئون الهی اند که در کار افق سازی و عالم سازی اند
** لقاء الاسرار:
مطالب اصلی بنده در بخش نظری فلسفه ای که مشغول به نوشتن آن هستم
زبان این کتاب مختصر و فخیم است
حاوی ۱۳۱ سرّ است
موضوعات بسیاری در آن طرح شده که در تاریخ فلسفه کمتر به آن پرداخته شده
مبتنی بر الگوها و کلان طرح هایی برای توضیح منطق اشیاء است.
معنای محوری این کتاب، "لقاء" یا همان پیوند، وصال، و اتصال است. و دیگر موضوعات و مباحث، بر محوریت آن توضیح داده شده است.
** روح الحیات:
در باب "فلسفه زندگی" با همه ابعادش
چه فردی چه اجتماعی
چه دنیوی چه معنوی
چه برای دیروز، چه برای امروز، چه برای فردا
حاوی نثری روان امّا قدری حکیمانه
احتمالا حاوی ۱۴۰۰ قدر خواهد بود. مثلا قدر یکم، قدر دوم، قدر سوم، الی آخر
در چهارده باب، منظم شده است
داری رویکرد پر رنگ دینی و حمکی (حکمت عملی) به زندگی و شئون مختلفش
** مناظر الالهیات:
نکته های مختلف و نوعا از زاویه نگاه های تازه درباره الاهیات
مباحثی در: توحید، وحدت وجود، ولایت الهی، بنیادهای چینش هستی، مراتب خلقت، فلسفه خلقت، مساله شرّ ، تکوین و تشریع و تخییر، شرح آیات و روایات فلسفی و عرفانی، اشکالات بر فلسفه و عرفان، و ...
قلم موجز و نسبتا روان
به زعم خودم، در ذیل مباحث این اثر، بسیاری از مشکلات اعتقادی و چالش های معارفی را حل کرده ام، اگر خدا قبول فرماید...
ادامه دارد 👇
#آثار
@movajehaat
🔹 متن ها و کتابهایی که مشغول نوشتن شان هستم (۲):
👇👇
** اقلیم اصالت:
مباحثی تربیتی مخصوص جوانانی که تصمیم گرفته اند در زندگی به اصالت ها چنگ زنند.
برخی ایده های تربیتی بنده در این اثر:
رشد جوهری
مدیریت خویشتن
برپایی عالم زندگانی
طریقت اجلالی
مراتب کتاب
مراتب دوستی
تفریح به مثابه تمرین
جمع میان اضداد
حضور در ولایت الهی
** نفائس الانفاس:
به معنی لحظه های نفیس و ناب
حاوی مطالب که به نوعی از دل برآمده اند
شبیه الهی نامه ها، مناجات نامه ها،
نثرهای ادبی حاوی مطالب معنوی
** فلسفه عصر سایبر:
نگرشی فلسفی به عصر پیش روی بشر
حاوی مباحثی در:
آینده پژوهی
هستی شناسی فضای سایبر
فلسفه تکنولوژی
فلسفه تاریخ
معنای زندگی
و ترسیم یک حیات اجتماعی دینی و حکمی در عصر جدید
فصل پایانی کتاب یعنی "حیات سعادتمندانه در عصر سایبر" در حقیقت ترسیم یک آرمانشهر است
آرمانشهری بر پایه ی معناگروی و امتداد این مبنا در سیاست و اقتصاد و فرهنگ و ...
آرمانشهری که تحقق بر بستر فضای سایبر، احیانا راحت تر از فضای فیزیکی است.
** تحقیق امر بین الامرین:
مروری مختصر بر نظریات حول جبر و اختیار و طرح نظر بنده درباره حل این مساله
این اثر تقریبا تکمیل شده است
** معارف توحیدی:
این اثر مختصر است،
زبان نسبتا ساده ای دارد،
و برای جوانانی که مشتاق مباحث معرفتی اند، نوشته شده
خودم یکی چند بار، به تدریس و مباحثه ی آن با دوستان پرداخته ام
مباحث کتاب:
وجود حق متعال
صفات حق متعال
چرایی خلقت
چرایی شرّ
مراتب عالم
و ...
** مدارک و مسالک:
جملات قصار در موضوعات مختلف
مدارک غالبا جنبه های بینشی و نظری دارند
مسالک عمدتا جنبه های انگیزشی و عملی دارند
#آثار
@movajehaat
مقدمه کتاب "فلسفه عصر سایبر"
یا زیرعنوانِ :
اقتدارات معنا در صورت زدگی امروز و فردا
قسمت ۱
👇
بسم الله الرحمن الرحیم
عصر آینده آن طور که به چشم می آید، "عصر سایبر" است. شاید واقعه ای عظیم، یا مجموعه وقایعی خُرد، مسیر را از آنچه تا به حال فهمیده شده، به سوی شرایطی دیگر و یا مأمنی بهتر بچرخاند؛ ولی آنچه عموما درباره ی آینده فهم میشود، گره خوردگی غالب ابعاد زندگی بشر با فضای سایبر است که از آن به "عصر سایبر" تعبیر میکنیم.
عصر سایبر، در ابتدای شیبی بسیار تند از پیشرفت تکنیک واقع شده است. تکنیکی که به سرعت پیش میرود تا با إعمال تغییراتی اساسی در شرایط زندگی انسان، خواسته یا ناخواسته معنا و نحوه ی بودن او را نیز تغییر دهد. دیری نخواهد گذشت که تعریف بشر از خود، حسب تغییراتی کلان که بر زندگی او رفته، دچار تحولی اساسی خواهد گشت.
این عالَم جدید، از همین امروز نیز شروع شده، بشر در نقّاله ی غلتانش پانهاده، و دارد با او به جلو میرود. و از این پس باید منتظر تند و تندتر شدنِ سرعت این نقّاله، و تغییر شرایط انسان بود. معنای بودن، برای انسان مدرن نیز متفاوت از انسان سنّتی بود؛ امّا این بار و در عصر سایبر، معنای بودن، با عصر سنّت و حتی با عصر تجدّد تفاوت حیرت انگیزی دارد.
دیر باشد یا زود، باید از آنچه پیش روست، نوشت و گفت. تامّل، حتی اگر نتواند واقعه را آنطور که باید به تحلیل و فهم درآورد، امّا به هر حال بودنش با انسان، نوعی عقلانیت به بار می آورد و گونه ای از وسعت نظر و متانت رقم میزند. درنگ و تامل، قبل از وقوع و اقدام، شرط فرهیختگی و فرزانگی است.
آینده پژوهی و آینده نگری این روزها، رونق بسیار دارد و از مقالات فنّی گرفته تا مطالب روزنامه ای و رسانه ای، در این حوزه فراوان تولید میشود. ما نیز ناچاریم به آینده ای که در شرف وقوعش هستیم نظر کنیم و از موقف و منظر خویش در صدد فهمش باشیم. این طور، برای مواجهه با آن، آماده تریم. همراهی کردن یا نکردن، یا حتی مسیر جدیدی را گشودن، و هر یک را در چه سطوح و در چه ابعادی دنبال نمودن، همگی تصمیماتی است که جز با شناختی نسبی از آنچه پیش خواهد آمد میسّر نیست.
دست زدن به ترسیمی کلان از وضعیت آینده ی بشر، و ارائه ی تحلیل از مناظر مختلف و ابعاد متنوّعش، و در نهایت ارائه ی راه حل هایی برای داشتن یک حیات سعادتمندانه آن هم در مقیاس اجتماعی، حقیقتا کاری ناشدنی به نظر می آید؛ ولی با نگفتن و ننوشتن چیزی حل نمیشود!
یادمان باشد که شرایط جدید به سرعتی هر چه تمامتر به سوی ما در حرکت است؛ پس در چنین وقت اندکی جهت فهم و اقدام، دست به عصا رفتن، و حساب حرف این و آن را کردن، معقول نیست. از بزرگیِ چنین پژوهشی نباید ترسید و حرف و سخن را باید پیش کشید و در عین حال، باید به اصول یک پژوهش راستین اعتناء کرد و از تحکم و قاطع گویی بی دلیل پرهیز نمود.
#فلسفه_عصر_سایبر
مقدمه کتاب "فلسفه عصر سایبر"
یا زیرعنوانِ :
اقتدارات معنا در صورت زدگی امروز و فردا
قسمت ۲
👇
سیر مباحث ما در فصول هفتگانه ی کتاب، اینچنین است:
در فصل اول از شرایط عینی و انضمامی بشر میگوییم. ترسیمی از وضعیّتی که او در عصر سایبر، در حوزه های مختلف زندگی اش دارد. سعی میکنیم تصویر آینده را آنچنان که میفهمیم روایت کرده، محملی عینی برای تحلیل ها و مباحث فلسفی تر در فصول بعدی درست نمیاییم. عواملی که موجب این تغییر بزرگ اند، وضعیت مشاغل، پول، قدرت، خانواده، و بحث هایی از این قبیل، از جمله محتواهای فصل اول اند.
فصل دوم به مساله ها، چالش ها، بحران ها و نهایتا راه حلّ هایی که بشر برای شرایط خود دارد اختصاص می یابد. مساله ها و چالش ها تا حدودی ریشه یابی میشوند تا پیچیدگی و گستردگی حوزه ی کار و اقدام روشن تر گردد. در همین فصل اشاره ای مختصر نیز به رویکرد کلان خودمان در قبال شرایط آینده انسان خواهیم داشت. رویکردی که با تفصیل بیشتری در فصل پایانی ارائه خواهد شد.
در فصل سوم به تحلیل فضای سایبر و نحوه ی وجود او، از منظری کاملا فلسفی خواهیم پرداخت. اوج مباحث تجریدی و فلسفی اثر، همینجاست. مباحث این فصل شاید ربط چندان مستقیمی به سطح عینی و انضمامی زندگی انسانِ آینده نداشته باشد؛ امّا مبناگذاری های مهمی در آن مباحث هست که طرح مباحث عینی تر را پشتیبانی و تمهید میکند. و برای اهل خرد و تأمّل نیز خالی از حکمت و معرفت نخواهد بود.
در فصل چهارم به فلسفه تکنولوژی میرسیم. همان بحثی که از نیمه های قرن بیستم توسط فیسلسوفان این حوزه جان گرفت و در آن مباحث، له و علیه تکنیک، در افواه خاص و عام مباحث زیادی مطرح شد. تکنیک، بن مایه ی اساسی فضای سایبر است و فضای سایبر خود ابَرمحصولِ تکنولوژی است. ایده ی اصلی ما در این فصل، پرداختن به «عالَم تکنولوژی» است که با محوریت آن، به جواب از پرسش جهتداری تکنیک و چگونگی تصرّف در تکنولوژی میپردازیم. از دیگر مباحث مهم این فصل، میتوان به لایه های تحقق محصول تکنولوژیک، اخلاق تکنولوژیک، و نسبت طبیعت با تکنیک اشاره کرد. سعی ما در این فصل، بر این بوده که از کلّی گویی پرهیز کنیم و بیشتر به کنکاش در جوانب و لایه های مختلف تکنیک و تکنولوژی بپردازیم. مراقبت شده که تا حدّ امکان، با ادبیات خود، فضاسازی نکنیم و جوّ ندهیم، و کار را با واضح کردنِ صورت مسائل و کاویدنِ جوانب کار به پیش بریم.
در فصل پنجم به فلسفه ی تاریخ و جایگاه عصر سایبر در منطق تطوّر تاریخ میپردازیم. ما در این فصل به طور واضح ، از روح حکمت باستان و فهمی که در فلسفه و عرفان توحیدی، از مراتب اشیاء وجود دارد، مدد گرفته، منطقی برای فهم تاریخ ارائه کرده ایم. بر اساس این منطق، عصر سنّت، عصر تجدد (که عصر سایبر نقطه ی اوج آن است)، و عصر نهایی بشر که عصر معناست را شرح و تبیین کرده ایم. و چون سخن از "مرتبه ی معنا" و "عصر معنا" پیش آمده، مباحث نسبتا مفصلی را به بحث درباره ی معنا اختصاص داده ایم.
در فصل ششم به معنای زندگی انسان در عصر سایبر میرسیم. معنی معنای زندگی، عوامل شکل گیری معانی، ریشه های شکل گیری معناهای زندگی در دوران مدرن، وضعیت معنای زندگی در عصر سایبر و مساله ی بحران معنا، از جمله مباحث این فصل هستند. ما برای تبیین موقف انسان در عصر سایبر نظریه ی "انسان صوری" را طرح نموده و بر اساس آن، معنای بودن انسان را در آن عصر شرح کرده ایم. در آخر این فصل، به مولفه های یک معنای زندگی مقتدر و اصیل متناسب با عصر سایبر اشاراتی داریم که به نوعی ترسیمی از یک زندگی فردی شایسته، در عصر آینده است.
فصل هفتم، حرف های ایجابی و نهایی ماست. مطالبی از حیات سعادتمندانه در عصر سایبر. در این فصل صحبت از مولفه های اقتدار به میان می آید و معنا به مثابه ی جوهره دارترین مولفه ی اقتدار معرفی و شرح میگردد. راهبرد اصلی ما تحقق زیست جهان معنایی است. ما در این فصل سعی میکنیم ابعاد مختلف این زیست جهان معنایی را بکاویم: از اصول سیاسیت، اقتصاد، و تعلیم و تربیت گرفته تا موازین کنش مجازی، معنویت جمعی، حکمرانی سایبری، و آرایش اجتماعی در یک زیست جهان معنایی. این فصل با توصیه هایی نهایی پیرامون رسیدن به حیات سعادتمندانه در عصر سایبر پایان میپذیرد.
#فلسفه_عصر_سایبر
مقدمه کتاب "فلسفه عصر سایبر"
یا زیرعنوانِ :
اقتدارات معنا در صورت زدگی امروز و فردا
قسمت ۳
👇
در کل این اثر، آنچه رویکرد ایجابی و اصلی ماست و قدم به قدم به آن نزدیکتر میشویم "معناگروی" است. معنا و معناگروی شالوده ی عمده ی مباحث فلسفه ی ما در این اثر و دیگر آثار است؛ بلکه به چنانچه به نظر می آید، توجه به معنا، اساس و قوام هر فلسفه ی راستین است. طبعا کاوش در حقیقت معنا، و توضیح معناگروی، امری لازم و ضروری است لکن محتاج آثاری مستقل است و شرح همه ی جوانب آن، از عهده ی این اثر خارج است.
ما پیرامون معنا، در رساله ای با عنوان "مجالی و معانی، تبیینی در حقیقت معقول ثانی" به بحث نشسته ایم و به نحو نسبتا مفصل، از حقیقت معنا و نسبتش با اعیان و اشیاء گفته ایم. همچنین معناگروی را به مثابه ی یک کلان رویکرد در حل مسائل بنیادین نظری و عملی بشر، در رساله ای با عنوان "بنیادهای معناگروی" شرح کرده ایم.
چنانکه با مطالعه اثر پیش رو ملاحظه خواهید کرد، ما اینجا به روش پژوهش های متعارف عمل نکرده، و مثلا به سبک و سیاق مقالات علمی پژوهی قلم نزده ایم. حتی از نظرگاه ها و تحلیل های مدرن درباره ی فضای سایبر و شرایط آینده هم، تاثیر چندانی نپذیرفته ایم.
پایگاه تحلیلی ما جای دیگری است و ریشه در حقیقتی دیگر دارد. ما در تحلیل های خود، روح حکمت اصیل را پیش چشم داشته ایم؛ سعی کرده ایم تا از آموزه های عرفان حقیقی و توحیدی، بهره مند شویم؛ و غنای کار خود را از معارف دینی و وحیانی طلب کرده ایم. این حکمت البته از کمالات فلسفه های شرق و غرب غافل نشده، از افکار اندیشمندان بهره برده، و علاوه بر آن مسائل عینی بشر را در خود منعکس کرده است. و نهایتا با نظر به حقیقت حیات انسانی، در صدد تبیین راهی برای سعادت فردی و اجتماعی انسان برآمده است.
حیات علمی ما در کلّ، جستجوی گونه ای از حکمت و معرفت است. حکمت و معرفتی در امتداد حکمت اصیل و معرفت نبوی و توحیدی، که چنانچه به سرانجام مطلوب خود نزدیک شود، شاید پاره ای از گره های معنایی انسان این عصر را بگشاید و او را به عصر تقرّب به حقیقت نزدیک کند.
ما این دستگاه نظری و عملی که در جستجوی آنیم را "حکمت جمعیِ اجلالیِ ایناسی" یا به اختصار "حکمت جمعی" نام نهاده ایم و چنانچه تقدیر و توفیق حضرت حق یار باشد، در رسائل و آثاری همچون "معانی و مجالی"، "لقاء الاسرار"، "روح الحیات"، "اقلیم اصالت"، و "نفائس الانفاس" به تقویم و تشریح آن می پردازیم.
اثر پیش رو نیز، خود امتدادی از مباحث ما در حکمت جمعی اجلالی است که به مساله ی فردای بشر و حضور سایبری او، توجهی نسبتا انضمامی دارد.
#فلسفه_عصر_سایبر
مقدمه کتاب "فلسفه عصر سایبر"
یا زیرعنوانِ :
اقتدارات معنا در صورت زدگی امروز و فردا
قسمت ۴
👇
کلیدی ترین مطالبی که در اثر پیش رو آمده، به طور خلاصه از این قرار است:
تغییری بزرگ و باورنکردنی در همه ی ابعاد زندگی در راه است.
نیازهای انسان با گسترش تکنیک و خصوصا فضای سایبر، جواب های دیگری پیدا خواهد کرد. شرایط بسیار متفاوت از هر زمان دیگری است.
مسائل جدیدی مطرح میشود و برای انسان، معنای دیگری از زیستن و بودن حاصل میگردد.
تاریخ به یکی از گلوگاه های بزرگ خود میرسد و از پس آن، عالم و آدم جدیدی ظهور میکند.
انسان آینده، دچار صورت زدگی مفرط است. بلکه میتوان او را "انسان صوری" خواند و عصر امروز و فردا را "عصر صورت" نامید.
صورت زدگی انسان، هم در سطحی بودن و روزمرّگی اش خود را نشان میدهد، هم در پوچی و نیست گرایی اش.
صورت، از کلان معنای "انفکاک" می آید و عمده ی اثری که دارد از همین جدایش و گسستن است.
صورت قابلیّتی دارد که در معنای خود، هم ساختار را فرا میگیرد هم پدیدار را. مفاهیمی چون چیدمان و نظام و سیستم و ماتریکس از «ساختار» بیرون می آیند و نمود و نماد و مجاز و ... از «پدیدار».
در عبور از چالش های عصر سایبر، بازگشت به سنّت نه امکان پذیر است و نه مطلوب. بلکه باید به عصر آینده، که عصر معناست تقرّب جسته، بدان روی نمود.
عصر معنا، عصر بلوغ بشر، بعد از عبور از سنّت و تجدد است. عصر اتّحاد، دور همایش، و گاهِ پیوستن است. عصر معرفت، دین و حکمت است. عصر معنا، تاریخِ نظر به بنیاد اشیاء و امور، و وقتِ پیوستن با حقیقت است.
خیر و خوبی لازمه ی ذاتی معناست. انسان هیچ گاه نمیتواند به دنبال معنای شرّ و پلیدی باشد. أنچه جذّاب به نظر می آید، تنها صورت یا مادّه ی پلیدی و شرارت است.
بازی شروع شده در زمین تکنیک و ساختار صورت زده را باید به هم زد و اگرچه پرخطر و پر ابهام، باید راه دیگری را در پیش گرفت. وگرنه بازی همان است و سرنوشت همان.
برای تقرّب جستن به عصر معنا، نیازمند تقریری از «جامعه معناگرا»، و ترسیمی از یک «زیست جهان معنایی» هستیم. تقریر و ترسیمی که ابعاد و جنبه های مختلف این جامعه و این زیست جهان را میکاود. ابعادی همچون: حقوق و حقانیت، حکومت و سیاست، اقتصاد و معیشت، رشد و تربیت، شیوه حکمرانی و مدیریت، تعامل با دیگر جوامع بشریت، و دیگر جنبه های مطرح.
در مسیر ترسیم و تحقق این زیست جهان، باید «مولفه های اقتدار» را مورد ملاحظه قرار داد و علی الخصوص به اقتداراتی که در معناست، توجهی ویژه داشت.
معنا چون گمشده ی بشر امروز و فرداست، واجد اقتداراتی است که با دریافتن و تعیّن بخشیدنشان، میتوان برگ برنده را در مولفه های قدرت در مشت خود داشته، قدرت تعیین کننده تر را از آن خود ساخت.
تکنیک گرچه به نحو اقتضائی، واجد جهتداری ارزشی و فرهنگی خاص خود است، و طبیعت او به سمت صورت و کمّیّت و غفلت، میلغزد؛ امّا امکان تصرف در تکنیک وجود داشته، بلکه میتوان آن را در جهت استقرار یک حیات معنایی به استخدام خود گرفت.
پرچم حق و حقّانیّت را باید بالا نگه داشت. قامت این پرچم، چه در مقیاس یک فرد باشد، چه یک جماعت، چه یک حکومت، چه یک جامعه، و چه در قامت یک تمدّن، بالاخره باید که این پرچم به مثابه ی حجّت حقّ، بالا نگاه داشته شود.
و دیگر مطالبی از این دست که تفصیل این همه، در فصول این اثر خواهد آمد ان شاء الله.
#فلسفه_عصر_سایبر
مقدمه کتاب "فلسفه عصر سایبر"
یا زیرعنوانِ :
اقتدارات معنا در صورت زدگی امروز و فردا
قسمت ۵
👇
بیان چند نکته در خواندن این اثر:
بهتر است در ابتدای کار، فصل اول خوانده شود. در فصل اول خبر چندانی از مباحث فلسفی نیست؛ امّا با ترسیم فضایی مواجهیم که به نظر میرسد در آینده ای نه چندان دور با آن رودررو خواهیم شد. عمده ی تحلیل ها و وارسی های فلسفی ما در فصول بعد، خصوصا آنچه در فصول پنجم، ششم و هفتم می آید، ربط وثیقی با همین فضای ترسیم شده در فصل اول دارد.
در طول این اثر با تقسیم ها و برشمردن های زیادی روبرو خواهیم بود. این کار خصوصا چون پرتکرار انجام شده، ممکن است قدری خواننده را گیج کند و یا حوصله ی او را سر برَد. امَا بدانیم که گاهی راه رسیدن به روشنی و وضوح در مطالب علمی، تقسیم و بر شمردن است؛ وگرنه بدون آن، خطر افتادن در دام کلّی گویی و خلط مباحث با هم بسیار است.
در تورّق این کتاب، شاید اگر یک فصل یا یک بخش از وسط ها یا آخر را پیدا کرده مشغول خواندن شویم، بتوانیم استفاده هایی ببریم و نکات جالبی ذهن ما را درگیر خود کند. امّا توجه داشته باشیم که این کتاب، یک منظومه به هم پیوسته و خودکامل کننده است. گاهی باید صبوری کرد و معنای دقیق یک تعبیر، یک عبارت، و یا یک فراز را از دل دیگر فصل ها و بخش ها بیرون کشید. طبعا در چنین حالتی، راه یافتن به عمق مطالب، نصیب کسی خواهد شد که جابجای فصول و بخش ها را بخواند، و رابطه شان را با هم بسنجد، و به تصویری کلّی از مجموعه مطالب دست یابد.
همه فصول این کتاب، اهمیت خاصی دارند. امّا
رشته ی اصلی و پایه های اساسی این اثر، چه در مقام تصویر و چه در مقام تحلیل، را باید در فصل یکم(وضع بشر جدید)، پنجم(کجای تاریخ)، و هفتم (حیات سعادتمندانه در عصر سایبر) دنبال نمود. گرچه رسیدن به همه ی مطالب، در گرو خواندن همه ی بخش هاست و این، خود از ارجاعات مختلفی که در هر فصل و بخش به فصل به فصل و بخش دیگری داده میشود آشکار است.
این اثر، با دو زبان که قدری از هم متفاوت اند نوشته شده. زبانی که مناسب با اجمال است و تقرّب یافته به اتقان و حکمت است؛ و زبانی که مناسب با تفصیل است و در جستجوی امتداد، ایضاح، و دقّت است. این اثر، در هر بخش، پرداخته ی یک تقویم و یک تشریح است که «تقویم» زبان اجمال و حکمت است، و «تشریح» زبان تفصیل و دقت. این نکته نیز بر اهل حکمت و دقت پوشیده نیست که تقویم ها، خود اشارتی به بنیاد و «معنا» دارند و تشریح ها، سر به انفکاک و «صورت» میگذارند. ما با طرح این دو زبان، بنای جمع میان صورت و معنا برای بشر امروز و فردا را داریم، و اینچنین مقدّمات حکمت ورزی اصیل و پایدار را از دلِ فلسفه ای جاری و در متن کار، بر می آوریم.
#فلسفه_عصر_سایبر
مواجهات
مقدمه کتاب "فلسفه عصر سایبر" یا زیرعنوانِ : اقتدارات معنا در صورت زدگی امروز و فردا قسمت ۱ 👇 بسم
قسمت اول از مقدمه کتاب "عصر سایبر"
اگر دیدید خواندن این متن برایتان سخت است، متن را با صدای خود این حقیر بخوانید😅
» دو تصویر پیش رو در حوزه ی قدرت
در سالهای آینده، بشر در حوزه ی قدرت، با یکی از این دو تصویر مواجه خواهد شد و هر یک از این دو که روی دهد، تاثیرات اقتصادی و فرهنگی و معنایی اش بسیار متفاوت از دیگری خواهد بود.
اصلا بشر ۴۰ سال آینده با تصویر اول، یک بشر است و با تصویر دوم بشری دیگر.
آنچه مسلم است اینکه: وضعیت قدرت، از انحصار و تک صدایی دارد رو به تکثر میرود. امآ اینکه این تکثر در چه حوزه ای صورت میگیرد، خود مساله است.
سوال اینجاست که این قدرت به چه نحو و در میان چه نیروهایی توزیع خواهد گشت؟
حال ببینیم این دو تصویر چگونه اند و امکان تحقق کدامیک بیشتر است؟
👇
#آینده_پژوهی
** تصویر اول: تکثّر سرزمینی قدرت
تکثر سرزمینی قدرت، یعنی توزیع قدرت میان دولت ها و حاکمیت ها به شکل بلوکی.
مثلا قدرت امروز موجود در غرب و امریکا، به مرور در کشورهایی مدّعی - به مثابه ی قدرت های نوظهور - سرشکن شود. و در نتیجه بلوک های قدرت به نحو جزیره ای شکل بگیرند.
برای تحقق تصویر اول، چند شرط اساسی وجود دارد.
چهار شرط اساسی:
شرط یکم:
روابط میان کشورهای مدّعی به جای همگرایی و تعامل به سوی واگرایی و تقابل پیش رود. یعنی جنگ و تحریم و خصومت شکل بگیرد.
شرط دوم:
کشورهای مدّعی بتوانند در مخاصمات خود به پیروزی هایی قابل توجه دست یابند.
شرط سوم:
کشورهای مدّعی، بتوانند مردم خود را از حیث معیشت و عدالت راضی نگه دارند.
شرط چهارم:
اینترنت ماهواره ای و هر نوع نت فراگیر، نتواند در سطح گسترده ظهور کند.
نکته:
البته برای رخ دادن تصویر اول، یعنی تکثر سرزمینی قدرت، احتیاجی به حاصل شدن هر چهار شرط هم نیست. شرط یکم با هر یک از دیگر شروط که حاصل شود، شاید کافی باشد.
نتایج این وضعیت:
فضای جنگ، و تقابل قدرت ها با هم، عامل خوبی است تا مرز های اینترنتی بسته نگه داشته شوند. یعنی به خاطر حفظ امنیت، چه فیزیکی و چه فرهنگی، اجازه اتصال آزاد به نت برون مرزی داده نشود.
پس آنچه رواج پیدا میکند اینترنت ملّی است. نه اینترنت جهانی.
همه تکنیک های دیگر از جمله واقعیت مجازی و هلوگرام و هوش مصنوعی نیز در همین فضای درون مرزی قابلیت استفاده دارند.
نتیجه این سرنوشت، افزایش قدرت دولت ها و حاکمیت ها و پر رنگ شدن ملیت هاست.
دولت ها با رسانه هایی که در اختیار دارند میتوانند افکار را مدیریت کنند. برای مقبولیتشان هم کافی است تا مردمشان را از حیث معیشت از خود راضی نگه دارند. آنگاه با بسته بودن مرزها، راضی نگه داشتن فرهنگی چندان کار سختی نخواهد بود.
اگر هم در ظاهر اسمی از رسانه های آزاد وجود داشته باشد، به علت آنکه قدرت برتر در سرمایه و نیرو و تکنیک از آنِ دولت هاست، در واقعیت صحنه، هیچ رسانه ای در اثرگذاری و مقبولیت به پای أنها نخواهد رسید.
در این حالت میتوان انتظار داشت که اغلب قریب به اتفاق یک جامعه، مثل هم فکر کنند و ارزش های واحدی داشته باشند.
دولت ها با رشد تکنولوژی، همگی میتوانند مردم را از خود راضی نگه دارند.
در تصویر اول، فضای روابط میان انسان ها در سطح بین الملل قطع خواهد شد و امکان تبادل آزاد میان ملل و فرهنگ ها از میان خواهد رفت.
در تصویر اول، در کوتاه مدت همه دولت های مدعی، امکان دسترسی به نت جهانی را محدود میکنند. چرا که باز نهادن تهدید های نظامی امنیتی و اقتصادی و فرهنگی را در پی دارد.
در تصویر تکثر سرزمینی قدرت، پدیده ی "جهانی شدن" بالکل به محاق میرود. بلکه بلوک های قدرت شکل میگیرند.
انفکاک که کلان معنای صورت است، رخ میدهد اما میان دولت ها؛ لذا اینها، انفکاک هایی اند که به نوعی، بسته بندی شده اند.
از هر کشور و حاکمیت، اندک ندایی به گوش حاکمیت های دیگر میرسد و آنچه واقعا هست به گوش نمی آید.
به مرور که نیروی کار اهمیت بالای خود را از دست بدهد، مهاجرت و جابجایی انسانها میان بلوک های قدرت بیشتر خواهد شد.
* در تصویر اول، مساله معنا چگونه خواهد بود؟
کشورهایی که:
بتوانند مردم خود را راضی نگه دارند،
و حسّ جبهه حق بودن را ایجاد کنند،
و احساس برتری و فتح و ظفر را در مردم ایجاد کنند،
مردم در این کشورها، حسّ معناداری بالایی را خواهند داشت.
#آینده_پژوهی
** تصویر دوم: تکثّر فراسرزمینی قدرت
تکثر فراسرزمینی قدرت به این معناست که قدرت واحدی که حالا دارد توزیع میشود، سر ریز به دولت ها و حاکمیت ها نخواهد شد. بلکه اساسا در محالّ و مجالی دیگری متبلور خواهد شد.
برای تحقق چنین تصویری، باید شروطی که برای تحقق تصویر اول گفته شد، پیش نیایند، خصوصا شرط اول. یعنی روابط واگرا میان دولت ها.
اگر به هر دلیل،
میان دولت ها جنگ و مخاصمه ای صورت نگیرد و کار در حدّ تعاملی رقابت گون باقی بماند؛
و یا آنکه اگر سر جنگ دارن در نزاع خود پیروز میدان نباشند؛
و یا نتوانند از حیث معیشت و عدالت مردم خود را راضی نگه دارند؛
و یا اینکه اینترنت ماهواره ای به نحو گسترده روی کار بیاید و دولت ها هم به هر ترتیب به وجود آن تن دهند؛
آنچه اتفاق می آفتد، تکثر قدرت به نحو فراسرزمینی است.
تکثّر فراسرزمینی قدرت یعنی آنکه:
فرهنگ ها از بستر های جغرافیایی خود بر خواهند خواست.
دولت ها به شهرداری هایی بزرگ تبدیل خواهند شد.
زیست جهان های متعدد و متنوعی بر بستر فضای سایبر شکل خواهند گرفت.
امکان انتخاب برای انسان بسیارباز خواهد بود و محدودیت ها بالکل از میان خواهند رفت.
طیف های اجتماعی انسانها، نهایتا بر اساس تیپ های شخصیتی شان خواهد بود.
حکومت هاو جوامع سایبری شکل خواهند گرفت.
بی معنایی مساله ی اصلی بشر خواهد شد.
#آینده_پژوهی
مواجهات
» دو تصویر پیش رو در حوزه ی قدرت در سالهای آینده، بشر در حوزه ی قدرت، با یکی از این دو تصویر مواجه
سلام دوستان
این مطالبی که در این بخش (یعنی وضعیت عصر آینده) با شما به اشتراک میذارم، یه مشت انتزاعیّات دور از عینیّت، یا یه سری بحث های آکادمیک به درد نخور نیست!
اینطور که بر میاد، ما در آستانه ی یکی از بزرگترین تغییرات تاریخی وضعیت بشر تا به امروز، قرار گرفته ایم!
گذشته از اقتصاد و سیاست و فرهنگ و غیره و غیره، اصلا "معنای بودن بشر" داره دچار تغییر میشه
و ما باید خودمون رو برای شرایط پیش رو، از همین الان آماده کنیم
( البته خیلی از دوستان، قبلا به صورت شفاهی این مباحث رو از بنده شنیدن🙂، ولی اینجا هم میتونن به نحو منظّم تر و یا شاید مستدل تری دنبال کنند. و جدّی تر بهش فکر کنند. )
هر کدوم از تصویرهای پیش رو که پیش بیاد، یه مزایایی داره و یه معایبی. برای سالیان درازی، تفاوت های زیادی هم با هم دارن...
اینقدر که حتی روی وضعیت شغلی ما هم اثر میذارن، چه رسد به سمت و سوی فعالیت های فرهنگی و اجتماعی ما.
هر کس هم روی آینده ایران و شیعه حسّاسه، ناچاره چنین بحثی رو دنبال کنه!
حالا باید دید چی پیش میاد و برای همه چیز آماده بود. خلاصه خدا خودش بخیر کنه...🙏
گرچه امید ما اینه که:
دولت توحیدی حضرت حق، با ظهور مبارک حضرت بقیه الله الاعظم، هر چه زودتر فرابرسه و در همین دنیا هم که هستیم، از دیدن چنین دولت کریمه ای محروم نشیم ( ان شاء الله)
امّا چه کنیم که صبر خدا زیاده، و حکمت هاش گاهی از درک اذهان ما دور 😔 .
لذا از سر کم فهمی ناچاریم تسلیم باشیم...
» تکنولوژی هایی که وضع بشر جدید را دگرگون میکنند:
* نکته: جلوداری تکنولوژی
میشود برای هر تاریخ و هر دوره از تحولات بشر، عوامل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خاصی را برشمرد که آمده اند و تاثیرات اصلی خود را نهاده اند.
اما درباره بشر جدید، مساله قدری فرق میکند.
نکته این است که عواملی که بر وضعیت بشر جدید اثر میگذارند، و عامل بازیگر و به ظهور رساننده ی تقدیر تاریخی این عصر اند، عمدتا از قبیل تکنولوژی اند.
ساختارهای اجتماعی، روندهای سیاسی، جریان های فکری و غیره و غیره، همگی به شدّت متاثر از این تکنولوژی ها هستند. تکنولوژی مدام جلو میرود و اینها ناچار اند پشت سر او بدوند و برای خود صورت بندی جدیدی متناسب با جلورفت او دست و پا کنند.
کار جامعه شناسان و بعضی متفکرین حوزه های اجتماعی که دیگر سخت تر است:
تا بیایند و از این تحوّلات جدید، تحلیل به دردبخوری ارائه کنند و برایش ادبیاتی بیابند، دوباره تکنولوژی جلوتر رفته و صورت بندی ها اساسا عوض شده اند!
* یکی چند نکته:
آن عواملی که ما در صدد بیانشان هستیم، عمدتا قبل از ظهور دیجیتال، موجود نبوده اند و پدیده هایی جدید محسوب میشوند. اینها عمدتا مربوط به فضای سایبر اند.
البته ما بنا نداریم مسائل فنی این عوامل را شرح دهیم چرا که اطلاعات بسیاری از مباحث فنی اینها موجود است. کار ما در کل شرح تاثیراتی است که اینها بر عصر سایبر و وضع بشر جدید دارند.
ما میخواهیم کاوش کنیم که این تکنولوژی ها، چه اثری بر روان انسان و زیست اجتماعی او دارند؟ چه پدیده ها و مسائل جدیدی را رقم میزنند؟ و بالاخره چه تغییرات بنیادینی بر معنای بودن انسان دارند؟
البته به احتمال زیاد، اینها نمونه های برتری هستند که در زمان حال ما موجود اند و ما باید منتظر ظهور تکنولوژی های سرنوشت ساز دیگری نیز باشیم. تکنیک هایی که شاید مسیر را به راهی دیگر بکشانند، راهی که قدری از آنچه امروز تصور تصور کرده ایم متفاوت است.
در میان مواردی که اینجا بر می شمریم، آنها که جلوتر می آیند، الزاما برتری خاص یا تاثیر بیشتری ندارند!
ذکر این تکنولوژی ها به طور خلاصه:
. هوش مصنوعی
. واقعیت مجازی
. فضای هولوگرام
. ترجمه زبان به زبان
. اینترنت ماهواره ای
. رسانه های همه جایی
. اینترنت همه چیز
. ارزهای دیجیتال و اقتصاد دیجیتال
. تکنولوژی بلاک چین
. تراشه های مغزی و بدنی
. سایر تکنولوژی ها در حوزه های غیر سایبر
شرح مختصر هر یک از این عوامل، در پیام های بعد ان شاء الله👇
#آینده_پژوهی
@movajehaat
+ هوش مصنوعی
( تکنولوژی هایی که وضع بشر جدید را دگرگون میکنند)
🔹 عامل یکم: هوش مصنوعی
قدرت تحلیلی بالایی دارد. هم در مقیاس و کمّیّتش، و گاهی حتی در شیوه و کیفیّتش.
کلان داده ها را تحلیل میکند؛ آن کاری که انسان نمیتواند.
گاهی خودش منطق موجود در صحنه را کشف میکند و بیشتر از این، خودش منطق کشف شده را آزمایش میکند و گاهی حتی چنانچه جوابگو نبود، منطق خود را إصلاح میکند.
میتواند پیشنهادهایی عملیاتی دهد.
این قابلیّت را دارد که آهنگ بسازد و یا نقاشی کند.
حتی در مواردی، از توانایی اختراع نیز برخوردار است.
روش کار هوش مصنوعی ها در بسیاری از موارد، از مدل های ذهنی انسان و فرایندهای تحلیلی انسان الگو میگیرد و همان را ارتقاء میدهد. پس در این راستا، نقش "علوم شناختی" بسیار اهمیت می یابد.
در هر حال چشم انداز وسیعی برای آینده دارد.
* معنا، آنچه هوش مصنوعی، او را در نمی یابد.
درباره هوش مصنوعی باید توجه داشت که معنا را در نمی یابد.
مثل آنجا که چالش هایی زبانی (در فهم منظور جمله) درست کرده اند که هر انسان عادی به راحتی میتواند به آنها پاسخ گوید ولی تا به حال هیچ هوش مصنوعی از پس آنها بر نیامده است.
تا به حال هیچ هوش مصنوعی نتوانسته است یکی چند بیت شعر معنادار بگوید. اگر هم تصادفا گفته باشد، خودش نمیتواند تشخیص بدهد که کدامیک معنادار بوده است؟
شاید نکته این است که معناداری و بی معنایی، چیزی نیست که بتوان آن را به علامت خاصی تبدیل کرد.
* هوش مصنوعی، جایگزین دانشمندان، تحلیلگران، مهندسان، مخترعان، و هنرمندان
همانگونه که در مواضع بسیاری، روبات ها جایگزین کارگران شده اند، هوش های مصنوعی نیز میتوانند به جای هر انسانی که با ذهنی ریاضی وار چیزی را تحلیل و یا چیزی را ابداع میکند، بنشیند. پس شاید روزی برسد که به این همه، انسان در قامت مهندس و مدیر و دانشمند و طراح و مخترع و هنرمند نیز احتیاج نباشد.
* گمانه هایی درباره توسعه ی هوش مصنوعی:
آیا همیشه به سرعت رشد کیفی خود ادامه میدهند، یا تا بالاخره در مرحله ای متوقف میماند؟! در حقیقت آیا همه کاری که ذهن انسان انجام میدهد و همه درک هایی که دارد، منطقش قابل کشف شدن است تا هوش مصنوعی بتواند از آن الگوها استفاده کرده، جای انسان را بگیرد؟!
در اینکه هوش مصنوعی در برخی حوزه ها، سقفی دارد برخی شواهدی آورده اند:
مثلا ترجمه یک زبان به زبان دیگر که برخی این پروسه را به طور دقیق، غیرممکن میدانند.
وقتی وارد یک جمع میشویم، با توجهی اندک به چهره ها و حرکاتشان، حال درونی انسان ها و حال کلّی جمع را درک میکنیم. ولی هوش مصنوعی نمیتواند چنین کاری را انجام دهد.
بالاخره، جواب به اینکه رشد هوش مصنوعی تا به کجاست؟ اهمیت بسیاری دارد.
گویا یک پایه ی ماجرا در رشد علوم شناختی و کشف منطق های ذهن آدمی است.
#آینده_پژوهی
شباهت های معنایی روسیه ی ارتدوکسی و ایران شیعی
✍
احتمالا در خبرها خوانده اید که دیروز دختر الکساندر دوگین رو ترور کرده اند و هدف اصلی، به احتمال زیاد، خود این نظریه پرداز و فیلسوف روسی بوده.
درباره تاثیر نظرات الکساندر دوگین روی شخص "پوتین" و سیاست هاش و حتی همین جنگ اوکراین هم احتمالا چیزهایی شنیده اید.
در پیام بعد، براتون آدرسی میذارم از شرح یه دیدار. دیدار دوگین با آقای میرباقری در قم.
صحبت ها و نظراتشون خیلی جالبه. حتما ببینید.
اونجایی هم که دوگین میگه من پیرو افکار "رنه گنون" ☝️ هستم، دیگه تقریبا خیلی چیزا درباره تفکر دوگین، مشخص میشه
گفتگو هر چی هم به آخر میره، جذاب تر و فنی تر میشه👌
لینک گفتگو:
👇
گفتگوی خواندنی آلکساندر دوگین با آیتالله میرباقری درباره مدرنیته
https://www.598.ir/fa/news/367249/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D8%A2%D9%84%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%88%DA%AF%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86%DB%8C%D8%AA%D9%87
مواجهات
*** وضعیت امتدادات حکمت در عالم اسلام * ربط فلسفه با اخلاق و سلوک عرفانی: میان حکمت نظری و حکمت
در اواخر گفتگوی بالا، دوگین به تاثیر گنون، هایدگر و ابن عربی بر اندیشه سیاسی خودش و طرحی که برای این گونه فهم سیاسی دارد، اشاره میکند. مصداقی از "امتدادهای حکمت" که بحثش کردیم
به هر حال قابل تامّل است