۱۹۵ اعراف
🌹🌹🌹🔮🔮🌹🌹🌹
«يَبطِشون» از «بَطش»، به معناى گرفتنِ با قدرت و صولت است.
اين آيه توبيخ كسانى است كه براى خدا شريكانى قرار مى دهند كه از خودشان عاجزترند، چون خودشان قدرت راه رفتن، ديدن، شنيدن و عمل كردن دارند، ولى آن مجسّمه هاى بى روح، حتّى اين قدرت را هم ندارند و اگر از آن معبودها نيز خواسته شود دست به كارى بزنند، هيچ قدرتى ندارند وناتوانند، پس چرا همچنان آنان را مى پرستند؟
- رهبر الهى بايد قدرت و جرأت تحدّى و دعوت به مباهله را داشته باشد و ادّعا كند كه قدرت هاى باطل، هر طرح خطرناكى هم دارند، اعمال كنند، تا عجز آنها ثابت شود. «قل ادعوا ...»
- دست و پا دارها، قدرت بر يارى مشركان ندارند، تا چه رسد به شريك هاى بى دست و پايى كه در حدّ و اندازه خودتان هم نيستند. «ألهم ارجل يمشون بها...»
- مشركان زير بار اطاعت از پيامبر نمى روند، چون مى گويند: بشرى مثل ماست. ولى زير بار پرستش بت هايى مى روند كه حتّى مثل خودشان هم نيستند و كمترند. «قل ادعوا شركائكم...»
- شيوه ى احتجاج و طرح سؤال همراه با انتقاد، توبيخ، تحدّى و مبارزه خواهى، از بهترين شيوه هاى تبليغى و تربيتى است. (با توجّه به اين آيه و آيات قبل)
✍غذای شبهه ناک
🔹️خوردن غذای شبهه ناک و نیز غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد، هرچند جایز است، ولی انسان را مریض و از عبادات محروم میکند و یا سبب سلب توفیق میشود.
▪️آیت الله بهجت رحمةاللهعلیه
📚در محضر آیت الله بهجت، ج ۲، ص ۲۴۶
▣⃢. @hazrate_Gerehgosha
🏴 وظیفه ما در برابر انحرافات و مسائل خلاف شرع
🔷 س ۸۶۶۳: وظیفه ما، در برخورد با انحرافات و مسائل خلاف شرع (فساد و بدحجابی) که در جامعه گسترش یافته چیست؟ آیا وقتی حکومت با این گونه مسائل برخورد نمی کند تکلیف مردم نیز ساقط می شود؟
✅ ج: در هر صورت وظیفۀ آحاد مسلمین در موارد مقتضی تذکر و نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر با مراعات شروط مقرره است.
📕 منبع: leader.ir
▣⃢. @hazrate_Gerehgosha
🖌نوشتار و صوت 🎤 (5:30 دقیقه)
پرسش:
👈 چراهنگام دعا، دستهای خود را به طرف آسمان میگیریم؟
پاسخ (نشانی پیوند):
✍️ برخی گمان دارند که هنگام دعا، دستها به #سوی-خدا بالا برده میشوند! در حالی که چنین گمانی، مکان قائل شدن برای خداوند متعال میباشد؛ بلکه این دست تمنّا برای طلب رزق است که به سوی آسمان بیکران، بالا برده میشود.
✔️ زمین و تمامی سیارات و کهکشانها، و آسمانهای هفتگانه، همگی در آسمان قرار دارند؛ لذا اهل آنها نیز در آسمان قرار دارند.
مقدرات عالَم هستی و از جمله زمین و اهلش، همه مبتنی بر علم، حکمت، قدرت و مشیّت الهی، در عرش الهی مقدر (اندازهگذاری) میشوند و از آسمان به زمین فرستاده میشوند.
✔️بنابراین، دست ظاهر را هنگام دعا به سوی آسمان بلند کردن، یا چشم به آسمان دوختن و نگاه را بالا گرفتن، یعنی بلند کردن «دست نیاز» و «چشم انتظار»، برای دریافت اجابت #دعا، رزق و برکات، به سوی آسمانی که خیر و روزی از آن به زمین نازل میگردد... .
بیشتر را اینجا بخوانید یا بشنوید: 👇
https://www.x-shobhe.com/shortanswer/13481.html
@X_shobhe
۱۹۹ اعراف
🍀🍀🍀❤️❤️🍀🍀🍀
#جامعترین_ایه_قرآن
✍با آنكه براى كلمه ى «عفو»، چند معنا بيان شده است: حدّ وسط و ميانه، قبول عذر خطاكار و بخشودن او، آسان گرفتن كارها، ولى ظاهراً در اين آيه، معناى اوّل مراد است.
«خُذ العفو»، به معناى عفو را تحت اختيار و كنترل خود داشتن و به جا استفاده نمودن است، لذا در بعضى موارد بايد قاطعانه برخورد كرد، «و لاتأخذكم بهما رأفة فى دين اللّه» (393) چنانكه «اعرض عن الجاهلين» به معناى آزاد و رها نمودن جاهلان و دشمنان نيست، بلكه مراد با آنان نبودن و ميل به آنان نداشتن است، امّا گاهى موعظه، تذكّر و يا برخورد با آنان لازم است. «فاعرض عنهم و عظهم» (394)
اين آيه با تمام سادگى و فشردگى، همه ى اصول اخلاقى را در بر دارد. هم اخلاق فردى «عفو»، هم اخلاق اجتماعى «وأمر بالعُرف»، هم با دوست «عفو»، هم با دشمن «أعرض»، هم زبانى «وأمر»، هم عملى «أعرض»، هم مثبت «خُذ»، هم منفى «أعرض»، هم براى رهبر، هم براى امّت، هم براى آن زمان و هم براى اين زمان. چنانكه امام صادق عليه السلام فرمودند: در قرآن آيه اى جامع تر از اين آيه در مكارم الاخلاق نيست. (395)
البتّه شكّى نيست كه عفو، در مسائل شخصى است، نه در حقّ النّاس و بيت المال.
وقتى اين آيه نازل شد، پيامبر صلى الله عليه وآله از جبرئيل توضيح و شيوه ى عمل به اين آيه را درخواست كرد. جبرئيل پيام آورد كه «تَعفُو عمّن ظلمك، تُعطى مَن حَرمك، تَصِل مَن قطعك»، (396) از كسى كه به تو ظلم كرده در گذر، به كسى كه تو را محروم كرده عطا كن و با كسى كه با تو قطع رابطه كرده است، ارتباط برقرار كن.
سراسر اين سوره، دعوت به اعتدال است، با تعبيرهاى گوناگون. اعتدال در حقوق (آيه 29)، در مصرف (آيه 31)، در زينت (آيه 32)، در عبادت (آيه 56)، در خانه سازى (آيه 74)، در اقتصاد (آيه 85) و نسبت به شيوه ى اجراى حقّ وعدالت در امّت حضرت موسى عليه السلام و امّت حضرت محمّد صلى الله عليه وآله در آيات 157 و181 نكات ارزشمندى آمده است.
- همواره بايد راه ميانه واعتدال را پيشه كرد. «خذ العفو»
- تكليف بايد به اندازه ى طاقت باشد، نه بيشتر. «خذ العفو» (اگر «عفو» به معناى حدّ وسط باشد)
- مخاطب آيه تنها پيامبر نيست، هر مسلمان و هر مبلّغ ومصلح اجتماعى بايد با لجوجان و جاهلان ياوه گو، برخوردى اعراض آميز داشته و در برابر توهين و تهمت ها چشم پوشى و صبر كند، نه آنكه درگير و گلاويز شود. «و اعرض...»
- مراد از جاهلان، نابخردان است، نه بى سوادان. «واعرض عن الجاهلين» در فرهنگ قرآن و و روايات، معمولاً جهل در برابر عقل است، چنانكه در روايات عنوان «العقل و الجهل» داريم.
-
۲۰۰ اعراف
🍀🍀🍀❤️❤️🍀🍀🍀
#وسوسه_شیطان
✍«نَزغ»، به معناى ورود در كارى به قصد افساد و تحريك است.
در اين سوره، از آيه 16 تا 27 داستان وسوسه ى شيطان نسبت به حضرت آدم آمده است، در اواخر سوره هم نسبت به وسوسه هاى شيطان هشدار مى دهد.
در آيه ى قبل، دعوت به اعراض از جاهلان بود. پيامبر صلى الله عليه وآله از جبرئيل پرسيد: با وجود خشم، چگونه مى توان تحمّل كرد؟ اين آيه نازل شد. (397) البتّه پناه بردن، تنها با گفتن كلمه ى «اعوذ باللّه» نيست، بلكه يك پيوند و ارتباط روحى برقرار كردن و توكّل نمودن و خود را به خدا سپردن است.
گرچه همه ى انبيا معصومند، ولى شياطين از دست اندازى و وسوسه حتّى نسبت به آنان هم در نمى گذرند. چنانكه اين آيه مى فرمايد: كه نشان دهنده ى مخالفين انبيا از جنّ و انس است. امّا ارزش كار انبيا در همين است كه با وجود غرائز بشرى و وسوسه هاى شيطانى، انسان هاى صالح و با تقوا و دور از گناهند.
در حقيقت شيطان، با وسوسه هاى خود قصد گمراه كردن تمام انسان ها را دارد، ولى در برابر مخلصين شكست مى خورد. «قال فبعزّتك لاغوينّهم اجمعين الاّ عبادك منهم المخلصين» (399)
-----
397) تفاسير نمونه و المنار
398) انعام، 112
399) ص ، 82 تا 83
- وسوسه ى شيطان، حتمى است. «ينزغنّك»
- وسوسه ى شيطان، دائمى است. «ينزغنّك
- حتّى از كوچك ترين وسوسه ى شيطان نيز نبايد غافل شد و بايد به خدا پناه برد و خود را تحت پوشش او قرار داد. «نزغٌ»
- استعاذه واستمداد از خدا، بهترين درمان وسوسه هاى شيطانى است. «فاستعذ»
- هنگام خطر، توجّه و هوشيارى ويژه لازم است. «فاستعذ
۲۰۱ و ۲۰۲ اعراف
🍀🍀🍀❤️❤️🍀🍀🍀
#شیطان
كلمه ى «مس»، به معناى اصابت و برخورد كردن همراه با لمس نمودن مى باشد. «طائف»، به معنى طواف كننده است، گويا وسوسه هاى شيطانى همچون طواف كننده اى پيرامون فكر و روح انسان پيوسته گردش مى كند تا راهى براى نفوذ بيابد. (401)
شايد مراد از توجّه در اين آيه، تذكّر به شنوايى و بينايى خداوند است كه در پايان آيه ى قبل آمده بود، يعنى توجّه مى كنند كه خدا كار آنها را مى بيند و حرفشان را مى شنود و اين توجّه به حضور خداوند، سبب ترك گناه مى شود. چنانكه امام صادق عليه السلام درباره ى اين آيه فرمود: وسوسه گناه به سراغ بنده مى آيد، او به ياد خداوند مى افتد، متذكّر شده و انجام نمى دهد. (402)
در برخى روايات، ذكر «لااله الاّ اللّه» براى دفع وسوسه هاى شيطان توصيه شده است. (403)
وسوسه ى شيطان، گاهى از دور است، «فوسوس اليه» (404) ، گاهى از طريق نفوذ در روح و جان، «فى صدور النّاس» (405) ، گاهى با همنشينى، «فهو له قرين» (406) ، گاهى هم از طريق رابطه و تماس. «مسّهم»
-----
401) تفسير نمونه
402) تفسير نورالثقلين
403) تفسير اثنى عشرى
404) طه، 120
405) ناس، 5
406) زخرف، 36۵
- شيطان، سراغ انسان هاى با تقوا و مؤمن هم مى رود. «انّ الّذين اتّقوا اذا مسّهم»
- شيطان ها براى انحراف، پيوسته در حال گشت و طوافند. «طائف»
(وسوسه هاى نفسانى و شيطانى، مثل ميكرب همه جا وجود دارند و دنبال ايمان هاى ضعيفند تا در آنها نفوذ كنند.
- ياد خدا، به انسان بصيرت مى دهد و او را از وسوسه ها نگاه مى دارد. «تذكّروا، مبصرون»
- راه انحراف، نهايت و حدّ ندارد. «يمدّونهم فى الغىّ
- شيطان ها، پس از به گمراهى كشاندن انسان هايى كه برادر آنها شده اند، دست بردار نيستند و همچنان آنان را در منجلاب گمراهى فرو مى برند. «فى الغىّ لايقصرون»
- شيطان صفتان، در مسير انحراف به كسى رحم نمى كنند و از هيچ كس دست برنمى دارند. «لا يقصرون»
۲۰۳ اعراف
🍀🍀🍀❤️❤️🍀🍀🍀
#اهمیت_تلاوت_قرآن کریم
و شايد معناى آيه اين باشد كه چرا معجزه اى را كه از تو درخواست كرديم، برنگزيدى و معجزه ى ديگرى آوردى و طبق سليقه ى ما عمل نكردى؟
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمودند: اگر خواهان زندگى سعادتمند و مرگ شهادت گونه و نجات و رهايى در روز گرم و سوزان قيامت مى باشيد، #قرآن بياموزيد، زيرا كلام خداوند رحمن و مايه ى ايمنى از شيطان و سنگينى ميزان در قيامت مى باشد. در روايت ديگرى فرمودند: قرآن، كمال دين شماست، هركس از قرآن رويگردان شود، جايگاهش آتش است. «فيه كمال دينكم ما عَدل احدٌ عن القرآن الاّ الى النّار». (408)
-----
407) بحار، ج 89، ص 17
408) كافى، ج 2، ص 600
- لازم نيست مُبلّغ، هر روز سخن جديدى ارائه كند، شايد گاهى سكوت لازم باشد
- ارشاد و هدايت بايد براساس بصيرت باشد. «بصائر، هُدىً»