eitaa logo
مهـــــدی موعـــــود
58 دنبال‌کننده
1هزار عکس
267 ویدیو
27 فایل
🤲 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲 🔶 برنامــــــــه این کانال: 🔸هر روز یک صفحه قــــــــرآن 🔸فـــــــرازی از نهــج البلاغــــــــــه 🔸و سخـــــنرانی های مذهــبی 📲 آی دی ارتباط 👇 🆔 @mahmoudkavianyzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ صف اسرائیلی‌ها برای فرار از سرزمین‌های اشغالی در فرودگاه بن گورین VS صف ورودی مصلی قبل از طلوع آفتاب و برگزاری نماز جمعه تهران به امامت امام خامنه‌ای 👇👇👇 ┏⊰✾✾⊱━━━─»»»━━┓ 🆔 @mobahesegroup ┗━━─»»»━━━⊰✾✾⊱┛ https://eitaa.com/joinchat/1402208256Cb57404510b
📖 ثواب را تقدیم به مهدی موعود علیه سلام و امواتمان می کنیم 💫 📄  🍀   🤲 📃هرروز •┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈• 🏷 کانال 👇 🆔 🕋 @MowoodMahdi 🕋
1_4249101038.mp3
407.1K
🎧  صوت 🍀 🤲 📃هرروز •┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈• 🏷 کانال 👇 🆔 🕋 @MowoodMahdi 🕋
۱۸۸ اعراف 🌹🌹🌹🔮🔮🌹🌹🌹 ✍در قرآن و روايات، مطالبى بيان شده است كه نشان مى دهد انبيا و اولياى الهى داشته اند، همچنين آيات و رواياتى نظير همين آيه به چشم مى خورد كه نشانگر آن است كه آنان علم غيب ندارند! جمع ميان اين دو دسته آيات و روايات به چند صورت است: الف: آنجا كه مى فرمايد علم غيب نمى دانند، مراد آن است كه آن بزرگواران از پيش خود غيب نمى دانند و آنجا كه مى گويد غيب مى دانند، يعنى با اراده و الهام و وحى خدا مى دانند، نظير آنكه مى گوييم: فلان شهر نفت ندارد يا نفت دارد كه مراد ما از نداشتن اين است كه زمين آن نفت خيز نيست، يعنى از خود نفتى ندارد و مراد از داشتن نفت آن است كه به وسيله ى لوله و ماشين و كشتى و قطار، نفت به آنجا مى رسد. ب: علم غيب، دو گونه است كه انبيا بخش اعظم آن را مى دانند، نظير اخبارى كه قرآن به نام غيب به پيامبر اسلام وحى فرمود: «تلك من انباء الغيب نوحيها اليك» (385) و بخشى از علم غيب مخصوص خداوند است و هيچ كس از آن اطّلاعى ندارد، نظير علم به زمان برپايى قيامت. پس آنجا كه نمى دانند يعنى بخش مخصوص به خداوند را نمى دانند و آنجا كه مى دانند، يعنى بخشى ديگر را مى دانند. ج: مخاطبين آن بزرگواران متفاوت بودند؛ بعضى اهل غلوّ و مبالغه بودند كه پيامبران و ائمّه اطهار عليهم السلام به آنان مى فرمودند: ما غيب نمى دانيم تا درباره ى آنان مبالغه نكنند. و بعضى در معرفت آن بزرگواران ناقص بودند، كه پيامبر و امام، براى رشد آنان، گوشه اى از علم غيب خود را عرضه مى كردند. د: مراد از نداشتن علم غيب، نداشتن حضور ذهنى است. ولى به فرموده ى روايات براى امامان معصوم عمودى از نور است كه با مراجعه به آن از همه چيز آگاهى پيدا مى كنند. نظير انسانى كه مى گويد من شماره ى تلفن فلانى را نمى دانم، ولى دفترچه راهنمايى دارد كه مى تواند با مراجعه به آن همه ى شماره ها را بداند. ه : آگاهى از غيب، همه جا نشانه ى كمال نيست، بلكه گاهى نقص است. مثلاً شبى كه حضرت على عليه السلام در جاى پيامبر صلى الله عليه وآله خوابيدند، اگر علم داشتند كه مورد خطر قرار نمى گيرند، كمالى براى آن حضرت محسوب نمى شد، زيرا در اين صورت، همه حاضر بودند جاى آن حضرت بخوابند. در اينجا كمال به ندانستن است. و: خداوند علم غيبى را كه توقّع سود و زيان در آن است، به آنان مرحمت نمى كند. نظير همين آيه ى مورد بحث، ولى در مواردى كه هدف از علم غيب، ارشاد و هدايت مردم باشد، خداوند آنان را آگاه مى سازد، همان گونه كه عيسى عليه السلام به ياران خود فرمود: من مى توانم بگويم كه شما مردم در خانه ى خود نيز چه چيزى را ذخيره كرده ايد. «و ماتدّخرون فى بيوتكم» (386) بعضى مفسران گفته اند كه اهل مكّه به رسول خدا صلى الله عليه وآله گفتند: اگر با خدا ارتباط دارى، چرا از گرانى و ارزانى اجناس در آينده با خبر نمى شوى تا بتوانى سود و منفعتى بدست آورى و آنچه به زيان شماست، كنار بگذارى، كه آيات فوق نازل شد. (387) ----- 385) هود، 49 386) آل عمران، 49 387) تفاسير مجمع البيان و نمونه
۱۹۰ و ۱۹۱ اعراف 🌹🌹🌹🔮🔮🌹🌹🌹 - فرزند، مربوط به پدر و مادر، هر دو است. «آتاهما» - خداوند، فرزندِ شايسته و صالح مى دهد، اين ماييم كه سبب انحراف فرزندان مى شويم. «آتاهما صالحاً» - انسان ها در تنگناها متعهّد مى شوند، «لنكوننّ من الشاكرين»، امّا در حال گشايش، بى وفايند. «جعلا له شركاء» - فرزند، موهبتى الهى است، پدر و مادر نبايد براى خود، يا دكتر و يا ديگران، نقش استقلالى در شكل و قيافه و يا سلامت فرزند قائل شوند كه آن نوعى شرك است. «جعلا له شركاء»
۱۹۴ اعراف 🌹🌹🌹🔮🔮🌹🌹🌹 ممكن است مراد از «عباد»، انسان هايى باشند كه به عنوان خدا مطرح شده بودند، مثل حضرت عيسى عليه السلام، يا فرشتگان و ممكن است مراد، همان بت هايى باشند كه بت پرستان آنها را «اله» مى پندارند. و اگر به معناى مخلوقات بدانيم، شامل هرچيزى مى شود كه به جاى خدا پرستش مى شود. - پرستش، دليل مى خواهد و معبود بايد برتر و بالاتر از عابد باشد، پرستيدن مخلوقات يا انسان هايى مثل خودمان، نه دليل دارد، نه امتيازى. «عباد أمثالكم» اقبال لاهورى در اين زمينه مى گويد: آدم از بى بصرى بندگى آدم كرد گوهرى داشت ولى نذر قباد و جم كرد يعنى از خوى غلامى زسگان پست تر است من نديدم كه سگى پيش سگى سر خم كرد - معبودى شايسته ى پرستش است كه عبد خود را اجابت كند و نيازهاى او را برطرف كرده و او را رشد دهد، و بين او و معبود روابط دو طرفه باشد. «فليَستَجيبوا لكم»تت - عدم پاسخگويى معبوتدها به حوائج شما، نشانه ى عجز و بى عرضگى و دروغين بودن آنهاست. «فليَستَجيبوا لكم ان كنتم صادقين»
۱۹۵ اعراف 🌹🌹🌹🔮🔮🌹🌹🌹 «يَبطِشون» از «بَطش»، به معناى گرفتنِ با قدرت و صولت است. اين آيه توبيخ كسانى است كه براى خدا شريكانى قرار مى دهند كه از خودشان عاجزترند، چون خودشان قدرت راه رفتن، ديدن، شنيدن و عمل كردن دارند، ولى آن مجسّمه هاى بى روح، حتّى اين قدرت را هم ندارند و اگر از آن معبودها نيز خواسته شود دست به كارى بزنند، هيچ قدرتى ندارند وناتوانند، پس چرا همچنان آنان را مى پرستند؟ - رهبر الهى بايد قدرت و جرأت تحدّى و دعوت به مباهله را داشته باشد و ادّعا كند كه قدرت هاى باطل، هر طرح خطرناكى هم دارند، اعمال كنند، تا عجز آنها ثابت شود. «قل ادعوا ...» - دست و پا دارها، قدرت بر يارى مشركان ندارند، تا چه رسد به شريك هاى بى دست و پايى كه در حدّ و اندازه خودتان هم نيستند. «ألهم ارجل يمشون بها...» - مشركان زير بار اطاعت از پيامبر نمى روند، چون مى گويند: بشرى مثل ماست. ولى زير بار پرستش بت هايى مى روند كه حتّى مثل خودشان هم نيستند و كمترند. «قل ادعوا شركائكم...» - شيوه ى احتجاج و طرح سؤال همراه با انتقاد، توبيخ، تحدّى و مبارزه خواهى، از بهترين شيوه هاى تبليغى و تربيتى است. (با توجّه به اين آيه و آيات قبل)
✍غذای‌ شبهه ناک 🔹️خوردن غذای شبهه ناک و نیز غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد، هرچند جایز است، ولی انسان را مریض و از عبادات محروم می‌کند و یا سبب سلب توفیق می‌شود. ▪️آیت الله بهجت رحمة‌الله‌علیه 📚در محضر آیت الله بهجت، ج ۲، ص ۲۴۶ ▣⃢. @hazrate_Gerehgosha
🏴 وظیفه ما در برابر انحرافات و مسائل خلاف شرع 🔷 س ۸۶۶۳: وظیفه ما، در برخورد با انحرافات و مسائل خلاف شرع (فساد و بدحجابی) که در جامعه گسترش یافته چیست؟ آیا وقتی حکومت با این گونه مسائل برخورد نمی کند تکلیف مردم نیز ساقط می شود؟ ✅ ج: در هر صورت وظیفۀ آحاد مسلمین در موارد مقتضی تذکر و نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر با مراعات شروط مقرره است. 📕 منبع: leader.ir ▣⃢. @hazrate_Gerehgosha
🖌نوشتار و صوت 🎤 (5:30 دقیقه) پرسش: 👈 چراهنگام دعا، دست‌های خود را به طرف آسمان می‌گیریم؟ پاسخ (نشانی پیوند): ✍️ برخی گمان دارند که هنگام دعا، دست‌ها به -خدا بالا برده می‌شوند! در حالی که چنین گمانی، مکان قائل شدن برای خداوند متعال می‌باشد؛ بلکه این دست تمنّا برای طلب رزق است که به سوی آسمان بی‌کران، بالا برده می‌شود. ✔️ زمین و تمامی سیارات و کهکشان‌ها، و آسمان‌های هفتگانه، همگی در آسمان قرار دارند؛ لذا اهل آنها نیز در آسمان قرار دارند. مقدرات عالَم هستی و از جمله زمین و اهلش، همه مبتنی بر علم، حکمت، قدرت و مشیّت الهی، در عرش الهی مقدر (اندازه‌گذاری) می‌شوند و از آسمان به زمین فرستاده می‌شوند. ✔️بنابراین، دست ظاهر را هنگام دعا به سوی آسمان بلند کردن، یا چشم به آسمان دوختن و نگاه را بالا گرفتن، یعنی بلند کردن «دست نیاز» و «چشم انتظار»، برای دریافت اجابت ، رزق و برکات، به سوی آسمانی که خیر و روزی از آن به زمین نازل می‌گردد... . بیشتر را اینجا بخوانید یا بشنوید: 👇 https://www.x-shobhe.com/shortanswer/13481.html @X_shobhe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادبود مجازی سید حسن نصرالله 👇👇👇 🔗 https://fatehe-online.ir/7
۱۹۹ اعراف 🍀🍀🍀❤️❤️🍀🍀🍀 ✍با آنكه براى كلمه ى «عفو»، چند معنا بيان شده است: حدّ وسط و ميانه، قبول عذر خطاكار و بخشودن او، آسان گرفتن كارها، ولى ظاهراً در اين آيه، معناى اوّل مراد است. «خُذ العفو»، به معناى عفو را تحت اختيار و كنترل خود داشتن و به جا استفاده نمودن است، لذا در بعضى موارد بايد قاطعانه برخورد كرد، «و لاتأخذكم بهما رأفة فى دين اللّه» (393) چنانكه «اعرض عن الجاهلين» به معناى آزاد و رها نمودن جاهلان و دشمنان نيست، بلكه مراد با آنان نبودن و ميل به آنان نداشتن است، امّا گاهى موعظه، تذكّر و يا برخورد با آنان لازم است. «فاعرض عنهم و عظهم» (394) اين آيه با تمام سادگى و فشردگى، همه ى اصول اخلاقى را در بر دارد. هم اخلاق فردى «عفو»، هم اخلاق اجتماعى «وأمر بالعُرف»، هم با دوست «عفو»، هم با دشمن «أعرض»، هم زبانى «وأمر»، هم عملى «أعرض»، هم مثبت «خُذ»، هم منفى «أعرض»، هم براى رهبر، هم براى امّت، هم براى آن زمان و هم براى اين زمان. چنانكه امام صادق عليه السلام فرمودند: در قرآن آيه اى جامع تر از اين آيه در مكارم الاخلاق نيست. (395) البتّه شكّى نيست كه عفو، در مسائل شخصى است، نه در حقّ النّاس و بيت المال. وقتى اين آيه نازل شد، پيامبر صلى الله عليه وآله از جبرئيل توضيح و شيوه ى عمل به اين آيه را درخواست كرد. جبرئيل پيام آورد كه «تَعفُو عمّن ظلمك، تُعطى مَن حَرمك، تَصِل مَن قطعك»، (396) از كسى كه به تو ظلم كرده در گذر، به كسى كه تو را محروم كرده عطا كن و با كسى كه با تو قطع رابطه كرده است، ارتباط برقرار كن. سراسر اين سوره، دعوت به اعتدال است، با تعبيرهاى گوناگون. اعتدال در حقوق (آيه 29)، در مصرف (آيه 31)، در زينت (آيه 32)، در عبادت (آيه 56)، در خانه سازى (آيه 74)، در اقتصاد (آيه 85) و نسبت به شيوه ى اجراى حقّ وعدالت در امّت حضرت موسى عليه السلام و امّت حضرت محمّد صلى الله عليه وآله در آيات 157 و181 نكات ارزشمندى آمده است. - همواره بايد راه ميانه واعتدال را پيشه كرد. «خذ العفو» - تكليف بايد به اندازه ى طاقت باشد، نه بيشتر. «خذ العفو» (اگر «عفو» به معناى حدّ وسط باشد) - مخاطب آيه تنها پيامبر نيست، هر مسلمان و هر مبلّغ ومصلح اجتماعى بايد با لجوجان و جاهلان ياوه گو، برخوردى اعراض آميز داشته و در برابر توهين و تهمت ها چشم پوشى و صبر كند، نه آنكه درگير و گلاويز شود. «و اعرض...» - مراد از جاهلان، نابخردان است، نه بى سوادان. «واعرض عن الجاهلين» در فرهنگ قرآن و و روايات، معمولاً جهل در برابر عقل است، چنانكه در روايات عنوان «العقل و الجهل» داريم. -
۲۰۰ اعراف 🍀🍀🍀❤️❤️🍀🍀🍀 ✍«نَزغ»، به معناى ورود در كارى به قصد افساد و تحريك است. در اين سوره، از آيه 16 تا 27 داستان وسوسه ى شيطان نسبت به حضرت آدم آمده است، در اواخر سوره هم نسبت به وسوسه هاى شيطان هشدار مى دهد. در آيه ى قبل، دعوت به اعراض از جاهلان بود. پيامبر صلى الله عليه وآله از جبرئيل پرسيد: با وجود خشم، چگونه مى توان تحمّل كرد؟ اين آيه نازل شد. (397) البتّه پناه بردن، تنها با گفتن كلمه ى «اعوذ باللّه» نيست، بلكه يك پيوند و ارتباط روحى برقرار كردن و توكّل نمودن و خود را به خدا سپردن است. گرچه همه ى انبيا معصومند، ولى شياطين از دست اندازى و وسوسه حتّى نسبت به آنان هم در نمى گذرند. چنانكه اين آيه مى فرمايد: كه نشان دهنده ى مخالفين انبيا از جنّ و انس است. امّا ارزش كار انبيا در همين است كه با وجود غرائز بشرى و وسوسه هاى شيطانى، انسان هاى صالح و با تقوا و دور از گناهند. در حقيقت شيطان، با وسوسه هاى خود قصد گمراه كردن تمام انسان ها را دارد، ولى در برابر مخلصين شكست مى خورد. «قال فبعزّتك لاغوينّهم اجمعين الاّ عبادك منهم المخلصين» (399) ----- 397) تفاسير نمونه و المنار 398) انعام، 112 399) ص ، 82 تا 83 - وسوسه ى شيطان، حتمى است. «ينزغنّك» - وسوسه ى شيطان، دائمى است. «ينزغنّك - حتّى از كوچك ترين وسوسه ى شيطان نيز نبايد غافل شد و بايد به خدا پناه برد و خود را تحت پوشش او قرار داد. «نزغٌ» - استعاذه واستمداد از خدا، بهترين درمان وسوسه هاى شيطانى است. «فاستعذ» - هنگام خطر، توجّه و هوشيارى ويژه لازم است. «فاستعذ
۲۰۱ و ۲۰۲ اعراف 🍀🍀🍀❤️❤️🍀🍀🍀 كلمه ى «مس»، به معناى اصابت و برخورد كردن همراه با لمس نمودن مى باشد. «طائف»، به معنى طواف كننده است، گويا وسوسه هاى شيطانى همچون طواف كننده اى پيرامون فكر و روح انسان پيوسته گردش مى كند تا راهى براى نفوذ بيابد. (401) شايد مراد از توجّه در اين آيه، تذكّر به شنوايى و بينايى خداوند است كه در پايان آيه ى قبل آمده بود، يعنى توجّه مى كنند كه خدا كار آنها را مى بيند و حرفشان را مى شنود و اين توجّه به حضور خداوند، سبب ترك گناه مى شود. چنانكه امام صادق عليه السلام درباره ى اين آيه فرمود: وسوسه گناه به سراغ بنده مى آيد، او به ياد خداوند مى افتد، متذكّر شده و انجام نمى دهد. (402) در برخى روايات، ذكر «لااله الاّ اللّه» براى دفع وسوسه هاى شيطان توصيه شده است. (403) وسوسه ى شيطان، گاهى از دور است، «فوسوس اليه» (404) ، گاهى از طريق نفوذ در روح و جان، «فى صدور النّاس» (405) ، گاهى با همنشينى، «فهو له قرين» (406) ، گاهى هم از طريق رابطه و تماس. «مسّهم» ----- 401) تفسير نمونه 402) تفسير نورالثقلين 403) تفسير اثنى عشرى 404) طه، 120 405) ناس، 5 406) زخرف، 36۵ - شيطان، سراغ انسان هاى با تقوا و مؤمن هم مى رود. «انّ الّذين اتّقوا اذا مسّهم» - شيطان ها براى انحراف، پيوسته در حال گشت و طوافند. «طائف» (وسوسه هاى نفسانى و شيطانى، مثل ميكرب همه جا وجود دارند و دنبال ايمان هاى ضعيفند تا در آنها نفوذ كنند. - ياد خدا، به انسان بصيرت مى دهد و او را از وسوسه ها نگاه مى دارد. «تذكّروا، مبصرون» - راه انحراف، نهايت و حدّ ندارد. «يمدّونهم فى الغىّ - شيطان ها، پس از به گمراهى كشاندن انسان هايى كه برادر آنها شده اند، دست بردار نيستند و همچنان آنان را در منجلاب گمراهى فرو مى برند. «فى الغىّ لايقصرون» - شيطان صفتان، در مسير انحراف به كسى رحم نمى كنند و از هيچ كس دست برنمى دارند. «لا يقصرون»
۲۰۳ اعراف 🍀🍀🍀❤️❤️🍀🍀🍀 کریم و شايد معناى آيه اين باشد كه چرا معجزه اى را كه از تو درخواست كرديم، برنگزيدى و معجزه ى ديگرى آوردى و طبق سليقه ى ما عمل نكردى؟ پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمودند: اگر خواهان زندگى سعادتمند و مرگ شهادت گونه و نجات و رهايى در روز گرم و سوزان قيامت مى باشيد، بياموزيد، زيرا كلام خداوند رحمن و مايه ى ايمنى از شيطان و سنگينى ميزان در قيامت مى باشد. در روايت ديگرى فرمودند: قرآن، كمال دين شماست، هركس از قرآن رويگردان شود، جايگاهش آتش است. «فيه كمال دينكم ما عَدل احدٌ عن القرآن الاّ الى النّار». (408) ----- 407) بحار، ج 89، ص 17 408) كافى، ج 2، ص 600 - لازم نيست مُبلّغ، هر روز سخن جديدى ارائه كند، شايد گاهى سكوت لازم باشد - ارشاد و هدايت بايد براساس بصيرت باشد. «بصائر، هُدىً»
۲۰۴ اعراف 🍀🍀🍀❤️❤️🍀🍀🍀 ✍كلمه ى «اِنصات»، به معناى ساكت شدن براى گوش سپردن است. اين آيه مى گويد: هنگام تلاوت قرآن، از روى ادب سكوت كرده و آيات آن را گوش دهيد. البتّه سكوتِ واجب، تنها در زمانى است كه امام جماعت مشغول خواندن حمد و سوره نماز باشد كه بايد مأمومين ساكت باشند و در باقى موارد مستحب و نشانه ى ادب است. اگر فرمان سكوت هم نبود، خرد و ادب اقتضا مى كرد كه در برابر كلام خالق، سكوت كنيم. عليه السلام در بود كه فرد منافقى چندين بار بلند قرآن خواند، در هر بار حضرت سكوت مى كردند و سپس نماز را ادامه مى دادند. (409) امام باقر عليه السلام فرمودند: قاريان قرآن سه گروه مى باشند: گروهى قرآن را وسيله ى كسب و كار و معاش خود دانسته و بر مردم تحميل مى شوند، گروهى كه تنها قرآن را به زبان دارند و در عمل، احكامش را رعايت نمى كنند و گروهى كه قرآن را تلاوت كرده و دواى درد خود مى دانند و همواره با قرآن مأنوسند، خداوند به واسطه ى اين افراد عذاب را دفع كرده و به خاطر آنان باران نازل مى كند و اينان افرادى نادر هستند. «اعزّ من الكبريت الاحمر». (410) ----- 409) تفسير نمونه 410) كافى، ج 2، ص 627 - در برابر تلاوت قرآن از سوى هركس كه باشد، بايد سكوت كرده و گوش بسپاريم. «و اذا قُرء القرآن فاستمعوا له» («قُرِء» مجهول آمده است) - سكوت و گوش سپردن به قرآن، زمينه ى برخوردارى از رحمت الهى است. «لعلّكم تُرحمون»
۲۰۵ اعراف 🍀🍀🍀❤️❤️🍀🍀🍀 ✍در آيه ى قبل، بيان شد و اين آيه مى باشد كه بايد با تضرّع و خشوع و بيم و اميد همراه باشد. بعضى گفته اند مراد از «ذكر» در اين آيه، نمازهاى واجب در شبانه روز است. و از ابن عباس نقل شده كه بر اساس اين آيه، امام جماعت بايد در نماز صبح و شب قرائتش با صداى بلند باشد به مقدارى كه مأمومين بشنوند، نه زيادتر از آن. - ياد خدا وقتى غفلت زدايى مى كند كه بدون تظاهر و سر وصدا باشد، وگرنه خودش نوعى سرگرمى و غفلت مى شود. «تضرّعاً و خيفةً و دون الجهر» - آن ذكر و يادى بيمه كننده ى انسان است كه عاشقانه و سوزناك و پيوسته و در هر صبح و شام باشد. «تضرّعاً... بالغدوّ و الاصال» - در آغاز هر روز و هنگام شروع به كار و تصميم گيرى و در پايان هر روز و هنگام جمع بندى و نتيجه گيرى بايد به ياد خدا بود. «بالغدوّ و الاصال»
۲۰۶ اعراف 🍀🍀🍀❤️❤️🍀🍀🍀 ✍«الّذين عند ربّك»، يعنى مقرّبان درگاه خداوند، هم شامل فرشتگان مى شود، هم بندگان وارسته اى كه خود را در محضر خدا مى بينند. كردن هنگام تلاوت و شنيدن آيه ى فوق، مستحبّ است. (411) در مورد پانزده آيه ى قرآن سجده وارد شده است كه چهار مورد آن واجب است، آيات 15 سجده، 37 فصّلت، 62 نجم و 19 علق و در يازده آيه سجده مستحب است، آيات 206 اعراف، 15 رعد، 48نحل، 107 اسراء، 58 مريم، 18 و 77 حج، 60 فرقان، 25 نمل، 24 ص و 21 انشقاق. ----- 411) تفسير نمونه - مستكبر، به مقام قرب الهى نمى رسد، «الّذين عند ربّك لايستكبرون» و مقرّبان الهى، متواضع و فروتن بوده و تكبّر نمى ورزند. - ذكر خدا، نمونه ى روشن عبادت است. «واذكر ربّك... لايستكبرون عن عبادته» - غفلت از خداوند، بر اثر خودبزرگ بينى و استكبار است. «لا تكن من الغافلين انّ الّذين عند ربّك لا يستكبرون» - راه قرب به خداوند، فروتنى، عبادت و سجده ى خالصانه است. «عند ربّك لايستكبرون... و له يسجدون» - به عبادت خود مغرور نشويم، چون خداوند فرشتگانى دارد كه پيوسته در حال عبادت اند. «انّ الّذين عند ربّك.... يسبّحونه و له يسجدون» - ابتدا بايد روحيّه ى استكبار را كنار گذاشت، سپس خدا را تسبيح گفت و در مرحله ى سوّم به سجده افتاد. «لايستكبرون، يسبّحونه، يسجدون» «الحمدلِلّه رَبِ ّ العالمين»
فَكَفَى وَاعِظاً بِمَوْتَى عَايَنْتُمُوهُمْ... ...مرگ گذشتگان براى عبرت شما كافى است... نهج‌البلاغه، خطبه۱۸۸ علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا صاحب الزمان💚 🌼عمریست که ✨جنس آه مان هجرانی ست 🌼درد دل ما ✨همان که تو میدانی ست 🌼با یادِ تو ✨جمکران دل ابری شد 🌼هر هفته ✨جمعه های ما بارانی ست الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَـــرَج🌼
🏴 حکم سجده شکر بعد از نماز ‌ 🔷 مستحب است نمازگزار پس از نماز، سجده شکر به جا آورد؛ یعنی به قصد شکر همه نعمت‌ها و نعمت توفیق بر نماز، پیشانی را بر زمین بگذارد و بهتر آن است که سه مرتبه یا بیشتر بگوید: «شُکْراً لِلّه». 📕منبع: رساله نماز و روزه، مسأله ۳۱۵