eitaa logo
مهـــــدی موعـــــود
52 دنبال‌کننده
2هزار عکس
562 ویدیو
30 فایل
🤲 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲 🔶 برنامــــــــه این کانال: 🔸هر روز یک صفحه قــــــــرآن 🔸فـــــــرازی از نهــج البلاغــــــــــه 🔸و سخـــــنرانی های مذهــبی 📲 آی دی ارتباط 👇 @mahmoudkavianyzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۶ مائده 🌎🌍🌏🌎🪐🌎🌏🌍🌎 ✍«يَتيهون» از ريشه ى «تيه» به معناى سرگردانى است. وبه صحراى سينا، محلّ سرگردانى آن قوم نيز گفته شده است، كه چهل سال، در آن منطقه به سر بردند و از بركات زمين محروم ماندند. داستان تخلّف بنى اسرائيل و قهر الهى و سرگردانى آنان در تيه، در فصل چهارم از سِفر اعداد، در مطرح شده است. عليه السلام فرمودند: خداوند ورود به بيت المقدّس را به جهت تخلّف آنان از فرمان ، بر آنان و فرزندانشان تحريم كرد و بالاخره فرزندان فرزندان آنها موفّق به ورود شدند. (يعنى تا پدران و فرزندان آنان كه مورد تحريم قرار گرفته بودند زنده بودند، ورود به ارض مقدّس حاصل نگرديد.) (59) در روايات مى خوانيم: شبيه داستان بنى اسرائيل، براى مسلمانان هم پيش خواهد آمد. (60) در عدد اربعين (چهل) «اربعين سنة» رمزى است، كه هم در قهر و هم در لطف الهى به كار مى رود. حضرت موسى براى گرفتن تورات، چهل شب در كوه طور ماند و مدّت آوارگى قوم يهود چهل سال بود. گاهى اصلاح نسل جديد، با انقراض نسل قديم است، «أربعين سنةيتيهون فى الارض» بايد خودباختگان نظام فرعونى كه قدر موسى را نمى دانند از دنيا بروند و نسل جديدى در فضاى آزاد و با مشكلات زندگى صحرايى رشد كنند تا قدر زندگى در شهر و در سايه رهبران آسمانى را بدانند. در حديث است كه آنان در سرزمين «تيه» از دنيا رفتند و فرزندانشان وارد سرزمين مقدّس شدند. ----- 59) تفسير عيّاشى. 60) بحار، ج 28، ص 14 و 30. ✨سرگردانى، نوعى عذاب براى فاسقان است.«يتيهون فى الارض» ✅ انبيا، دلسوز مردمند. «فلا تأس» 🍀 براى فاسقان دلسوزى نكنيد. «فلا تأس» (تنبيه مجرم، همچون داروى تلخ به نفع سلامت فرد و جامعه است.)
۲۷ مائده 🌎🌍🌏🌎🪐🌎🌏🌍🌎 📚 داستان هابیل و قابیل 👇 ✍شايد مراد از به حقّ آن باشد كه اين ماجرا در تحريف شده و با خرافات، آميخته است و آنچه در آمده، حقّ است. در روايات آمده است كه ، دامدار بود وبهترين گوسفند خود را براى قربانى آورد. و ، كشاورز بود وبدترين قسمت زراعت خود را براى در راه خدا برگزيد. (61) قرآن مى فرمايد: هرگز به خير نمى رسيد، مگر آنكه از آنچه دوست داريد انفاق كنيد. «لن تنالوا البرّ حتّى تنفقوا ممّا تحبّون» (62) عليه السلام فرمود: انگيزه قتلِ قابيل، او نسبت به پذيرش قربانى هابيل بود. (63) ----- 61) كافى، ج 8ص 113. 62) آل عمران، 92. 63) تفسير نورالثقلين. 🌹 بايد تاريخ گذشتگان را براى عبرت گرفتن خواند و بررسى كرد. «واتل» 🌾 پسر پيامبر بودن نقشى در ردّ يا قبول اعمال ندارد، بنابراين از يكى پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد. «فتقبّل من احدهما ولم يُتقبّل من الاخر» ✅ تاريخ قتل وخونريزى همزمان با تاريخ انسان است. «نبأ ابنى آدم... لاقتلنّك» 🌹 گاهى حسادت، تا برادركشى هم پيش مى رود. «لاقتلنّك» 🌸 به تهديد كننده به قتل هم بايد منطقى جواب داد. «انمّا يتقبّل اللّه» 🌺 ملاك پذيرش اعمال، تقواست، نه شخصيّت افراد و نه نوع كار. «انّما يتقبّل اللّه من المتّقين»
۴۳ مائده 🦢🦢🦢🦢🦜🦜🦢🦢🦢🦢 ✍همان گونه كه در آيه ى قبل گفتيم، دليل مراجعه يهوديان به پيامبر اسلام، پيدا كردن راهى براى تخفيف مجازات بود و آنان با اينكه به دسترسى داشتند و پاسخگوى نيازهاى آنان بود، ولى دنبال ساده ترى مى گشتند. 🍀 همه ى تورات تحريف نشده است. «عندهم التوراة فيها حكم اللّه»
۴۶ مائده 🔴🟠🟡🟢🔵🟣⚫️⚪️🟤 ✍هم ، هدايت كننده متّقين است، «هدىً للمتّقين» (112) هم مايه ى هدايت و موعظه اهل پرواست. گمان نكنيد كه آمده ام تا يا را باطل سازم، بلكه تا تمام كنم. ، و ، هر سه «نور» به حساب آمده اند. خداوند در آيه 15 اين سوره، فرمود: قرآن نور است. «قد جائكم من اللّه نور» در آيه 44 فرمود: تورات، نور است «انّا انزلنا التوراة فيها هدىً و نور» و در اين آيه، انجيل را نور دانسته است. «آتيناه الانجيل فيه هدىً و نور»
۵۹ مائده 🟥🔴🟧🟠🟨🟡🟩🟢🟦🔵 ✍اهل كتاب به مضامين و وفادار نماندند، لذا شايستگى آن را ندارند كه كتب آسمانى به آنها انتساب داده شود. 🗡 دشمنى اهل كتاب با مسلمانان، تاريخى وبا سابقه است. «هل تنقمون منّا»
۲۰ انعام 🌱🌱🌱🌱🌾🌾🌱🌱🌱🌱 ✍هم نام و نشان صلى الله عليه وآله در و بوده وعلماى اهل كتاب، او را به عنوان پيامبر موعود به مردم بشارت مى دادند، و هم اخلاقيّات حضرت و يارانش در كتب آنان بوده است: «محمّد رسول اللّه والّذين معه أشدّاء علَى الكفّار رحماء بينهم... ذلك مثلهم فى التوراة و مثلهم فى الانجيل كزرع...» (275) شناخت فرزند، اصيل ترين و قديمى ترين شناخت هاست. چون او را از هنگام تولّد مى شناسند، ولى شناخت برادر و پدر و مادر براى انسان، ماه ها پس از تولّد است چنانكه شناخت همسر نيز پس از ازدواج مى باشد. از اين رو آيه مى فرمايد: آنان پيامبر را مانند فرزندان خود مى شناسند. - تنها شناخت و علم، مايه ى نجات انسان نيست، چه بسيار خداشناسان و پيامبرشناسان و دين شناسان كه به خاطر عناد و لجاجت از زيان كارانند. - ، سبب سوء عاقبت وخسارت است.
آیه ۱۵۱ 🌸🌸🌸🍁🍁🌸🌸🌸 نیکی به و ممنوع ✍در اين آيه و دو آيه بعد، به چند اصل مهم اشاره شده كه از مشتركات همه ى است، در هم (سِفر خروج، باب 20) مشابه اين دستورها آمده است. دو نفر از سران مدينه به حضور صلى الله عليه وآله رسيدند. همين كه حضرت اين آيات را خواند، مسلمان شده و درخواست مبلّغ كردند. پيامبر نيز «مصعب بن عمير» را همراهشان فرستاد. اين حركت زمينه ساز مسلمان شدن مردم مدينه گشت. در چهار آيه (506) نسبت به پدر و مادر سفارش كرده است و در هر چهار مورد همراه با مسأله ى توحيد و نهى از شرك است. همان گونه كه در آفرينش اوّل خداست، بعد پدر و مادر. در اين آيات هم اوّل توحيد است، بعد نيكى به والدين، ضمناً اين آيه چون محرّمات را مى شمرد، پس ترك احسان به والدين هم حرام است. پنج دستور اين آيه چنان به يكديگر پيوند دارند كه گويا يك دستورند. عليه السلام فرمود: احسان به والدين، يعنى كارى نكنيم كه آنان وادار به درخواست و سؤالى از ما شوند. (507) - بعد از يكتاپرستى، احسان به والدين آمده است. «بالوالدين احسانا» - دستورهاى اين آيه همه در قالب نهى است، مگر نيكى به پدر و مادر كه در قالب امر است. يعنى نه تنها نيازاريد، بلكه احسان كنيد. «و بالوالدين احسانا» - فرزندكشى و سقط جنين از ترس فقر، عملى جاهلانه است، اگر خدا ضامن روزى است، چه ترسى از فقر؟ «نحن نرزقكم» - هم اصلاح جامعه از مفاسد لازم است، هم اصلاح روح از رذايل. «ما ظهر منها و ما بطن» - برخى از گناهان چنان خطرناك است كه نزديك آنها هم نبايد رفت. «لاتقربوا»
۱۵۴ انعام 🍀🍀🍀🍀📖📚🍀🍀🍀🍀 توضیحی درباره آیین جامع و کامل ميان و ، شباهت هاى فراوانى است. در ، تكيه بر مواعظ است و در ، تكيه بر دعاست، ولى از نظر قوانين، شباهت تورات به قرآن بيشتر است. از اين رو به تورات، امام گفته شده است. «و من قبله كتاب موسى اماماً» (518) در اين آيه هم تورات، رحمت، هدايت و بيانگر هر چيز معرّفى شده است. ----- 518) هود، 17. - هر كتاب آسمانى نسبت به زمان خودش، كامل است. «تماماً» - همه ى نيازهاى انسان براى رسيدن به تكامل، در كتب آسمانى آمده است. «تفصيلاً لكلّ شى ء» - يكى از مقاصد كتب آسمانى و پيامبران الهى، ايمان انسان به قيامت است. «لعلّهم بلقاء ربّهم يؤمنون»
۱۳۳ اعراف 🍀🍀🍀🍀🌹🍀🍀🍀🍀 انواع ها برای فرعونیان ✍ «طوفان»، در فارسى به معناى تندباد است، امّا عرب آن را به معناى سيل كوبنده به كار مى برد. البتّه بعضى به هر حادثه ى عمومى و وحشتناك، طوفان گفته اند. «قُمَّل»، به حيوانات كوچك از قبيل شپش، مورچه و آفات حبوبات و نوعى حشرات گفته مى شود. (237) خون، يكى از نشانه هاى خداوند بر قوم بود و مراد، خون شدن آبها يا خون دماغ شدن عموم مردم است كه نوعى بود. عذاب هاى طوفان، خون و هجوم ملخ، تنها نسبت به فرعونيان بود و بنى اسرائيل از آن درامان بودند. داستان اين عذاب ها در نيز آمده است. (238) هر بار كه بلايى به آنها مى رسيد، دست به دامن مى شدند و قول مى دادند كه اگر خدا رفع بلا كند ايمان بياورند، آن حضرت مى پذيرفت و از خدا درخواست نموده و بلا برطرف مى شد، امّا آنان باز دست از كفر و لجاجت خود بر نمى داشتند. چنانكه در آيات بعد نيز بيان مى شود.
۱۵۷ اعراف 🌾🌾🌾🌾🌸🌺🌾🌾🌾🌾 پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله و درس نخوانده بود، «الرّسول النّبىّ الاُمّى» چنانكه در آيه 48 سوره ى عنكبوت نيز مى خوانيم: «و ما كنت تتلوا من قبله من كتاب و لاتخطّه بيمينك» تو هرگز پيش از اين كتابى نمى خواندى و با دست خود نمى نوشتى. البتّه آن حضرت توانايى نوشتن و خواندن هر دو را داشت. (288) در تمام مكّه در عصر بعثت، 17 مرد و يك زن با سواد بيشتر وجود نداشت و اگر صلى الله عليه وآله حتّى كلمه اى از يك نفر آموخته بود، نمى توانست خود را در ميان مردم، امّى بنامد. (289) گرچه به دلايلى، و را تحريف شده مى دانيم، امّا در همين تورات و انجيل موجود نيز اشارات و بشاراتى نسبت به پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله به چشم مى خورد و سبب مى شود كه اهل كتاب، پيامبر را بشناسند، آنگونه كه پدر فرزند خود را مى شناسد. (290) اگر نام و نشان پيامبر اسلام در تورات و انجيل نبود، مخالفان، آن دو كتاب را آورده و مى گفتند: نيافتيم و از اين راه وارد خصومت مى شدند، نه از راه لشكركشى و پرداخت هزينه هاى آن چنانى و جزيه دادن. در احاديث متعدّدى از شيعه و سنّى مى خوانيم كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: هر آيه اى در قرآن كه درباره ى مؤمنان و صفات نيك آنان آمده، علىّ در رأس آن و رهبر آنان است. «ما انزل اللّه آية فيها «يا ايّها الّذين آمنوا» الاّ و علىٌّ رأسها و اميرها». (291) پيامبر صلى الله عليه وآله به اصحاب خود فرمودند: پس از شما قومى مى آيند كه پيامبرى را نديده اند و تنها به وسيله ى كتاب و مكتوبى ايمان مى آورند و آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند. (292) ----- 288) تفسير نمونه 289) تفسير نمونه، نقل از فتوح البلدان بلاذرى، ص 459 290) از جمله: تورات، سِفر تكوين، فصل 17، آيه 18 ؛سِفر پيدايش، باب 49، آيه 10 و انجيل يوحنّا، باب 14، آيه 15 و باب 15، آيه 26 291) تفسير فرقان 292) تفسير مجمع البيان - پيروان پيامبر اسلام، از رحمت خاصّ الهى برخوردارند. «ساكتبها... الّذين يتّبعون الرّسول» - نشانه ها و صفات ذكر شده از پيامبر در تورات و انجيل، به گونه اى با آن حضرت تطبيق داشت كه گويا خود او را در آن دو كتاب مى يافتند. - امر به معروف و نهى از منكر، در رأس برنامه هاى بعثت پيامبران است. «يأمرهم بالمعروف ... - حلال ها و حرام هاى الهى، بر اساس فطرت است. - عادات و رسوم غلط، زنجيرى بر افكار مردم است. - قرآن، نورى است كه دلها و انديشه ها را روشن مى كند
۱۷۱ اعراف 🌸🌸🌸🌸🌺🌸🌸🌸🌸 کوه طور بر فراز عليه السلام كه براى ميقات الهى به رفته بود، در بازگشت براى هدايت بنى اسرائيل را همراه خود آورد، امّا آنان به مخالفت پرداختند، خداوند كوه را از جا كند وبالاى سرشان قرار داد، آنان وحشت كردند وبه سجده افتاده، قول اطاعت دادند، ولى طولى نكشيد دوباره از دين برگشتند. سؤال: آيا پيمان گرفتن و اطاعت در حال اجبار ارزشى دارد؟ پاسخ: اوّلاً هر اجبارى بد نيست، گاهى معتاد را مجبور به ترك اعتياد مى كنند كه خود يك ارزش است. البتّه عقيده ى قلبى را نمى توان با اجبار تحميل كرد، امّا عمل صحيح را مى توان به اجبار در جامعه ترويج داد. ثانياً گاهى كار در آغاز به اجبار القا مى شود، ولى به تدريج از روى آگاهى و اختيار انجام مى گيرد. از عليه السلام پرسيدند: مراد از قوّت در اين آيه قوّت بدنى است يا قلبى؟ حضرت فرمودند: هر دو. (331) ----- 331) تفسير عيّاشى و محاسن برقى، ج 1، ص 261 - قرار گرفتن كوه، بالاى سر بنى اسرائيل و تهديد آنان، حادثه اى است كه نبايد فراموش شود. «و اذ نتقنا الجبل...» - براى تربيت عمومى جامعه و براى جلوگيرى از انحراف، گاهى بايد از اهرم فشار استفاده كرد. «اذ نتقنا ... خذوا ما آتيناكم ...
۱۷۵ اعراف 🌸🌸🌸🌸🌺🌸🌸🌸🌸 ✍جمله ى «فاتبعه»، بيانگر آن است كه آن شخص در مسير حقّ به چنان مقامى رسيده بود كه از او قطع اميد كرده بود، امّا با بروز نشانه هاى انحراف، شيطان به سرعت او را تعقيب كرد و سرانجام در صف گمراهان و شقاوت مندان قرار گرفت. (338) اين آيه، به داستان دانشمندى از ، به نام «بَلعَم باعورا» اشاره مى كند كه نخست در صف مؤمنان و حاملان آيات و علوم الهى بود، امّا با وسوسه ى شيطان و طاغوت، منحرف شد. عليه السلام فرمود: بَلعَم فرزند باعور، اسم اعظم الهى را مى دانست و دعايش مستجاب مى شد، ولى به دربار فرعون جذب شد و با آنكه در ابتداى كار، مبلّغ حضرت موسى عليه السلام بود، ولى سرانجام بر عليه موسى و ياران او اقدام كرده و بد عاقبت شد. (339) آرى، زرق و برق دنيا و دربار، عامل سقوط علما و دانشمندان است. ، نام اين شخص را نمى برد، ولى كارش را بازگو مى كند، تا به فرموده ى امام باقر عليه السلام بر هر كس كه هواى نفس را بر حقّ غالب كند منطبق شود (340) و چنين كسانى در هر زمانى يافت مى شوند و اختصاص به زمان و شخص خاصّى مانند بلعم باعورا ندارد. ماجراى بَلعم باعورا، در كنونى هم آمده است. (341)