🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم۲
🔶ادامه قسمت پنجاه وهفتم
🔶 #تاج_بندگی
چند ماه گذشت و اتفاقی در زندگی من پیش آمد . تصمیم نهایی را گرفتم ورسیدم به خدا !من محجبه واهل نماز شدم .
اولین باری که چادر سر کردم،رفتم بهشت زهرا علیه السلام.
گفتم می رم به شهید هادی قول بدم که حجابم رو رعایت کنم ، همون طوری که او دوست داره و می پسنده.
خدا رو شاهد می گیرم وقتی رسیدم قطعه ۲۶دقیقا جایی که قبلا ماشین رو پارک کرده بودیم ایستادیم . تصویر بزرگ شهید هادی ،در بالای مزار یادبودش در مقابل من بود!
خدا می دونه چه حالی داشتم من دفعه قبل وجب به وجب اون قسمت رو گشته بودم وسردار دلم رو پیدا نکردم اما حالا....
فکر می کنم شهید هادی دوست نداشت من رو با اون وضع ببینه.
واین شروع انقلاب #ابراهیم در من بود . از اون به بعد شهید هادی عزیزم ،خیلی به من لطف داشت ،خیلی کمکم کرد ومن رو شرمنده خودش کرد.....من همه جا نام ویاد او را فریاد می زنم . افتخار می کنم شهید #ابراهیم_هادی ، باعث خدایی شدن من شد ....
من مدتی به طور اتفاقی دعوت شدم!به جایی که از آنجا به سوی آسمان معبری زده شده بود وپاک ترین جوانان آسمانی شدند .
#به_کانال_کمیل. انشاءالله سردار دلها آقا #ابراهیم_هادی دست همه مون رو بگیره
🍃حجاب برای من تعریف نشده بود .به باطن افراد اعتقاد داشتم وبه ظاهر اهمیتی نمی دادم. در فامیل ما هم کسی حجاب نداشت . اما ته مایه مذهبی داشتیم بعضی وقت ها هیئت می رفتیم و....البته آنجا هم بد حجاب بودم هجده سال اینگونه گذشت . دنبال تفریح و ورزش بودم . اما نماز را دست وپا شکسته می خواندم.
من دنبال جلب توجه بودم . دنبال این بودم که بهترین باشم و توجه همه به سمت من باشد ! فکر می کردم که اگر نگاه دیگران به دنبال من باشد خیلی برترم!
تنها یک دوست چادری داستم. یکبار در خصوص شهدا با او صحبت کردم. حرفهای او برایم جالب بود . دوست من یک کتاب برای من آورد . کتابی از خاطرات یک شهید . من کتاب ورمان زیاد خونده بودم ، اما کتاب در مورد شهدا اصلا.....
کتاب را خواندم. نامش #سلام_بر_ابراهیم بود . شخصیت او برایم جذاب بود . دوست نداشتم کتاب تمام شود . احساس می کردم که این شهید زنده است وکتاب او بی دلیل به دست من نرسیده.
یکی از خاطرات او بسیار در من تاثیر گذاشت ، عدم توجه او به نگاه دیگران بود . او وقتی فهمید که چند دختر به دنبالش بودند ،حتی مدل لباسش را عوض کرد تا دیگر جلب توجه نکند اما من!
من بارها وبار ها تصاویر مختلف خودم را در فضای مجازی پخش کردم، حتی خوشحال بودم تعداد زیادی از پسران ودختران ،در ذیل تصاویر من جملاتی آنچنانی نوشته بودند!
مدت ها اینگونه گذشت ذهن من درگیر شهید #ابراهیم_هادی شده بود دوست صمیمی من بارها به من می گفت که در مورد نماز وخدا وحجاب فکر کن . بعد تصمیم صحیح بگیر . ذهن من شدیدا درگیر بود . اگر بخواهم به سراغ حجاب بروم،جواب فامیل و دوستانم را چه بدهم ؟!
به این نتیجه رسیدم که من همه گونه حالتی را تجربه کرده ام . همه گونه رفیقی داشتم وهیچ خیری ندیدم
🌷ادامه دارد....
👉 @mtnsr2
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂