🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم۲
🔶 قسمت پنجاه وهفتم
🔶 #تاج_بندگی
#ابراهیم در زمانی که در میان اهل دنیا حضور داشت ، به خواهران وبستگانش در مورد حجاب بسیار تذکر می داد. تمام نزدیکان او در رعایت حجاب دقت داشتند.
#ابراهیم به خواهرش می گفت :چادر یادگار حضرت زهرا علیه السلام است .ایمان یک زن وقتی کامل می شود که حجاب را کامل رعایت کند . اگر می خواهید الگویتان حضرت زهرا علیه السلام باشد ، کاری کنید که ایشان از شما راضی باشند .
این اهمیت به حجاب هنوز هم در رفتار #ابراهیم ادامه دارد! این را از میان پیامهایی که به ما رسیده می توان فهمید.
ابراهیم در بیشتر هدایت هایی که برای خواهران دینی خود داشت ، به موضوع حجاب که همان تاج بندگی است تاکید داشته است . موارد زیر از میان همین پیام ها و ایمیل هاست :
سلام خدمت تمام دوستان وعاشقان شهید #ابراهیم_هادی . آشنایی من با این شهید بزرگوار اینگونه شروع شد که من به طور اتفاقی تو فضای مجازی مطالب وعکس های شهید هادی رو می دیدم. اوایل از آدمهای مذهبی متنفر بودم! برای همین به شدت نگاه به تصویر ایشان معذب بودم.
طوری که نخونده متن وعکس رو رد می کردم . فقط از میان مطالب فهمیدم کتاب سلام بر #ابراهیم ،معرف این شهید پهلوان است .
خیلی اتفاقی همسرم کتابش را برایم آورد و کمی از او تعریف کرد . من هم یک روز که کاری نداشتم شروع کردم به خواندن . ولی همچنان از نگاه روی جلد کتاب معذب بودم .
نحوه نگارش طوری بود که انسان خسته نمی شد ، از طرفی می خواستم ببینم آخرش چه می شود ؟
کتاب را خواندم . چندین بار خواندم . با خاطراتش خندیدم و گریه کردم . هربار بهتر از قبل فهمیدم که چه شخصیت مثبت والگویی دارد .
من تا حدودی داداش #ابراهیم رو شناختم وبه همه دوستانم توصیه می کردم که بخوانند .
تا اینکه یه روز رفتیم بهشت زهرا علیه السلام(البته داخل پرانتز بگم که من اون موقع اصلا حجاب درستی نداشتم . به هیچ چیز مقید نبودم و..... حتی وقتی کتاب رو خوندم و فهمیدم آقا #ابراهیم روی مسئله حجاب خیلی تاکید داشت ،باز به همان صورت بی حجاب بودم !) به هر حال با همون سر و وضع رفتم گلزار شهدا . قطعه ۲۶ رو زیر رو کردم،به خود شهید قسم هیچ اثری از شهید هادی نبود !
چندین بار کل قطعه را گشتم ولی پیدا نکردم ،تو گوشی نگاه کردم دیدم نوشته قطعه ۲۶از یه سرباز هم پرسیدم گفت ما شهید هادی اینجا ندارم !!😳
بعد از یک ساعت گشتن ،نتونستم شهید هادی رو زیارت کنم . برگشتم به سمت منزل . تو راه خیلی دلم گرفت وگریه کردم.😭 احساس کردم شهید نخواسته من رو ببینه.
🌷ادامه دارد....
👉 @mtnsr2
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم۲
🔶ادامه قسمت پنجاه وهفتم
🔶 #تاج_بندگی
چند ماه گذشت و اتفاقی در زندگی من پیش آمد . تصمیم نهایی را گرفتم ورسیدم به خدا !من محجبه واهل نماز شدم .
اولین باری که چادر سر کردم،رفتم بهشت زهرا علیه السلام.
گفتم می رم به شهید هادی قول بدم که حجابم رو رعایت کنم ، همون طوری که او دوست داره و می پسنده.
خدا رو شاهد می گیرم وقتی رسیدم قطعه ۲۶دقیقا جایی که قبلا ماشین رو پارک کرده بودیم ایستادیم . تصویر بزرگ شهید هادی ،در بالای مزار یادبودش در مقابل من بود!
خدا می دونه چه حالی داشتم من دفعه قبل وجب به وجب اون قسمت رو گشته بودم وسردار دلم رو پیدا نکردم اما حالا....
فکر می کنم شهید هادی دوست نداشت من رو با اون وضع ببینه.
واین شروع انقلاب #ابراهیم در من بود . از اون به بعد شهید هادی عزیزم ،خیلی به من لطف داشت ،خیلی کمکم کرد ومن رو شرمنده خودش کرد.....من همه جا نام ویاد او را فریاد می زنم . افتخار می کنم شهید #ابراهیم_هادی ، باعث خدایی شدن من شد ....
من مدتی به طور اتفاقی دعوت شدم!به جایی که از آنجا به سوی آسمان معبری زده شده بود وپاک ترین جوانان آسمانی شدند .
#به_کانال_کمیل. انشاءالله سردار دلها آقا #ابراهیم_هادی دست همه مون رو بگیره
🍃حجاب برای من تعریف نشده بود .به باطن افراد اعتقاد داشتم وبه ظاهر اهمیتی نمی دادم. در فامیل ما هم کسی حجاب نداشت . اما ته مایه مذهبی داشتیم بعضی وقت ها هیئت می رفتیم و....البته آنجا هم بد حجاب بودم هجده سال اینگونه گذشت . دنبال تفریح و ورزش بودم . اما نماز را دست وپا شکسته می خواندم.
من دنبال جلب توجه بودم . دنبال این بودم که بهترین باشم و توجه همه به سمت من باشد ! فکر می کردم که اگر نگاه دیگران به دنبال من باشد خیلی برترم!
تنها یک دوست چادری داستم. یکبار در خصوص شهدا با او صحبت کردم. حرفهای او برایم جالب بود . دوست من یک کتاب برای من آورد . کتابی از خاطرات یک شهید . من کتاب ورمان زیاد خونده بودم ، اما کتاب در مورد شهدا اصلا.....
کتاب را خواندم. نامش #سلام_بر_ابراهیم بود . شخصیت او برایم جذاب بود . دوست نداشتم کتاب تمام شود . احساس می کردم که این شهید زنده است وکتاب او بی دلیل به دست من نرسیده.
یکی از خاطرات او بسیار در من تاثیر گذاشت ، عدم توجه او به نگاه دیگران بود . او وقتی فهمید که چند دختر به دنبالش بودند ،حتی مدل لباسش را عوض کرد تا دیگر جلب توجه نکند اما من!
من بارها وبار ها تصاویر مختلف خودم را در فضای مجازی پخش کردم، حتی خوشحال بودم تعداد زیادی از پسران ودختران ،در ذیل تصاویر من جملاتی آنچنانی نوشته بودند!
مدت ها اینگونه گذشت ذهن من درگیر شهید #ابراهیم_هادی شده بود دوست صمیمی من بارها به من می گفت که در مورد نماز وخدا وحجاب فکر کن . بعد تصمیم صحیح بگیر . ذهن من شدیدا درگیر بود . اگر بخواهم به سراغ حجاب بروم،جواب فامیل و دوستانم را چه بدهم ؟!
به این نتیجه رسیدم که من همه گونه حالتی را تجربه کرده ام . همه گونه رفیقی داشتم وهیچ خیری ندیدم
🌷ادامه دارد....
👉 @mtnsr2
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم۲
🔶پایان قسمت پنجاه وهفتم
🔶 #تاج_بندگی
بگذار این بار را به خاطر خدا به سراغ حجاب بروم. بگذار آنچه به ظاهر دوست دارم به خاطر خدا ترک کنم . ایام فاطمیه سال قبل بود . خانواده ما می خواستند بهشت زهرا سلام الله علیه بروند . من همراه آن ها رفتم به شرطی که مزار #ابراهیم_هادی را پیدا کنند وبتوانم آنجا زیارت کنم.
سر مزارش که قرار گرفتم ،از او خواستم که کمکم کند . گفتم :من می خواهم دفعه بعد با حجاب به زیارت شما بیایم . اما کمی ترس دارم و....دفعه بعد که بهشت زهرا سلام الله علیه رفتیم دو ماه بعد بود . این بار با حجاب به سر مزارش رفتم از خدا تشکر کردم که چنین هدایتگری را برایم فرستاد......
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🍃مشکل بزرگی در زندگی من ایجاد شده بود . هرچه تلاش می کردم بر طرف نمی شد توسل و دعا و.....بی نتیجه بود .
من نماز می خواندم . اما اعتقادی به حجاب نداشتم . در نماز هایم خیلی دعا می کردم اما نمی دانم چرا اثری نداشت .
روزگار ها گذشت و گرفتاری من ادامه داشت . تا اینکه در عالم رویا جوانی را مشاهده کردم که قول داد که مشکل من را بر طرف کند .
خوشحال شدم نامش را سوال کردم. گفت: من گمنام هستم.
گفتم هر کسی یک نامی دارد . اما او دوباره گفت:من را گمنام صدا کن .
چند روز بعد به طرز معجزه آسایی مشکل من بر طرف شد . خیلی خوشحال بودم. یقین داشتم که به مدد الهی ودعای همان جوان گمنام که در عالم رویا دیدم مشکل من بر طرف شده . نمی دانستم آن جوان که بود . چهره ای نورانی داشت اما نفهمیدم زنده است یا.....انسان است یا.....
چند روز بعد دوباره در عالم رویا،آن انسان بزرگوار و گمنام رادیدم. بلافاصله از او تشکر کردم. منتظر بودم که چه می گوید.
ایشان بعد از کمی سکوت به من گفت :حالا که مشکل بر طرف شد ، شماهم تلاش کن وقول بده که حجابت را بیشتر از قبل حفظ کنی من هم قول دادم واز خواب پریدم
بعد از آن چادر مونس من شد . به آن جوان گمنام قول داده بودم در موردحجاب هم خیلی تحقیق کردم وسعی کردم حجابم را خوب رعایت کنم.
چند روز بعد داشتم در اینتر نت به دنبال مطلبی می گشتم . یکباره عکسی را دیدم که چهره اش برایم آشنا بود . سریع روی عکس کلیک کرده و صفحه را باز کردم.
این تصویر همان جوان بود که خودش را گمنام معرفی کرد ! نمی دانید چقدر خوشحال شدم من با شور وشوق عجیبی دنبال اطلاعاتی در مورد او بودم . نامش را خواندم. نوشته بود: شهید گمنام #ابراهیم_هادی
حالا دیگر او را شناخته بودم . اطلاعات بسیاری از او در فضای مجازی پیدا کردم.
چقدر خوشحالم .من روزگاری گذراندم که اصلا از حجاب و چادر خوشم نمی آمد .
اما الان بیش از یک سال است که در حریم حجاب فاطمی قرار دارم وخدا را به خاطر تمام نعمت هایش شکر می کنم ....
👉 @mtnsr2
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃