جزییات عملیات موشکی نیروهای یمنی در عمق خاک عربستان سعودی
🔻شلیک #موشک های بالستیک برکان-۲ اچ به سوی ساختمان وزارت دفاع #سعودی و اهداف دیگر در ریاض پایتخت عربستان
🔻شلیک موشک های بالستیک بدر-۱ به سوی تاسیسات نفتی شرکت آرامکو و سایر اهداف در نجران #عربستان
🔻شلیک موشک های بالستیک بدر-۱ به سوی مناطق اقتصادی و اهداف دیگر در جیزان عربستان
👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⭕️ #تا۳۹سال_بعدانقلاب 🔷قسمت هفتم ازطرفی اوایل #انقلاب با پا فشاری برخی از مسولان خیل
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
⭕️ #تا۳۹سال_بعدانقلاب
🔷قسمت هشتم
#تقی_محمدی دستگیر میشود
اطلاعاتی دارد که عامل این انفجار را مشخص میکند که چه کسانی پشت این حادثه #تروریستی بوده اند اما #تقی_محمدی در زندان به قتل میرسد تا اطلاعاتش با او به گور برود
جالب است بدانید #جنگ_تحمیلی، تنها جنگی بود که کل دنیا در مقابل یک کشور صف آرایی کردند
هیچ کشوری هیچ کمکی نمیکرد حتی سیم خار دار به ایران نمیدادند
🔸در عملیات #ولفجر۸ قرار بود فاو را بگیریم که این کار باعث میشد تنها راه صادرات نفت قطع میشد
برای اجرای این عملیات به تعداد زیادی لباس غواصی نیاز داشتیم هیئت خرید وزارت دفاع به کشور #ژاپن سفر میکند و درخواست لباس غواصی را میکند که نی سوراخش نکند اما این نکته انحرافی این درخواست بود اگرچه به ما لباس غواصی ندادند ولی ظرف ۲۴ ساعت بعد به صدام گزارش شد ایرانی ها دنبال لباس غواصی هستند که نی سوراخش نکند
تمام نگاه و صف آرایی دشمن سمت #حورالعظیم و #هویزه معطوف میشود
اما لباس غواصی را چگونه تهیه کردیم؟ تک تک کسانی که به کشور خارج میرفتند به عنوان #سوقات به این کشور وارد کردند
🔸وما فاو را گرفتیم وصادرات نفت عراق را متوقف کردیم آیا عراق در مضیقه افتاد؟
خیر #کویت و #عربستان ماهانه #شصت_ملیارددلار از چاه های خود نفت میگرفتند وبه عراق میدادند تا اینگونه ضررش جبران شود...
خیلی #مظلومانه جنگیدیم جا دارد برای این #مظلومیت بگرییم
ما با #موشکهایی که داشتیم نمیتوانستیم #تانک بزنیم اما عراق بسیجی هایمان را با #موشک میزد
چنان به صدام رسیدگی میکنند که به فکر ما هم خطور نمیکند شوروی با آمریکا ،همدیگر را تهدید هسته ای میکردند اما بر سر ایران توافق ومتفق القول میشوند
🔸در قسمت بعدی لازم است آمارهایی را بدانید که صحت گفتار مشخص شود
👉 @mtnsr2
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم۲
🔶 ادامه قسمت پنجاه ودوم
🔶 #مهمانی_برادر
بعد از آن سفر به جامعه الزهرای شهر قم دعوت شدم تا برای خانم های طلبه خارجی از #ابراهیم بگویم . سیصد نفر از طلبه های کشورهای مختلف حضور داشتند. وقتی جلسه تمام شد ، خانمهایی از کشور های #آلمان، #ایتالیا، #مصر، #عربستان، #یمن، #تایلند،و.....به سراغ من آمدند و هریک در حالی که کتاب #سلام_بر_ابراهیم در دست داشتند ، سوالاتی می پرسیدند.
من هم تک تک سولات را جواب می دادم. آن ها نیز مثل مردم ایران ، #ابراهیم را الگوی مناسبی برای نسل امروز می دانستند . بعد همگی گفتند :ما پیام #ابراهیم وشهدای شما را به کشور خودمان منتقل خواهیم کرد.....
اما در این سالهای اخیر ،یکی از اعضای خانواده شهید، صفحه ای را به نام #ابراهیم در فضای مجازی راه اندازی کرد وتصاویر و مطالب او را به اشتراک میگذارد. مطالب جالبی در آن ثبت شد وباعث برخی ارتباط ها شد . یکی از این مطالب عجیب تر از بقیه بود که در ادامه می خوانیم:
خانم جوانی با ما ادتباط گرفت وگفت :باید ماجرایی را برای شما نقل کنم #ابراهیم، نگاه من را به دنیا وآخرت تغییر داد و.....
تماسهای اینگونه زیاد بود . فکر کردم که ایشان هم مثل بقیه با کتاب سلام بر #ابراهیم آشنا شده وتغییری در روند زندگیش ایجاد شده و..... اما تغییرات این خانم شگفت تر از تصور ما بود.
این خانم جوان گفت:من یک دختر مسیحی از اقلیت مذهبی ساکن تهران هستم . به هیچ اصولی از مسائل اخلاقی و حتی اصول دین خودم پایبند نبودم.
هیچ کار زشتی نبود که در آن وارد نشده باشم! هر روز بیشتر از قبل در منجلاب فرو می رفتم .
دو سه سال قبل ،در ایام عید نوروز با چند نفر از دوستانم تصمیم گرفتیم که برای تفریح به یک قسمت کشور برویم نمیدانستم کجا برویم . شمال ،جنوب ،شرق،غرب ویا....
دوستانم گفتند: برویم خوزستان. هم ساحل دریا دارد وهم هوا مناسب است و....
از تهران با ماشین شخصی راهی خوزستان شدیم . تفریحی رفتیم ویکی دو روز بعد به مقصد رسیدیم . توی راه خیلی خوش گذشت . شب بود وارد شهر شدیم هیچ هتل ویا مکانی را برای اقامت پیدا نکردیم . همه جا پر بود . خسته بودیم ونمی دانستیم چه کنیم یکی از همراهان ما گفت :فقط یک راه وجود داره برویم محل اسکان راهیان نور😳.
همگی 😁خندیدیم . تیپ وقیافه ما فقط همان جا را میخواست! اما پس از چندین بار دور زدن در شهر تصمیم گرفتیم که کمی روسری هامان را جلو بیاوریم و تیپ ظاهری را تغییر دهیم و برویم سراغ محل راهیان نور کمی طول کشید تا مسئول ستاد راهیان نور ما را پذیرفت . یک اتاق به ما دادند وارد شدیم ، دور تا دور آن پر از تصاویر شهدا بود هریک از دوستان ما به شوخی یکی از تصاویر شهدا را مسخره می کرد و حرف های زشتی می زد و.....
تصویر پسر جوانی بر روی دیوار نظر من را جلب کرد . من هم به شوخی به دوستانم گفتم :این هم برای من!
صبح که می خواستیم برویم بار دیگر به چهره آن جوان نگاه کردم بر خلاف بقیه نام آن شهید نوشته نشده بود . فقط زیر عکس این جمله بود : دوست دارم گمنام بمانم
سفر خوبی بود . روزهای بعد در هتل و ....چند روز بعد به تهران برگشتیم . مدتی گذشت و من برای تهیه یک کتاب به کتابخانه دانشگاه رفتم .
دنبال کتاب مورد نظر می گشتم یکباره یک کتاب نظرم را جلب کرد. چقدر چهره این جوان روی جلد برای من آشناست ؟ خودش بود همان جوانی که در سفر خوزستان تصویرش را روی دیوار دیدم . یاد شوخی های آن شب افتادم. این همان جوانی بود که می خواست گمنام بماند . این کتاب را هم از مسئول کتابخانه گرفتم. نامش #ابراهیم_هادی ونام کتابش #سلام_بر_ابراهیم بود . علاقه ای به اینگونه شخصیت ها نداشتم اما از سر کنجکاوی مشغول مطالعه شدم .همینطور شروع به خواندن کردم . به اواسط کتاب که رسیدم ، دیگر با عشق می خواندم
اواخر کتاب دیگر نمی خواستم داستان او تمام شود وقتی کتاب به پایان رسید ، انگار یک راه جدید در مقابل من ایجاد شده بود .
در سکوت وتنهایی فقط فکر کردم. #ابراهیم تمام فکر وذهن من را پر کرده بود . عجب شخصیتی دارد این شهید !؟
من آن شب به شوخی می خواستم #ابراهیم را برای خودم انتخاب کنم، اما ظاهرا او مرا انتخاب کرده بود ! او باعث شد که به مطالعه پیرامون شهدا علاقه مند شوم شخصیت او بسیار بر من اثر گذاشت .
مدتی بعد به مطالعات در زمینه ادیان روی آوردم. در مورد اسلام و اهلبیت علیه السلام تحقیق کردم تا اینکه #ابراهیم ، #هادی_من_به_سوی اسلام شد من مسلمان شدم . #سلام_خدا_بر_ابراهیم که مرا با خدا و اسلام و اهلبیت "علیه السلام" آشنا کرد
👉 @mtnsr2
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂