.هیوا.:دیو!(محکم به صورت کاینر سیلی میزند)جواب بده!
کاینر :(از شدت ضربه به طرفی خم میشود و همانطور که شکممش را لمس میکند خون بالا میاورد) لعنت بهت دختره ی ب*چ!
.هیوا.:(چند قدمی عقب میرود و صورتش در هم میرود)ب*چ با منی؟
کاینر:( همانطور که نفس نفس میزند به پشتی مبل تکیه میدهد و ربای خونی اش را پاک میکند)
با تو نیستم هیوا!(صدایش کمی خش دارد)
من اون بیانکا رو به سیخ میکشم.
.هیوا.:چیکار کرده؟
کاینر:با اینکه میدونستم قراره سم به خوردم بده ولی نوشیدنی که برام آورده بودو چشیدم اما فکر نمیکردم اینقدر احمق باشه که از چنین مواد خطرناکی استفاده کنه.
.هیوا.:لعنتی! اما یه سوال، چرا الان زنده ای؟
کاینر:اون ضعیفه بهم پادزهر داد !
.هیوا.:جالبه؛میرم برات شیر میارم.بهترت میکنه.(به سمت آشپزخانه میرود و لیوان شیشه ای را از شیر پر میکند و به جای قبلی اش باز میگردد .)
به نظر خیلی سرده
کاینر:(سیگاری روشن میکند.)عالیه
.هیوا.:عالیه
( الیزابت وارد صحنه میشود)
الیزابت:شماها چتونه؟
.هیوا.:کسی چت نیست؛یعنی.. چیزی نشده.
(لیوان را میفشارد) دارم چی میگم؟ دیوونه شدم ...
الیزابت:او...باشه.(نفسی میکشد و از صحنه خارج میشود. )
کاینر:(صبر میکند که الیزابت محل را ترک کند)نه داری درست میگی تو این قبرستون همه روانین.
.هیوا.:میدونی ...یه مرض افتاده به جون هممون.
کاینر:درسته! ( بهتر به نظر میرسد)لیوان شیرت کو؟
هیوا : فراموش کردم .(جلوتر میرود و لیوان را به دست کاینر میدهد)
کاینر:(بعد از سر کشیدن تمام محتویات لیوان کوتاه میخندد)میدونی چیه دختر ؟
حس میکنم این یه کارما بود.
.هیوا.:(کنار کاینر میشیند)کارما؟چطور؟
کاینر:من مسمومت کردم .یادت میاد؟
.هیوا.:آره و چند ساعت زجر کشیدم،یعنی یه روز.
اونم در حالی که قبلش حالم خوب نبود و تو به جای دارو بهم سم دادی.
کاینر:اما الان چه حسی داری؟
فکر میکنی ظلمی که در حقت کردم با وجود مسموم شدن خودم الان لایقش بودم؟
.هیوا.:حسی ندارم.من خیلی عذاب کشیدم دیو!
کاینر:فکر کردی من خوشم اومد دختر ؟
.هیوا.:تو به صورتمم شلیک کردی
کاینر:متاسفم
.هیوا.: برای اون بانو قرمزی میخواستی منو بکشی.
در حالی که وقتی آریتا داشت تورو به خاطر این کارت لعن و نفرین میکرد با احمقیت تمام گفتم اون مثل پدرمه و دوسش دارم.مسخرست!
الان دقیقا داریم راجب چی حرف میزنیم ؟
کاینر:(چشم هایش را تنگ میکند)پس الان ..
هیچ حسی بهم نداری ؟
تو الان ازم متنفری؟
تو گفتی دوستم داشتی نه اینکه دوستم داری درسته؟
.هیوا.:چرا چرت میگی دیوید؟
کاینر:پس درست میگم نه ؟ تو از من متنفری.
.هیوا.:(بلند میگوید)نه،نه.
دیو تو چت شده؟
کاینر:من چیزیم نیست.
تویی که داری اینطور ری اکشنو نشون میدی و این حسو میدی که من چقدر آدم منفوریم.
.هیوا.:تو سیگارت چیزی میریزی؟
کاینر:به من جواب بده دختر چیکار به سیگارم داری؟
.هیوا.:چیو جواب بدم؟
کاینر:تو ازم متنفری؟
تو منو پدر خودت نمیدونی؟
هیوا:....
#Little_part_role
#Text
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
𝐓𝐇𝐄 𝐔𝐍𝐃𝐄𝐑𝐒𝐓𝐔𝐃𝐘
𝐓𝐡𝐞 𝐬𝐡𝐨𝐰 𝐦𝐮𝐬𝐭 𝐠𝐨 𝐨𝐧, 𝐬𝐚𝐢𝐝 𝐭𝐡𝐞 𝐝𝐢𝐫𝐞𝐜𝐭𝐨𝐫 𝐰𝐡𝐞𝐧 𝐭𝐡𝐞 𝐬𝐭𝐚𝐫 𝐝𝐫𝐨𝐩𝐩𝐞𝐝 𝐝𝐞𝐚𝐝 𝐦𝐨𝐦𝐞𝐧𝐭𝐬 𝐛𝐞𝐟𝐨𝐫𝐞 𝐚𝐜𝐭 𝐨𝐧𝐞. 𝐓𝐡𝐞 𝐬𝐭𝐚𝐫, 𝐧𝐨𝐭 𝐭𝐡𝐞 𝐮𝐧𝐝𝐞𝐫𝐬𝐭𝐮𝐝𝐲, 𝐰𝐨𝐮𝐥𝐝 𝐩𝐥𝐚𝐲 𝐭𝐡𝐞 𝐜𝐨𝐫𝐩𝐬𝐞 𝐭𝐨𝐧𝐢𝐠𝐡𝐭.
𝐓𝐡𝐞 𝐮𝐧𝐝𝐞𝐫𝐬𝐭𝐮𝐝𝐲 𝐜𝐡𝐚𝐧𝐠𝐞𝐝 𝐪𝐮𝐢𝐜𝐤𝐥𝐲. 𝐇𝐢𝐬 𝐩𝐞𝐫-𝐟𝐨𝐫𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 𝐰𝐚𝐬 𝐢𝐧𝐬𝐩𝐢𝐫𝐞𝐝. 𝐓𝐡𝐞 𝐬𝐭𝐚𝐫 𝐰𝐚𝐬 𝐟𝐥𝐚𝐰𝐥𝐞𝐬𝐬 𝐢𝐧 𝐡𝐢𝐬 𝐟𝐢𝐧𝐚𝐥 𝐫𝐨𝐥.
𝐓𝐡𝐞 𝐮𝐧𝐝𝐞𝐫𝐬𝐭𝐮𝐝𝐲, 𝐟𝐢𝐧𝐠𝐞𝐫𝐢𝐧𝐠 𝐭𝐡𝐞 𝐬𝐲𝐫𝐢𝐧𝐠𝐞 𝐢𝐧 𝐡𝐢𝐬 𝐩𝐨𝐜𝐤𝐞𝐭, 𝐛𝐨𝐰𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐭𝐡𝐮𝐧𝐝𝐞𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐚𝐩𝐩𝐥𝐚𝐮𝐬𝐞.
~𝓢𝓱𝓮𝓻𝓮𝓮 𝓟𝓮𝓵𝓵𝓮𝓶𝓲𝓮𝓻~
____________________________•
کـــــار آمـــوز
وقتی چند لحظه پیش از شروع پرده اول، ستاره ی نمایش مُــــرد، کارگردان گفت:«نمایش بــــایـــد اجرا شود امشب، به جای ستاره ی نمایش کار آموز نقش اورا بازی میکند!»
بازیگر کــــار آمـــوز به سرعت تغییر لباس داد.
اجرای او عالی بود. کار آموز نقش ستاره نمایش را بی نقص بازی کرد.
بازیگر کار آموز موقع تعظیم در برابر طوفانی از کف زدن های پرشور، ســــرنــگـــی را کـــه در جیب داشت، لــــمــس کرد.
~شــــری پــلـهمـیــر~
#Stories_of_55_words
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
همان گونه که دنیا را نگاه میکنید.
لحضه ای چشمانتان را ببندید.
بعد چشمانتان را باز کنید و با دقت بیشتری دنیا را تماشا کنید.
آن وقت است که به واقعیت میرسید.
_نویسنده محو_
#Text
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
Jaymes Young - Infinity (Slowed).mp3
4.3M
ʙᴀʙʏ, ᴛʜɪꜱ ʟᴏᴠᴇ
ɪ'ʟʟ ɴᴇᴠᴇʀ ʟᴇᴛ ɪᴛ ᴅɪᴇ
ᴄᴀɴ'ᴛ ʙᴇ ᴛᴏᴜᴄʜᴇᴅ ʙʏ ɴᴏ ᴏɴᴇ
ɪ'ᴅ ʟɪᴋᴇ ᴛᴏ ꜱᴇᴇ 'ᴇᴍ ᴛʀʏ
ɪ'ᴍ ᴀ ᴍᴀᴅ ᴍᴀɴ ꜰᴏʀ ʏᴏᴜʀ ᴛᴏᴜᴄʜ,ɪ'ᴠᴇ ʟᴏꜱᴛ ᴄᴏɴᴛʀᴏʟ
ɪ'ᴍ ɢᴏɴɴᴀ ᴍᴀᴋᴇ ᴛʜɪꜱ ʟᴀꜱᴛ ꜰᴏʀᴇᴠᴇʀ, ᴅᴏɴ'ᴛ ᴛᴇʟʟ ᴍᴇ ɪᴛ'ꜱ ɪᴍᴘᴏꜱꜱɪʙʟᴇ
'ᴄᴀᴜꜱᴇ ɪ ʟᴏᴠᴇ ʏᴏᴜ ꜰᴏʀ ɪɴꜰɪɴɪᴛʏ
ɪ ʟᴏᴠᴇ ʏᴏᴜ ꜰᴏʀ ɪɴꜰɪɴɪᴛʏ
02:00
#Music
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
𝐈 𝐟*𝐜𝐤𝐢𝐧𝐠 𝐆𝐀𝐍𝐆𝐒𝐓𝐄𝐑 𝐛𝐢*𝐜𝐡!
#Video
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
رویاهایم در سلول دیگری زندانی بودند.
و من با دستان باز هیچکاری برایشان نکردم.
اجازه دادم طعم مرگ را بچشند.
نویسنده محو_
#Text
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
هدایت شده از تقدس شر′
دقیقا زمانی که حس میکنی به تاریک ترین نقطه رسیدی روشنایی آغاز میشه
چون تاریکی مولد نور و نور پدر تاریکیه