هدایت شده از نبض قلم
خدا، تا دست بر لوح و قلم زد
بساطِ تیره ی شب را به هم زد
به مهرش، آفتابی تازه آورد
به لطفش، روز و شبها را رقم زد
#صفيه_قومنجانی
@nabzeghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | #شعرطنز
درد دلِ پیرزن یزدی با امام رضا علیه السلام
@nabzeghalam
هم چشم سپیده را پر از نم کردی
هم قلب ستاره را پر از غم کردی
خورشید شدی تا به تماشای خدا
میرفتی و پشت ماه را خم کردی!
#صفیه_قومنجانی
@nabzeghalam
ای آیه ی حق سوره ی سوگند سلام
ای بنده ی دلبند خداوند سلام
عمریست مسلمان شده ی وحی توایم
پیغمبر آفتاب و لبخند سلام
#صفيه_قومنجانی
@nabzeghalam
هدایت شده از گلچین شعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لا اله الّا الله محمد رسول الله
☘اللّهمَّ صلِّ علی محمدوآل محمد☘
@golchine_sher
هدایت شده از نبض قلم
با مِهر تو نور لم یزل حاصل شد
حق آمد و آیین بدی باطل شد
هـــمواره پیام آور ِخوبیهایی
صد شکر که با تو دینمان کامل شد
#صفیه_قومنجانی
💠 #میلاد_مبارک
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمد
@nabzeghalam
قبل از تو آدم عید قربان را نمیدانست
فرق میان کفر و ایمان را نمیدانست
انسانیت در لابه لای عصرها گم بود
هرآدمی که نامِ انسان را نمیدانست
قبل از تو دل از گرمی ِخورشید خالی بود
لبخندهای ماه تابان را نمیدانست
یک آسمان بود و زمینی که پر از تاریک
آدم مسیر سخت و آسان را نمیدانست
نه ناخدایی بود نه اسلام و قرآنی
فرق خدای این با آن را نمیدانست
تو آمدی دنیای ما از روشنی پر شد
گم شد ابوجهلی که قرآن را نمیدانست
#صفیه_قومنجانی
#بداهه
#عیدانه🌸
@nabzeghalam
هدایت شده از نبض قلم
هر چند روی شانه اش باران گرفته
چتر محبت بر سر مامان گــــــــــرفته
رویای هـــــر روز کلاس اولــــــــــــم بود
آری پدر با اسب آمد نــــــــــــــان گرفته
#صفيه_قومنجانی ✍
@nabzeghalam
هدایت شده از آرایه های ادبی
4_6014880180814747430.mp3
10.79M
یک ترانهی پاییزی
با شعر و صدای روزبه بمانی
در آستانهی پاییز🍂
@nabzeghalam
@arayehha
توو معدن ِسنگ و گچ و آهن
جز کوه غم چیزی نمی بینم
دارم واسه خوشبختی بچّم
سنگا رو از توو راه میچینم
یه عمره که حسرت به دل موندم
هی کارکردم پایِ غم خوردن
کاش دستای زخمی مو میدیدی
قبل از غم جون کندن و مردن
سهم من و این کوه سنگی داد
سهم تو رو اما نمیدونم
مُردن تو معدن سخت آسونه
سنگا رو بردار از روی شونم
از سختی معدن نترسیدم
از حرف مَردم سخت آزردم
با روسیاهی زندگی کردم
با رو سپیدی عاقبت مُردم
آری، میون ِمعدنِ دلسنگ
دنبال قدری آب و نون بودم
کی فکرشو میکرد یکروزی...
آخه'واسه مردن جوون بودم!
#صفيه_قومنجانی
ترانه ای که برای عرض تسلیت درحادثهی تلخ معدنچیان گلستان در سال ۹۶ سروده شد و اکنون در اول مهر۴۰۳ با اندکی تغییر و خاطری آزرده تقدیم میشود به کارگران شریف معدن طبس
♣️ #ایران_تسلیت
@nabzeghalam
ما را غمِ عشق، آخرش خواهد کشت
پیچ وخمِ عشق، آخرش خواهد کشت
اینگونه که در تاب و تبِ بازدمیم
ما را دمِ عشق، آخرش خواهد کشت
#صفیه_قومنجانی
@nabzeghalam
هدایت شده از گلچین شعر
هم رویِ دست و پای گل و خار می نشست
هم رویِ قد و قـــامتِ دیـــوار می نشست
با قلب ِکوچکش، دل ِخیلی بزرگ داشت
با آنکه خواب رفته و بیدار؛ می نشست
اندازه ی زمین و زمان، حرفِ خوب داشت
جایی که سقف بر سرت آوار، می نشست
اهلِ گلایه کـــردن و دوز و کلک نبود
هر چند با اهـــالی بـــازار مــــی نشست!
بــا کوچک و بـــزرگ بــــلد بـــود دلبـــری
با هر بهـانه ای کم و بسیار ، می نشست
چشم مرا به دیــــدنِ دنیا بــــزرگ کرد
وقتی بروی چشمِ تَـــرم، تار می نشست!
آنقدر مهربان و عزیز و صــــبور بود
چون کودکی که تشنه ی دیدار می نشست
این یارِ مهربان که به شیرین زبانی اش
معروف گشته بود و به تکرار می نشست
این یارِمهربانِ گل اسمش کتاب بود
#یادش_بخیر، رویِ لب یار می نشست
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
#کتاب
#یار_مهربان
@golchine_sher
خورشید شدی چشم به راهت باشم
آیینه شدی غرقِ نگاهت باشم
زیباتر از آفتاب یا مهتابی
بگذار فقط خیره به ماهت باشم!
#صفيهقومنجانی
@nabzeghalam