یک لحظه کنارم بنشین، حرف زیاد است
بازار غزل، بعد تو، بدجور کساد است!
کمبود تو بیماری سختی است، کشنده!
بی حسی و بی میلی و کم شعری حاد است
هرچند که من مُرده ام از دوری ات اما،
برگرد که آغوش تو یک جور معاد است
اجبار نکردم که کنارم بنشینی؛
یک لحظه ولی، لطف بکن! پیشنهاد است
وقتی که نباشی، به خدا حس غزل نیست
با اینکه دلم لب به لب و حرف زیاد است!
#منوره_سادات_نمائی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر زن برای مرد گریه ڪند
حتما از ته قلبش دوستش دارد؛
اما اگر مرد براے زن گریه ڪند
بر روے زمین مردے «پیدا نمیشود»
ڪه مثل او دوستش بدارد !
"شبیه ماهی سرخی به تنگ افتاده"
دلم سراغ تو را از حباب می گیرد
#حسن_ملائکه_خسروشاهی
تردید نڪن که یار برخواهد گشت
آرام دل و قرار برخواهد گشت
از آخر جاده های سرد و تاریک
آرامش روزگار برخواهد گشت
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
عشق آغاز خوشی نیست، که بیفرجامیست
هر دری را بزنی، عاقبتت ناکامیست
همهی پنجرهها بستهتر از زندانند
همهی خاطرهها برزخ بیهنگامیست
حرفهایت فقط افسانه و شهرآشوبند
صحن هر محکمهای صحنهی ناآرامیست
قاضی شهر شده عاشق چشمان زنی
چه کند با دل خود، آن زن اگر اعدامیست؟
مانده با این همه تردید چه حکمی بدهد
بیگمان آخر این قصه، فقط بدنامیست!
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
بقول #صائب_تبریزی :
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است
شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است
کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد
حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است
انسانهای صادق به
صداقت حرف هیچکس شک
نمی کنند و حرفِ همه را باور دارند،
انسانهای دروغگو تقریبا
حرف هیچکس را باور ندارند
و معتقدند که همه دروغ می گویند.
انسانهای امیدوار همواره
در حال امیدوار کردن دیگرانند، انسانهای
نا امید همیشه آیه یاس می خوانند.
انسانهای حسود همیشه فکر
می کنند که همه به آنها حسادت می کنند.
انسانهای حیله گر معتقدند
که همه مشغول توطئه هستند،
انسانهای شریف همه را
شرافتمند می دانند . انسانهای بزرگوار
بیشترین کلامشان، تشکر از دیگران است
ذات خودت هرجور باشه با
همون چشم بقیه رو میبینی . پس
به جای انتقاد اول ذاتت رو درست کن
چون بم دل من غرق تکان شد بی تو
آواره ی کوی این و آن شد بی تو
رفتی و دوباره عید آمد اما
هر سال بهار من خزان شد بی تو
#نوروزرمضانی
شاخه را محکم گرفتن این زمانبیفایدهست
برگ میریزد، ستیزش با خزان بیفایدهست
گاه سکّان را رها کردن نجات کشتی است
گاه بین موج و طوفان، بادبان بیفایدهست
بال وقتی بشکند از کوچ هم باید گذشت
دست و پا وقتی نباشد نردبان بیفایدهست
تیر از جایی که فکرش را نمیکردم رسید
دوری از آن دلبر ابروکمان بیفایدهست
تا تو بوی زلفها را میفرستی با نسیم
سعی من در سربهزیری بیگمانبیفایدهست
در من ِعاشق توان ِ ذرهای پرهیز نیست
پرت کن ما را به دوزخ، امتحان بیفایدهست
از نصیحت کردنم پیغمبرانت خستهاند
حرف موسی را نمیفهمدشبان،بیفایدهست
من به دنبال خدایی که بسوزاند مرا
همچنان میگردم اما همچنان بیفایدهست
#کاظم_بهمنی
رفتی و من هنوز تو را آه میکشم
عکس تو را مدام به ناگاه می کشم
دنیا و شعر و فکر و خیالم همه مجاز
تنها تو را حقیقت دلخواه میکشم
رفتی و جای یوسف چشمت عزیز مصر
خود را ته ته ته یک چاه می کشم
دیوانگی که ربط ندارد به دین و شرع
خود را شبیه یک زن گمراه میکشم
خود را کنا رپنجره با چشم بی قرار
دلتنگ سیب نقره ای ماه میکشم
ای عشق ای تمام غزلهای منزوی
نام تو را روایت جانکاه می کشم
#زینب_حسامی
#عضوکانال
رفته هنوز هم نفسم جا نیامده ست
عشق کنار وصل به ماها نیامده ست
معشوق آنچنان که تویی دیده روزگار
عاشق چو من هنوز به دنیا نیامده ست
صد بار وعده کرد که فردا ببینمش
صد سال پیر گشتم و فردا نیامده ست
یک عمر زخم بر جگرم بود و سوختم
یکبار هم برای تماشا نیامده ست
ای مرگ جام زهر بیاور که خسته ایم
امشب طبیب ما به مداوا نیامده ست
دلخوش به آنم از سر خاکم گذر کند
گیرم برای فاتحه ی ما نیامده ست
#حامد_عسکری
کجا دنبال مفهومی برای عشق میگردی؟
که من این واژه را تا صبح معنا میکنم هر شب
#محمد_علی_بهمنی
گفتم بدوم تا تو همه فاصلهها را
تا زودتر از واقعه گویم گلهها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سختترین زلزلهها را
پر نقشتر از فرش دلم بافتهای نیست
از بس که گره زد به گره حوصلهها را
ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بلهها را
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچلهها را
یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئلهها را
#محمدعلی_بهمنی
در من آواز بخوان
نجوا کن
تا صبح را
با زمزمه ی عشق تو
آغاز کنم
#لیلا_قاسمیان_بایی
من و چشمی که طاقت کرد با چشم انتظاری ها
و تقویمی که خط می خورد بعد از بیقراری ها
من و حسی که از انگشتهایش درد می ریزد
من و اشکی که می خشکد به پای بردباری ها
کنار بالشم یک قاب عکسی از تو افتاده
امان از خاطرات دردناک یادگاری ها
تو و یک خال ، نه ، یک نقطه در پایین لبهایت
خدا و شاهکار خلقت و این ریزه کاری ها
زمستان وار جسمم را نبودت سرد خواهد کرد
دریغ از کوشش بیهوده و پوچ بخاری ها
کمی آن ور تر از من ماتمم را جشن می گیرند
کلاغان و کبوترها ، پرستو ها ، قناری ها . .
#جعفر_مقیمیان
باران ، نفس غزال زیبای شمال
یک صحنه ی دلنشین ِ رویای شمال
بر شانه ی خود جوجه چکاوک ها را
دادند پناه نارون های شمال
#سیمین_علیزاده
💚💛💚
اجازه هست بـه لـوحِ دلت قـلم بزنم
برای یک دفعـه حرف از تـهِ دلم بزنم
اجازه هست بگویم کـه دوستت دارم
و پیشِ چشمِ تو اینجا کمی قدم بزنم
اجازه هست کـه در سایـهٔ تو بنشینم
بـه قـولِ مَردمِ دِه زیـرِ سایـه دَم بزنم
#سیدمهدی_موسوی
🍁🍂🍁🍂🍁🍂
چشمهایم اگر نمیبیند
ولی از حالتان خبر دارد
دیر گفتی نگاهِ از نزدیک
روی بیناییام اثر دارد
ماتِ تصویر ماتِ خود هستم
این چروکیده
من؟ نه!
شبنامهست
این خطوطِ شبیه من حتی
دیدن و خواندنش خطر دارد
انتخاب بدیست شاعرجان!
شعر هم، جانپناه، گاهی نیست
دُملی تازه در تو روییدهست
شعر در نقش نیشتر دارد
میشکافد دوباره زخمی را
که خودش تازه بخیهاش کرده است
اندکی بعد باز خواهد گفت:
بس کن!
این قرن گوشِ کَر دارد
من ولی فکر می کنم هستم
خاصه وقتی که شعر می گویم
درکم این است.
شاعری یعنی
یکنفر ذوقِ دردسر دارد
من که در روستای خود بودم
شعر با شهر آشنایم کرد
خشک میخواست شاخههایم را
او که در دست خود تبر دارد
میتواند که مشت پنهانم
باز دندانشکن شود ناگاه
میتوانم که پاسخی باشم
که از این شیوه دست بردارد
شعر آن روز سرنوشتم شد
که به زنجیر فکر میکردم
حلقهای سهم بردهام.
و آیا:
هر که این حلقه بیشتر دارد
#محمدعلی_بهمنی
زندگی سخت نیست،تلخ نیست!
چون نتهای موسیقی،
بالا وپایین دارد.
گاهی آرام و دلنواز
وگاهی سخت؛
گاهی شاد و
گاهی پر ازغم
زندگی باور میخواهد،
آنهم ازجنس امید
باید قدر لحظات را دانست😊
✍✍✍
سخت است که معتادِ نگاهۍشده باشی
دیـوانـه ی چشمانِ سیـاهی شده باشی
اینکـه پسـرِ رعیتِ دِه بـاشی و آن وقت
دلـداده ی تک دخترِ شاهـی شده باشی
در پیچ و خمِ عشق بـه سختی به درآیی
از چـالـه ولـی، راهی چاهی شده باشی
از دور تـو را محکـم و چـون کـوه ببینند
در خویـش شبیـهِ پَـرِ کاهی شده باشی
مانندِ دلیرۍکه به دستش سپری نیست
بـازیچـه ی دستـانِ سپاهی شده باشی
یـک عُمـر بجنـگـی و در آخــر نتوانـی
تـا نـامـزدِ آن کـه بخواهی شده باشی
سخـت است کـه ماهِ تـو سراغِ تو نیاید
آنگاه کـه در حوضچه ماهی شده باشی
🍁🍂🍁🍂🍁🍂
زیباتر کردن دنیا
کار سختی نیست،
کافیه یه کم دلگرمی تو جیبت بذاری؛
یه کم عشق تو دستات داشته باشی؛
یه کم مهربونی هم تو نگاهت!
يكم صداقت تو حرفات ؛
يكم وجدان در درونت
فقط يكم انسان باشيم انسان گونه زندگى كنيم .
همين يكم ها اگه باشه دنيا گلستان ميشه
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم
با پرتو ماه ایم و چون سایه دیوار
گامی ز سر کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو من سوخته در دامن شب ها
چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بی مهریت ای گل که درین باغ
چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم
ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
#محمد_رضا_شفیعی_کدکنی