420.8K
✅ #گلبرگ_احکام
مناسبت: روز #بزرگداشت_شیخ_مفید
موضوع: #احکام_تقلید
✅ کسی که به تکلیف رسیده برای شناخت احکام دین و عمل به آنها سه راه دارد:
1️⃣ «اجتهاد»: یعنی استنباط و استخراج احکام شرعی و قوانین الهی از مدارک و منابع قطعی که نزد فقهای اسلام مقرر و ثابت شده است.
2️⃣ «احتیاط»: یعنی عمل کردن به طوری که مطمئن شود وظیفهی شرعی خود را انجام داده است، مثلاً کاری را که بعضی از مجتهدین حرام میدانند و بعضی دیگر حـرام نمیدانند به جا نیاورد و کاری را که بعضی واجب میدانند و بعضی دیگر واجب نمیدانند، انجام دهد.
3️⃣ «تقلید» یعنی در احکام دین به مجتهد جامعالشرائط مراجعه کردن، و به عبارت دیگر بر طبق تشخیص و فتوای او اعمال شرعی را به جا آوردن.
📚 رساله آموزشی امام خامنهای (مدظلهالعالی)
#آرامش_ماندگار🕊
🆔@nafas_eshgh2✍
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
✅ #روزبرگ_شیعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز:
«#شیخ_الفقهاء_و_المجتهدین»
مناسبت روز: امروز در تقویم شمسی به عنوان روز بزرگداشت عالم برجسته جهان تشیع «محمد بن محمد بن نعمان» مشهور به «#شیخ_مفید» است کهبا بینشافروزی و دانشآفرینی، به همراه آگاهی کامل از جهان پیرامون و اوضاع دشمنان مکتب اهلبیت (ع)، بهعنوان سلسله جنبان نهضت فکری و علمی شیعه و پایهگذاری اندیشه کلامی شیعه در قرن چهارم هجری قمری معروف شدهاند؛
این عالمِ عامل که در زمان غیبت حضرت حجت (عج) میزیسته، مورد عنایت ویژه آن حضرت بوده، به نحوی که در ظرف سه سال، سه نامه از ناحیه مقدسه امام زمان (ع) دریافت نموده است و حضرت او را باعنوان «برادر عزیز و استوار شیخ مفید» خطاب کردهاند. (احتجاج، ج ٢، ص ۵٩٧)
هم اکنون مقبره نورانی شیخ مفید در حرم مطهر حضرت جوادالائمه (ع)، سالانه میزبان میلیونها نفر از زائران و عاشقان مکتب اهلبیت عصمت و طهارت میباشد.
✍️ اما دیروز سالروز رحلت مرجع عالیقدر جهان تشیع، حضرت آیتالله العظمی محمدعلی اراکی (ره) بود؛ فقیه فرزانه، حكیم هوشیار و عارف وارسته که بعد از حضرت امام خمینی (ره) و آیتالله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی (ره)، بهعنوانِ شیخ الفقهاء و المجتهدین، زعامت حوزه علمیه قم را به عهده گرفتند؛
ایشان علاوه بر تدریس، مرجعیت و خدمات علمی کمنظیر، از علمای مجاهد و انقلابی بودند و همواره از دوره پهلوی، به عنوان «عصر سیاه» یاد میکردند و بعد از آمدن آیتالله بروجردی (ره) به قم، بارها همراه آیتالله خوانساری (ره) مسئله قیام و مبارزه علیه اعمال خلاف شرع رژیم پهلوی را با ایشان مطرح کردند؛
به دنبال نهضت امام راحل، آیتالله اراکی، حمایت خود از ایشان را رسماً اعلام نمودند و با مقایسه جنایات رژیم پهلوی با اعمال یزید، نهضت امام را بهعنوان «نهضت عاشورا» و در جهت احیای دین اسلام واجب دانسته و امام راحل را «مُجَدِّدُالاسلام» خواندند و به اطرافیان اظهار داشتند: «از قول من به امام بگویید بنابر آنچه در روایات معصومین وارد گردیده است، در رأس هر صد سال، احیاگری برای مذهب میآید؛ من تمام علماء امروز را مورد ارزیابی قرار دادم و جز ایشان احیاگری برای اسلام نیافتم؛ ایشان مُجَدِّد دین اسلام در قرن حاضرند...»
بعد از پیروزی انقلاب نیز، ایشان همواره حامی ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی بودند؛ چنانچه فرزند گرامیشان آیتالله ابوالحسن اراكی با اشاره به اعتقاد پدر، در مورد حفظ نظام میگوید: ایشان همواره میفرمودند: «حفظ نظام واجب است» و در این جهت خودشان هم در تمام صحنهها حاضر بودند و در تمام انتخابات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی [ شركت می كردند] و اعلامیه هم میدادند و در بعضی مواقع كه عدهای تشكیكاتی مطرح میكردند، ایشان میفرمودند: «بدون اعتنا به وسوسههای خناسان در انتخابات شركت كنيد...» و «در تثبیت این نظام مقدس كه ضامن اجرای احكام نورانی اسلام است، سهیم باشید» (پیام معظمله در انتخابات مجلس ۶٩/٧/١۵)
این مرجع عالیقدر در جریان جنگ تحمیلی نیز، از رزمندگان اسلام حمایتهای زیادی نموده و میفرمودند: «از آنجا که این جنگ، دفاع از اسلام و مسلمین است، شركت در آن و تقویت رزمندگان بر همه واجب است» و در زمانی که برخی بهدنبال سوءاستفاده از نظرات ایشان درباره جنگ تحمیلی بودند، ایشان با درایت ویژه فرمودند: «نظریه من همان نظر امام امت است»
از دیگر نقاط درخشان کارنامه سیاسی آیتالله العظمی اراکی (ره)، حمایت ایشان از رهبری امام خامنهای (مدظلهالعالی) است؛ به طوری که متعاقب انتخاب رهبر انقلاب اسلامی توسط مجلس خبرگان در خرداد ١٣۶٨، آیتالله اراکی بلافاصله در پیامی «انتخاب شایسته» ایشان به «مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران» را «مایه دلگرمی و امیدواری ملت قهرمان ایران» دانستند و با تأکید بر این موضوع که «حفظ نظام جمهوری اسلامی از اهمّ واجبات شرعی است» اظهار نمودند: «این جانب با ابتهال و تضرع به درگاه ربوبی و با استغاثه به ناحیه مقدسه حضرت ولیعصر عجلالله تعالی فرجه الشریف، دوام تأییدات و توفیقات آن جناب را در انجام این مسئولیت بسیار سنگین خواستارم»
✍️ و بالاخره حضرت آیت الله العظمی اراکی(ره) پس از یکصد سال عمر بابرکت در روز هشتم آذر ماه ١٣٧٣ میهمان عرشیان شدند و پس از تشییع باشکوه و به یادماندنی، و اقامه نماز به امامت عارف سالک و مرجع وارسته حضرت آیتالله العظمی بهجت (ره)، پیکر ایشان در حرم مطهر حضرت معصومه (س) و در کنار قبر استاد گرامیشان آیتالله العظمی شیخ عبدالکریم حائری (ره) آرام گرفت.
روحشان شاد و نام و یادشان همواره گرامی و جاودان و راه ایشان پایدار باد.
#آرامش_ماندگار🕊
🆔@nafas_eshgh2✍
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
📌#تلنگر_مهدوی
♨️اگر راست می گوییم...‼️
🔸دوست در راه محبت دوست آنچه دارد می دهد. ماهم اظهار علاقه و محبت به خدا می کنیم لکن دروغی!!!
⁉️ تا به حال چه وقت از یکی از خواهش های نفسانیمان برای خدا گذشت کرده ایم؟ چه وقت از یک معصیت برای رضای خدا صرف نظر کردیم.
🔸فقط می گوییم: «یابن الحسن بیا بیا»
⁉️ چه وقت برای رضایت امام زمان عجل الله در یک معصیت نفست را کنترل کردی؟
چشمت را کنترل کردی؟ زبانت را در محافل و مجالس به خاطر رضایت امام زمان عجل الله کنترل کردی؟ کدام وقت؟
🖋آیت الله ناصری
🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلامالله🕊علیها🤲
@nafas_eshgh2💞
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نفس_عشق💓
🔴 #هردو_بدانیم
😊 خوبیهای همسرتان را برای فرزندان خود بازگو کنید:
🧔♂- ببین عزیزم چقدر بابا زحمت میکشه
-🌹 ببین پسرم کدوم مادری اینقدر دلسوزه؟
- و...
😉 با این کار، هم فرزندت ارزش و جایگاه والدین را میفهمد و هم به همسرت احساس بالندگی دست میدهد.
#آرامش_ماندگار🕊
🆔@nafas_eshgh2✍
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
#همسرانه
⭕️مهم نیست چند ساله ازدواج کردید به همسرتون بگید هنوز هم بهترینه،هنوز هم اگر به گذشته برگردید اون تنها انتخاب شماست😊
✴️ بذارید همسرتون از احساسات شما اطمینان پیدا کنه✔️
خرج کردن کلمات و جملات محبت آمیز جزئی از شخصیته یک همسر خوب و نمونه باش
#آرامش_ماندگار🕊
🆔@nafas_eshgh2✍
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
#فرزندپروری
❗️تو هیچی نمیشی !
❗️اگر اینطوری پیش بری، امیدی به آینده روشن نداشته باش !
❗️اگر این جوری درس می خونی، اصلا ولش کن !
❗️اصلا نخواستم، بده خودم انجام میدم!
❗️این طوری درس بخونی ، شاگرد آخر کلاس میشی!
👈این جملات را بارها و بارها شنیده ایم و شاید هم به فرزندان مان گفته ایم .
⚠️گفتن این عبارت ها سودی ندارد
مگر گرفتن عزت نفس و خودباوری بچه ها
☝️پس آگاهانه سخن بگوییم...
#آرامش_ماندگار🕊
🆔@nafas_eshgh2✍
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
تکنیک های مهربانی 37.mp3
8.92M
#تکنیک_های_مهربانی ۳۷
اینهمه با همه مهربانی کردی
با خودت چطور؟
باید تمرین کنی، با خودت مهربان بشی
زُهد به معنای "تارک دنیا شدن" نیست
زُهد مهربانی با خودته
می پُرسی چطور؟ گوش بده
#استاد_محمد_شجاعی
#آرامش_ماندگار🕊
🆔@nafas_eshgh2✍
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
دلانه✨
میگفت اگر بنده بدونه خدا چه مشتاقانه در انتظار اوست که توبه بکنه و کاراشو درست کنه، سریع تر از هر وقت به سمت خدا برمیگشت👩🏻🦯
دست اون همیشه جلوته؛ دست بده بهش برگرد به آغوشش، درست میشه.🥺
غصه نخور...!
#دلانه
#آرامش_ماندگار🕊
🆔@nafas_eshgh2✍
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
✍ #پنــــــــــــــــــــد_امشـــــــــــــــب
بــــرای دیــــده شــــدن تــلاش بیجـــا نکــــن...
بــــه کمــــال کــــه برســــی
قطعــــا دیــــــده خواهـــی شــــد ...√
#آرامش_ماندگار🕊
🆔@nafas_eshgh2✍
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
🔸کیمیای صلوات
سیری در فضائل بیانتهای ذکر شریف صلوات
🎧 قسمت بیست و ششم👇
#صلوات
#دعای_مستجاب
#پادکست_مهدوی
🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلامالله🕊علیها🤲
@nafas_eshgh2💞
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نفس_عشق💓
4_5794149549341676182.mp3
1.6M
🔸کیمیای صلوات
سیری در فضائل بیانتهای ذکر شریف صلوات
🎧 قسمت بیست و ششم
#صلوات
#دعای_مستجاب
#پادکست_مهدوی
🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلامالله🕊علیها🤲
@nafas_eshgh2💞
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نفس_عشق💓
💞 نفس عشق💞
#رمان 📖 #داستان_واقعی زیبا از سرنوشت واقعی 📝 #رویای_من قسمت_سوم ((بخش دوم )) 🌼🌸سال آخر دیبرستان ب
{ #داستان واقعی زیبا از سرنوشت واقعی}
#رمان
📝 #رویای_من 📝
قسمت_چهارم بخش_اول
🌹فرید رو تو آغوشم محکم گرفتم تا سرما نخوره هوا کاملا تاریک شده بود بدنم مثل بید می لرزید ، نمی دونستم اون همه تغییر رفتار اعظم برای چیه شاید من کاری کرده بودم که باعث ناراحتی اون شده بود. کاش از خودش می پرسیدم ، شاید این طوری نمی شد و تو روی هم وا نمیستادیم…… کم کم سر و صدا خوابید … هادی که خیلی هم پریشون بود اومد بیرون و به من گفت : بده فرید رو ببرم تو؛؛ هوا سرده؛؛ و بچه رو از من گرفت و برد, ولی به من حرفی نزد بغض گلومو گرفت و اشکهام ریخت …
🌹 بی پناه و در مونده شده بودم … یک کم که گذشت بر گشت … کنار من ایستاد و گفت : خواهر جون تو کوتاه بیا, الان برای اینکه قائله ختم بشه برو تو همون اتاق تا من راضیش کنم .
گفتم چرا اونوقت ؟ برای چی اون باید راضی بشه این خونه مال منم نیست؟ من سهمی ندارم ؟
🌹اومد جلو و منو بغل کرد و سرمو بوسید و گفت : چرا حالا اون ترسیده….. چون تو سهم داری اونو بی حق کنی دست پیش گرفته پس نیفته … موقتی برو امشب من می دونم چیکار کنم که آروم بشه … فقط دو سه روز صبر کن
خودش میاد ازت معذرت می خواد …
گفتم محاله از این خونه میرم ولی تو اون انباری نمیرم …. بهت گفتم این کارو نکن بزار من برای خودم یک جا بگیرم …ولی گوش نکردی حالا خوب شد ؟
🌹ناراحت شدو گفت : چه حرفی می زنی این جور چیزا پیش میاد دیگه من که نمی تونستم تو رو تنها ول کنم تو رو خدا نکن منو وسط خودتون قرار نده ، تو که عاقل و تحصیل کرده ای کوتاه بیا به خاطر, من قول میدم خودم درستش می کنم بی غیرتم اگر بزارم این طوری بمونه …… گفتم : آخه تو به من میگی برم تو انباری درس بخونم ؟ اصلا فکر نکنم تخت من اون تو جا بشه وسایل مامانم رو هم می خوام ببرم تو اتاق خودم یادگاری اونو نگه دارم …..
🌹گفت : چشم….اونم چشم؛؛ روی دوتا تخم چشمم فقط امشب و فردا بهم فرصت بده گفتم دیگه لج بازی نکن جون داداش بیا تمومش کن … خواهش می کنم مرگ من ……پامو کوبیدم زمین و پرسیدم : تو از روح مامان خجالت نمی کشی که من تو اون اتاق بخوابم؟ باشه میرم ولی تا فردا اگر خودشم بکشه تیکه تیکه بکنه باید من یک اتاق خوب داشته باشم.. یک دفعه دست منو گرفت کشید با خودش برد تو … اعظم هنوز یک گوشه نشسته بود و گریه می کرد …..
🌹من زیر چشمی بهش نگاه کردم ورفتم توی اتاقی که به انباری راه داشت و روی یک کارتون نشستم ….واقعا نمی دونستم چیکار کنم ….هادی فرش اتاق منو آورد و برد تو انباری و پهن کرد داشتم دق می کردم اونا می خواستن کار خودشونو بکنن …..
🌹بعد تخت منو آورد و رختخواب منو روش پهن کرد , وقتی اونو گذاشت دیگه جایی زیادی نمونه بود بعدم بقیه ی وسایلم رو آورد و گذاشت و گفت : اینا رو خودت جا به جا کن …..نگاه خشمگینی بهش کردم و گفتم : هادی ؟ مگه من تا فردا نباید صبر کنم چرا جا بجا بشم ؟………..
🌹انگشت شو گذاشت روی دماغش و گفت هیسسس….بزار فکر کنه تو قبول کردی خودم درستش می کنم ……
دست به هیچی نزدم و رفتم تو تختم و دراز کشیدم اتاق سرد بود …هادی یک والر که از خونه ی ما آورده بود نفت کرد و روشن کرد و گذاشت کنار تختم و خم شد و منو بوسید و گفت مرسی خواهر جون که به حرفم گوش دادی … با بی حوصلگی صورتم رو کشیدم کنار و پتو رو کشیدم رو سرم اونم چراغ رو خاموش کرد و رفت …..
🌹مثل اینکه ترجیح می داد من گرسنه سر شب بخوابم تا اعظم ناراحت نباشه ….. ولی من تا نزدیک صبح بیدار بودم گاهی فکر می کردم و گاهی گریه …یه چیزایی دستگیرم شد ….محبت های بی دریغ اعظم و هادی رو فهمیدم دیگه خر شون از پل گذشته بود و خونه رو فروخته بودن با خودمم فکر کردم منم پامو می کنم تو یک کفش و سه دونگمو می فروشم از این جا میرم هیچ کس هم نمی تونه جلومو بگیره ….
🌹پدرم ۲۷ سال سابقه ی کار داشت و دوست هاش قرار بود کارِ باز نشستگی اونو درست کنن و حقوق اونو بدن به من ولی هنوز خبری نشده بود …. آره باید دنبال حقوق بابا هم می رفتم و از این بی پولی در میومدم ..هر روز صبح دستم جلوی هادی دراز بود و چشم و ابرو های اعظم رو تحمل می کردم ..اونم هر دفعه به اندازه ی پول اتوبوس به من می داد ….
🌹حالا مدرسه ام از اینجا خیلی دور شده بود و باید دو تا اتوبوس عوض می کردم …….مدرسه ی من تو بهارستان وخونه ای که هادی خریده بود تو تهران نو….. باید یک بار سوار می شدم و میرفتم میدون شهناز و از اونجا یکی دیگه می نشستم و خودمو به بهارستان می رسوندم … هر بارکه به هادی می گفتم پول,, پنجزار میذاشت کف دست من بلیط دو ریال بود و من از وقتی اومده بودم خونه ی هادی نتونسته بودم تو مدرسه چیزی بخورم ، حتی اون یک قرون ها رو هم جمع می کردم و باهاش بلیط می خریدم ….
👇👇👇
#رمان "
#رویای_من "بر اساس داستان واقعی
قسمت_چهارم بخش_دوم
🌷صدای اذان مسجد محل بلند شد نمی دونم انگار اون صدا تا عمق وجودم رفت ، مثل اینکه پناهی مطمئن پیدا کرده باشم خودم رو تو آغوش خدا دیدم. دستهامو روی سینه حلقه کردم و بازو هامو گرفتم و اشکهام سرازیر شد بلند شدم
🌷وضو گرفتم و نماز خوندم ….. بعد خوابیدم و کم کم خوابم برد ….فکر کنم یکساعت بیشتر نخوابیدم …. قبل از اونا بیدار شدم و لباس پوشیدم و رفتم مدرسه تا چشمم بهشون نیفته ……
🌷سه تا بلیط داشتم برام مهم نبود حتی اگر تمام راه رو هم پیاده می رفتم حاضر نبودم از هادی پول بگیرم ….شماره آقای خبیری ، دوست بابام رو برداشتم (من و هادی بهش می گفتیم عمو ) و از خونه زدم بیرون ….
تا میدون شهناز سوار اتوبوس شدم سمت راست میدون یک باجه ی تلفن بود …زنگ زدم ….. چهار یا پنج تا زنگ خورد تا گوشی رو خواب آلود برداشت و گفت کیه ؟ گفتم عمو منم رویا … دختر آقای سرمدی سلام …معلوم بود یک کم هوشیار شده …چون لحنش عوض شد و گفت :
🌷سلام دخترم تو کجایی ؟چرا پیدات نیست ؟گفتم بهتون احتیاج دارم میشه کمکم کنین ….
گفت : باشه عمو جون هر وقت تو بخوای پولاتو گرفتی ؟ گفتم چه پولی عمو من که پولی نگرفتم .گفت : یک دفتر چه باز کردیم حقوق بابا تو می ریزن تو اون دادم به هادی بهت بده…الان حقوق شش ماه رو که ماهی چهار صد و سی و دو تومن بود تو حسابته هفته ی پیش دادم به هادی همه ی این چند ماه رو یک دفعه می تونی بری بگیری بانک صادارت شعبه ی بهارستان اگر بری زود پیدا می کنی برو پولاتو بگیر عمو جون ……. حالا با من چیکار داری تو حالت خوبه؟
🌷در حالیکه صدام می لرزید گفتم آره خیلی خوبم دست تون درد نکنه …گفت خواهش می کنم حقت بوده تو رو خدا عمو بیا پیش من از حالت منو با خبر کن پیش هادی راحتی ؟ گفتم آره خوبم چشم میام به زودی میام پیش شما پرسید پس با من چیکار داشتی بگو عمو جون کارت چی بود ؟ گفتم باشه برای بعد …..
🌷و خداحافظی کردم و گوشی رو گذاشتم از کنار خیابون راه افتادم حالم خیلی بد بود چرا هادی به من نگفته بود ؟ شاید می خواست اون پول رو به من نده ….. و هزار فکر دیگه حالا علاوه بر اعظم از اونم عصبانی بودم ….
تا مدرسه پیاده رفتم اون روز ریاضی داشتیم و من همیشه سر این درس دنیا رو فراموش می کردم چون خیلی استعداد داشتم همیشه پای تخته بودم ، دبیری داشتیم لاغر و سفید رو….
🌷اون کسی بود که ریاضی رو همون طوری که باید با مفهوم و ساده درس می داد و من که عاشق ریاضی بودم با تمام وجود به حرفاش گوش می کردم و یک لحظه از تدریس اونو از دست نمی دادم. اونم اینو درک می کرد و به من می گفت: اگر یک روز تورو جایی با شوهر و بچه ات ببینم و بگی دکتر نشدی می زنم تو گوشت تو باید با این همه هوش پزشکی بخونی …..
🌷منم تا اونجا که ممکن بود سعی می کردم سر کلاسش حواسم جمع باشه…. ولی بعد از کلاس سرمو گذاشتم روی میز و خوابیدم …..ساعت های بعد دیگه حال روز خوبی نداشتم …. دوستام فکر می کردن برای مامان و بابام گریه می کنم و با من همدردی می کردن ….
🌷دوست داشتم هر چی زود تر بر گردم خونه تا دفتر حقوق رو از هادی بگیرم ….. و ازش بپرسم چرا اونو از من مخفی کرده؟ ….توی راه برگشت با خودم می گفتم : باید مراقب خودم باشم دیگه تنها هستم دست اونا برام روشده بود ….و باید همه چیز رو می فهمیدم
ادامه_دارد
#آرامش_ماندگار🕊
🆔@nafas_eshgh2✍
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
#ایــــــــــہــــــــــا
#الــــعــــزیـــــز ♡
به من و خانواده ام اسیب رسیده
اورده ی ما کم است ولی تو پیمانه را برایمان کامل بده
بر ما تصدق بفرما
که خدا متصدقین را دوست دارد 😍
#یاایهاالعزیز
🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلامالله🕊علیها🤲
@nafas_eshgh2💞
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نفس_عشق💓
#نماز_شب 🌙🌓
جوانی از آیت الله مجتهدی پرسید برای از بین بردن زنگ قلب چه کنیم
فرمودند
۱_قرآن سحر
۲_استغفار سحر
۳_دست روی سر یتیم کشیدن
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلامالله🕊علیها🤲
@nafas_eshgh2💞
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نفس_عشق💓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸مثل هر شب براتون
✨یک تن سالم
🌸یک لب خندون
✨یک رویای دلنشین
🌸یک دنیا خوشبختی
✨یک زندگی صمیمی
🌸وفرداهایی بهتر
✨ازخداوند مهربان خواستارم
🌸شبتون زیبا دلتون گرم
#شب_بخیر
🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلامالله🕊علیها🤲
@nafas_eshgh2💞
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نفس_عشق💓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◻️💠 #قرارهرشب 💠◻️
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَهَ السَّاعَهَ السَّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــرَجْ
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها 🤲🏻
@nafas_eshgh2💞
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نفس_عشق💓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
💢 #نیایش_شبانه
🤲 خدایا
دینم را اصلاح کن که دین؛
نگهدارِ کار من است
و آخرتم را اصلاح کن که خانه پایدار من آنجا است
و از مجاورت لئیمان گریزگاهم بدانجا است؛و زندگی را برای من مایه فزونی در هر کار خیری قرار ده،و مرگ را آسودگی از هر شری برایم مقرر فرما.
📕فرازیازدعایروزسهشنبه
🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلامالله🕊علیها🤲
@nafas_eshgh2💞
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نفس_عشق💓
#مولا_جانم
🍁محراب لحظههای دعايت چه ديدنیست
قرآن بخوان چقدرصدايت شنيدنیست...
🍁آقا بگو قرار شما با خدا كی است؟
آياحيات ما به زمانت رسيدنیست؟
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شبتونمهدوی🌙
🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلامالله🕊علیها🤲
@nafas_eshgh2💞
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نفس_عشق💓
"لاٰ حَولَ وَلاٰ قُوَّةَ اِلّاٰ بِاللّٰهِ الْعَلیٌِ الْعَظیم"
🖼 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنیم:
🪧تقویم امروز:
📌 شنبه
☀️ ۱۰ آذر ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۲۸ جمادیالاولی ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 30 نوامبر 2024 میلادی
📖حدیث امروز:
✳️ امام زین العابدین (علیه السلام) :
خداوند از آن کس از شما خشنودتر است که خانواده خود را بیشتر در رفاه و نعمت قرار دهد.
📒 بحار الأنوار ، ۷۸/۱۳۶/۱۳
🔖مناسبت امروز:
🥀شهادت آیتالله سید حسن مدرس وروز مجلس
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#آرامش_ماندگار🕊
🆔@nafas_eshgh2✍
┈┉┅━❀💌 ❀━┅┉┈