eitaa logo
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
9.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
155 فایل
هَمین‌است؛هَمین‌است؛هَمین‌است‌ فَقط‌حِـیدر‌امیرالمؤمنیـن‌است'👌 🕊قال العلی علیه السلام: تــَخَــفــّفــوا تَــلـحَــقــُوا....🕊. 🌴 خــادم کــانــال 👈 @khosravi11253 ✔️کانال #رایــحه_احکـ📙ــام👈 @khosravi1253 ✅ تبلیغات در۸کانالمون👈 @mmmm1253
مشاهده در ایتا
دانلود
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
باسم الله #با_معارف_نهج، شماره 8 🌾🌴🍃🌻☘🌛 از حقوق بشر علی ع تا حقوق بشر جان لاک(شماره 2) در پست پیشی
بسم الله ، شماره 9 🌾🌴🍃🌻☘🌛 مَنش مدیران عالی نظام اسلامی : وَ اعْلَمْ يَا مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي بَكْرٍ أَنِّي قَدْ وَلَّيْتُكَ أَعْظَمَ أَجْنَادِي فِي نَفْسِي أَهْلَ مِصْرَ فَأَنْتَ مَحْقُوقٌ أَنْ تُخَالِفَ عَلَى نَفْسِكَ وَ أَنْ تُنَافِحَ عَنْ دِينِكَ... و لَا تُسْخِطِ اللَّهَ بِرِضَا أَحَدٍ مِنْ خَلْقِه... 🌾🌺💐🍃🌺 ای محمد بن ابی بکر بدان که من تو را به حکمرانی اهالی مصر، که از نظر من بزرگترین لشکرم هستند، برگزیده‌ام برای همین هم شایسته است با نفست مخالفت بکنی، و از دینت دفاع بکنی ... و برای جلب رضای هیچ کس خدایت را خشمگین نکنی... در سطوح مديريت، مدیران را به مدیران عالی، مدیران میانی و مدیران عملیاتی تقسیم می‌کنند. این سطح بندی برای تعیین شرح وظایف مدیران تفکیک مناسبی است و میزان کارآیی و اثربخشی آن باید در دانش‌های تخصصی مربوطه بررسی و نقد شود. به نظر می‌رسد در شیوه حکمرانی امام علی ع پیش از این سطح بندی، ظاهرا سطوح مدیریتی به دو سطح عمده تفکیک می‌شده است: سطح نخست، مدیران عالی که با توجه به توانایی و تخصصشان، از بین نیروهای ارزشی انتخاب می‌شدند و شرط اصلی‌شان برخوردای از دغدغه دینی و رعایت ارزش‌ها بود. سطح دوم، مدیرانی بودند که با اقتضائات تخصصی و شغلی‌شان پست و مقامی را به دست می‌گیرند و به علت فقدان نیروی کافی، این حساسسیت‌ها درباره همه‌ی آنها اعمال نمی‌شد. توصیه‌هایی مانند توصیه‌ای که امام ع درباره دادن حقوق کافی به قضات کرده‌اند تا به وسیله حقوق کافی از دام تطمیع نجات یابند()، مربوط به مدیران سطح دوم است اما درباره مدیران سطح نخست توصیه ویژه‌ای دارند. برای مثال به محمد بن ابی بکر فرموده‌اند: که تو چون از طرف من به مدیریت مهمترین استان گماشته شده‌ای، شایسته است که چند چیز را رعایت کنی: یکی اینکه با نفست مخالفت بکنی؛ دوم آنکه در برابر هجوم‌هایی که به دینت می‌شود، از دینت دفاع بکنی؛ سوم آنکه خدایت را برای رعایت خوشنودی هیچ احدی، خشمگین نکنی. نکته: عاطفه در جمله «أَنِّي قَدْ وَلَّيْتُكَ أَعْظَمَ أَجْنَادِي فِي نَفْسِي أَهْلَ مِصْرَ فَأَنْتَ مَحْقُوقٌ...» نشان می‌دهد که «منصوب بودن از سوی علی ع برای یک حکمرانی مهم» موجب می‌شود که رعایت این سه توصیه الزامی شود. ⇝❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟❀ ⃟♥️ ⃟♥️ ⃟✤ @nahjoolbalageh
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 5 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 #حکمت440 «مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ لِعَزَائِمِ الْيَوْمِ» چ
بسم الله ، شماره 6 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 برشی از : «يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَتَاعُ الدُّنْيَا حُطَامٌ مُوبِئٌ فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاهُ» ( ای مردم، بهره دنیا گیاه خشکیده‌ای است که سبب وبا می شود پس از چراگاه این گیاه خشکیده‌ی وباخیز دوری کنید). عنصر زیباشناختی: تشبیه صریح دنیا به گیاه خشکیده که مایه ابتلا به وباست وجه شبه «دنیا» و «کاه وباخیز»:✍ 👈1. کاه، طراوت و زیبایی گیاه تازه را ندارد. دنیا نیز در نظر اهل معرفت جلوه ای ندارد 👈2. گیاه خشکیده به سرعت می‌شکند و از بین می رود، متاع دنیا نیز ناپایدار است و به سرعت از دست می رود. 👈3. متاع دنیا نیز همانند گیاهی که انسان را مبتلا به وبا می کند، انسان را به هلاکت می کشاند. 👈4. حضرت ع از تشبیه دنیا به «کاه وباخیز» میتوانستند نتیجه بگیرند که پس نباید به این کاه وباخیز نزدیک شد اما این نتیجه را نگرفته‌اند بلکه (به وسیله ) نتیجه گرفته‌اند که حتی به مرتعی که این کاه در آن یافت می‌شود نیز نباید نزدیک شد(فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاهُ)! نکته زیبایی که در اینجا وجود دارد، آن است که آنچه این نتیجه‌گیری را موجّه میکند، حطام (کاه) بودن دنیا نیست بلکه وباخیز بودن (موبی) آن است چون میخواهند بفرمایند کاه وباخیز از دور هم انسان را مبتلا می‌کند لذا حتی به مرتع این کاه نیز نباید نزدیک شد. پس قید مؤبی در اینجا معناداری مؤثری دارد. در قرآن کریم (زمر: 21 و حدید: 20) دنیا به حطام تشبیه شده ولی قید «وباخیز» (موبی) در قرآن وجود ندارد لذا این جمله‌ی نهج البلاغه را با این همین قیدش می‌توان تفسیر بسیار زیبایی نیز برای آن تشبیه قرآنی دانست. 👈5. امام ع به جای کلمه «اجتنبوا» از کمله‌ی «تجنّبوا» استفاده کرده‌اند. این کلمه از باب تفعل بر دشواری (کلفت) نیز دلالت می‌کند. یعنی این دنیا با همه‌ی کاه بودن و وباخیز بودنش باز هم به گونه‌ای است که اجتناب از آن امر ساده‌ای نیست بلکه امر دشواری است در حالی که کاه بودن و وباخیز بودن اقتضا می‌کند که اجتناب، امر ساده‌ای باشد. بنابراین نوعی تضاد پنهان و دیریاب بین کلمه «تجنبوا» و کلمه «مرعاه» وجود دارد که دقت به آن، موجب درک زیبایی دیریاب دیگری نیز می‌شود. 🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍 ↙️کانال (ادای حق کلام) 👇 ╔🌸🍃═════╗ @nahjoolbalageh ╚═════🍃🌸╝