eitaa logo
نمکتاب 🇮🇷
17.7هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
956 ویدیو
358 فایل
💢نمکتاب: نهضت ملی کتابخوانی💢 『ارتــــباط بــــا نمکتاب🎖』 💌- @p_namaktab 『سفارش کتاب نمکتاب』 🛒 @ketab98_99 『قیمت + موجودی کتب』 『📫- @sefaresh_namaktab 『مشاوره کتاب نمکتاب』 📞 @alonamaktab 『سایت جامع نمکتاب』 🌐- https://namaktab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📚گرگ سالی 📚معرفی کتاب: جوان خوش صورت و که فراری ست به روستای در اطراف تبریز می رسد که  در آنجا می خواهند دختر زیبای روستا را به رییس پاسگاه بدهند، و اسماعیل این را تاب نمی آورد.  تعقیب و گریز و لحظات وحشتناکی که برای او پیش می آید، جذابیت و کشش رمان را بالا می برد ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب namaktab.ir @namaktab_ir
📚اسماعیل 📚معرفی کتاب: اسماعیل چشمانی زاغ و صورتی زیبا دارد . جوان است و عاشق؛ یعنی عاشق می‌شود… مزه عشق را که می فهمد کارش به جایی می کشد که دست از همه زندگی اش می کشد و…. شورو رشد اسماعیل را با خواند  این کتاب حس می‌کنید… 📖خلاصه کتاب: «اسماعیل» رمانی با محوریت انقلاب است که شخصیت اصلی آن جوانی است که به طور ناگهانی وارد فضای انقلاب اسلامی می‌شود و با تحولاتی که در او رخ می‌دهد، مسیری متفاوت از گذشته‌ را در پیش می‌گیرد. امیرحسین فردی در این رمان، تصویر پسرک چشم‌ زاغی به نام اسماعیل را ترسیم می‌کند که در روزگار پیش از انقلاب همچون دیگران است، بی هیچ تمایز و تشخصی به قهوه‌خانه می‌رود، جوانی می‌کند عاشق می شود و بعد به دنبال کار می‌گردد… بعداز شکست عشقی بدون هیچ برنامه ی از پیش تعیین شده،  اسماعیل قصه ی ما به کتابخانه مسجد راه می‌یابد و درهای تازه‌ای به رویش گشوده می شود حالا زمانه زمانه انقلاب است و اسماعیل با دوستان مسجدی‌اش کارهای بزرگی را انجام میدهد تا… ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
نقد کتاب اسماعیل 💥💥💥💥👇👇👇👇 اسماعیل داستانی است تمام نشدنی، فراتر از زمان گذشته و حال و آینده. جاری در تمام دهه ها و زنده در کشوری که نسل جوان دارد. پر شور است و پویا، آرزومند است و بی پروا. اسماعیل جوان رشید و خوش بر و رویی است که کسی به او رو نیاورده تا بتواند خودش را پیدا کند، و معنای زندگی را دریابد. تنهاست در عین آنکه میان دوستانش پرسه می زند. است و منش، او مثل همه، جوانی کردن با آزادی را دوست دارد و تن به هیچ قید و بندی نمی دهد. تدبیری اگر برای زندگیش هم می کند گاه گاهی است و از روی ناچاری اما داستان ما، برخلاف داستان های خارجی، دارد و خدا همیشه تقدیر می کند جهان را. مخلوقات در کنار برنامه ریزی ها و تدبیرهایشان، همیشه زیر سایه هستند و این می شود که اسماعیل به مانع می رسد و کتک مفصلی که از پدرِ دختر می خورد. جریان زندگی اسماعیل تغییر پیدا می کند تا آخر جلد دوم که به نام گرگ سالی چاپ شده است. کتاب همان قدر که برای جوان هایی که مثل اسماعیل یله اند شیرین و است برای دیگر جوان ها ساده و خسته کننده. خیلی ها مثل اسماعیل و و لاقیدند و انگار دارند داستان خودشان را می خوانند و می خواهند بدانند اسماعیل چه می کند و به کجا می رسد پایانش. و نویسنده پایان بازی می گذارد و ادامه داستان را در جلد دوم ( _سالی) که آن هم با پایان باز تمام می شود ادامه می دهد و کاش امیر حسین فردی زنده بود تا ادامه بدهد تا مشتاقان، تشنه ی سرانجام اسماعیل نمانند. به هر حال روانی داستان، واقعی بودن شخصیت ها ، نزدیک بودن به حس و حال جوانان امروزی، دوری از مفاهیم سخت، درونخوانی اسماعیل، توصیفات دقیق، از مشخصات بارز این کتاب است. چه خسته بشوید، چه با شوق باشید حتما این کتاب را بخوانید. ها که حتما، و و هم با دیدگاه حتما حتما. یهدی من یشاء تفسیر زیبایی است که در این کتاب به آن می رسید و انّا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا هم. 💠namaktab.ir 🔶naghdbook.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
📚آشیانه در مه: 😜خلاصه: پسری به نام شکور، جوجه قرقی که در روستا پیدا کرده به خانه می آورد و او را بزرگ می کند. در این میان پسر ارباب که جمشید نام دارد و با تفنگش پرنده ها را شکار می کند، با شکور درگیر می شود. در این میان اتفاقات جذاب، جدی و غم انگیزی رخ می دهد. 🍉بریده کتاب: در ده، فقط دو دکان وجود داشت. یکی از آن دو، دکان حاج بایرام بود، در این دو دکان همه چیز فروخته می شد. از کفش و کلاه و پارچه و قند و شکر گرفته، تا نفت و گوشت و نقل های رنگی. شکور وقتی وارد دکان شد و سلام داد و گفت: حاجی گوشت دارید؟ حاج بایرام گفت: چه گوشتی جانم؟ شکور پا به پا شد و گفت: برای قرقی می خواهم. حاجی پرسید: برای قرقی؟ جواب داد: آره حاجی! آخر یک قرقی گرفته ام می خواهم صبحانه به او گوشت خام بدهم … بعد از مدتی حاج بایرام با یک مشت گوشت که لای کاغذی پیچیده شده بود پیش او برگشت. گفت: همین طور ببر بده حیوان بخورد. بگو یادش باشد مهمان حاج بایرام است. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
✅| 📚| ✍| 🌍❇️اسماعیل داستانی است تمام نشدنی، فراتر از زمان گذشته و حال و آینده. جاری در تمام دهه ها و زنده در کشوری که نسل جوان دارد. پر شور است و پویا، آرزومند است و بی پروا. 💥❇️اسماعیل جوان رشید و خوش بر و رویی است که کسی به او رو نیاورده تا بتواند خودش را پیدا کند، و معنای زندگی را دریابد. تنهاست در عین آنکه میان دوستانش پرسه می زند. 😐❇️لات است و لوطی منش، او مثل همه، جوانی کردن با آزادی را دوست دارد و تن به هیچ قید و بندی نمی دهد. تدبیری اگر برای زندگیش هم می کند گاه گاهی است و از روی ناچاری اما داستان ما، برخلاف داستان های خارجی، خدا دارد و خدا همیشه تقدیر می کند جهان را.  🍂❇️مخلوقات در کنار برنامه ریزی ها و تدبیرهایشان، همیشه زیر سایه تقدیرهای الهی هستند و این می شود که اسماعیل به مانع دوست دخترش می رسد و کتک مفصلی که از پدرِ دختر می خورد. 😍❇️جریان زندگی اسماعیل تغییر پیدا می کند تا آخر جلد دوم که به نام گرگ سالی چاپ شده است. کتاب همان قدر که برای جوان هایی که مثل اسماعیل یله اند شیرین و جذاب است برای دیگر جوان ها ساده و خسته کننده. 😔❇️و نویسنده پایان بازی می گذارد و ادامه داستان را در جلد دوم (گرگ سالی) که آن هم با پایان باز تمام می شود ادامه می دهد و کاش امیر حسین فردی زنده بود تا ادامه بدهد تا مشتاقان، تشنه ی سرانجام اسماعیل نمانند. ادامه نقد کتاب در سایت نمکتاب💥👈🏻 yun.ir/cro8y4 •◇@namaktab_ir◇•