eitaa logo
❤️کانال شهید یوسفی ان‌شاءالله نظری کنه به ما❤️
67 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
49 فایل
هدف این کانال، متوسل به شهید یوسف الهی نشر مطالب کانال بدون لینک مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
📘 📖 📝 🔻 🌻با توکل بر تو ای خلاق جان     🌿 ای کریم رازق روزی رسان 🌻ای بدیع آسمانها و زمین     🌿 ای به کلّ ماخَلَق نور مُبین 🌻از تو استمداد خواهم همچنان     🌿 تا کنم از زکریا داستان 🔹نام زکریا در از قرآن کریم📖 ذکر شده☝️🏻که به ترتیب عبارتند از؛ ↘️ 🌺سوره های   ✨  ،     ✨ ،       ✨          ✨و . 🔸 پنج هزار و پانصد سال از هبوط حضرت آدم می گذشت که زکریا به دنیا آمد. 👈🏻از نظر تواریخ📜 و اقوال مفسران گفته اند؛ 🍃زکریا و☝️🏻 از فرزندان هارون بود، 🔹 آن حضرت را برخیا ضبط کرده اند و 🧕🏻 را ایشاع دانسته ✍🏻و گفته اند؛ 🧕🏻 خاله حضرت مریم مادر عیسی علیه السلام بود✔️ 👥 و برخی هم ایشاع را خواهر مریم دانسته اند. ☝️🏻ولی مشهورتر است. 🔸در سوره تنها به ذکر نام آن حضرت در ضمن سایر پیغمبران اکتفا شده✔️ ☝🏻 ولی در آن دیگر شمه ای از احوالات او نیز ذکر شده است.✔️ 🔹 در سوره داستان کفالت 📕آن حضرت از مریم دختر عمران، مادر عیسی علیه السلام و دعائی🤲🏻 که برای کرد و مژده فرشتگان به ولادت آمده است😍 🌸 زکریا با به حضرت موسی میرسید. ادامه دارد.... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 📖 📝 🔻 🔹هرگاه زکریا مشغول موعظه ای بود و یحیی را در میان جمعیت 👥می‌دید دیگر حرفی از 🔥 و نمی‌برد✋🏻 ☝️🏻 زیرا که را دارای می‌یافت. 🔸روزی با دقت در میان جمعیت نگریست 👀و هنگامی که را ندید در مورد جهنم شروع به صحبت کرد. 👈🏻 از 😡 و آتش چاهی🕳 در جهنم میگفت، در این لحظه یحیی که خود را مخفی کرده بود از میان جمعیت👥 برخواست و فریاد زد؛ 😫 وای بر هر از دوزخ،🔥 آنگاه حیران از میان جمع بیرون رفت. ↩️ هنگامی که زکریا به منزل🏡 آمد ، مادر🧕🏻 یحیی به دنبالش رفت. فرزندش را در کنار آبی نشسته دید که با خداوند مناجات🤲🏻 میکرد، یحیی همراه مادرش به خانه بازگشت. ✔️ ☀️صبح زود به 😴 رفته بود و چیزی نمانده بود که نمازش قضا شود. ☝️🏻 اما ؛ ✨ای یحیی آیا همنشینی بهتر از ما میخواهی، پس برخیز و .😇 🔹 یحیی برخاست و نمازش را خواند و از خداوند به خاطر لغزشش . ↩️آنگاه از مادرش خواست تا بار دیگر برای عبادت 🤲🏻به برود. 😈ابلیس بارها سعی کرد تا یحیی را و اکثر اوقات بر سر راهش می نشست و آزار و ستم فراوانی در حق یحیی انجام می داد، تمام و را که داشت به کار می‌بست اما یحیی را نمی‌توانست گمراه کند.❌ 🔸روزی ؛ 🍃آیا تا به حال بر من چیره شده‌ای؟🤔 😈 ؛ خیر.☝️🏻 اما در تو خصلتی است که میتوانم باعث تو شوم ✔️و آن صفت 🍞 است که نمی‌توانی کنی و نماز بپا داری.😏 🌿یحیی از همان لحظه با خداوند عهد کرد که دیگر با نخوابد❌. ♦️بیشترین آزاری که ابلیس بر پیامبران روا داشت ☝️🏻در حق بود. 🔹 برای مردم است؛ 👇🏻 ▪️ ، روزی که از مادرش می‌شود و برای اولین‌بار دنیای اطرافش را می‌بیند👀 ▪️و ، روزی که از دنیا🌍 میرود و برای بار اول را می بیند. ▪️ ، روزی که از قبر برانگیخته می‌شود و با احکام و قوانین 📜مواجه می‌گردد 🌸 و خداوند یحیی را در تمام این سه مرحله و بخشید😊 و ترس او را از بین برد.☑️ ادامه دارد... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 📖 📝 🔻 ☀️روزی به یحیی خبر رسید که «هیرودیس» 🤴🏻 با داشتن چندین همسر،♥️عشق«هیرودیا» خود را در سر می‌پروراند. ☝️🏻زیرا او دختری با چشمان دلربا و اندامی موزون و جذاب بود😍✅ 👈🏻 و تصمیم گرفته بود این دوشیزه زیبا را به خود درآورد و با وی همبستر گردد.😐 🧕🏻 و بستگان او با خواسته هیرودیس موافق✔️ بودند و او را در این کار حمایت می کردند.😐 🌿 ☝️🏻 این ازدواج و است و آئین تورات اینکار را تأیید نمیکند❌، ☝️🏻این پیوند با روح سازش ندارد و من اینکار را نمی پذیرم.✋🏻 🌿یحیی سپس به مخالفت❌ با هیرودیس پرداخت. ♦️ در شهر منتشر شد، و در تمام محافل و مجالس👥 ورد زبانها گشت ☝️🏻و به گوش هم رسید 🔹و او از آنچه در بین مردم شهرت یافته بود آگاه و سخت 😡 شد ولی و خود را پنهان داشت. ⬅️بتدریج خشم او به ای روز افزون تبدیل گشت و ترسید😰 سخن یحیی آرزوی شیرین او را نابود کند ☝️🏻 و چه بسا را از ازدواج با وی باز دارد. *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* 🔻 🔹به همین منظور هیرودیس تصمیم گرفت از و 😊خود استفاده کند☝️🏻 تا شاید بتواند بدینوسیله به هدف خود برسد و آرزوی خویش را جامه عمل بپوشاند.✅ ⏸ سپس خود را با فاخرترین لباسها و گران ترین جواهرات💎 و با چهره ای خندان 😃و اندامی آراسته نزد عموی خود رفت تا با تسخیر 🧠 و ،❤️ او را به دام جمال رعنای خود گرفتار سازد. ☝️🏻سرانجام با طنازی و دلبری چنان در این راه مؤفق شد که عمویش از او پرسید؛ 👤چه آرزویی در سر داری؟🤔 بگو که من در بند اشاره و ⛓ تو هستم. 👩🏻هیرودیا گفت؛ اگر شاه مایل و خرسند😌 باشد، ✋🏻من جز چیز دیگری نمی خواهم.❌ ☝️🏻این مرد کسی است که نسبت به من و شما کرده😤 و ما را نقل محافل و ورد زبانها کرده است. اگر شاه با خواهش من مؤافق✔️ باشد، من را شاد😄 و آسوده خاطر و ام را برطرف می سازد. 🔸هیرودیس و شیفته حسن جمال و زیبایی هیرودیا شد🤦🏻‍♂ و پس از مدت کوتاهی دستور📜 داد را از بدنش جدا سازند 🗡و آنگاه سَرِ پیامبر را داخل تشتی گذاشت😔 و در مقابل چشم👀 دختر برادر خود قرار داد و او برطرف و شعله 🔥 وی خاموش گشت،☝️🏻 ولی با این عمل را بر خود و بنی اسرائیل نازل کرد. 🔸هنگامی که سرِ یحیی از بدنش جدا گشت از آن حضرت آنقدر به هوا پاشید که☝️🏻 هرچه خاک بر آن می ریختند اثری نداشت ❌و آن خون تا زمان و حمله ⚔او به بنی اسرائیل و کشتن ، جاری بود😟. ☝️🏻چون یحیی بن زکریا به شهادت رسید آسمان بر او گریست😭 و خورشید☀️ به مدت در هاله ای از سرخی خون، طلوع و غروب کرد. 🌿او را نامیدند، چون خداوند قلب ♥️او را به وسیله ، شاداب😄 یا (سیراب) فرمود. 🌼یحیی کسی بود که در سن به قبل از تولدش ایمان آورد.😊 ✨«و درود بر یحیی که، روزی که زاده شد و روزی که می میرد و روزی که زنده برانگیخته می شود.»✨ ادامه دارد... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐