eitaa logo
نردبون|ɴᴀʀᴅᴇʜʙᴜɴ
109 دنبال‌کننده
386 عکس
117 ویدیو
0 فایل
مهم این است که بـاور داشتـه باشیم که آمده ایم تاثیر بگذاریم و تغییر بدهیم.. نیامده ایم که فقط «بـاشیم» و بودنی بدون شدن را تجربه کنیم :)! شنوای سخن🌚🖤 @z_mahdian تبادلات : @mimvavg با حمایت تشکل نیلوفرانه :)
مشاهده در ایتا
دانلود
ادم درفراق بهشت اشک میریخت ک جبرئیل نازل شد غم حسین را برای او شرح داد از آن ب بعد ادم برای حسین اشک میریخت ؛)!
نردبون|ɴᴀʀᴅᴇʜʙᴜɴ
محمد و زهرا آنجا هم در راه‌پیمایی روز قدس شرکت کرده بودند و همچنان در زمینه های فرهنگی فعالیت داشتند
محمد متوجه شد پایگاه دولت آمریکا را زدند! هر دویشان به قدری خوشحال بودند که تصمیم گرفتند همانجا داخل فرودگاه شیرینی و شکلات بگیرند و بین مردم پخش کنند. هواپیما به پرواز در آمد و زهرا هم داخل گروهی که با دوستانش داشتند پیام گذاشت: آقا زدیم! و این آخرین پیامی بود که از زهرا به یادگار ماند. آن شب در اوج خوشحالی برای پرتاب موشک به عین السعد و غمی که در مراسم تدفین حاج قاسم موج میزد هواپیمایی متعلق به خطوط هوایی اوکراین در نزدیکی فرودگاه امام خمینی (ره) سقوط کرد... @nardehbun•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دستم اتفاقی روی نوحه‌ای آشنا خورد و بین الحرمینی ک آرزویش در دلم سنگینی می‌کرد را به چشم خود، به چشم گریانِ ذوق زده‌ی خود توصیف می‌کند. بیا و "به خونه برگردیم" این خانه کجاست که بعد از این همه عمر نرسیده‌ام و صاحب خانه کیست که نمی‌گذارد بیایم و لب روی ضریحی ک بوی نبضِ تنِ بی سرش را میدهد بگذرام؟ "خونه آغوش حسینه مگه نه؟" این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست؟ این حسین کیست که تناقض‌ها رقم میزند، این چه تناقضی‌ست در تاریخ که شاعران از بیانش عاجز و گریان اند؟ این تناقض... این تناقض تا ابد شیرین‌ترین مرثیه است سر ترین آقای عالم را خدا بی سر گذاشت... اما، چرا نمی‌رسم؟چرا به خاک‌های مسیر نمی‌رسم تا کفش‌هایم را از پا جدا کنم و با تمام زمزمه‌های زیر لبم به تو برسم؟ چرا نمی‌رسم؟ چرا در خیالاتم به بین الحرمین نمی‌رسم؟ " منِ ویرونه اربعین می‌رسم خونه" بگذار برسم.. دلم پر است و می‌خواهم مثل هر شب که در هوای سرد حرم تو قدم می‌زنم ، بیایم و گریه هایم را ببینی و آخرسر حرف‌هایم را بگویم، اما تمام حرف هایم، تمام گریه‌ها و هق هق کردن هایم فدای یک نخ چادر مادر تو... فدای یک نخ چادر زینب.. فدای یک تار موی رقیه.. فدای یک نیمه مشتِ علی اصغر از خاک کربلا‌یت... بگذار برسم، بگذار به خانه برگردم و برسم که دل‌ام خیمه و هیئت‌های آتش گرفته‌ات را می‌خواهد... که گفته هوا فقط در روز عاشورا بوی حسین می‌گرد؟ پس چرا من هر روز بوی چای عراقی را سر می‌کشم و چشمانم را می‌بندم و کیف ام را به دوش می‌اندازم؟ نرسیدن های من در خیالم هیچ، پس چرا این خیال من به تو نمی‌رسد؟؟ "برم نگردونی هیئتت برام بهشته بخدا""آرزومی تو، یا حسین آبرومی تو...""بی تو غم دارم، یا حسین تو رو کم دارم" یا حسین تو رو کم دارم... حسین جان، ارباب من... پس من چی؟ من؟ "یه آرزو دارم پدر‌م به کربلا پاش برسه" گناهانم را هر بار می‌شمرم و دلتنگ‌تر لبخندی به تمام کسانی که راهی‌اند می‌زنم و زیر لب نوش جانی می‌گویم و هر بار جا می‌مانم.. عیبی ندارد.. عیبی ندارد یه روزی منو می‌برین پیش خودتون، می‌زارین هر چی می‌خوام نوحه بشنوم و زار بزنم و سینه بزنم.. برای گلوی علی اصغر سینه بزنم، برای تکان تکان خوردن های رقیه سینه بزنم، برای کشیده شدن های زینب سینه بزنم، برای نگاه‌ها و زخم مادرت سینه بزنم. میزاری هر بار بجای التماس دعا گفتن‌ها ، محتاج دعا هی بگم هی بگم.. اصلا نه! نه نه بین خودم و خودتون حسین جان بین خودم و خودتون "هر دفعه زمین خوردم ، هیچکی نبود الا تو" آقا جان منو ک صدا خواهی زد منم یه روزی وصل به ضریح و نور قرمز حرم و پرچم ها خواهم شد ک نتونن برم گردونن اما بزار همونجا بمیرم.. آقا جان بزار تو حرم عباس، پارهِ تن تو جان بدم و دیگه برم نگردونن "دنیا به چه دردی میخوره وقتی نمیزاره برم زیارت؟" "دنیا به چه دردی میخوره وقتی گناه نمیزاره چشام بباره" آقا جان این کاغذ هایی ک سیاه میشن و اشک هایی که مییریزن و صدای هق هقی ک از اتاقم بیرون نمیرن رو کی جواب میده؟ ولی "میشه بیشتر پیشت باشم؟" آقا جان من می‌نویسم و می‌نویسم و کس نمی شنود و بین من و شما.. بین من و شما تمام عشقی ک در نوحه ها می‌شنوم و تمام بدنی که می‌لرزد.. بین من و شما تمام عشقی ک کس نمیفهمد و گریه هایی ک بدون پروا ریخته میشوند و نمی‌ترسم.. و "همین روزاس ک زائر شم" بیا یکم غرق شویم در این ماه، بیا یکم بریم حرم"تو اصلا حرم تو " "آقا جنس غم تو ""هوای کربلات استثنائه" بیا یکم بریم حرم با همون نور قرمز سینه بزنیم و با یه حالی برگردیم ک فقط خود آقا بخرن!.. "کی مثل تو هوای نوکر هاش رو داره؟" ولی یکم گریه، تو خونه خودت، تو خونه اربابی ک نمیزاره غم به دل تو باشه و کار تو گیر باشه... قبوله خودخواهی دارم اما التماس دعا هام زیادی شدن.. بزارین یک بار هم که شده برم پیش سقا و اجازه اومدنم رو بگیرم و با شرمساری ، با سر پایین بیام سمتتون و .. "تو با همه فرق داری" آقا جان... به ساحل کشتی نجات ، یاس کبود ببخش اقا؛ گاه جسارت کردم و در خیالاتم در حرم شما قدم زدم و کمی گریه کردم.. گاه جسارت کردم و تا حرم شما ،پیاده آمدم و سلامی دادم و برگشتم... بابت تک تک شرمندگی هایم از شما شرمنده ام... آقا شرمنده ام ک مدام شرمنده ام. نوش جانش بشود هر ک حرم رفت، حسین! خودمانیم ولی گاه حسادت کردم :)... 🏴🏴🏴🏴🏴 @nardehban
نردبون|ɴᴀʀᴅᴇʜʙᴜɴ
دستم اتفاقی روی نوحه‌ای آشنا خورد و بین الحرمینی ک آرزویش در دلم سنگینی می‌کرد را به چشم خود، به چشم
گاهی وقت‌ها دلت می‌خواد بشینی و یه دل سیر با یه رفیق با مرام که همه حرف هات رو میشنوه و درکت میکنه صحبت کنی. از دلتنگی هات بگی... از حس و حالت... از خنده ها و اشک هات... و اون فقط بشنوه و بشنوه و بشنوه. حالا که توی ماه محرمیم می‌خوایم با بهترین رفیقمون صحبت کنیم. نامه‌های قشنگتون رو بنویسین و برای ماهم بفرستین تا هرشب با خوندن این متن ها دل‌هامون راهی کربلا بشه.... لینک نانشناس👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 https://harfeto.timefriend.net/16820832572943 @nardehban
نردبون|ɴᴀʀᴅᴇʜʙᴜɴ
آمدم جان عمو درک مِنای تو کنم خویش را لایق به دیدار خدای تو کنم پدرم کرده وصیت که به قربانگاه عشق
دیگه خسته م از همه غیر تو.. پره کاسه ی صبرم امام حسین.. کرمت رو باز برسون بهم.. شب اول قبرم امام حسین :)! « أَلسَّـــــلامُ عَــلَى الْمُـرَمَّــــلِ بِالـــــدِّمـآءِ » @nardehbun
4_5990348324052404886.mp3
16.41M
🎤نگاه ابی عبدالله.. رفقا خیلی التماس دعا🖤 @nardehbun
‌ آقایِ اباعبدالله الحسین (ع) آقای عالمین! تمامِ تار و پود قلبِ گنهکارم ، احساس شرمندگی می‌کند . شرمنده تر از حر بن يزيد ریاحی که کفش ها را بر گردن آویخت و سرشکسته به سوی شما آمد ... سَیدُ الشهدا شهیدِ راهِ حق! آقای من.. گاهی با خود فکر میکنم چگونه به سمت شما بازگردم‌ ؟ چگونه بارِ گناهانم را برگردنِ شکسته ام بیاویزم و به سمت لشکرتان حرکت کنم ؟ جایی برای این عبدِ ضعیفِ خطاکار در میان آغوش شما وجود دارد ؟ یا حسین! ای غریب ترین شهیدِ راهِ دین و حقیقت نگاه کن‌. نگاه کن و ببین ... سر تا پایم ، بانگِ پشیمانی به سر داده اند.. چشم هایم زار می‌زنند و ناله‌ی العفو لحظه‌ای رهایشان نمی‌کند.. خاک تمام عالم بر سر این نوکرِ دل خسته! برای تمام آن روزهایی که به جای دیدنِ حقیقت وجودی شما ، این دنیای تباه را به نظاره نشست! ای کسی که از پدر و مادرم بیشتر میخواهمش .. ای کسی که تمامِ جان را به فدایش میکنم ... قسم به این شب های تاریکِ دلتنگی قسم به این روزهای داغ فراق و دوری من تاب و تحمل ندارم قدر هزار سالِ نوری ، با خود گناه آورده ام تا به جای آن از شما محبت بگیرم ... ای غریب ترین خوبِ عالم ای نزدیک ترینِ آدمیان به خدا می‌شود همانند حر ، منِ دلشکسته را هم برای سربازی در رکاب خود بپذیرید ؟ می‌شود آخر دفترِ مشقِ پرغلطِ زندگانیِ ام را با امضای شهادت به پایان برسانید ؟ یاحسین ع ای پدرِ مهربانِ تمامِ بندگانِ خدا یا اباعبدالله دستم را بگیر و بگذار دل را رها کنم از محبت به دنیا و وابستگی ها تا برسم به شما و راهِ حق و حقیقت. دلبسته ام کن به شیرین ترینِ لذت ها به مرگِ در جنگ . مبارزِ راه حسین بن علی ع سربازِ شهید :)) ان‌شاءالله..
نردبون|ɴᴀʀᴅᴇʜʙᴜɴ
ای با غریب های جهان آشنا.. #امام_حسین #نردبون @nardehbun|°
من روضه تو را شنیدم و زنده‌ام هنوز؟! این شرط عاشقی نَبُوَد خاک برسرم :) 💔 @nardehbun
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا