به نظرم بیشترین چیزی که دلم برایش تنگ میشود فرصتهای از دست رفته برای واقعاً زندگی کردنِ زندگیام باشد.
- هر دو در نهایت میمیرند
نرگِث
پسندیدم عید امسال و بیهیاهو، بیحاشیه، خوشبو، آروم و واقعاً خیلی محترمه عید امسال برای من "
" شکوفههای انگشتانم عطر بهجاماندهی لبخندتان را از روی ورقههای کاهی کنار میزنند و با یاد مشکین چشمان شما، سیاه میکنند این دفتر پوسیدهی وجودِ مرا.
* خیلی دوست دارم تاریخ بزنم از هزار و چهارصد و دوی عزیز و محترم امّا زیادی نامحترم سپری شد این ساال
نرگِث
تکذیب است و روا نیست که گفته شود آخر شاهنامه خوش است. اول داستان گلهایی دارد سرخ عنابی و همتای زر ن
آخر داستان ناکام ماندن را اگر روایت کند چه معنا میشود؟
سکوت تقدیر؟
آرامش خاطر؟
بیطرف در ماجرا؟
چهاٰرده-صفردو
نفسای آخرش و داره میکشه عزیزم.
اوقات بخیر؛ همینچُنین عاقبتت به خیر🪴
نرگِث
فروردینِ رضائیه
احوالی سرخوش، دیدگانی پر فروغ، در آبادیِ تحول به انتظار سبز شدهاند
نرگِث
امّا از فر ور دین
فروردین برگرفته از fravaši است که در اوستا برای ارواح درگذشتگان نیکوکار و پارسا بکار میرود که روح پارسایان را پس از مرگ راهنمایی میکنند. هرمان لومل (Lommel) ریشهٔ این واژه را از *fra-vrti میداند که به معنی «تصمیم درست» است اما بیلی (Baily) آن را از *par-var میداند به معنی «نیروی دفاعی». یشت سیزدهم اوستا در ستایش فروشیهاست. آنان یاران اهورا مزدا در آفرینش جهانند و هنگام جنگ به یاران اهورامزدا و باورمندان پیروزی میبخشند.[۲]
آدمیزاد را در گلش گلاب ریختهاند و " عا دَت ".
عادت با آب و خاکش عجین شده
به فاصلهای کم چشمانش را میبندد و قلبش را آگاه.
آدمیزاد ماقبل از اینکه بنی آدم باشد بنی عادت بوده. ساعتی عاشق است بر حسب عادت و ساعتی بر حسب فراغتش فارغ
- مجلهای بر انسِ انسانها | نرگس