eitaa logo
نرگِث
833 دنبال‌کننده
618 عکس
44 ویدیو
3 فایل
یک عدد آدمی‌زاد از نوع زن محل پرورش پیازچه‌های نرگس ‌ تلگرام: https://t.me/nargth نرگث با ص سه دنده: @I4khatun
مشاهده در ایتا
دانلود
احساس می‌کنم برای دختر بودن زیادی شکننده‌م حتی دلم نمی‌خواد پسر هم باشم. شاید می‌خوام یه گیاه فاقد احساسات باشم. نظاره‌گر، فتوسنتزکننده. شایدم یه زیتون‌پرورده فاقد احساسات و عواطف انسانی
نرگِث
با لب‌خند گشااااد شاتر و زدم. خیلی گشاد. مهر / صفر سه
سر ضبط ویدئو روز چهاردهم حتی فرصت گریه کردن هم نداشتم. حتی سر تنظیمش هم یه چیزی پشت پلکم سنگینی می‌کرد. ما با هم صحبتامون و کردیم میرزا رضا. می‌خوام عین چهار ماه پیش سد راه شم و قدِ ویدئو روز چهاردهم حتی پیش‌آمدهای قبل‌ترش گریه کنم.
تراپی واقعاً خوبه قبولش دارم. امّا تا حالا صفر تا صد اتاقت رو تمیز کردی؟ بعد یه دوش، نوشتن احساست تو دفتر و اتو کردن لباسات و آماده کردن کتابات و به صورت پیوسته انجامش دادی؟
راستش و بخوای دیگه منم تو تیم رهاش کن برو ام. فکر کن ساعات قابل توجهی رو صرف چیزی کنی که ۴۰ درصد احتمال حل شدن داشته باشه و حتی دیگه حل شدنش هم برات بشه قوز بالا قوز. همیشه که قرار نیست همه‌چی حل شه، گاهاً باید یه سری چیزا [ منحل ] شه تا آرامش برات ملموس باشه.
نرگِث
راستش و بخوای دیگه منم تو تیم رهاش کن برو ام. فکر کن ساعات قابل توجهی رو صرف چیزی کنی که ۴۰ درصد احت
" گاهی اوقات یک‌سری چیزها از هم میپاشن تا بقیه چیزها بتونن کنار هم قرار داده بشن. " - مرلین مونرو
هنوزم معتقدم که آدمای رندوم و اتّفاقی امن‌ترینان همون خانمی که تو میز روبه‌روییِ کافه تنهاست و تو هم متقابلاً تنهایی. بعد می‌آد می‌پرسه که تنهایی و تو می‌گی آره و بعد سر یه میز می‌شینید و اون از تو عکس می‌گیره، تو از اون. بعدم شماره هم دیگه رو سیو می‌کنید تا اگه یه روزی باز هم خواستید تنها برید کافه باهم برید.
یه نقطه‌ایم هست می‌رسی می‌بینی از اون نقطه‌ای که همه‌چیت پابلیک بود می‌رسی به جایی که عه سبحان‌الله هيچکس هیچی ازت نمی‌دونه و اگه یه شب افتادی مردی فقط خانوادتن که می‌فهمن.
نرگِث
یه نقطه‌ایم هست می‌رسی می‌بینی از اون نقطه‌ای که همه‌چیت پابلیک بود می‌رسی به جایی که عه سبحان‌الله
حتی متاسفانه می‌رسی به یه نقطه که هم‌زمان که داری از گریه به خودت می‌پیچی بلند می‌شی اتاقت و تمیز می‌کنی و یه شات قهوه و به عشق همون ماسک مو جدیده می‌ری حموم و گریه رو استپ می‌زنی تا فروپاشی روانی بعدی.
شاید بعداً تصمیم گرفتم تو زندگی بعدی غذا باشم. دوست داشتنی، محبوب، بی‌تفاوت
نه تنها که خیلی " رهاش کن بره " ام. بلکه الان تو تیم [ تهش که چی ] ام. تهش چی؟
فکر کردی آثار غم چه‌جوری خودشون و نشون می‌دن؟ جایی که باید، گریه نکردی دستات سرد می‌شن، قلبت رو تو گلوت حس می‌کنی، انگار قلمت روون‌تره برای نوشتن، عکسات قشنگ‌ترن، تو هم ساکت‌تری چون کلمات همه‌چی رو خراب می‌کنن.