نرگِث
غذا درست کردن همیشه یه کاریه بین شکم و دست و دیگ. ولی بعضی وقتا یه خط دیگه هم وسطش باز میشه، از دل
برای فورواردش عزیزای من همّت میکنید؟🤍
نرگِث
غذا درست کردن همیشه یه کاریه بین شکم و دست و دیگ. ولی بعضی وقتا یه خط دیگه هم وسطش باز میشه، از دل
عکس فیش رو تو این لینک ناشناس بارگذاری کنید دوست جونیای ناز
نرگِث
غذا درست کردن همیشه یه کاریه بین شکم و دست و دیگ. ولی بعضی وقتا یه خط دیگه هم وسطش باز میشه، از دل
حتی پنج هزارتومن واریزی شما رو سهیم میکنه برای این اطعام. نذر برای مولا علی هیچوقت کم نیست. ولو اگر هزارتومن باشه🤍
نرگِث
من نرگسم. خجالت نمیکشم بگم که من موقع صحبت کردن به تته پته میافتم، خجالت نمیکشم بگم دوست دارم دوس
این ترند "خجالت نمیکشم بگم" همش خنده رو لبام میآره. آدمایی که میدونن پذیرفتن خجالت کشیدنی نیست آدمای عسلِ بوسیدنیِ ناز شکوفهای هستند. لطفاً این مسئلههای پرداختنی رو بیشتر وایرال کنید، ما دوست میداریم🪿
داشتیم زندگیمون و میکردیما. یهو نمیدونم چیشد که ورق برگشت.
الانم که داری میبینی داشتم کتاب میخوندم احساس کردم باید گریه کنم، رفتم تو تراس در و بستم گریه کردم گریههام تموم شد ادامه دادم به جریان زندگی.🐋
داشتم تختم رو مرتب میکردم، خانم گوگوش رسید به اونجا که گفت "هیچکس با دل آوارهی من، لحظهای همدم و همراه نبود" رعد و برق زد و تختم مرتب بود، امّا من در نهایت یک عدد نرگس بارونیِ نامرتب🩸
برای حفظ انرژی زنانم آشپزی میکنم و زمزمه میکنم که "عزیزم پر بزن و هوا رو عاشقونه کن".
شبهای امتحان خیلی پروسهی عجیبی رو در بر دارن. یه شات چایی خوردم با یه گالن قهوه.
مرزهای هوّیتی رو جا به جا میکنم. بامزّه :))
به نظرم بزرگسالی حتی اینجوریه که موقع ایموجی فرستادن میمیک چهرهم رو با ایموجیه ست میکنم.
وقتی دارم "😂😂😂😂😂" میفرستم واقعاً دارم میخندم.
یا حتی وقتی "💋" میفرستم به صورت قریب الوقوعی لبام غنچه میشه.
به نظرم اینکه تو یه دورهای "😂😂😂😂😂😂" از اینا سند میکنی در حالی که کاملاً خنثیای بخشی از بخشهای رشده. پیش میاد