بَه دورِ گردون چرخید سمتِ منُ سلام، فوروارد می‌کنید بعداً از خجالتتون در بی‌ام؟ - اگه فور زدید لینكِ چنلتونُ درجِ ناشناس کنید تا از خجالتتون در بی‌ام*

اصلاً اینا به کنار. دو تا دست چفتِ گلومَ‌نُ دارن خفه‌م می‌کنن. دارم گسسته می‌شم.

هی محاسباتم اِرور می‌ده. من یه ماهِ رخِ هیئتُ ندیدم. رخِ گلزارُ ندیدم، آقا من قمُ ندیدم

برای پیچوندنِ امتحانا دارم کوك می‌کنم خودمُ

من خیلی خیلی قانع‌م. نه کربلا، نه بقیع، نه نجف. به همین هیئتُ گلزار اکتفا می‌کنم اوس‌کریم دیگه بخوای بگی اینم راه نمی‌دن می‌زنم زیرِ گریه وُ پاشنهٔ درِتُ از جا در می‌ارم.

بَه، صبح بخیر دختر

انگیزهٔ ادامه دادنُ تو خودت دا‌غ‌ش کن. بزار جت شه وُ دِ برو که رفتیم*

بر حسبِ عادت. شب به خیر دختر*

هوش مصنوعیُ می‌خوام قورتش بدم بس که نمك داره*

بَه، صبح بخیر.

امروزی قرار بود یکی‌تونُ ببینمُ اتفاقاً دیدم. خیلی خیلی خجالتی بودُ می‌خواستم ببلعمش* بعد گم‌ش کردم. دختر حداقل اسمتُ بگو