eitaa logo
نرگِث
837 دنبال‌کننده
627 عکس
44 ویدیو
3 فایل
یک عدد آدمی‌زاد از نوع زن محل پرورش پیازچه‌های نرگس ‌ تلگرام: https://t.me/nargth نرگث با ص سه دنده: @I4khatun
مشاهده در ایتا
دانلود
نرگِث
یه دم قرار، غمِ موجود رویِ صدا وُ یه فنجون قهوهٔ تلخ * همین
سوالِ همیشگیِ چکامه، عزیزم چای یا قهوه؟ در ادامه عزیزم‌م‌م، سکوت یا گپُ گفت. گپُ گفت با تویِ این‌چنینی جذاب‌تره. این نوا وُ آره آره گپُ گفت * لب‌خند
امّا سناریوها زودتر پیادهٔ کاغذ می‌شن.
[ اپیزودِ آخر ] همیشه از پیر شدنِ مامان می‌ترسیدم. می‌ترسیدم لطافتِ دست‌ش ‌شونه خالی کنه از وظیفه‌شُ چروك جاشُ بگیره. می‌ترسیدم موهاشُ جو گندمی ببینم. می‌ترسیدم، امّا ام‌روز؛ چینُ چروك شده بود برایِ دستاش. عزیزم‌ زمان مادرِ سرعت‌نوره. همیشه همین بوده. - عصرِ مرداد | پائیزِ نزدیك
نرگِث
[ اپیزودِ آخر ] همیشه از پیر شدنِ مامان می‌ترسیدم. می‌ترسیدم لطافتِ دست‌ش ‌شونه خالی کنه از وظیفه‌شُ
امّا همیشه شنیدم که واژهٔ اپیزودُ مسخرهٔ نوشته‌هات نکن، مگه فیلمه. عزیزِ نرگس، پاراگرافایِ ما همیشهٔ یه سکانسن از مخیلهٔ من، تو، ما * چشمك
این‌جا خیلی خیلی سختُ سرد شده. به یادِ ایّام؛ ظهرتون به کام. * حرهٔ من شده پنج ماهُ هفت روزه؟ دیدید حره خیلی زود بزرگ شد.
همایون شجریان ، هوشنگ ابتهاج تصنیف_و_دکلمه_زیبای_آتش_از_همایون_شجریان_و_هوشنگ_ابتهاج.mp3
زمان: حجم: 5.7M
از پنج دقیقه وُ پنجاهُ چهارثانیه نمی‌شه گذشتُ نفرستاد عزیزم. چایی تکراری شده، هرچند این نورِ دیده تکرار ناشدنیه، آبِ دیدهَ چاشنیِ این قطعه کنید. * لب‌خند
امّا آفتاب، تا گیسو وا می‌کنه زلفاش می‌ریزه رو صورت‌مورتمون.
نرگِث
امّا آفتاب، تا گیسو وا می‌کنه زلفاش می‌ریزه رو صورت‌مورتمون.
سلسلهٔ گیسویِ تو برده دل از رویِ من، جام شرابم دهید. * مه‌رو، چشمك
این‌همه تعریف‌تمجیدِ شاید غلو شده از پیرامون قراره جایِ محتوایِ خیلی خیلی جدیُ بگیره؟ نه عزیزم، منم تو فکرِ وارد شدن از یه درِ دیگه‌م.
نرگِث
این‌همه تعریف‌تمجیدِ شاید غلو شده از پیرامون قراره جایِ محتوایِ خیلی خیلی جدیُ بگیره؟ نه عزیزم، منم
خیلی خیلی واقعی انگشتم Delete channel رو لمس کرد. امّا امّا دل‌کندنُ نتونستم. شاید خطِ آخر بتونه خیلی دوست‌داشتنی‌تر بکنه جوّ رو. * نه؟
همیشه کیفیت مهم‌تر از کمیت بوده. عزیزِ نرگس، اگه فکر می‌کنی از این‌جا آن‌چنان چیزی عایدت نمی‌شه، مطالب‌شُ مطلوب نمی‌بینی. خیلی کمك کننده‌ست برات رفتن از این اتاق‌چه. بل‌اخره این فضا؛ فضایِ جّدی گرفتنیه. * لب‌خند