به یادِ صفر یك، پنج، نوزده. ابتهاجِ عزیز

دخترایِ نرگس، بازم بازم کمرِ همت ببندیدُ بزارید جمع جمع باشه * چشمك

[ عطرِ پیچ و خم ] تا سری چپ و راست می‌کند بویِ عِطرِ زلفش بر من می‌بخشد و عالمی از من را به خلسه می‌برد. تا چشمی را چپ نگاه کند، درخششِ عشقش رل بیشتر کرده هر چه ناز و ادا، عشقُ بیش‌تر - این قسمت ادامه‌دار است | نرگسي

امّا این ویو؛ بچه‌آ نشد دِ * این ریپلای می‌خوره رو اون مسیجِ [ کیفیت مهم‌تر از کمیته ]

به‌راستی که " طلبیده شدن " چیست؟ خداوند در قلوب شکسته است. گر صبر کنی ز غوره حلوا سازد - نانوشته‌هایِ نرگس | مردادِ صفر دو

عزیزم‌م‌م اینی که می‌بینی طرهٔ آدمی‌زاد نیست، پنجهٔ آفتابه. * لب‌خند

* این حالُ هوا حملهٔ قلبی سوم مادرِ شهیدُ آره این غمِ رو دل نشسته.

بچه‌ها صبر کنید یه پی‌نوشت بدم بیرون از این.

داریم از رزق صحبت می‌کنیم خانووم. رزقِ محرم ام‌سالِ ما سه جلسه هیئتمون بوده. هیئتِ بنات‌الحوراء همیشه مخاطبایِ کمی داشته وُ خب این اقتضایِ موقعیته. امّا ام‌روز من رویاروی شدم با خانواده‌ای که از ذریهٔ پیغمبرنُ مادرِ خانواده طیِ یه حادثه آسیب دیدنُ متأسفانه از تواناییِ مالیِ خیلی کمی برخورد دارن. ان‌شاءالله واریزی‌ها خرج این خانواده وُ پكِ‌فرهنگی می‌شن. * مثل همیشه، می‌بوسم قلبایِ مهربون‌تونُ 6037 9974 5401 5315 به نامِ نرگس‌قدسی

[ و امّا این محبت به رقیه‌خاتونُ دریغ نکنید. حتیٰ با فوروارد مسیجِ بالا ] * دخترایِ من، خیلی خوش‌حال می‌‌شم جمعی کار خوبا رو گلچین کنیم.

در ستایش نور عمیق. دل‌نواز. جان‌بخش. فرح‌افزا؛